تفسیر آیه 28 سوره فجر

آیه 28: « ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً »

« به سوى پروردگارت در حالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است باز گرد»

 

رجوع به خداوند سبحان

 

انسان دو نوع رجوع به خداوند دارد:

۱. رجوع اجباری؛  ۲. رجوع اختیاری؛

در رجوع اجباری، قوانین عالم تکوین حکم‌فرما می‌شود. فاعلیت فرد مطرح نیست، بلکه همۀ افراد قهراً بسوی حق در حرکت هستند.

رجوع اختیاری یا اجباری در آیات قران به صورت: «إِلَيْنَا رَاجِعُونَ»[1]،«إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[2]و «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[3] مشهود است.

در آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» نمادی از حرکت انسان به سوی خداوند ذکر شده است که به هنگام مصیبت، قبل از هر گونه چون و چرایی، زبان به « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» می‌گشاید تا پذیرش مصیبت و ابتلا برای او آسان گردد و از هر گونه اعتراضی جدا شود.

 

رجوع اختیاری

 

در «إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» برنامه صحیح و رجوع اختیاری انسان بسوی خداوند مطرح می‌شود.

او می‌یابد که دنیا اقامتگاه همیشگی نیست و بسوی کل‌الکمال در حرکت است.

ضمیر در «انّا» حکایت از رجوع دائمی بنده بسوی خداوند دارد.

زمانی‌که انسان وارد دیاری می‌شود، عرب از فعل «دَخَل» استفاده می‌کند، اما «راجعون» حکایت از رجوع مکرر دارد. هنگامی که فرد، مدت زمانی در جایی اقامت دارد و از آنجا به مکان دیگر  می‌رود و  مجدداً به آن مکان باز‌می‌گردد، به این بازگشت، رجوع گویند.

آیه می فرماید: اصل خلقت انسان در محضر و حضور خداوند صورت گرفته است، اکنون، در این عالم هم انسان باید سالک بسوی خداوند باشد.

در واقع، انسان در دنیا به مانند مسافری است که با قدم اختیار بسوی خداوند در حرکت است.

اسم فاعل «راجعون» بر سیر و حرکت، در زمان حال و آینده دلالت می‌کند؛ یعنی انسان همواره در حال سیر بسوی کل الکمال است، پس باید با جدا شدن از تعلقات، توشه لازم برای سفر را مهیا کند.

 

خاشعین

 

در انتهای آیه 45 و ابتدای آیه ۴۶ بقره، رجوع اختیاری آدمی را بیان می‌کند:

«…عَلَی الخاشِعِین*الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ»‌

خاشعین، کسانی هستند که یقین به ملاقات پروردگار دارند و بسوی او باز می‌گردند. کسانی هستند که خضوع قلبی در مقابل خداوند دارند.  اساس زندگی آنها بر بندگی استوار است. در نگرش اعتقادی،  دائماً با خداوند ملاقات دارند  و بر این باورند که حتما رجوعی بسوی خدای سبحان دارند. بنابر این، محوریت زندگی خاشعین بر اساس رجوع دائم بسوی خداوند تنظیم شده است.

انسان در رجوع الی الله،  به مسافر بودن خود واقف می‌شود که این عالم، وطن و مسکن اصلی او نیست، بلکه وطن اصلی او آخرت است که مالکیت مطلق خداوند در آنجا هویداست.

طبق آیه ۹۳ سوره مبارکه انبیاء «كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ» انسان در ظرف دنیا، خواسته یا ناخواسته بسوی خداوند در حرکت و سیر است.

 

 رجوع به سوی خداوند بر اساس اعتقادات توحیدی

 

«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ‌»[4]

رجوع به خداوند بر اساس اعتقادات توحیدی صورت می‌گیرد. چگونه برای افرادی که از دیدن آیات الهی محروم شده‌اند و یا قدرت تکلم یا شنیدن پیامهای حق را ندارند، این رجوع صورت ‌گیرد؟ چگونه کسی که معیت با خداوند ندارد، خود را مسافر الی الله می‌داند؟

 

تحقق رجوع اختیاری به سوی خداوند در نفس مطمئنه

 

«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِي»

رجوع اختیاری بسوی خداوند در نفس مطمئنه محقق می‌شود.

نفس مطمئنه، طمأنینه‌اش را با ذکر و توکل به خداوند بدست می‌آورد. این طمأنینه، مانع بندگی او نیست؛ بدین جهت مورد خطاب خداوند قرار گرفته است، اما نفس اماره و نفس لوامه که آرامش را در ماسوای خداوند جستجو می‌کنند، قابلیت خطاب «ارجعی» را ندارند.

«ارجعی» در خطاب خداوند به نفس مطمئنه، صورت گرفته است، نفسی که مذکور خداوند واقع شده و دائماً شاهد الطاف الهی است.

 

آرامش حقیقی نفس مطمئنه با مشاهدۀ الطاف الهی

 

نفس مطمئنه، نفسی را گویند که در حضور و شهود خداوند بندگی می‌کند؛ بنابر این، شاهد عنایات خاص و الطاف الهی است؛ زیرا غیبت و فراق از خداوند، مانع شهود الطاف و عنایات حق  است.

«ارجعی» از وصول نفس مطمئنه، به مقامات متعالی حکایت دارد؛ یعنی به مقامات مصطفی و مجتبی و مرتضی بودن و… رسیده است.

 

حرکت به سوی مربی

 

«ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ»

«به سوی مربی خودت حرکت و رجوع داشته باش»

نفس مطمئنه، علاوه بر حُسن فعلی و نعمت، رجوع مدام به مربی خود دارد و در نتیجه با ذکر تحمید و تکبیر و… با مربی خود زندگی می‌کند.

نفس مطمئنه، آرامش تمام لحظات خود را با رجوع به مربی خود تأمین می‌کند و با معانی مربی اعم از مالک، پرورش دهنده، صاحب، سید، زیاد کننده، … مأنوس است.

 

 نفس تسلیم شده

 

نفس مطمئنه، نفسی را گویند که صاحب تسلیم و ساکت محض است.

به تیغم گر زند دستش نگیرم

و گر تیرم زند منت پذیرم

نفس مطمئنه، نفسی را گویند که فقط در محضر و شهود مربی خود آرامش می‌گیرد، به همین جهت مرحلۀ نعمت و سلب نعمت را آزمایش الهی و خیر می‌داند.

عاشقم بر مهر و بر قهرش به جد

وین عجب من عاشقم بر هر دو ضد

 

نفس ثناگوی ربّ

 

نفس مطمئنه، به قوه  ادراک خود دائماً فرمان می‌دهد که در عالم یک «ربّ» وجود دارد و همواره به حمد و ثنای مربی خود مشغول است تا رجوع تام به مربی خود داشته باشد.

نفس مطمئنه، نفسی را گویند که به اِشراف مربی خود یقین دارد و می‌داند که مربی او حتی به شماره «آه» بندگان خود واقف است.

 

هر یک از بندگان به تنهایی به مربی خود رجوع دارند

 

«اِرجِعِی»: هر یک از بندگان به تنهایی رجوع به مربی خود دارند و نفس مطمئنه، دعوت نامه اختصاصی خداوند را دریافت کرده است.

نفس مطمئنه، با رجوع به سوی خداوند، به نقص خود واقف است؛ یعنی مربی، تکمیل نواقص مربوب خود را عهده‌دار است.

 

نفس مطمئنه با لباس تسلیم به سوی خدا در حرکت است

 

نفس مطمئنه به نفسی گویند که با پوشیدن لباس بندگی، به عزت ربوبیت نائل می‌شود و با لباس تسلیم، به سوی خداوند در سیر و حرکت است.

امام (ره) در کتاب آداب الصلاه، آیه «ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ» را به «عزّ ربوبیّت و ذلّ عبودیت» تعبیر می‌کنند.

پوشیدن لباس بندگی که خاتم الانبیاء آن را به عنوان بالاترین  هدف رسالت بیان می‌کنند، بنده را به عزّ ربوبیت می‌رساند.

 

بشارتی برای نفس مطمئنه

 

در «ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ» خداوند به نفس مطمئنه بشارت می‌دهد که: به مقام تربیت و بندگی نائل شده‌ای!

اوج خوشی نفس مطمئنه در این آیه هویدا می‌شود که خداوند او را به عنوان بنده پذیرفته است.

 

نفس مطمئنه، نمایشگاه صفات الهی در زمین

 

مفسری گوید: در«ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ» ربوبیت کامل خداوند در عالم جلوه‌گری کرده است؛ بدین معنا  که خداوند علیم، قوی، غنی مطلق و …، مثل خودش را تربیت می‌کند، بنابراین ضعیف و جاهل و ناقص و … تربیت نمی‌کند؛ از این رو نفس مطمئنه، که تربیت یافته خداوند سبحان است، نمایشگاه صفات الهی در زمین می‌شود.

 

بندگی و تبعیت، انسان را مثل و مانندِ محبوبِ خود می‌کند

 

«عَبْدِي‌ أَطِعْنِي‌ أَجْعَلْكَ مِثْلِي‌»[5]

اگر بنده‌ای تخلق به اخلاق الهی یافت و مثل او شد، «ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ». اکنون سیر بندگی کامل شده و زمان وصال به سوی خالق هستی محقق شده است.

در صحنه عاشورا نیز وجود مقدس اباالفضل العباس علیه‌السلام هنگامی که دست بر آب بُرد، خودش را در آب مشاهده کرد و دریافت که چقدر شبیه اباعبدالله شده است!

بنابراین بندگی و تبعیت، انسان را مثل و مانندِ محبوبِ خود می‌کند.

نفس مطمئنه، با بیان «الحمدلله ربّ العالمین» زبان عاشقی و شکر خود را اعلام می‌کند که مورد تربیت خداوند قرار گرفته و خطاب خداوند شامل او شده است.

 

تاریخ جلسه: 99/6/28

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه انبیاء، آیه 93: «وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ»

[2] سوره مبارکه بقره، آیه 156: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»

[3] سوره مبارکه بقره، آه 28:«… کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياکُمْ ثُمَّ يُميتُکُمْ ثُمَّ يُحْييکُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»

[4] سوره بقره آیه 18

[5] الجواهر السنیة الحر العاملی، ص 361

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *