آسیب شناسی _ بخش ششم

در حضور صحیفۀ سجادیه، آسیب‌هایی را بررسی می‌کنیم که فضائل و شخصیت انسانی را تهدید می‌کند.

 

در دعای بیست و چهارم صحیفه آمده است:

 «وَ أَلْهِمْنِي عِلْمَ مَا يَجِبُ لَهُمَا عَلَيَّ إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِي عِلْمَ ذَلِكَ كُلِّهِ تَمَاماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِي لِلنُّفُوذِ فِيمَا تُبَصِّرُنِي مِنْ عِلْمِهِ حَتَّى لَا يَفُوتَنِي اسْتِعْمَالُ شَيْ‏ءٍ عَلَّمْتَنِيهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِي عَنِ الْحَفُوفِ فِيمَا أَلْهَمْتَنِيه‏»

«خدایا،از طریق نیروهای ملکوتی، ارتباط سالم با پدر و مادر را به من الهام کن و هر آنچه را در این زمینه نیاز دارم به من آموزش بده. سپس مرا برای اجرای آن الهامات بکاربگیر و موفق کن تا به نگرش صحیح در مورد رفتار با والدین، جامۀ عمل بپوشانم. به‌گونه‌ای که هیچ‌یک از آموخته‌هایم در هنگام اجرا از من فوت نشود و هیچ‌یک از عملکردهای صحیح در نظرم سنگین و سخت نباشد.»

 

با تعمق در این بخش از دعا، خطرهایی را ملاحظه می‌کنیم که به انجام وظیفۀ انسان، در مقابل والدین، صدمۀ جدی وارد می‌کند. بر همین اساس امام سجاد علیه‌السلام از خدای سبحان، روش برخورد صحیح با والدین را درخواست می‌کنند.

 

رفتار نامناسب

 

اولین آسیب، رفتار از روی نادانی و جهالت، در برابر والدین است. بسیاری از ما برای داشتن ارتباط صحیح با پدر و مادر خود، نیازی به آموزش نمی‌بینیم و بعضی هم که این نیاز را احساس می‌کنیم، ضرورت الهام این آموزش‌ها بر قلب را باور نداریم تا بتوانیم با این الهامات در گوشه‌گوشۀ زندگی، رفتاری بدون نقص داشته باشیم.

خطر دیگر اینکه، به بعضی از معلومات خود، در این  ارتباط اکتفا کنیم و افزایش علم را لازم ندانیم.

 

منّت‌گذاشتن برخدمت

 

آفت دیگر این است که آموخته‌هایمان را به‌کار نگیریم؛ البته مهم این است که از خدا طلب کنیم با آموزش‌های صحیح، ما را برای خدمت کردن به والدین بکارگیرد. اگر در هنگام رسیدگی به پدر و مادر، خود را کارگزار خدا دیدیم، نه تنها خدمت در نظرمان سخت نیست؛ بلکه آن را نعمت می‌شماریم.

در مقابل اگر خدمت خود را بزرگ دیدیم، خطر منت گذاشتن بر والدین ما را تهدید می‌کند و در نهایت، توفیق این خدمت‌رسانی از ما سلب می‌شود.

در صورتی که ارائه خدمات به والدین را توفیق الهی ندانیم، مهمترین اثرِ منفیِ چنین تفکری، سنگین شمردن بار تکلیف است.

از سوی دیگر حضرت به کلمۀ «تُبَصِّرُنِي» اشاره فرمودند؛ یعنی اگر در عرصۀ خدمت به والدین بصیرت نداشته باشیم و این خدمت را لطفی از جانب حضرت حق مشاهده نکنیم، خدمات‌ ما به جهت نگرش ناصحیح، دچار آسیب می‌شود و در نهایت  مأجور (دارای اجر و پاداش) نیستیم.

