زیارت جامعه کبیره: شرح فراز «سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا…»

در محضر امام هادی زیارت جامعه را ادامه می‌دهیم:

 

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

 

«پروردگارا ! دلهای ما را بعد از هدایت به حق به باطل مایل نگردان و به ما از لطف ازلی خود رحمتی کامل عطا فرما»

 

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا»

 

زیغ قلب آسیبی که پس از معرفت سالک را تهدید می‌کند؛ یعنی انسان بعد از شناخت و جهت‌گیری صحیح از حضرات معصومین( انسان کامل) فاصله گرفته و متمایل به غیر حق ‌شود.

 

هدایت خاصه

 

«هَدَیتَنا» این عبارت نشان می‌دهد که هدایت هر بنده‌ای به دست خدای سبحان است و هدایت امری دیرینه است که مربوط به زمان حال نیست، این سیر زمانی طولانی را می‌توان از فعل ماضی «هَدَیتَنا» دریافت؛ یعنی هدایت در سابقه همه کسانی که حضرات معصومین را قلباً پذیرفته‌اند بوده است آنان توحید و حضور امام را باورداشته اند. اما اگردر این فراز«هَدَیتَنا» مجدد استفاده می‌شود هدایت خاصه‌ای است که منجر به ارتباط خاص با حضرات معصومین و شناخت جایگاه  و منزلت آنان می‌شود.

«لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا» نشان می‌دهد که زائر بعد از معرفت، نگران سلب هدایت خویش است یعنی فی الواقع نگران ناسپاسی خود نسبت به این هدایت خاصه می‌باشد.

امام سجاد علیه‌السلام در دعای 52 صحیفه سجادیه می‌فرمایند:

«أَعْلَمُهُمْ بِكَ ….أَخْوَفُهُمْ لَك»

عامل‌ترین بندگان نسبت به تو خائف‌ترین بندگان هستند؛ زیرا به میزانی که معرفت انسان بیشتر شود درمی‌یابد که مستحق این معرفت نبوده و ادب حضور را رعایت نکرده و شکرآنرا ایفاء ننموده است.

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا» زائر اقرار می‌کند که از زیغ قلب و انحراف در امان نمی‌باشد، هرچند که فیوضات و معرفت فراوانی از سوی حضرات معصومین نصیب وی شده است، اما اگر خدای سبحان او را محافظت نکند تمام دریافتی‌هایش در معرض زوال قرار می‌گیرد. از این رو زائر نگرانی خود را از جهات مختلف اعلام می‌دارد تا اینکه اولاً مستوجب دوری از معصومین نگردد، ثانیاً به گونه‌ای عظمت آنان را از این طریق اظهار کند.

 

درخواست ثبات در هدایت

 

قبلاً اشاره شد که هدایت در این فراز هدایت خاصه است، از این رو زائر با وساطت حضرات معصومین برای خود و دیگران هدایت خاص را طلب می‌کند.

درخواست زائر در این فراز ثبات در هدایت است، تا قبل از این فراز صرفاً برای خود طلب می‌نمود و پس از این برای همه زوار درخواست می‌نماید.

 

«وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

 

زائر در این فراز به چند دلیل دعا را جمعی مطرح می‌کند:

  1. اعلام می‌دارد چنان به زوار حضرات معصومین پیوست خورده که همه تبدیل به یک فرد واحد شده‌اند از این رو از ضمیر جمع «نا» استفاده می‌کند.
  2. زائر باور دارد که در سفره معصومین همه افراد سهمیه خاص دارند و از کرامت این بزرگواران پرداخت این سهمیه کار عجیبی نیست.
  3. او در فرازهای قبل انواع کمالات را برای خود درخواست نمود و چون یقین به اجابت دارد گویا همه آن کمالات در او ظهور کرده، حال با مجموعه‌ای از کمالات دریافت شده سفره دعای خویش را می‌گستراند تا همه محبین اهل بیت را بر سر این خوان کریمانه بنشاند و وظیفه خود را نسبت به آنان ادا کند.
  4. زائر به مقامی می‌رسد تا آنچه را برای خود طلب می‌کند برای دیگران هم درخواست کند.
  5. او به این یقین دست یافته که اگر الطاف حضرت حق به واسطه حضرات معصومین میان همگان تقسیم شود روزی او کم نخواهد شد.

 

  • اگر زائر تقاضای رحمت خدای سبحان را می‌کند در حقیقت او در پی ثبات و کمال هدایت خویش است؛ زیرا اهل دل رحمت را کمال هدایت و ثبات آن دانسته‌َاند و زائر  اعتراف می‌نماید همان‌گونه که در ابتدا آشنایی با حضرات معصومین به فضل الهی بوده حال تداوم و ثبات آن به فضل حضرت حق نیازمند است؛ زیرا او استحقاق تداوم این معرفت را نداشته و  هبه خدای سبحان باید شامل او شود.

او همچنین در این فراز تلویحاً اعتراف می‌نماید که حق معصومین را ادا ننموده اما طالب بقاء این ارتباط است.

 همچنین اعتراف می‌کند که مستحق استجابت دعا نبوده و اگر درخواست او استجابتی در پی‌دارد هبه و تفضلی  از سوی حضرت حق است.

 

جلوه‌گری یقین زائر

 

«إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»: یکی از آثار معرفت معصومین رفع تردید و رسیدن به یقین است که در پایان این زیارت، با استفاده از عبارات«إنّ» و «أنت» یقین خود را ابراز می‌کند بدین معنا که اقرار می‌کند بدرستی تو حتماً تو وهابی! حرف تأکید و جمله اسمیه یقین زائر را نسبت به وهابیت خدای سبحان جلوه‌گر می‌کند و به همین سبب ارتباط بیشتری صورت می‌پذیرد که در فراز بعد بر این امر تأکید می‌شود.

 

«سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا»

 

«پاک و منزهی پروردگارا، محققاً وعده پروردگار ما انجام خواهد یافت»

 

«سبحان» مفعول مطلقی است که فعلی در تقدیر دارد بدین معنی که زائر بیان می‌دارد:

مربی من! من تو را از هر نقیصه‌ای پیراسته می‌دانم و همه صفات جمالی تو را یادآور می‌شوم. یکی از آن صفات جمالی که من بر خود یادآور می‌شوم وعده‌هایی است که تو  به بندگان خود داده‌ای و از آن رو که تو صادق الوعدی حتماً این وعده‌ها محقق می‌شود.

 

تحقق قطعی وعده‌های خدا

 

وعده‌های خداوند حتماً محقق شده است.  حرف «إن» در «إن کان» مخففه‌ی از مثقله است؛ بدین معنا که وعده‌های خدای سبحان حتما محقق می‌شود، اما اگر او وعده ها را محقق شده نمی‌یابد به جهت موانعی است که خود ایجاد کرده است.

هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ما است

ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

 

 «سُبْحانَ رَبِّنا»

 

  • «سبحان»: خداوند منزه است از اینکه سمیع و کریم نباشد.
  • خدایا! تو منزه از این هستی که با تمام صفات کمالیه‌ای که شایسته تو است ما را پرورش ندهی!
  • خدایا هیچ نقیصه‌ای بر تو وارد نیست. کسی نمی‌تواند بگوید خدا صدای مرا نمی‌شنود و مرا هدایت نمی‌کند و یا تربیت و اکرام تو در کجای زندگی من است؟

در شب‌های ماه رمضان در جوشن کبیر بعد از هر فراز گفته می‌شود:

«سُبْحَانَكَ‏ يَا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا أَنْت‏»

خدایا! تو منزهی از این که متصف به این صفات نباشی. تو این صفات را به طور کامل داری و با این صفات جلوه‌گری می‌کنی.

کنار خوبان پرورش به سرعت انجام می‌شود. غیر ممکن است کسی ارتباط دائم با حضرات معصومین داشته باشد و از رشد صحیح بی‌بهره باشد.

هرچه ارتباط صحیح بیشتر باشد،‌ منحنی رشد کامل‌تر می‌شود، حقیقتاً در محضر معصوم استعدادهای بالقوه به فعلیت می‌رسد؛ زیرا حضرات معصومین جلوه نام «ربّ» خدای سبحان هستند و مربی کسی است که استعدادهای پنهان را آشکار می‌سازد. خدا منزه از این است که با صفات کمالیه خود انسان را پرورش ندهد.

زائر در انتهای دعا در اوج امید است، او منتظر تحقق درخواست‌های خویش نیست بلکه آنها را محقق شده می‌بیند.

«إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا»؛«حقّا که وعده پروردگار ما همواره انجام شدنی است».

زائر یقین به اجابت دعای خویش دارد؛ زیرا وعده‌های خدا را محقق شده می‌بیند، اما خدای سبحان چون اصرار اصرارکننده را دوست دارد گاه درخواست زائر با تأخیر اجابت می‌شود.

«یا من یحب الحاح الملحین»

«ای خدایی که اصرار اصرار کنندگان را دوست داری !»

 

«یا ولیی [وَلِی‏] اللَّهِ [یا أَوْلِیاءَ اللَّهِ‏] إِنَّ بَینِی وَ بَینَ اللَّهِ ذُنُوباً لَا یأْتِی عَلَیهَا إِلَّا رِضَاكُمْ»

 

«اى ولىّ خدا ! بى گمان ، میان من و خداوند عز و جل ، گناهانى است كه جز رضایت شما ، آنها را محو نمى‌كند»

 

زائر در انتهای زیارت جامعه مجدداً حضرات معصومین را مخاطب قرار می‌دهد و اقرار می‌کند شما با نام «ولی الله» در بالاترین رتبه معنوی قرار دارید و متصرف در کائنات هستید و ولایت مطلقه از آن شماست و سخت‌ترین امور از طریق شما انجام می‌شود. من در خواست می‌کنم تا پرونده عملم در محضر شما گشوده شود؛ زیرا اگر از من راضی شوید خدای شما از من راضی خواهد شد؛ زیرا میان من و خدایم گناهانی اتفاق افتاده که خدا آن را محو نمی‌کند و از میان نمی‌برد مگر اینکه شما مرا بپسندید.

 

تاریخ جلسه :98/7/3 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *