
حضور قلب و مراتب آن
معنای قد قامت الصلاة
بعد از اینكه مصلی ظاهر و باطن خود را در محضر حق حاضر كرد و همه وجود درونی خود و نیروهای در خدمت را با شتاب آماده شرفیابی نمود، بیدرنگ اعلام میكند: «قد قامت الصلوة» «به تحقیق نماز اقامه شده است»
در «قد قامت الصلوة» چند نكته نهفته است:
اگر انسان مسیر را با آداب لازم طی كند، حتماً نتیجه محقق میشود. یعنی اگر رسیدن به مقصد تردید نداشته باشد و مطمئن باشد که حتما میرسد، در این زمان پایبندی به آداب او را به مقصد میرساند. این توضیح از فعل قد قامت بیان گردید، هرگاه فعل ماضی با قد همراه شود افاده تحقیق میكند، «حتماً صلوة اقامه شده است» مخصوصا زمانی که آداب انجام شده و موانع برطرف گشته و حال نوبت مصلی است كه به طور كامل در عرصه حضور راه پیدا كند.
امام خمینی(ره) میفرماید: قد قامت، اعلام حضور است، یعنی خود را در محضر سلطان السلاطین دیدن و به قصور و تقصیرخود پی بردن و اعلام عجز و سرافكندگی کردن است.
مصلی در فراز قد قامت با اسم مجیب خدا آشنا میشود، گویا پاسخ میشنود كه كسی پشت در نمیماند و راه وصال گشوده است و تردیدی هم در این گشایش نیست.
حضور قلب در نماز
ضرورت حضور قلب در نماز
میرزا جواد آقای ملكی تبریزی میفرماید: حقیقت نماز با چند امر كامل میشود:
- حضور قلب
- تفهم
- تعظیم
- هیبت
- رجاء
- حیا
اگر این چند امر لحاظ نشود از نظر فقهی نماز ادا شده ولی نماز مقبول حضرت حق محقق نشده است.
حضور قلب آن است که دل نزد افعال و اقوال نماز حاضر باشد. یعنی مصلی متوجه باشد كه در سجده حواس دلش متمركز گردد و دلش جا نماند. مثل بچه بازیگوشی نباشد كه دائم دستش را از دست مادر رها كرده و فرار میكند و اگر مادر لحظهای غافل شود، او حتما گم میشود، دل ما نباید در نماز و اركان آن گم شود.
آیت الله بهجت(ره) فرمودند: هر زمان فهمیدید دل غافل شده، دل را دریابید. زیرا اگر عملی انجام دادید كه فكر به جای دیگر مشغول بود گویا اصلاً عمل انجام نشده است.
امام خمینی(ره) در آداب الصلاة میفرمایند: اگر میخواهید دلتان به چیزی مشغول نشود، باید غریبه را از دلتان دور كنید. غریبه، دنیا است كه دلهای ما گیر آن است، در قلب دنیا و آخرت جمع نمیشود. قانون قلب این است كه یك چیز در آن نهادینه میشود
«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی جَوْفِه»[۱]
«خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل قرار نداده است»
یك انسان دو قلب ندارد. بنابراین همزمان نمیتواند هم فكر به دنیا و هم به فكر آخرت باشد. بنابراین عبادت بدون حضور قلب از درجه اعتبار ساقط است.
اگر مصلی در اذان و اقامه حضور قلب داشت امّا در نماز دل غافل شد و به سراغ دنیا رفت، و مصلی به یكباره متوجه شد و دل را برگرداند و قلب را حاضر كرد، همین صورت اخیر اعتبار دارد.
برای داشتن حضور قلب، دعای معصوم لازم است
امام خمینی(ره) در بحث حضور قلب میفرمایند: «یك نفخه الهیهای لازم است، برای داشتن حضور قلب» به دعا و دَم یك صاحب نفس نیاز داریم.
اميرالمؤمنين علیهالسلام میفرمايند:
«اَنَا صَلَاة الْمُؤْمِنِ»[۲]
«من نماز مؤمنين هستم»
نگران نباشید نَفَس ولّی خدا به میدان میآید. ولایت ولی، اقتضا میكند كه امورات نماز مصلی را به عهده گیرد، منتها شرطش این است كه مصلی ولایت ولی را باور داشته باشد. عامل دیگری که در حضور قلب مصلی مؤثر است، اخلاص اوست. هر چه كارها خالصانهتر انجام شود، قلب حاضرتر است.
حضور عند المعبود
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرمودند: حضور قلب، حضور عندالافعال و اقوال است. یعنی قلب در محضر معبود ثناگویی كند، در ركوع و سجود اعضاء و جوارح مشغول ثناگویی باشند و به گونهای در حضور حق قرار گیرند كه نمازگزار متوجه نباشد كه ركوع میكند بلكه فقط بداند كه در این هیئت، مداح خدای سبحان است و تعظیم حضرت حق را میكند، گرچه ما به حقیقت مدح و ثنای حق واقف نیستیم به همین دلیل ثناگویی حقیقی به لسان اولیاء انجام میشود. گویا میگوییم: «خدایا! تو به نماز من نگاه نكن به نماز علی علیهالسلام نگاه كن! من به پیروی او ثناگویی را انجام میدهم.» در این صورت نماز از شائبه كذب و افترا خالی میشود.
یعنی اگر من بگویم: «إِیاكَ نَعْبُدُ»[۳] دروغ گفتهام زیرا هزاران بار از دیگران هم كمك خواستهام و مشرك شدهام ولی اگر از اول نیت كنم نماز من با زبان علی است و به نماز اولیای خدا اقتدا میكنم در این صورت دروغ نگفته و منافق نیستم.
هبه خدا به مصلی
معمولاً رسم بر این است كه اگر كسی تعریف سلطانی را بكند و ثناگویی از او داشته باشد، سلطان به خزانه دارد دستور صله دادن میدهد. خدا هم پس از ثناگویی مصلی صلهای خاص به او میدهد: «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»[۴] دوری از فحشا و منکر هبه خداوند در مقابل ثناگویی است. البته این صله و انعامی که خدا میدهد گاهی مادی است و گاهی معنوی. اجمالاً نمازگزار دست خالی نیست، اگر چه مصلی به جهت قرب نماز میخواند نه به جهت دریافت صله. امّا كریم مطلق بر خود فرض میداند كه سپاسگزاری كند و هدیه و انعام دهد. چنانچه وقتی شاعر در محضر امام صادق علیهالسلام شعری خواند و حضرت به او كوزه سكه دادند، شاعر گفت: «من برای سكه ثناگویی نكردم بلكه به جهت ابراز مودّت عرض كرد.» امام فرمود: «وظیفه ما شكر و اعانت و پرداخت صله به شماست.»
انواع حضور قلب
امام خمینی(ره) میفرمایند: حضور قلب دو نوع است:
- حضور قلب اجمالی كه دل حاضر شده و ثناگوی حق میشود.
- حضور قلب تفصیلی در مقابل معبود است نه صرفا در عبادت.
اگر كسی از ما ثناگویی كند درحالیکه مطمئن باشیم كه دروغ نمیگوید و تملق نمیكند، به جهت میل به كمال، او را دوست خواهیم داشت. حال اگر ما از خدای سبحان تعریف كنیم و مدیحه سرای او شویم اگر اخلاص در آن لحاظ شود، خدا هم ما را دوست خواهد داشت. گر چه خدای سبحان ابداً نیاز به تعریف بندگان ندارد ولی برخودش مقرر كرده است كه هر كس صادقانه ثناگویی كند، اموری را از خزانه غیبش در اختیارش او قرار دهد. این حضور قلب اجمالی است گر چه: «وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد»[۵] بنده حكم شبپره كوری را دارد كه توانایی مداح خدای سبحان را ندارد و هر آنچه میگوید به جهت تعلیمات خود خدای سبحان است.
توجه به معانی جملات در نماز، قطرهای از دریا
امام خمینی(ره) فرمودند: افرادی كه نماز میخوانند در چند طبقه از حضور قرار دارند. دستهایی عبادت را ظاهری میبیند و حضور قلب را هم ظاهری میبیند، یعنی حضورشان به این است كه بفهمند معنی حمد و سوره و تشهد و… چیست، ولی باید بدانند كه این قطرهایی از دریاست. البته باید معانی را به خوبی فهمید این مرحله مرحله خوبی است امّا کافی نیست، زیرا نماز معانی بسیار عمیقتر و وسیعتر دارد كه گروهی فقط همان معنای ظاهری را میفهمند امّا اگر الفاظ را مقید به همان معنا كنند، از سیر علمی و عملی جدا شده و بعد از آن نه چیزی یاد میگیرند و نه توفیق عمل خالصانه خواهند داشت.
یكی از عملكردهای مهم شیطان این است كه انسان را مشغول و دلخوش به همین دانستههای ظاهری میكند. مرحوم سید هاشم حداد یك ماه مبارك رمضان تفسیر سوره مباركه توحید را فرمود و هر شب حرفهای عالمانه جدید را به مردم تعلیم میداد.
مصلی باید متوجه باشد كه با هر قرائتی از اذكار نماز، هر روز امور جدیدی نصیبش میشود كه روز قبل از آن بیخبر بوده است. اگر نماز سیر است، یعنی امكان ندارد كه انسان در نماز قبلی بماند. پس حضور قلب در این مرحله آن است كه مصلی ذرهایی از اقیانوس را درک میکند، اما متوجه میشود که از اصل كرانههای معرفتی بیخبر است و همین امر موجب میشود که بتواند در مقابل دلخوشیهای كاذب شیطان مقابله کند و دائماً ندای «رَبِّ زِدْنی عِلْماً»[۶] سر دهد. علم به تنهایی زیباست گرچه میوه و ثمرهایی ندهد، مثل درختی كه میوه ندارد امّا برای تلطیف هوا و سایه و اكسیژن و زیبایی بسیار مفید است. وقتی انسان امری را یاد بگیرد، حتماً آثاری در زندگی او خواهد داشت ولی اگر خود را محدود كند، تحت تسلط ابلیس واقع شده و شیطان موفق به شكار او خواهد شد.
عشق، لازمه داشتن حضور قلب حقیقی
حضور قلب برای دسته دیگر این است كه مصلی حقیقت عبادت را میفهمد و معنای ذكر را متوجه میشود. ولی با قدم عقل نه با قدم عشق و قلب. عقلاً میفهمد و میتواند استدلال كند، دانستههایش با عقل سازگار است و ثناگویی های او عاقلانه است. مثلا اگر به حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام مشرف شود عقلش به او میگوید: بوسیدن در و دیوار و دست زدن به حرم و… معنا و فایدهای ندارد و او از این کار خودداری می کند، اما غافل از این است که چنین اموری کار عشق است و عقل را به آن راهی نیست. بجا آوردن آداب در حرم حضرات معصومین كار عشق است نه کار عقل، بوسیدن جای پای زائران و پابرهنه راه رفتن در صحنها توجیه عقلانی ندارد، امّا عشق میگوید: استشفا و شفاء یافتن بیماریهای جسمی و روحی به واسطه همین تربت زائران است.
پای استدلالیان چوبین بود پای چوبی سخت بیتمكین بود
پس عقل تا مراحلی با انسان همراه است ولی در مرحله بالاتر پایش میشكند.
چنین افرادی حضور قلب در عبادت دارند اما همین عقل حجاب آنان می شود و حضور قلبشان ناقص است.
تاریخ جلسه: ۹۵/۲/۱۳ ـ جلسه ۲۴
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[۱] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴
[۲]. الفضائل (لابن شاذان القمی ، ص۸۴)
[۳] سوره مبارکه حمد، آیه۴
[۴]سوره مبارکه عنکبوت، آیه۴۵
[۵] حافظ
[۶] سوره مبارکه طه، آیه۱۱۴
برچسبها: استاد زهره بروجردی، اسرار نماز، حضور قلب، عشق و عقل، قد قامت الصلاة، مدح و ثنا، معانی کلمات، هبه خدا، ولایت