 

در دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه آمده است:

 «وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِكُلِّ مَا يُصْلِحُنِي فِي دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي مَا ذَكَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِيتُ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَيْتُ أَوْ أَعْلَنْتُ أَوْ أَسْرَرْتُ. وَ اجْعَلْنِي فِي جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِي إِيَّاكَ، الْمُنْجِحِينَ بِالطَّلَبِ إِلَيْكَ غَيْرِ الْمَمْنُوعِينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ. الْمُعَوَّدِينَ بِالتَّعَوُّذِ بِكَ»

«خدایا، آنچه موجب اصلاح دنیا و آخرتم می‌شود در اختیارم قرار بده، چه آن را از تو درخواست نمایم و چه فراموش کنم، چه آشکار و چه در خفا این نیاز را احساس کنم، در تمام این حالات مرا جزو کسانی قرار بده که اصلاح امور را با درخواست از تو انجام می‌دهند، افرادی که عامل موفقیت آنان اعلام نیاز به سوی توست و همواره بر تو اعتماد می‌کنند و پی‌درپی به تو پناه می‌آورند.»

 

اصلاح فرزند قبل از تهذیب خود

 

با توجه به این فرازِ دعا، آسیب این است که والدین قبل از این که طالب اصلاح خویش از خدای سبحان باشند، طالب اصلاح فرزندان خود هستند. در این قسمت حضرت می‌فرمایند: آن چه موجب اصلاح دنیا و آخرت است به من عطا کن، سپس مرا در زمرۀ مُصلحین قرار بده؛ یعنی اگر دغدغۀ فکری والدین و اولویت اول آنان، اصلاح فرزندانشان است و به تهذیب خود، کمتر توجه دارند، شیوۀ تربیتی آن‌ها گرفتار آسیبی بسیار جدی شده است.

اگر ما والدین، پیش از آن که از خدای سبحان، طالب پیراستگی از نقایص باشیم؛ خود را مُصِلح بدانیم؛ یعنی علم و عمل‌مان را برای اصلاح، کافی می‌دانیم و نیازی به یاری حق، احساس نمی‌کنیم. این تفکر صدمۀ دیگری به تربیت فرزندان‌مان وارد می‌کند؛ زیرا ما فقط خطاهای ظاهر خویش را دیده‌ایم و اصلاً از باطن نقص‌های خویش آگاهی نداریم. در حالی که بسیاری از عیب‌ها در لایه‌های باطنی ما پنهان است، که اگر خدای سبحان اصلاح کند، همه را یکجا مرتفع می‌کند.

 

اصلاح جامع

 

اگر والدین خواستار اصلاح خویش هستند؛ اما اصلاح جامع، یعنی اصلاح دنیا و آخرت را طلب نمی‌کنند؛ این نیز آفت روش تربیتی آنان است. زیرا یا اصلاح دنیا برایشان مهم است یا آخرت و از دیگری غافل هستند؛ بنابراین نگرش صحیحی به دنیا و آخرت خود ندارند؛ در نتیجه والدین موفقی نیستند.

 

افساد، به نام اصلاح

 

والدینی که پس از تزکیه، بدون این که خود را کارگزار خدای سبحان ببینند، خود‌محور به اصلاح فرزندانشان اقدام کنند، آفتی جدی، روش تربیتی آنان را تهدید می‌کند. زیرا بسیاری از اوقات به نام اصلاح، افسادی(ویرانگری) از آنان مشاهده می‌شود که جبران‌پذیر نیست. این امر به سبب خود‌محوری والدین است که مشکلات خاصی را در عرصۀ تربیت ایجاد می‌کند. به همین جهت، حضرت درخواست می‌کنند: «وَ اجْعَلْنِي فِي جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ»، خدایا تو مرا به عنوان مُصلِح قرار بده؛ یعنی خدایا در هنگام اصلاح فرزندانم، خود را مأمور تو ببینم و کم و زیادی در این امر از من مشاهده نشود.

«مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِي إِيَّاكَ» نکته بسیار مهم در این قسمت از دعا این است که باید از خدا بخواهیم ما را در امر تعلیم و تربیت و تزکیۀ فرزندان، موفق و موانع را مرتفع کند و در هر لحظه خود را نیازمند حق ببینیم و برای اجرای صحیح، نیازمان را به درگاه الهی اعلام کنیم تا به اذن حق اصلاحات صورت بگیرد.

قبل از این که از فرزند خود بخواهیم به توصیه‌های ما جامۀ عمل بپوشاند، از خدای سبحان درخواست کنیم در همۀ مراحل تربیت، در نحوۀ تذکر و شیوۀ اجرا و نفوذ کلام، ما را یاری کند در این صورت پیوسته  خود را عبد می‌بینیم و برخورد تحکم‌آمیز با فرزندمان نداریم و پس از انجام وظیفه نیز مجدداً به خدا مراجعه می‌کنیم.

 

ضرورت دعا پیش از تعلیم

 

برای تربیت سالم باید، قبل از هر تعلیمی ابتدا بر خدای سبحان اعتماد کنیم و برای دینداری فرزندمان دست به دعا برداریم؛ سپس آموزش‌های لازم را ارائه دهیم. هر لحظه خود را محتاج دریافت خیرات از سوی پروردگار بدانیم تا پرداخت کنندۀ خوبی‌ها به دیگران باشیم. با وجود این، افراد عامی در تربیت فرزندانشان موفق‌ترند؛ چون خود را اثرگذار نمی‌بینند و اضطرارشان را در این زمینه به خدای سبحان نشان می‌دهند؛ اما افراد تحصیل‌کرده‌ای که تنها، خود  را مؤثر می‌دانند و بی‌نیاز از ارتباط مداوم با خداوند، در امر تربیت ناموفق‌ترند. گاه به علت بزرگتر بودن و اعتماد بر تجربه‌ها، خود را بی‌نیاز می‌دانیم؛ در حالی که توجه نداریم با رفتارمان دیگری را اذیت می‌کنیم.

به عنوان مثال با خدمت به نوه، این پیام را به فرزندمان القا می‌کنیم، کاری را انجام دادم که به عقل تو نرسید و بدین ترتیب به فرزند خود آسیب وارد می‌کنیم. حال آنکه می‌توانیم  با کنایه، نکتۀ مد نظر را تذکر دهیم. مثلاً بگوییم:  همیشه دعاگوی کسی هستم که در جوانی به من فلان کار را یاد داد.

در نتیجه یکی از آسیب‌ها این است که بدون استعانت از خدای سبحان، برای خود نقشی قائل باشیم.

 

گستردگی دعا

 

قسمت پایانی دعا:

«وَ أَعْطِ جَمِيعَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِي سَأَلْتُكَ لِنَفْسِي وَ لِوُلْدِي فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ»

«خدایا، هر آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست کردم، به همۀ مردان و زنان مسلمان و مومن عطا کن، درخواست‌هایم دربارۀ دنیای آن‌ها باشد و آخرتشان».

 

اگر سفرۀ دعا را به فرزندانمان محدود کنیم و تنها دغدغۀ تربیت آن‌ها را داشته باشیم، بخش عظیم جامعه از دعای ما بی‌بهره می‌شوند و آسیب جدی به تربیت ما وارد می‌شود؛

چون گستردگی سفرۀ دعا موجب می‌شود گرچه دعا در حق فرزندان ما به اجابت نرسد، دربارۀ دیگران مستجاب ‌شود و خیری که به فرزندان دیگران می‌رسد، ناخودآگاه وارد زندگی فرزندان ما نیز ‌بشود؛ چون فرزندان دیگران، هم‌کلاسی یا همکار یا پزشکِ فرزند من هستند یا یکی از آن‌ها با فرزندم ازدواج می‌کند یا جزء بستگان همسرم هستند یا به نوعی با فرزندانم در ارتباط هستند.

وقتی اطرافیانِ فرزندان ما افرادی دارای صلاحیت باشند، به‌خودی خود، آن‌ها نیز ارتقاء می‌یابند و از این طریق بازگردان درخواست ما به زندگی فرزندان‌مان وارد می‌شود.

اگر دعا وسیع نباشد، اکثریت جامعه فاقد صلاحیت هستند و از طریق ارتباط فرزندان ما با آن‌ها، تربیت ما نیز ضایع می‌شود.

پس اگر می‌خواهیم تلاش ما در عرصۀ تربیت، در کانون خانواده ثمر دهد، باید به اندازه‌ای که  نیازمند رشد برای خود و فرزندان‌مان هستیم، برای جامعه نیز این نیاز را احساس و دائم از خدای سبحان در این زمینه درخواست کنیم.

 

 

تاریخ جلسه: 1399.8.12 – جلسه ششم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *