شرح فرازهایی از دعای عرفه ـ بخش سوم

درمحضر دعای عرفه دست نیاز به درگاه بی‌نیاز دراز می‌کنیم تا استعداد‌هایی که در ما قرار داده، به حول و قوّه الهی به فعلیت برسد.

 

«إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ»

«خدایا مرا به حقایق اهل قرب محقق کن»

 

ادعیه، قابلیت‌ها را نشان می‌دهند تا بدانیم، هریک از ما توان رسیدن به چه جایگاهی را داریم. اگر به آن نرسیدیم ‌دلیل عدم درخواست جدی یا ایجاد مانع توسط خود ماست.

 

 مقام مقربین

 

از حضرت اباعبدالله علیه‌السلام آموزش می‌گیریم:

خدایا آن حقیقتی که مقربین به آن رسیدند را برای من نیز محقق كن!

مقربین انس دائم دارند، مقربین دائم الوصل و دائم الحضور هستند، آن‌ها به دلیل قرب به حق، ذره‌ای دغدغه در این عالم ندارند.

خدایا تو می‌توانی حقیقت اهل قرب را در من تثبیت کنی تا به آنچه اهل قرب رسیده اند، برسم.

حضرات معصومین علیهم‌السلام در جایگاه عصمت مطلقه هستند، اما سلمان و ابوذر و اصحاب خاص امام صادق علیه‌السلام مثل زراره و ابوبصیر جزء مقربین هستند. علماء بزرگوار معاصر جزء مقربین می‌باشند. كنار مزار آیة‌الله بهجت، به خود اجازه نمی‌دهیم و جرأت نداریم بگوئیم: خدایا ما را مثل ایشان کن، اما در دعای عرفه از خدا می‌خواهیم که، جزء مقربین باشیم.

 

«وَاسْلُكْ بى مَسْلَكَ اَهْلِ الْجَذْبِ»

«خدایا مرا به راه و روش اهل جذب سلوک بده»

 

جذبه اهل سلوک

 

ما دو نوع سالک داریم:

1- سالك مجذوب: او آنقدر مسیر سلوک را طی می‌کند تا جذبه‌ای نصیبش شود .

2- مجذوب سالك: ابتداء او را می‌پسندند سپس می‌برند و به سر‌منزل مقصود می‌رسانند. سلوک او بسیار راحت است، زیرا خود تلاشی ندارد. ابتداء جذب شد سپس راه افتاد.

ما در دعای عرفه درخواست می‌كنیم خدایا آن جذبه اولیه را نصیبمان کن، تا سلوک ما، مانند کسانی باشد که اول جذب شدند و بعد طی مسیر داشتند.

رشته‌ایی بر گردنم افکنده دوست

می برد آن‌جا كه خاطرخواه اوست

منت بزرگ

 

خدایا به‌گونه‌ای مرا جذب کن که، از من هیچ منیّتی باقی نماند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یک منّت بزرگ است كه خدا بر ما خواهد داشت. چنین افرادی بسیار نادر و تعدادشان انگشت شمار است، با این وجود، به ما اجازه داده شده در روز عرفه، چنین درخواستی داشته باشیم.

همه دعا می‌کنیم که سالک واصل باشیم، کسی که به سر منزل مقصود رسیده است. نه آن که می‌دود و از رسیدن خبری نیست.

 

«اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِكَ لى امعَنْ تَدْبیرى وَبِاخْتِیارِكَ عَنِ اخْتِیارى»

«خدایا به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم، و به اختیارت از اختیارم بی‌نیاز گردان»

 

تابع اراده الهی

 

خدایا تو همه چیز را برای من اختیار کن!

آن‌قدر به اختیار و اراده تو اعتماد داشته باشم، که از اراده و اختیار خود صرف نظر كنم.

می‌دانم تو بهترین‌ها را برای من اختیار می‌کنی و دیگر محتاج اختیار خود و دیگران نیستم.

گویا ریش و قیچی را به دست خدا می‌دهم و می‌دانم او حکیم و رئوف و خبیر است و جوانب امور را می‌بیند.

هر صبح درخواست دارم، خدایا وظیفه بندگی را، با اختیار تو انجام دهم. آن‌چه تو برای من انتخاب می‌کنی بهترین است. انتخاب كمیت و كیفیت بندگی من، با تو باشد!

وقتی خدا برای ما انتخاب کند، احساس بی‌نیازی نسبت به خلق دارم، حتی نسبت به خودم.

 

تفویض من تدبیر خدا

 

«و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» [1]

«من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست»

تفویض یعنی ترک تدبیر، و تدبیر امور را به خدا سپردن است. تدبیر از ماده دُبُر به معنای پشت است.

خدایا تو باطن و پشت پرده و عاقبت‌ها را برای ما رقم بزن! چرا که باطن امور را می‌بینی و می‌دانی. با تدبیر تو، بهترین عاقبت و نهایت، برای من رقم خواهد خورد.

 

«وَاَوْقِفْنى عَلى مَـراكِـزِ اضْطِرارى»

«و مرا به مواضع بیچارگی ام آگاه کن»

اضطرار پناهندگی

 

خدایا مرا به نقاط ضعف، ناتوانی و بیچارگی‌ام واقف و مطلع كن!

زیرا هر چقدر هم عاقل باشم در مقایسه با خوبان عقلاً و جسماً ناتوانم. نتیجه این اظهار ضعف و اضطرار، پناهندگی کامل به خدای سبحان است. هرکس خود را توانا دید، خدا حتما ناتوانی‌اش را به رخش می‌کشد.

کسی که در مقابل خدا خاضع است، اعلام بندگی می‌کند، اعتراف دارد که هیچ است، خدا او را بالا می‌برد و او معترف است در کوچکترین کارش نیز مضطر است.

 

«اِلـهى اَخْرِجْنى مِنْ ذُلِّ نَفْسى»

«خدایا مرا از خوارى نفسم نجات ده، خارج کن»

خروج از ذلت نفس

 

قرآن در آیه 8 سوره منافقون می‌فرماید:

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[2]

عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است.

اصالتا عزت برای خدا و رسولش و بالتَبَع برای مؤمنین است. قرار است مقتدای افراد زیادی باشیم «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»[3]، چرا خود را ناچیز ببینیم؟ عملكرد و گناه ما در نظام کائنات تأثیرگذار است.

حضرت امام هادی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«مَنْ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ »[4]

«هرکسی احساس حقارت کرد و نفسش برای او بی‌ارزش شد خودت را از شرّ او در امان ندان»

 

 ارزشمند یا کالأنعام؟

 

فردی که خود را بی‌مقدار دانست، دائماً به دیگران آسیب می‌رساند. اما اگر خود را ارزشمند دانست، تمام گفتار و رفتارش را کنترل کرده، حتی خواسته‌هایش هم حساب شده و معقول است.

خدایا مرا از این خواری نفس رها کن تا خود را خلیفۀ الله بدانم. خود را نزد تو مكرّم ببینم و از این امتیازاتی که به من داده‌ای حُسن استفاده را داشته باشم. همچنین خود را کالانعام و همانند حیوانات، ناچیز نبینم و ندانم.

می‌دانیم عملكرد ما بر كائنات تأثیر می‌گذارد، بنابراین باور كنیم، یک گناه موجب برداشته شدن بركت از یك كشور می‌شود.

در دعای کمیل می خوانیم:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم»

«خدایا بر من ببخش گناهانی را كه باعث تغییر نعمت به نقمت می‌شوند»

 

«وَطَهِّرْنى مِــنْ شَكّـى وَشِرْكى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسی»

«و مرا از شک و شرک پاک کن، پیش از آن‌که وارد قبر شوم»

 

طهارت از تردیدها و شرک‌ها

 

خدایا مرا از دو نجاست پاک کن:

  • نجاست تردید
  • نجاست شرک

تطهیر کننده این دو نجاست، خدای سبحان است. یکی از نجاسات شك داشتن به صفات خداوند است. به عنوان مثال به رزاقیت خداوند شک دارد و غصه رزق و نداشتن روزی را می‌خورد.

آیا شک داریم كه خدا «نعم‌الوکیل» است؟ چنان‌چه کارها را به خدا واگذار کنیم، او که بهترین وکیل است، بهترین حمایت را می‌کند.

آیا شک داریم كه خدای سبحان بصیر است؟ اگر می‌دانستیم و باور داشتیم که او بصیر است و می‌بیند، در محضر او گناه نمی‌کردیم.

آیا شک داریم خدا «علی کل شیء قدیر» است؟ اگر یقین داشتیم او علی کلّ شیء قدیر است، ناآرامی و اضطراب در وجود ما موج نمی‌زد.

آیا شک داریم خدا حکیم است؟ آیا شك داریم خدا جواد است؟ آیا شك داریم خدا ……..؟

خدایا این تردیدها همه نجاست هستند و مرا آزار می‌دهند پس، از آن‌ها رهایم کن.

گاه نجاست اعتقادی مانند شرک داریم. باورمان نیست که مشرک باشیم اما در پیش‌برد امور، پنجاه درصد خدا و پنجاه درصد مردم را موثر می‌دانیم و می‌گوئیم: خدا را قبول دارم اما پول و جمال و قدرت و… هم نقش بسیاری دارند.

خدایا مرا قبل از مرگ، از این نجاست‌ها طاهر کن! تمام افراد، قطعاً و قهراً آن‌طرف خط موحّد می‌شوند اما دیگر فایده‌ ندارد.

 

«اِلـهى اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِكَ حَتّى اَصِلَ اِلَیكَ وَاجْذِبْنى بِمَنِّکَ»

«خدایا مرا به رحمت‌ات بخواه تا به تو برسم و مرا به عطايت جذب كن»

 

خواستگاری خدا

 

خدایا توخواستگار من باش، تو طالب من باش! تو خاطر‌خواه من باش!

آن‌قدر خواستگاری کن که بالاخره، وصال حاصل شود. گرچه ما این قابلیت را نداریم که خدا طالب ما باشد، اما رحمت او را واسطه قرار می‌دهیم، تا به‌واسطه لطف و مرحمت و كرامتش طالب ما باشد!

«اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِكَ» یعنی: خدایا!

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم

خدا بارها و بارها از ما خواستگاری کرد، اما جواب رد دادیم.

خدایا! مبادا بفرمایی این بنده آدم نمی‌شود و سر سازگاری، ندارد. اینقدر بخواه تا بالاخره من به یاد عهد الست به تو جواب بلی بدهم و به تو وصل بشوم.

 

به طرف خدا

 

خدایا منتی که بر من می‌گذاری این باشد كه مرا به سوی خودت جذب کنی و به طرف خودت بکشانی.

کل عالم ماده جذاب است و ما را به سمت خود می‌كشاند. حال اگر خدا لطف بزرگی نصیب ما کند و ما را از جاذبه عالم ماده رها کرده و صید کند، بسیار سپاسگزار خواهیم شد.

از خدا بخواهیم كه حتی جذب صفات خودش هم نشویم. یعنی نگوییم چون رزاق و شافی و رئوف است، عاشق او شده‌ایم.

 خدایا ما از تو، تو را می‌خواهیم. ما را به‌حدی جذب خود کن که اگر به دلایلی جلوه فلان صفت تو را در زندگی ندیدیم، با تو قطع رابطه نکنیم. ما از تو، تو را می خواهیم.

 

موانع عروج

 

هر روز این سرمشق را به زندگی ما داده‌اند : «قل هو الله احد*الله الصمد»

خدایا مرا گرفتار ممکن الوجود و عالم ماده نکن، جذبه‌ای نصیبم کن تا پر بزنم و بالا بیایم.

ما حتی در نماز مشکل داریم، وقتی می‌خواهیم به معراج برویم آنقدر تقیدات عالم ماده به دست و پای ما بسته شده که عروج نداریم.

خدایا مرا در بین همه این جاذبه‌های مجازی جذب حقیقت کن! در این‌صورت دیگر به تایید و تكذیب دیگران توجه نداریم، به ملامت و سرزنش مردم اهمیتی نمی‌دهیم، فقط در پی رضایت تو خواهیم بود.

 

در دعای امام سجاد علیه‌السلام در روز عرفه:

«اللهم فاَوزعْ لولیّک شکر ما انعمت به علیه، و اوزعنا مثله فیه»

«خدایا آن نعمت شکرگزاری که به امام زمان ارواحنافداه می‌دهی که شاکر نعمت ولایت است، مثل آن نعمت شکر را به ما هم عطا كن

 

شكر نعمت ولایت

 

یکی از درخواست‌های جالب ما در روز عرفه این است: خدایا همان‌طور كه امام زمان شاکر نعمت امامت خود است، من هم مثل او شاكر نعمت پذیرش ولایت باشم. همانطور که او شاکر نعمت ولایت است ما هم مثل او شاکر نعمت مأموم بودن باشیم، همانطور که به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه الهام می‌کنی که شکر نعمت امام بودن را داشته باشد، به ما هم الهام کن که شاکر نعمت قبول ولایت، باشیم.

البته شکر ما عین شکر امام نیست اما می‌تواند مثل شکر امام باشد.

 

 

تاریخ جلسه 95/5/11 ـ جلسه 3

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه مؤمن، آیه 44

[2] سوره مبارکه منافقون، آیه 8

[3] سوره مبارکه فرقان، آیه 74

[4] بحارالانوار، ج 75، ص 365

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *