شرح زیارت امین الله ـ بخش چهارم

در زیارت «امین الله» بعد از اظهار ادب به مخاطب این زیارت، كه اباالائمه وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، و مطرح كردن چند گواهی و شهادت در محضر آن بزرگوار، به ما اجازه اعلام نیاز داده می‌شود، در این قسمت، سیزده درخواست را به درگاه خدای سبحان عرضه می‌كنیم.

 

«شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ‏ نَعْمَائِك‏»

«(خدایا! مرا) برای نعمتهایی كه به جهت فضلت روزیم كردی، شاكر (قرار بده)»

 

 از ویژگی‌های شاکر

 

  • ابن عربی چند نكته لطیف را مطرح می‌كند و در تعریف شاكر می‌گوید: شاكر كسی است كه نعمت را فقط از خدا می‌داند و دیگران را صرفاً‌ به عنوان واسطه فیض می‌شناسد، او یك ولی نعمت بیشتر ندارد و آن هم خدای سبحان است،

«شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ‏ نَعْمَائِك‏» خدایا! در همه نعمت‌هایی كه من مستحقشان نبودم و از سر فضل بر من عطا كردی، مرا یكه‌شناس كن، تا در هر نعمتی به تو به عنوان مُنعِم توجه داشته باشم و بقیه را تنها واسطه فیض بدانم.

  • شاكر اهل لُب است و به مغز هر چیز توجه می‌كند نه پوست آن. در مغز هر نعمتی مُنعِم اصلی دیده می‌شود و در پوست نعمت، بقیه به چشم می‌آیند، شاكر اهل لُب است و می‌خواهد به مغز برسد.
  • شاكر، شاهد است زیرا همه ظواهر نعمت را كنار می‌زند و مُنعِم را مشاهده می‌كند.

امام حسین علیه‌السلام در دعای عرفه می‌فرماید:

«خدایا! دریافتم كه تو در هر چه که به من دادی می‌خواستی خودت را معرفی كنی.»

  • شاكر پس از بسط وجود، ظرفیتش برای دریافت نعمات بیشتر می‌شود و از خدا طلب افزونی می‌كند.

«لَئِنْ شَكَرْتُمْ‏ لَأَزیدَنَّكُمْ»‏[1]

«اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود»

شاكر شاهد خداست و روز به روز افزایش وجودی دارد و دائماً‌ زیاده‌های خدا را قبول می‌كند. خداوند می‌فرماید: خودتان را زیاد می‌كنم و پس از آن، به تبع، آنچه كه به شما عطا می‌شود افزون می‌كنم. به همین جهت است كه در دعای جوشن كبیر می‌خوانیم:

«وَ یا مَنْ‏ شُكْرُهُ‏ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِین‏»

«ای خدایی كه شكر كردن از او موجب به مقصد رسیدن شاكرین می‌شود»

در حقیقت، شاكر با رسیدن به خدا، به مقصودش رسیده، زیرا نعمت برایش حجاب نشده و در هر نعمتی مُنعِم را دیده است.

«كُتِبَ‏ عَلَیكُمُ‏ الصِّیامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏[2] … وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[3]

«روزه بر شما مقرر شده است، همان‌گونه كه بر كسانى كه پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهیزگارى كنید … باشد که شکرگزاری کنید!»‌

خداوند در سوره مباركه بقره، غایت روزه را شاكر شدن بندگان ذكر می‌كند، طبق این آیه مباركه انسان به راحتی به مقام شكر نمی‌رسد، بلكه باید اهل صیام شود و از بسیاری امور امساك كند تا به حقیقت شكر نائل شود.

زمانی كه در زیارت «امین الله» از خدا می‌خواهیم: «شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ‏ نَعْمَائِك» باشیم، در حقیقت درخواست می‌كنیم  یكه‌شناس شویم و از هر آنچه كه در مسیر معرفت معبودمان راه بندان ایجاد می‌كند نجات یابیم، طلب می‌كنیم تا سعه وجودی نصیبمان شود و دائماً‌ زیاده‌های خدا را پذیرا شویم.

 

نعمت وجود

 

«شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ‏ نَعْمَائِك» یكی از فواضل نعمتهای حضرت حق، نعمت وجود است.

خدایا! من مستحق حیات نبودم، ولی تو با فضلت به من زندگی بخشیدی، پس مرا شاكر نعمت وجودم قرار بده. خدایا! حال كه به من منّت گذاشتی و از هیچ، هستی ساختی، توفیق ده تا این هست جریان داشته باشد.

برخی وجودشان كَالعدم است و برخی از عدم هم در سطحی پایین‌ترند. خدایا! می‌خواهم وجودی پر‌ثمر و مفید باشم.

بر این باوریم كه در آفرینش هر كس، حكمتی نهفته، بعضی هم برای خود نافع‌اند و هم برای دیگران، بعضی نردبان دیگران می‌شوند اما برای خود نفعی ندارند.

 

«صَابِرَةً عَلَى‏ نُزُولِ‏ بَلَائِك‏»‌

«خدایا! هنگام نزول بلا، مرا صابر كن»

 

 تندترین مرکب سالک

 

به خودم و شما یادآوری می‌كنم بلا مخصوص كسانی است كه ادعای عاشقی می‌كنند، و خدا این مدعیان عشق را امتحان می‌كند، منتها استقامت سخت است.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«وَ الصَّابِرُ مَنْ صَبَّرَهُ‏ اللَّه‏»[4]

«اگر كسی به زور خود را وادار به صبر و استقامت در مسیر كند خدا به او صبر می‌دهد.»

ابتدا باید خود را به صبر بزنیم، ادای صبورها را در آوریم تا به مرور زمان صبور شویم، تندترین مركب سالك مركب صبر است، «و خیر المراكب‏ مركب‏ الصبر»‌[5]

 

«ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ‏ آلَائِك»

«خدایا نفسم را یادکننده کامل عطاهایت قرار بده»

 

«سبغ» به معنی «فراوانی» و «تمام كردن» است.

در زیارت «امین الله» می‌گوییم: خدایا! یاد من بیانداز كه نعمت‌هایت را بر من تمام كردی زیرا در دل هر نعمتی كه از آن برخوردار هستیم، نعمات فراوانی نهفته است، اگر به این حقیقت توجه كنیم همواره خود را به خدا بدهكار می‌دانیم، نه طلبكار.

هر كسی در هر شرایطی این زیارت را می‌خواند باید باور داشته باشد كه كمبودی ندارد، اگر با این باور زندگی كنیم كه غرق در آلاء الهی هستیم، با نشاط و امیدواریم، اگر كمبودی احساس می‌كنیم به جهت كمی مصرف است نه كمی داده. خداوند به ما كامل عطا كرده، اگر مشكل داریم برای این است كه از نعمات خوب استفاده نكردیم.

«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»[6]

«پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم!»

 

«مُشْتَاقَةً إِلَى‏ فَرْحَةِ لِقَائِك»

«خدایا! من را مشتاق به خوشحالی ملاقات با خودت قرار بده.»

 

وجه تمایز شوق و عشق

 

شوق با عشق متفاوت است؛ شوق، میل رسیدن به مقصود است و پس از رسیدن، شوقی وجود ندارد، ولی عشق در وجود باقی می‌ماند.

شوق جاذبه‌ایست كه ما را به مقصد می‌رساند، ولی بعد از رسیدن عشق كارساز است.

مشتاق را به عنوان اسم فاعل معنا می‌كنیم نه اسم مفعول، و چون به باب «افتعال» رفته‌، نشان دهنده پذیرش شوق است، در حقیقت زائر از خداوند می‌خواهد پذیرای شوقی باشد كه او در وجودش ایجاد می‌كند.

خدای سبحان انسان را به «فَرْحَةِ لِقَائِكَ» مشتاق می‌كند.

خوشحالی زمان لقاء به دو معنا است:‌

  1. زمان لقای با خدای سبحان، زمان مرگ است.

«مُشْتَاقَةً إِلَى‏ فَرْحَةِ لِقَائِك» یعنی خدایا! می‌خواهم هنگام مرگ شادمان و خوشحال باشم، با فرح و سرور به ملاقات تو بیایم، و نسبت به مرگ ذهنیتی زیبا داشته باشم.

خدایا! می‌خواهم هنگام خروج از این دنیا، لطف و كرم تو را ببینم، نه عمل خود را، تا مشتاقانه و با حُسن ظن، بر تو وارد شوم.

  1. در نگاه دیگر، زمان لقاء، لحظه به لحظه زندگی ماست.

«یا أَیهَا الْإِنْسانُ‏ إِنَّكَ‏ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقیهِ»[7]

«اى انسان، حقّاً كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد.» 

«ملاقی» اسم فاعل است و از آن اراده حال می‌شود، خداوند می‌فرماید:‌ «ای انسان! هم اكنون، همین الان در حال ملاقات با پروردگارت هستی.»‌

با توجه به این مطلب، «مُشْتَاقَةً إِلَى‏ فَرْحَةِ لِقَائِك‏» یعنی خدایا! می‌خواهم همواره شوق وصال تو را داشته باشم و لحظه به لحظه خود را در محضر تو ببینم.

 

حریم شوق در کلام امام صادق علیه‌السلام

 

در مصباح الشریعه از امام صادق علیه‌السلام نقل است كه حضرت می‌فرمایند:

«اذا دخلت‏ میدان‏ الشّوق فكبّر على نفسك و مرادك من الدّنیا‏»[8]

«‌هر زمان كه در میدان شوق وارد شدی، برخودت و خواسته‌های دنیائی‌ات تكبیر بگو»

گویا در این روایت، مراد از تكبیر، پنج تكبیر نماز میّت است، امام صادق علیه‌السلام ‌می‌فرماید: زمانی كه مشتاق خدا شدی باید فاتحه خودت و خواسته‌هایت را بخوانی، نمی‌شود هم مشتاق خدا باشی و هم مشتاق خود.

در ادامه روایت می‌فرماید:‌

«و ودّع جمیع المألوفات، و اجزم عن سوى معشوقك‏»

وقتی مشتاق خدا شدی باید از هر چه كه تو را با خود مأنوس و مشغول می‌كند خداحافظی كنی، باید تنها عزمت، معشوقت باشد و از غیر او جدا شوی.

انسانی كه مشتاق دیدار خداست، صاحب اراده شده و از همّتی والا برخوردار است كه حضرت حق لطف كرده و او را مشتاق لقاء خود ساخته است. «دلبران بر عاشقان از عاشقان عاشق‌ترند» خدای سبحان در بنده‌اش شایستگی و قابلیتی می‌بیند كه اجازه می‌دهد مشتاق دیدار معبودش شود.

در زیارت «امین الله» گویا به خداوند عرض می‌كنیم: خدایا!‌ به من نگاه كن، می‌خواهم به چشمت بیایم و توسط تو درد اشتیاق در دلم ایجاد شود و تا زمانی كه به معشوقم نرسیده‌ام این شوق پایان نیابد، و چون معشوق بی‌نهایت است، این اشتیاق هم نهایتی ندارد و تا هنگام مرگ با من همراه است.

در ادامه، امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«و لبّ بین حیاتك و موتك لبّیك اللّهمّ لبّیك و اعظم اللَّه اجرك‏»

«بین مرگ و زندگیت به خدا لبیك بگو (كه اگر چنین كردی)‌ خدا به تو پاداشی عظیم بدهد»

انسانی كه در حریم شوق خدا قرار می‌گیرد، گویا مُحرِم می‌شود، ظاهراً‌ مانند دیگر انسانها زندگی می‌كند، ولی از خواسته‌های خود جدا شده و دائم به معشوقش لبیك می‌گوید، كسی كه چنین انتخاب زیبائی دارد شامل دعای امام صادق علیه‌السلام می‌شود كه: «اعظم اللَّه اجرك»

مرده بدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

انسان مشتاق و عاشق، خودش فاتحه خود را می‌خواند و بابت این امر صاحب اجری عظیم می‌شود.

كسی كه مشتاق وصال یار و لقای جمال اوست، هر رنجی را به جان می‌خرد و در راه رسیدن به كعبه مقصود به سختی‌های مسیر توجه ندارد.

در بیابان گر به شوق كعبه خواهی زد قدم

سرزنشها گر كند خار مغیلان غم مخور

 

«مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى‏ لِیوْمِ‏ جَزَائِك‏»

«خدایا! می‌خواهم برای روز جزای تو، توشه و زاد راه بردارم»

 

   تقوا؛ بهترین توشه

 

«تزوِّدَ» به بابت تفعُّل رفته و با معنای تكلُّف همراه است، یعنی «به سختی توشه برداشتن»

باید با هر شرایط و مشكلاتی كه داریم، برای یوم الجزاء‌ توشه برداریم، نمی‌دانیم چقدر از اعمالمان مورد قبول حضرت حق قرار می‌گیرد، به همین جهت باید دائماً‌ بندگی كنیم و در تمام لحظات زندگی در اندیشه زادراه آخرتمان باشیم و بهترین توشه، تقواست.

روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از قبرستانی می‌گذشتند خطاب به اهل قبور گفتند: اگر می‌خواهید از دنیا خبر بگیرید بدانید خانه‌هایتان مسكونی شد، مالتان قسمت شد و همسرانتان ازدواج كردند؛ شما چه خبری دارید؟»‌

سپس خودشان فرمودند:‌ اگر این مردگان اجازه داشتند جواب دهند، از سوی آنها تنها یك جمله به گوش می‌رسید:

«وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ‏ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ‏»[9]

«و براى خود توشه برگیرید كه در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزگارى است، و اى خردمندان! از من پروا كنید.»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام  كه خود در لحظه لحظه زندگیش بهترین توشه‌ها را كسب كرده است، در دل شب به بیابان می‌رفت و با صدای بلند ناله می‌زد:

«آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ»[10]

«آه از كمى توشه (عبادت و بندگى) و درازى راه، و دورى سفر (آخرت) و سختى ورودگاه (قبر و برزخ و قيامت

زیارت «امین الله»  به ما یاد می‌دهد كه توشه بیاورید، می‌گوید: باید توشه‌ای با خود همراه كنید كه فاسد و خراب نشود، توشه‌های دنیائی عمرشان كوتاه است، امّا اگر زاد راهمان اعمالی باشد كه با اخلاص انجام شده، به سلامت به آن عالَم منتقل می‌گردد و توشه یوم الجزایمان می‌شود.«وَ إِنَّ‏ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى‏»«بهترین توشه تقواست.»

از سوی دیگر خداوند می‌فرماید:

«إِنَ‏ اللَّهَ‏ یُحِبُ‏ الْمُتَّقینَ‏»[11]

«خدا پرهیزگاران و با تقوایان را دوست دارد»

هر كس اهل تقوا باشد محبوب خداست، و اگر خداوند كسی را دوست داشته باشد، كمِ او به چشمش زیاد می‌آید، پس توشه‌ای كه انسان متقی در زندگی محدود دنیائیش فراهم كرده، برای زندگی جاودانش در آن عالم كم نخواهد بود و چون محبوب خداست، به لطف حق توشه‌اش در نظر دیگران هم زیاد جلوه می‌كند.

انسان متقی وقتی كارش را به خدا عرضه می‌كند، خداوند بر آن مُهری می‌زند كه خیال متقی راحت می‌شود.

«وَ لا خَوْفٌ‏ عَلَیهِمْ‏ وَ لا هُمْ‏ یحْزَنُون»[12]

«و نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهناك خواهند شد.»

«إِنَ‏ الْمُتَّقینَ‏ فی‏ مَقامٍ‏ أَمینٍ» [13]

«به راستى پرهیزگاران در جایگاهى آسوده [اند]»

«مُتَزَوِّدَةً» اسم فاعل است و افاده حال می‌كند؛ از خداوند می‌خواهیم یاریمان كند تا در تمام آنات و لحظات زندگیمان برای یوم الجزاء توشه برداریم.

انسان متقی زمان بیكاری و فراغت ندارد و حتی استراحتش برای قوت و قدرت بیشتر در جهت جمع‌آوری توشه است.

انسان متقی تمام امور زندگیش را با انگیزه الهی انجام می‌دهد تا دائماً‌ در حال جمع آوری توشه باشد. تعلیم، تعلّم، رسیدگی به امور منزل، تربیت فرزند و

بر این باوریم كه وقتی تمام كارها را با نیّت لله انجام دهیم، حسابی جاری داریم كه دائماً‌ در حال پر شدن است و از جانب ما، توشه آخرت به حسابمان واریز می‌شود.

 

«مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ‏ أَوْلِیائِكَ‏»

«خدایا!‌ می‌خواهم سیره و روشم مانند روش اولیائت باشد»

 

اگر زائر بخواهد مانند اولیاء حق زندگی كند، باید ابتدا با روش و سنّت آنها آشنا شود، باید بیاموزد كه آنها چگونه بودند تا بتواند گفتن، خوردن، خوابیدن، نشست و برخاست و … روش زندگی‌ای مانند آنها را داشته باشد.

اساساً‌ وقتی انسان كسی را دوست دارد، می‌خواهد در همه زمینه‌ها مانند او باشد، پس طبیعی است كه زائر از خدا تمنا كند تا زندگیش مطابق سنّت و روش اولیاء‌الله باشد، جا دارد پس از این درخواست، در بسیاری از سنت‌هایمان تجدید نظر كنیم.

اگر به شیوه زندگیمان دقت نمائیم، متوجه می‌شویم بسیاری از آداب و عاداتمان بیش از آنكه مطابق سنّت اولیاء  باشد، هم‎رنگ فرهنگ غرب است، در بسیاری موارد، زندگی‌مان مدل لباس پوشیدن، سفر رفتن، گفتگو كردن و … طبق سلیقه غربی‌هاست تا مطابق با سنّت اولیاء.

 

 

جلسه؛ جلسه 4

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  سوره مباركه ابراهيم، ‌آيه 7

[2]  سوره مباركه بقره، آيه 183

[3]  سوره مبارکه بقره، آیه 185

[4]  تفسير فرات الكوفي، ص 476

[5]  شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج1، ص319

[6]  سوره مباركه اعراف،‌ آيه23

[7]  سوره مباركه انشقاق‌، آيه 6

[8]   شرح مصباح الشريعة / ترجمه عبد الرزاق گيلانى‏، ص591

[9]  سوره مباركه بقره، آيه 197

[10]  نهج البلاغه، حکمت 77

[11]  سوره مباركه توبه، آيه 4

[12]  سوره مباركه بقره،‌ آيه 62

[13]  سوره مباركه دخان، آيه 51

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *