سیری در دعای ندبه ـ جلسه دهم

مقدمه

 

بر آنیم تا از طریق معرفت حضرت ولیّ عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه هم، با وظایف خود در قبال امام آشنا شویم هم، جایگاه خود را بیابیم و هم به آینده نگاه صحیحی پیدا کنیم. در حقیقت، معرفت حضرت ولیّ عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه اکسیری است که در نگرش ما به خود، جامعه و آینده تغییر اساسی ایجاد می‌کند. عارف به امام، از این طریق ناخودآگاه از همه رذائل کناره‌گیری می‌کند و انواع فضائل در وجودش مستقر می‌شود.

در پی کسب معرفت، در جلسات گذشته قسمت‌های پایانی دعای ندبه را بررسی کردیم تا به این عبارت رسیدیم:

 

« مَتیٰ تَرانا وَ نَراکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى»

«کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم؛ در حالی که پرچم نصر و پیروزی را در عالم برافراشته‌ای ؟»

 

چشم اندازی زیبا

 

چشم‌اندازی بسیار زیبا در مقابل شیعه، قرار دارد؛ روزی که پرچم عدل الهی در همۀ عالم به اهتزاز در می‌آید، بساط ظلم و جور برچیده می‌شود و مسلمین و مستضعفین جهان از امداد و نصرت خاصی بهره‌مند می‌شوند.

نکتۀ دیگرى كه جاى تأمل دارد این است که ما در دعای ندبه، صرفاً طالب دیدن حضرت نیستیم، بلکه خواستار جلوه‌گری آن بزرگوار در کل عالم هستیم. جلوه‌گری که به واسطۀ آن، پرچم دین خدا در سراسر  دنیا به اهتزاز در آید و همۀ جهانیان تحت لواء دین زندگی کنند.

 

پرچم پیروزی

 

در این فراز به صورت غیر مستقیم، شناخت پرچم حضرت را درخواست می‌کنیم. در زمان ظهور، گروه‌های زیادی ادعای حقانیت دارند و پرچم‌های متعددی بلند می‌شود. لازم است در دورۀ غیبت، به گونه‌ای با امام خود ارتباط داشته باشیم و به محضر مقدس‌اش اظهار ارادت کنیم که با لطف و عنایت حضرت، صاحب بصیرت شویم .در این صورت است که زمان ظهور می‌توانیم پرچم حق را تشخیص دهیم.

چقدر تصور آن روز، باشکوه و لذ‌ت‌بخش است! روزی که یک پرچم در کل عالم به اهتزاز در می‌آید و آن، پرچم نصرت دین خداست که به دست وجود مقدس ولیّ الله الاعظم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه برافراشته می‌شود و ما هر صبح جمعه از خدا می‌خواهيم كه شاهد اين اتفاق بزرگ و مبارك باشيم.

 

«مَتیٰ تَرانا وَ نَراک»

 

آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کند؟

 

نکتۀ بسيار مهم در اين فراز دعا، طلب ما براى ديده شدن است. بیندیشیم که باید چه ویژگی‌هایی داشته باشیم تا به چشم امام بیاییم؟ باید چگونه زندگی کرده باشیم که زمان ظهور، حضرت به ما توجه کنند.

از سوی دیگر تمنا داریم دیدگانمان به جمال نورانی امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه روشن شود؛ ولی صرف رؤیت مطرح نیست.

 

«وَ قَد نَشَرتَ»

 

بااشاره می‌گوییم: کی می‌شود شاهد زمان ظهور باشیم؟ و زمانی را در نظر داریم که سال‌های قیام حضرت و جنگ‌های سخت سپری شده و مبارزات برای جهانی شدن اسلام به پایان رسیده است. زمانی را در نظر داريم که پس از اینکه در دوران مبارزه، به نحوی نیکو در خدمت امام خود بوده‌ایم، شاهد شکوه و شوکت اسلام هستیم.

 

امیدی بزرگ

 

آیا امکان دارد چنین اتفاقی رخ دهد و به چنین رستگاری بزرگی نائل شویم؟! بله، اگر امکانش نبود به ما آموزش نمی‌دادند که چنین درخواستی داشته باشیم.

یکی از آثار ارتباط با امام این است که انسان از یأس دور می‌شود و با امید زندگی می‌کند. یقیناً، برای هریک از ما این امر قابل تحقق است که روزی شاهد به اهتزاز درآمدن پرچم دین در کل عالم به دست حضرت بقيةالله باشیم.

 

«أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنتَ تَؤُمُّ الْمَلَأ وَ قَد مَلَأ‌تُ الْأَرضَ عدلاً»

«آیا آن روز می‌رسد که ما را ببینی که تو را احاطه کنیم و تو جامعه جهانی را پیشوا می‌شوی، درحالی که زمین را از عدالت انباشتی»

 

تغییرتقدیر

 

در این فراز دعا با امید و شوق فراوان می گوییم: آیا آن روز خواهد آمد که ما را ببینی که گرداگردت حلقه زده‌ایم و تو پیشوای مردم باشی، درحالی که زمین را پُر از عدل و داد کرده‌ای؟

گویا به مولای‌مان عرض می‌کنیم: آقا، درپیشانی ما می‌بینی که روزی به دورت حلقه بزنیم؟ وگرنه، تقدیرمان را تغییر ده. آیا در ما این قابلیت را می‌بینی که در زمان ظهور برایت کارآیی داشته باشیم و برای انجام فرمان، گرداگردت جمع شویم؟ اگر اینگونه نیست، خودت ما را متحول کن. به گونه‌ای طالع ما را تغییر ده که جزو خواص یارانت باشیم، در کنار تو و در حلقۀ نزدیکان به تو جای گیریم. شما خلیفة‌ اللهی و مظهر اسم «قادر» خدا، می‌توانی طالع ما را آن گونه که خود می‌پسندی تغییر دهی.

گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را

 

«أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ»

«آیا آن روز می‌رسد که ما را ببینی که تو را احاطه کنیم و تو جامعه جهانی را پیشوا می‌شوی.»

 

در کنار مولا

 

به محضر حضرت عرض می کنیم: می‌خواهیم آن زمان که همه تو را به عنوان امام پذیرفته‌اند، بتوانیم خیلی به تو نزدیک شوی، گویا به تو گره خوردیم و پیچیده شدیم. می‌خواهیم آن هنگام که امامَت همه را به عهده می‌گیری و فرمانروای کل عالم می‌شوی، ما در زمرۀ افرادی قرار گیریم که نزدیک شما و دمِ دست شما باشیم و بر این باوریم که این، تمنای محالی نیست.

نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم اولین بار که بلال به محضر حضرت مشرف شد، او را در آغوش گرفت؛ بنابراین اگر تو بخواهی می‌توانی چنین فیضی را در تقدیر ما قرار دهی که روزی در کنار تو و بسیار نزدیک به تو باشیم. البته این درخواست امر عجیبی نیست. طبق روایات ما در دورۀ نوزادی هم امام را می‌دیدیم و هم، صدایش را می‌شنیدیم. نمی‌شود حال که بزرگ شدیم، آرزو کنیم به فضل و کرمش ما را به خود نزدیک‌کند؟!

 

«وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلًا»

«در حالی که زمین را پر از عدل کردی.»

 

تحقق عدالت

 

آیا دوران خوش ظهور را می‌بینیم؟ آن زمان که روی زمین هیچ اثری از ظلم و ظالم نیست و همۀ اهل عالم  در صلح و آشتی زندگی می‌کنند و در پرتو عدل الهی روزگار می‌گذرانند؟

مولا جان! زمانی که زمین را پر از عدالت می‌کنی زمانی است که خدا، خدایی می‌کند و بنده، بندگی. زمانی که بندگان در برابر خالق‌شان لباس عبودیت بر تن دارند و از هر گستاخی و عصیانی به دور هستند.

زمانی که امام جلودار است و مأمومین در پشت سر او. زمانی که امام مُطاع است و مردم، مطیع او. زمانی که همه در نهایت تسلیم، به امام خود بگویند:

امر آنچه تو فرمایی، حکم آنچه تو بنمایی

 

«وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَاناً وَ عِقَاباً»

«در حالی که تو به دشمنانت ذلت و عقوبت را چشانده‌ای»

 

انتقامی سخت

 

در این عبارت گویا عرض می‌کنیم: آقا، آیا ما شاهد محاکمۀ تاریخی دشمنان توسط شما خواهیم بود، زمانی که از ظالمینِ به آل‌الله انتقام می‌گیرید و آن‌ها را در همین عالم عقوبت می‌کنید؟ البته این مجازات نسبت به اصل مجازاتی که استحقاقش را دارند، مانند نسبت چشیدن به خوردن است.

 

«وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ، وَ اجَتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ»

«در حالی که متکبّران و منکران حق را نابود ساخته‌ای، ریشۀ سرکشان را قطع کرده‌ای و بیخ و بُن ستمکاران را برکنده‌ای.»

 

تقدّم مِهر بر قهر

 

در حکومت مهدوی با هرگونه ظلم و بی‌عدالتی و انحراف فکری، مبارزه و جور و ستم ریشه‌کن می‌شود. بعضی به مجرد اینکه نامی از زمان ظهور می‌آید، می‌ترسند و شمشیر امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را بالای سر خود تصور می‌کنند، در صورتی که مبارزۀ حضرت با افرادی است که سردمدار کفر و ظلم هستند سرکشان، منکران حق، متکبران و ستمگران.

در زمان ظهور، هلاکت شامل حال کسانی می‌شود که هر چقدر حقیقت برایشان تبیین شود در برابرش تسلیم نمی‌شوند و سرکشانه حق را کتمان و انکار می‌کنند. در آن روزگار، به دست امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه همۀ موانع برداشته می‌شود. سرکشان، قدرت سرکشی ندارند، منکران قادر نيستند حق را انکار كنند، متکبرین در نهایت خضوع هستند و ديگر در جهان از ظلم ظالمان، نشانی دیده نمی‌شود.

پس از ظهور، کسانی که مستضعف فکری هستند و با حقیقت آشنایی ندارند با شنیدن بیان زیبا و شیوای امام برای معرفی حق، چنان مست کلام او و جذب وجود مقدس حضرت می‌شوند که «سَمِعنَا وَ اَطَعنا» می‌گویند و تسلیم حضرت می‌شوند. امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز نهایت لطف خود را شامل حال آن ها می‌کند.

ولیّ عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه سه مرتبه در فواصل متعدد دین را عرضه می‌کند؛ بعد از آن اگر همچنان گروهی بنای ناسازگاری و سرکشی در مقابل حق را داشتند، به دست حضرت به هلاکت می‌رسند. پس امر بیجایی است که از زمان ظهور نگران باشیم و از فرود آمدن شمشیر امام بر سر خود، بترسیم. امام براى امت، حکم پدر مهربانی را دارد که سیاست اولیه‌اش مِهر است، نه قهر.

حضرت، خلیفۀ خداست؛ خدایی که ابتدا جمال خود را به خَلق نشان می‌دهد و پس از آن، جلالش را. همان‌گونه که سورۀ مبارکۀ حمد، اولین سورۀ قرآن کریم، با ذکر رحمت خدا آغاز می‌شود و با رحمت ادامه پیدا می‌کند، سپس در میان سوره با «مالِکِ یَومِ الدّین» اسم جلال خدا نمودار می‌شود. بقیةالله نیز همچون خدای سبحان، لطف و رحمتش، بر قهر و غضبش مقدّم است.

 

بی نیاز از یار

 

اگر در اين فرازهاى دعا همۀ اقدام‌ها به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نسبت داده شده؛ به اين جهت است كه خداى سبحان همۀ امور عالم را به آن بزرگوار سپرده است. در زمان ظهور با وجود ياران و اصحابی كه در ركاب حضرت هستند، همۀ كارها به دست ولايت‌مآب حضرت انجام می‌شود و هيچ نيازى به ديگران ندارد.

اگر اجازه داریم هر صبح، در زيارت آليس عرض کنیم: «وَ نُصرتى مُعدةٌ لَکُم» «برای یاری شما آماده‌ام»؛ به اين جهت است كه امام مى‌خواهد كرامت خودش را شامل حال ما كند تا توفيق خدمت به ولىّ خدا و نصرت دين خدا نصیب‌مان شود.

 

«وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين»

«تا ما بگوییم: ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است.»

 

شکر وافر

 

در اين قسمت از دعا، گویا از حضرت سوال می‌کنیم: در ما می‌بینی که روزى گرداگرد تو حلقه بزنیم و این صحنه‌هاى ذكر شده را مشاهده كنيم و سپس بگوييم:«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين»؟

آنچه در این بخش از دعای ندبه بسیار زیبا و چشمگیر است، حرکت جمعی است:«تَرانا» «أَتَرانا»، «نحُفّ»، «نَحنُ نَقُول». در عصر ظهور خوشی ما به این است که میان جمعی سالم قرار گرفته‌ایم ؛جمعی که تنها حکم امام بر آن‌ها حاکم است؛ به همین جهت هیچ اختلافی بین آن‌ها نیست.

خدا را شكر مى‌كنيم كه شاهد تجلّى ربوبيت و تربيتش در كل عالم هستيم. خدا را شاکریم روزگارى را سپرى مى‌كنيم كه بندگانش در سراسر جهان، به گونه‌اى پرورش يافته‌اند كه میان آن‌ها هيچ نزاعى نيست. همه تحت فرمان و مأموم امامى هستند كه پرچم عدالت را در كل عالم به اهتزاز درآورده است.

 

همسو با کائنات

 

در دورۀ ظهور، مهم‌ترین جلوۀ ما شاکر بودن ماست. روزگاری که بتوانیم هم ذاکر باشیم، هم شاکر. هم ذکر حمد بر زبانمان باشد و هم حضورمان حضوری شاکرانه باشد و با همۀ وجود در خدمت ولیّ‌الله قرار گيريم.

«وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِه»[1]

«و هيچ موجودى نيست، جز آنكه تسبيح و حمد او مى‌گويد.»

همۀ کائنات حامد خدای سبحان هستند و از طریق حمد، او را تسبیح می‌کنند. زمان ظهور با حامد بودن‌مان  به اذن حق با تمام هستی همسو و هماهنگ می‌شویم.

 

صاحب خانه

 

مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، در جلد دوم کتاب خود، عبقری الحسان یکی از القاب ولیّ‌عصر عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه را «صاحبُ الدّار» ذکر می‌کند. خدایا، می‌شود روزی ما شاهد حضور صاحب‌خانه در مِلک خودش باشیم؟ همۀ عالم به اذن حضرت حق، یک صاحب دارد. زمانی كه او ظهور كند و وجود مقدس‌اش جلوه‌گر شود اجازه نمی‌دهد هيچ كس به مِلک او آسیب برساند.

به محضر مولاي‌مان عرض مى‌كنيم: آقا جان! صاحب خانه بودنت را به ما نشان می‌دهی تا بگوییم:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين»

 

لزوم برائت

 

برخى از ما از آن روز موعود مى‌هراسيم؛ زيرا نگران هستيم كه در گروه ظالمان و متكبران باشيم و با قهر حضرت مواجه شويم. در دعاى ندبه طالب روزى هستيم كه در كنار امام خود قرار گيريم و بگوييم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين» اين حمد و شكر به اين معنا خواهد بود كه در شمار اهل انكار و كبر و ستم نبوده‌ایم.

كسانى از امتحان مى‌ترسند كه خود را براى روز آزمون آماده نكرده باشند. كسى كه با آمادگى امتحان می‌دهد، بعد از آن مى گويد: «خدايا شکر! من منتظر امتحان سخت‌ترى بودم، چقدر آسان بود!» حكايت ما در زمان ظهور، حكايت چنين افرادى است. اگر مى‌خواهيم آن روز بتوانيم حمد خدا را بر زبان جارى كنيم بايد در دورۀ غيبت، خود را براى آن زمان آماده كرده باشيم.

آن روز، روز استغفار نیست، روز حمد و شکر است. باید اكنون استغفار داشته باشیم و به جهت قصورها و تقصير ها از خداى سبحان طلب بخشش كنيم تا آن روز بتوانيم در برابر مولايمان تسليم محض باشيم و به جهت همراهى با او حامد خدا شویم.

اگر در گوشه‌اى از دلمان، ذره‌ای از محبت متکبران و ظالمانى كه اعداء آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند، باشد آن روز نمی‌توانیم گوياى «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين» باشيم.

بايد از هم اكنون همۀ وجودمان لبريز از برائت از دشمنان دين و بغض آن‌ها باشد تا پس از ظهور، در نهايتِ خرسندى و سرور، خدا را شكر كنيم.

 

درخواست

 

اين جلسه از كلاس امام زمان شناسی با شب مبعث مقارن شده است؛ به همين مناسبت مى‌خواهم عیدی طلب کنم. مبعث، بزرگ‌ترین عید و زمانی است که خدای سبحان به جهت آن بر ما منت گذاشته همان طور که خود فرموده است:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»[2]

«همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنها تلاوت كند و ايشان را پاك كرده و رشد دهد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، هر چند كه پيش از آن، قطعاً آنها در گمراهى آشكار بودند.»

به مناسبت این عید بزرگ مى‌خواهم با یکی از القاب امام عصر، از آن بزرگوار عیدی طلب کنم. به محضر حضرت عرض می‌کنم: یکی از القاب شما «جابر» است. «جابر» یعنی «شکسته‌بند»؛ یعنی کسی که گشایش از طریق او حاصل می‌شود. جابر کسی است که دل‌های افسرده را شادمان می‌کند و موجب انبساط نفوس می‌شود.

آقا جان! شیعیان و دوستان شما دل‌شکسته‌اند و به مناسبت مبعث از شما عیدی طلب می‌کنند.

مولا جان! امشب دل‌شکستگی دوستانت را جبران می‌کنی؟

محبین تو در فراق‌ات افسرده و غمگین‌اند. ای کاش امشب در گوش جانشان «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ»[3] را بخوانی، تا با تحقق «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»[4] در زندگیشان به انبساط خاطر برسند و قلب و دلشان مسرور شود.

ماییم و هزار دست کوتاه

صد قافله آه مانده در راه

 

تاریخ جلسه: ۹۹/۱۲/20 ـ جلسه 10

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] اسراء، آیه 44

[2] آل عمران، آیه 164

[3] جمعه، آیه 2

[4] جمعه، آیه 2

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *