ادامه حدیث 27 – حضور قلب

خلاصه بحث جلسه گذَشته

 

امام )ره) در یک تقسیم‌بندی فرمودند: حضور قلب بر دو نوع است:

  1. حضور قلب در عبادت؛
  2. حضور قلب در معبود.

حضور قلب در عبادت هم دو نوع بود: اجمالی و تفصیلی. حضور قلب اجمالی به این معناست که به قلب اهمیت عبادت را تفهیم کنی تا دل متوجه باشد که عبادت چقدر قیمت دارد. برای تفهیم این معنا به قلب روایاتی که در مورد تجسم اعمال بود مطرح کردند که هر کاری که انجام می‌دهیم یک صورتی ملکوتی دارد که این صورت یا قوی و تواناست که می‌تواند مُعِین ما باشد یا ضعیف و عاجز که به ضرر ماست.

آخرین روایت هم شاهد مثالی بود بر اینکه هرگاه مومنی را خوشحال می‌کنیم اگر با قصد قربت باشد، عبادت است و یک صورت زیبا دارد که در عرصه‌های هولناک قیامت یاور انسان است. در هنگامه‌ای که افراد عاجز هستند، این صورت با همه توان خود، ما را از هول و فزع قیامت نجات می‌دهد.

 

 همه اعمال صورت دارد

 

امام (ره) از قول شیخ بهائی بیان می‌کنند که هم افعال حسنه صورت بسیار زیبا دارد و خوشحالی و سرور را برای صاحب عمل ایجاد می‌کند و هم اعمال سیئه صورت قبیح دارند که به دلیل آن صورت نازیبا [گرچه دیده نمی‌شود] حزن و اندوه را برای فاعل آن فعل ایجاد می‌کند.

شاهد مثال آیه 30 سوره مبارکه آل عمران است:

 «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ..»

«روزى كه هر كس، هر كار نيكى انجام داده حاضر بيابد و هرچه بدى كرده را بیابد…»

قیامت زمانی است که هر فردی هر چه عمل خیر انجام داده است را حاضر می‌بیند و هر چه کار بد هم انجام داده حاضر می‌بیند. گاهی اوقات به میزانی این عمل سیئه، نازیباست که قرآن در ادامه آیه می‌فرماید:

«تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً»

«آرزو مى‌كند، اى كاش! بين آن عمل و او فاصله‌اى دور مى‌بود.»

 این فرد دوست دارد که بین خودش و عملش زمان بسیار طولانی فاصله بیفتد. دروغ را در این دنیا می‌گوید؛ غیبت را در این دنیا می‌کند؛ اما مولود و زاییده آن را در قیامت می‌بیند، به همین جهت آرزو می‌کند که فاصله زیاد بین او و عملش باشد.

 

جزای عمل یعنی باطن و هیئت عمل

 

در ذیل آیه:

«يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ»[1]

«در آن روز مردم به طور پراكنده [از قبرها] بيرون آيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود.»

شیخ بهائی می‌گوید: منظور از اعمالشان، جزای اعمالشان است؛ جزای عمل یعنی باطن و هیئت عمل.

امام نکته‌ای را از بعضی از علما مطرح کردند که خودشان قبول نداشتند. می‌فرمایند: بعضی از علما گمان کردند که اگر قائل به تجسم اعمال شویم، تجسم اعمال با معاد جسمانی منافات دارد. ما قائل به معاد جسمانی هستیم و معتقدیم با همین جسم در قیامت محشور می‌شویم نه جسم برزخی. اگر من با این جسم محشور شوم آیا می‌شود هر کدام از اعمال من یک جسمانیت جداگانه و یک صورت جدا داشته باشد؟

امام جواب می‌دهند: نه تنها منافات نیست بلکه اتفاقا مؤیِّد آن مسئله است. اگر قرار است جسم من در قیامت حضور پیدا کند پس صورت جسمانیت اعمال من هم باید حضور پیدا کند.

شاهد مثال می‌آورند: در داستان حضرت مریم، جبرئیل به صورت یک بشر متمثّل شد «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»[2] نه اینکه مریم خیال کرد که جبرئیل یک انسان است، بلکه واقعاً جبرئیل در قالب یک آدم حضور پیدا کرد؛ همان جبرئیلی که ملک موکل خداست. وقتی جبرئیل با آن همه عظمتش می‌تواند در قالب یک بشر متمثّل شود، اعمال ما نیز با همه زیبایی و زشتی، زیادی و کمی می‌تواند در قالب و وجودی نمایان شود.

 

ساخت بهشت، مصنوع بنده است

 

تا اینجا دریافتیم اگر کاری مقبول حق شد صورت بسیار زیبا و درخشان دارد که از این صورت زیبای عمل، حور و قصر ساخته می‌شود، «جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»[3]، «فاكِهَةٍ كَثِيرَة»[4]ساخته می‌شود. ساخت بهشت به اذن حق مصنوع خود فرد است و نمایش عمل اوست که در این قالب‌ها تجسم پیدا می‌کند.

 

نیت افضل العمل فرد است

 

از اعمال ما این صورت‌ها به عالم دیگر منتقل می‌شود. اگر گفته شود: نیت که عمل نیست!

در پاسخ می‌گوییم: در روایت آمده است:

« نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ»[5]

«نيّت مؤمن برتر از عمل اوست»

 نیت نه تنها از مقوله عمل است بلکه افضل العمل فرد است. همه اینها با صورت نازیبا یا بسیار زیبا قابل انتقال است.

 

اثر مصاحبت ما با عمل یا نیّت

 

از امام اجازه می‌گیرم و مطلبی را به خودم و شما یادآوری می‌کنم: اگر گاهی اوقات خیلی سرحال هستیم بدون اینکه اتفاق خاصی افتاده باشد و یا گاهی گرفته هستیم بدون اینکه عارضه‌ای یا حادثه‌ای اتفاق افتاده باشد؛ به جهت مصاحبت ما با آن عمل یا نیّت است؛ عمل خیر من به لطف حق، خیر بوده است یا به فضل حق نیت خیری کردم پس خود به خود انبساط و گستردگی وجود دارم.

از آن رو که آدمی بسیار حساس است، هر عمل صحیح یا ناصحیحی بر حالات او تأثیر می‌گذارد. نگاه تنگ نظرانه و بخیلانه به نعمت دیگران، کدورت‌آور است و انبساط را از آدمی سلب می‌کند. این گرفتگی به جهت خواست نازیباست و صورت نازیبا ایجاد می‌کند. به همین اندازه که چشم دیدن خوشی دیگران را ندارید، به همان اندازه زندگی تنگ می‌شود؛ یعنی صورتی از آن ساخته می‌شود که با انسانیت انسان سازگار نیست. آن صورتی که ساخته می‌شود با خودِ واقعی انسان اصطکاک و تعارض دارد به همین جهت انسان دچار کدورت می‌شود.

 از آنجا که تمام اعمال و نیات ما صورت دارد باید هر زحمتی که از دست‌مان بر می‌آید در این عالم متحمل شویم تا عمل و نیت ما با صورت زیبا از این عالَم به عالَم دیگر منتقل شود.

 

 صورت نماز باید زیبا باشد

 

یکی از اعمالی که صورتی از آن ساخته می‌شود، نماز است. بایستی به میزان توان، جد و جهد داشته باشیم تا صورتی که از نماز ما ساخته می‌شود صورتی زیبا باشد.

چگونه صورت نماز زیبا ساخته می‌شود؟ با حضور قلب در عبادت.

به میزانی که دلم در محضر حق حاضر باشد و به قول امام(ره) بدانم در مقابل مولا ثناگویی می‌کنم، مانند طفلی قصیده‌خوان هستم که در مقابل مولا ثناگویی می‌کند. این طفل اگر تمام تمرکزش روی شعر خواندن باشد و به هیچ‌چیز توجه نکند، به بهترین وجه قصیده‌خوانی کرده است. اما اگر خلاف این باشد، این قصیده‌خوانی در برابر مولا برای او جا نیفتاده باشد، تمرکز نداشته باشد و امور مختلف حواس او را از توجه به مولا بازدارد؛ این صُوَر ظاهریه با حضور قلب منافات دارد.

امام سجاد علیه‌السلام در نماز توجهی به افتادن عبایشان نکردند، فردی به ایشان گفت: چرا عبایتان را برنداشتید؟! در پاسخ فرمودند: وای بر تو! می‌دانی در محضر چه کسی ایستاده بودم؟؛ یعنی حضور قلب باید روی صُوَر ظاهریه ما هم اثر داشته باشد.

 

جبران نواقص حضور قلب با نوافل

 

امام(ره) می‌فرمایند: اگر همه همّ خود را به کار بگیرید که حضور قلب در عبادت داشته باشید؛ اما باز هم می‌بینید جسته و گریخته، گوشه و کنار عبادات نقص دارد، نواقص حضور قلب با نوافل جبران می‌شود.

اگر بگویید: تا الان مشکل ما حضور قلب بود از الان مشکل نوافل هم ضمیمه شد! من از امام اجازه می‌گیرم و اینجا نکته‌ای عرض می‌کنم: تربت سیدالشهدا که ما به آن سجده می‌کنیم، جبرانِ نوافل از دست رفته ما را می‌کند.

در روایتی آمده است: دو چیز موجب جبران نوافل از دست رفته است:

  1. تربت حضرت سیدالشهدا در حین نماز؛
  2. تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از نماز.

از قول امام باقر علیه‌السلام روایتی آورده‌اند:

«إِنَّمَا جُعِلَتِ‏ النَّافِلَةُ لِيَتِمَّ بِهَا مَا يَفْسُدُ مِنَ الْفَرِيضَةِ»[6]

«نماز نافله برای آن قرار داده شده است که فساد و نقص فرایض را جبران کند


 به این جهت خدای سبحان نافله را جعل کرده است که نواقص فریضه با نافله جبران شود.

طبیعی است که منظور نواقص صوری نیست، نواقص صوری در شکیّات داخل می‌شود که جبرانش با نماز احتیاط و سجده سهو است. واضح است منظور از نواقص، کاستی در حضور قلب و در روح نماز است نه نواقص در ساختار ظاهری نماز.

 

از نماز آن مقداری بالا می‌رود که همراه با حضور قلب است

 

روایتی از قول امام صادق علیه‌السلام نقل کرده‌اند:

«يُرْفَعُ‏ لِلرَّجُلِ مِنَ الصَّلَاةِ رُبُعُهَا أَوْ ثُمُنُهَا أَوْ نِصْفُهَا أَوْ أَكْثَرُ بِقَدْرِ مَا سَهَا وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُتَمِّمُ ذَلِكَ‏ بِالنَّوَافِلِ»[7]

«بلند داشته می‌شود برای مرد از نمازش یک چهارم یا یک هشتم یا نصف آن یا بیش‌تر به قدری که سهو نموده است؛ اما خداوند به موجب مستحبات، آن را [برای او] تکمیل می‌کند.»

از نماز فرد آن مقداری بالا می‌رود که همراه با حضور قلب باشد. اگر نصف نماز حضور قلب داشت، نصف نماز بالا می‌رود، یک هشتم حضور قلب داشت، یک هشتم بالا می‌رود و اگر یک چهارم حضور قلب داشت، همان مقدار بالا می‌رود.

شما باید قصدتان این باشد که نماز را با حضور قلب بخوانید و تلاش لازم را انجام دهید، اصلاحات و متِّمم را خدای سبحان از طریق نوافل قرار می‌دهد.

امام(ره) می‌فرمایند: از این روایت معلوم می‌شود که ما سهو در نماز داریم. سهو یعنی بی‌اقبالی. ادبار، یعنی حضور قلب ندارم، رو به مولا ندارم، توجه خاص ندارم. اگر قرارمان این باشد که خمیره نمازمان بر مبنای حضور باشد خدای سبحان با نوافل جبران نواقص را می‌کند. اما این نوافل نباید باعث شود که غفلت کنیم و بگوییم ما که به تربت سیدالشهدا نماز می‌خوانیم، نماز‌های نافله را خوانده‌ایم، تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را خوانده‌ایم، پس خدا جبران می‌کند! کلاس جبرانی نباید باعث شود که از اصل نماز غافل شویم؛ اما رحمت خدای سبحان اقتضا دارد که ناامید نشویم.

 

قبل از قیامت، اعمال خود را محاسبه کنید

 

در این قسمت امام(ره) به ما توصیه‌ای دارند: قبل از اینکه قیامتی برپا شود خودتان ترازو بگذارید و بسنجید که اعمال عبادی شما چقدر با روح انجام شده و چقدر بی‌روح بوده است. اگر اینجا محاسبه کنید، آنجا جان سالم به در می‌بَرید؛ برای اینکه ما اینجا فرصت جبران داریم اما اگر اینجا محاسبه نکنیم آنجا برایمان یوم المصیبه می‌شود؛ آن هم مصیبت اعظم که جایی برای جبران نیست. اگر اینجا تمام توجهم به این باشد که حضور قلب داشته باشم و اجازه ندهم عملم با نقیصه انجام شود، نواقص را هم جبران کنم، آنجا مشکل جدی نخواهم داشت.

 

در محاسبه به خود نمره عالی ندهید

 

در توصیه‌ای دیگر امام(ره) می‌فرمایند: وقتی خود را محاسبه می‌کنید به خودتان نمره زیاد ندهید. بسیاری از افراد به خود نمره زیاد می‌دهند. به عنوان مثال مادری درباره بچه‌داری می‌گوید: خدا می‌داند من برای این فرزندم، کم نگذاشتم؛ اما نمی‌دانم چرا این‌گونه شد؟ یا به فردی می‌گوییم: دعا کن! می‌گوید: من خیلی دعا کردم و هیچ کم و کسری نگذاشتم!

امام(ره) برای اینکه ما به خودمان نمره زیاد ندهیم روایتی را از قول امام صادق علیه‌السلام ذکر می‌کنند:

«به خدا سوگند على‌بن‌ابى‌طالب عليه‌السلام تا روزى كه از اين دنيا رفت مال حرامى نخورد و هيچ‌گاه بر سر دو راهى ـ كه هر دو راه مورد خشنودى خدا باشد ـ قرار نگرفت مگر اينكه پُرزحمت‌ترين آنها را برگزيد و هر حادثه مهمّى كه براى پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پيش مى‌آمد ـ به دليل اعتمادى كه به على داشت ـ از او كمك مى‌گرفت. و در ميان اين امّت هيچ‌كس نتوانست همانند على عليه‌السلام راه پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را ـ بى‌كم‌وكاست ـ طى كند و با اين همه تلاش و كوشش همواره چون بيمناكان كار مى‌كرد، چشمى به بهشت و چشم ديگر بر آتش داشت، از سويى اميدوار پاداش بهشت و از سوى ديگر هراسناك از كيفر آتش بود. به تدریج، هزار غلام و کنیز را که از مال شخصى خود خریده بود، آزاد کرد؛ براى اینکه رضاى خدا را جلب نماید و خود را از آتش جهنّم دور کند. این پول‌هایى که مى‏داد، پول‌هایى نبود که رایگان به دستش رسیده باشد. با کَدّ یمین و عرق جبین و با کار سخت، پول به‏دست آورده بود. غذاى معمولى خانه امیرالمؤمنین زیتون، سرکه، خرماى متوسّط یا پایین بود. لباس معمولی‌اش کرباس بود. اگر آستینش مقدارى بلند بود، قیچى مى‏خواست و آستین بلندش را مى‏بُرید؛ مى‏گفت این زیادى است؛ این پارچه را در جایى مصرف کنند و به کارى بزنند.

در تمام اهل بیتمان – اهل بیت و اولاد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله – از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ‌کس به اندازه على‌بن‌الحسین به امیرالمؤمنین شبیه‏تر نبود. پدرم حضرت باقر علیه‌السلام روزی نزد پدر بزرگوارش رفت؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالى پیدا کرده که هیچ‌کس به این حال نرسیده است .رنگش از بى‏خوابى زرد شده، چشم‌هایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده است. وقتى وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خوددارى کنم؛ بنا کردم گریه کردن. امام سجّاد در حال فکر بود، دانست که پسرش امام باقر چرا گریه مى‏کند؛ خواست درسی عملى به او بدهد؛ سرش را بلند کرد و گفت: در میان کاغذهاى ما جست‌وجو کن و آن دفترى که عبادت على‏بن‏ابى‏طالب را شرح داده، بیاور. رفتم و آوردم و به پدرم دادم. امام به این نوشته نگاه کرد و با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت و فرمود: چه کسى مى‏تواند مثل على بن‏ابى‏طالب عبادت کند؟»[8]

حضرت امام (ره) این روایت را آوردند تا بیان کنند؛ امام سجادی که به بندگی و عبادت مشهور است، وقتی به محاسبه امور خود می‌پردازد، ناله‌اش بلند می‌شود و به خودش نمره کم می‌دهد و می‌گوید: «عبادت من کجا و عبادت علی کجا؟!»

از حضرت امام (ره) اجازه می‌گیرم و عرض می‌کنم: می‌دانید امیرالمومنین علیه‌السلام کجا ناله‌اش بلند می‌شود؟ علی که آن همه عبادت می‌کند وقتی به او می‌گویند: چرا این‌قدر عبادت می‌کنی؟ می‌فرماید: «عبادت من کجا و عبادت فاطمه کجا؟» می‌گویند: چرا؟ می‌فرمایند: «آن‌قدر فاطمه عبادت می‌کرد که پاهایش ورم می‌کرد، پاهای من که هنوز ورم نکرده است!»

 

همیشه در کمالات، خودمان را با بالادستی‌ها مقایسه کنیم

 

یادمان باشد وقتی پرونده خودمان را ملاحظه می‌کنیم هرچقدر هم کارمان درست و زیاد باشد،  هرگز به خودمان نمره کامل ندهیم. امام (ره) مطرح می‌کنند: اگر می‌خواهید آن طرف خط محاسبه‌تان درست باشد این طرف حساب‌رسی داشته باشید؛ اما حواستان باشد وقتی حساب‌رسی می‌کنید همیشه به خودتان نمره کم بدهید. همیشه در کمالات، خودمان را با بالادستی‌ها مقایسه کنیم تا ناله‌مان بلند شود که ما کجا و آنها کجا؟!

 

سیره سجادی

 

روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کنند که ایشان در شرح حال پدرشان مطرح می‌فرمایند:

«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يُصَلِّي‏ فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ‏ رَكْعَةٍ وَ كَانَتِ الرِّيحُ تُمِيلُهُ بِمَنْزِلَةِ السُّنْبُلَة»[9]

«پدرم در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند و باد مانند خوشه‌ای او را تکان می داد.»

امام سجاد علیه‌السلام در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواندند و آنقدر مستغرق در نماز بودند که اگر بادی می‌وزید و با آن باد تکان می‌خوردند، متوجه اثر تکوینی و ظاهری باد نمی‌شدند. امام(ره) می‌فرمایند: ما هر چه هم عبادت کنیم عبادت‌مان به اندازه عبادت معصوم نیست. هر چقدر عبادت‌مان روح داشته باشد، روح و حضور عبادت ما به اندازه روح عبادت معصوم نیست. اما این دلیل بر ناامیدی ما نمی‌شود. قرار است ما جدّ و جهد خودمان را به کار بگیریم و با دادن نمره کم به خودمان موجبات تکمیل خودمان را پیش بیاوریم نه موجبات توقّف و ناامیدی را.

 

عبور از صحنه قیامت نیاز به بندگی فراوان دارد

 

اینکه شما می‌بینید امامان ما این اندازه کار می‌کردند، العیاذ بالله کار بیهوده‌ای نبوده است. معلوم است عبور کردن از صحنه قیامت نیاز به بندگی فراوان دارد. به میزانی که انسان در اینجا بندگی خود را کامل‌تر و صحیح‌تر انجام بدهد عبورش از عرصات و عقبات قیامت سریع‌تر و راحت‌تر صورت می‌گیرد.

 

مناجات

 

در قسمت پایانی امام(ره) در مناجاتی عرضه می‌دارند: خدایا! ما اعتراف می‌کنیم که چقدر در درگاه تو کم‌کاری و کوتاهی داشتیم و خودمان وقتی به خودمان نمره می‌دهیم خود را مستوجب دخول آتش می‌دانیم- اگر خدا بخواهد با عدالتش با ما رفتار کند جایگاه ما در اسفل السافلین است-؛ اما تو خود را به ما معرفی کردی و اجازه دادی با تو ارتباط برقرار کنیم:

«اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُاَیْنَ کَرَمُکَ یا کَریمُ... بِهِ فَاسْتَنْقِذْني‌»[10]

«(خدایا) ‏کجاست رحمت گسترده‏ات ،کجاست عطاهای برترت، کجاست کرمت ای کریم، به حق‏ کرمت‏ مرا رهایی بخش»

 خدایا هیچ کدام از عبادات برای ما کاری نمی‌کند.

 

خاصیت نماز اول وقت

 

ما زرنگ‌بازی می‌کنیم که سعی می‌کنیم عبادتمان را اول وقت پشت سر معصوم انجام دهیم؛ نماز اول وقت فقط زرنگ بازی است که خدا به آبروی نماز معصومین به نماز ما نگاه بکند؛  اما اگر قرار باشد نماز فرادای ما را خدا از ما بِخَرد،  چقدر به آن بها می‌دهد؟

اول وقت نمازمان را پشت سر نماز معصوم می‌خوانیم تا به واسطه آن نماز، حضوری فضلی نصیب‌مان بشود تا از برکات دعای بعد از نماز معصوم بهره‌مند شویم.

ان شاء الله با دعای حضرت ولیعصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه توفیق حضور قلب در عبادت نصیب یکایک ما بشود.

 

از راه‌های کسب حضور قلب در نماز

 

در کتاب الفیه شهید می‌خواندم: اگر یک شیء صاف مثل تسبیح صاف در مقابل خود در سجاده قرار دهید به حضور قلبتان کمک می‌کند؛ زیبائی شیء مهم نیست، نظم آن مهم است. یا اگر نشود مقداری خاک مثلا تسبیح تربت را جمع شده قرار دهید؛ تجمع یا استوا به حضور قلب کمک می‌کند.

 

 

تاریخ جلسه: ۱۳۸۸.۷.۱1- جلسه 2– (۶7)

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی» 

 


[1] سوره مبارکه زلزال، آیه 6

[2] سوره مبارکه مریم، آیه 17

[3] سوره مبارکه بروج، آیه 11

[4] سوره مبارکه واقعه، آیه 32

[5] کافى، ج 2، ص 82

 .[6] جامع احادیث الشیعه، ج۷، ص۱1۱۸

 .[7] التهذیب، شیخ طوسی، ج 2، ص341

[8]  البحار، ج 41، ص110

«وَ اللَّهِ مَا أَكَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ مِنَ الدُّنْيَا حَرَاماً قَطُّ حَتَّى مَضَى‏ لِسَبِيلِهِ وَ مَا عَرَضَ لَهُ أَمْرَانِ قَطُّ هُمَا لِلَّهِ رِضًى إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَيْهِ فِي دِينِهِ وَ مَا نَزَلَتْ‏ بِرَسُولِ اللَّهِ ص نَازِلَةٌ قَطُّ إِلَّا دَعَاهُ ثِقَةً بِهِ وَ مَا أَطَاقَ أَحَدٌ عَمَلَ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ غَيْرُهُ وَ إِنْ كَانَ لَيَعْمَلُ عَمَلَ رَجُلٍ كَأَنَّ وَجْهَهُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ يَرْجُو ثَوَابَ هَذِهِ وَ يَخَافُ عِقَابَ هَذِه‏ِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ مِنْ مَالِهِ أَلْفَ مَمْلُوكٍ فِي طَلَبِ وَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النَّجَاةِ مِنَ النَّارِ مِمَّا كَدَّ بِيَدَيْهِ وَ رَشَحَ مِنْهُ جَبِينُهُ وَ أَنَّهُ كَانَ لَيَقُوتُ أَهْلَهُ بِالزَّيْتِ وَ الْخَلِّ وَ الْعَجْوَةِ وَ مَا كَانَ لِبَاسُهُ إِلَّا الْكَرَابِيسَ إِذَا فَضَلَ شَيْ‏ءٌ عَنْ يَدِهِ مِنْ كُمِّهِ دَعَا بِالْجَلَمِ فَقَصَّهُ وَ لَا أَشْبَهَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَحَدٌ أَقْرَبُ شَبَهاً بِهِ فِي لِبَاسِهِ وَ فِقْهِهِ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ لَقَدْ دَخَلَ ابْنُهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْعِبَادَةِ مَا لَمْ يَبْلُغْهُ أَحَدٌ فَرَآهُ قَدِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ مِنَ السَّهَرِ وَ رَمِضَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ دَبِرَتْ جَبْهَتُهُ وَ انْخَرَمَ أَنْفُهُ مِنَ السُّجُودِ وَ وَرِمَتْ سَاقَاهُ وَ قَدَمَاهُ مِنَ الْقِيَامِ فِي الصَّلَاةِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَمْ أَمْلِكْ حِينَ رَأَيْتُهُ بِتِلْكَ الْحَالِ الْبُكَاءَ فَبَكَيْتُ رَحْمَةً لَهُ وَ إِذَا هُوَ يُفَكِّرُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ بَعْدَ هُنَيْهَةٍ مِنْ دُخُولِي وَ قَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطِنِي بَعْضَ تِلْكَ الصُّحُفِ الَّتِي فِيهَا عِبَادَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَعْطَيْتُهُ فَقَرَأَ فِيهَا شَيْئاً يَسِيراً ثُمَّ تَرَكَهَا مِنْ يَدِهِ تَضَجُّراً وَ قَالَ مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.»

.[9]  الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص143

[10] . دعای ابوحمزه

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *