
حقیقت رو به قبله بودن
توجه به نماز؛ آباد شدن دنیا و آخرت
با توجه به روایات درمییابیم اگر به نماز بیتوجهی شود به دنیا و برزخ و قیامت ما آسیب وارد میشود، از مفهوم مخالف این جمله برداشت میشود که توجه به نماز در دنیای ما نور ایجاد میكند و از بركاتش در زندگی مادی بهرهمند می شویم، هم برزخ ما با سهولت طی میشود و هم در قیامت موجب محفوظیت ما میگردد.
رو به قبله بودن، راهی برای کمال حقیقی
امام خمینی(ره) میفرماید: وقتی انسان وجهه خودش را از توجه به دو عالم منصرف كرد، در قبله به یك نقطه توجه میكند كه آن نقطه ظاهر و باطن و اول و آخر است و آن نقطه مطلوب، ما را متوجه خود میكند كه از نقص تنفر داریم و به سوی كمال میل داریم و این دو امر در فطرت نهادینه شده است. یعنی اگر همه بادیهنشینها و افراد وحشی و بیتمدن و جهّال را بررسی كنید، این دو فطرت را دارند. گر چه شاید روی آن پردهایی افتاده و خود متوجه نیستند. حتی فرد قاتل و آدمكش هم كمال را در جنایت میداند و میل به كمال دارد و یا شارب الخمر كمال را در نوشیدن نجاست میداند و یا… منتها شارع مقدس و انبیاء آمدهاند كه به ما بگویند كمال واقعی چیست و كامل حقیقی كیست؟ نه اینكه در ما میل به كمال ایجاد كنند چرا كه آن جزء ذات ماست.
وقتی انسان در نمازی كه به عنوان معجون مطرح میشود، قرار میگیرد (معجون قوت بخش و مركب از عناصر مختلف) قوت و توانایی پیدا میكند، زیرا ملزم به رعایت عناصر مختلف در نماز میشود.
وقتی بحث استقبال قبله است، وقتی از همه جهات منصرف و به یك جهت متوجه شویم، یعنی فطرت خفته بیدار شده است. وقتی فطرت بیدار شد لازم نیست برای او ترغیبی به سمت كمال ایجاد شود، فطرتاً خود این ترغیب را دارد و از طرفی اولین كامل كه صفات حضرت حق در او متجلی است، وجود مقدس پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله است و وقتی میل به انسان كامل ایجاد شد، او نیز بر خود شكر را واجب میداند و از شما تشكر میكند.
پس به مجرد اینكه ما رو به قبله شویم، میل به كمال پیدا كردهایم و در تشخیص مصداق كمال (پیامبراکرم) نیز دچار اشتباه نمیشویم و خدا نیز متقابلاً انسان كامل را با ما رفیق میكند و در این سفر معراجی همراه من قرار میدهد و در نهایت خود خدای سبحان از ما تشكر میكند، زیرا به بهترین مخلوق او توجه كردهایم لذا نور و جمال و توان خاص در اختیارمان قرار میدهد.
رو به قبله بودن، قطع تعلق از «ما سوی الله»
در ظاهر فرد رو به قبله میایستد ولی در باطن پیامدهای بسیار زیبا و متعالی در افقی روشن برای او نمایان میشود. (معراج) كسی كه رو به پیامبر صلیاللهعلیهوآله كرده است همه امور فانی برای او بیارزش میشود، یعنی با نور معرفت، «ما سوی الله» را معدوم میبیند و دل به آن نمیبندد. یكی از معدومها منیت ماست یكی از ناقصها ما هستیم، باید از منیت خود گریزان باشیم.
امام خمینی(ره) میفرمایند: به طور كلی هر كس رو به قبله كند و حقیقت استقبال را درك كند، همه عالم را (اگر خود را از خدا جدا بدانند)، فانی میبیند، ولی اگر هر یك را نشانهایی از حق بداند مایه عبرت و توجه است. پس در نهایت باید تمام توجه به سوی هستِ مطلق باشد.
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر از دوست كس هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس[۱]
پس توجه به قبله در معنای واقعی شاید یكبار هم در زندگی برای ما اتفاق نیفتاده باشد. یعنی هیچ كدام از ما حتی یكبار، لحظهایی كه رو به قبله میایستیم، از مردم و همه عوالم قطع تعلق و قطع طمع نكردهایم. بعضی دلها به فرزند و همسر و مدرك و خانواده طمع دارند در حالی كه باید از همه آنها مأیوس شد. حتی بعضی تعلقشان سجادهای است كه سی سال روی آن نماز خواندهاند، میخواهند این سجاده در قبر كنار آنها قرار گیرد، تا شاید شب اول قبر به دادش برسد. اما رو به قبله ایستادن یعنی حتی به امور معنوی هم نباید دل بست و تمام توكل و امید به سوی معبود حقیقی باشد.
با خوف و رجا، در محضر خدا حاضر شوید
ادب دیگر قبله و درك استقبال این است كه تصور كنید در قیامت ایستادهاید و با سلاحِ خضوع و خوف و رجا در مقابل خدای سبحان قیام كردهاید. خوف به جهت قصور و تقصیر فراوان و رجا و امید به رحمت و فضل خدای سبحان.
حقیقت رو به قبله ایستادن، رو کردن به مقام ولایت است
امام خمینی(ره) میفرماید: رو به قبله كردن یعنی رو به امُّالقری كردن، جایی كه زمین از زیر پای آن گسترده شده است. توجه به كعبه یعنی یاد كردن از زادگاه علی و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ربط، بین كشیده شدن زمین و بسط زمین با زادگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام این است كه همه ما به طفیل وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام خلق شده و پا به زمین گذاشتهایم و همچنین كعبه از زیر آب در آمد. همه اینها به طفیل مقام كلیه ولایت است.
رو به قبله كردن یعنی به غرب و شرق توجه نكنید و مقام وسطیت را در یابید، زیرا كعبه و امّالقری مركز و وسط عالم است و لذا شما هم باید از هر گونه انحرافی دوری كنید و در صراط مستقیم قرار گیرید كه در مركزیت آن ولایت متجلی است. وقتی در نماز از عالم دنیا بالا میرویم، پردهبرداری از امور حاصل میشود و باطن قبله را كه رو به ولایت ایستادن است را میبینم.
رو به قبله بودن در هرجای عالم واجب است و تقریباً شناخت قبله برای همه میسر است. یعنی باید همه ما رو به كعبه ولایت كنیم و آن را در گوشه گوشه زندگی خود جریان دهیم، زیرا توجه به ولایت ما را به سمت «هو» و خدای سبحان راهنمایی میكند و ما را به سمت قلعه توحید میبرد. در آسمان چهارم كه به موازات كعبه است محل بیت المعمور است و صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام در آن قرار دارد و همه ملائك بعد از طواف کعبه به سمت بیت المعمور میروند.
در زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
«وَ الْبَابِ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس»[۲]
حضرات معصومین علیهمالسلام دری هستند كه همه مردم كوبه این در را میكوبند و به قلعه توحید وارد میشوند.
رو به قبله بودن؛ توجه به اسم اعظم باری تعالی
امام خمینی(ره) میفرمایند: باطن استقبال و رو به قبله ایستادن توجه به اسم اعظم خدای سبحان است كه باعث میشود از هیچ كس خوفی نداشته باشیم و به هیچ كس تعلق خاطر و طمعی پیدا نكنیم. زیرا اسم اعظم، آسمان و زمین را مسخر ما قرار میدهد و همه چیز به اذن حق در اختیارمان قرار میگیرد. در حدیث قدسی میفرماید:
«كن لي أكن لك»[۳]
«ای بنده تو برای من باش، من مال تو میشوم»
بازیگوشی نكن چشمت به این و آن نباشد. عارفی میگوید: خدایا ! «كُن لی» تو مال من باش و وقتی خودت را بخواهم همه چیز را به من میدهی و همه امور به من خدمات رسانی میكنند ولی من از تو فقط تو را میخواهم.
مقارنات نماز بعد از قبله
مقارنات نماز یك سلسله از شروط نماز است كه همراه نماز میباشد در حالی كه هنوز وارد نماز نشدهایم. شهید ثانی در سر الصلوة میگوید: مقارنات نماز هشت چیز است:
قیام و آداب آن
اولی آنها، قیام است. ادب قیام آن است كه بدانم در مقابل كسی ایستادهام كه عالِم به سرائر است و او از همه اسرار درون من مطلع است. به همین دلیل نمیتوانم دروغ و توجیهی داشته باشم، خدا از رگ گردن به من نزدیكتر است. بنابراین باید به گونهایی عبادت كنم كه گویا او را میبینم و اگر من او را نمیبینم یقین كنم كه او مرا میبیند.
همان طور كه ظاهر شما در محضر او قیام كرده است، دلتان هم باید در نماز حاضر باشد.
ادب دیگر قیام این است كه بالاترین نقطه بدن شما وادار به خضوع شود و سرتان پایین باشد. در واقع بالاترین عضوتان وادار به خضوع شود تا از تكبر دست بردارد و بداند كه در مقابل یك قدرتمند ایستاده است و تو باید نهایت عجزت را به او اعلام كنی. البته بطور معمول وقتی در مقابل سلطان السلاطین قرار دارید لال میشوید امّا خدای سبحان كه اقدرالقادرین است شما را تحویل میگیرد و میگوید: «حرف بزن، بگو!» اما شما مغلوب هستید، بدنتان میلرزد، كم میآورید، خوف بر شما عارض میشود. لذا خداوند پیامبر صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام را با ما همسفر میكند كه حرفها را به ما برسانند و ما را از لكنت كلام نجات دهند. همین امر باعث میشود كه آن قدر فصیح حرف بزنم كه قفل از زبانم باز شود و به همراه خوف، رجا نیز به عرصه آید و خیرات و بركات و نعمات برای ما شهود گردد.
به طور مثال وقتی در مقابل سلطان السلاطین قیام میكنید سراسر وجود شما مملو از شرم و حیا است امّا همان سلطان میگوید: «بر خودت آسان بگیر و با من مشغول گفتگو شو! عبور از هفت خوان رستم لازم نیست. هر زمان اراده كردی، درگاه ما به روی تو باز است.» و اینجاست كه ما كه سراسر تقصیر هستیم ولی با این همه لطف برخورد میكنیم بیشتر متوجه خطایای خود شده، به خود عتاب کرده و به نفس میگوییم: «از این همه بیادبی دست بردار، از شكایت وگلهگزاری دوری كن، چرا از خالقت حساب نمیبری، از خلق میترسی ولی از خدا نمیترسی؟! وقتی این امور را به خود یادآوری كنیم، خشوع و خضوعمان زیاد میشود، طغیان نخواهیم داشت و دریچه معرفت برای ما باز میشود.
اگر از پیامبراکرم صلیالله علیه و آله پرسیده شود: «چطور از خدا حیا كنیم؟» خواهند فرمود:
«اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ كَمَا تَسْتَحِي مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ مِنْ قَوْمِكَ»[۴]
«از خدا حیا كنید همان طور كه از یك فرد صالح قومتان حیا میكنید»
تاریخ جلسه: ۹۵/۱۲/۱۰ – جلسه ۱۸
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[۱] اوحدی
[۲] مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره
[۳] جواهرالسنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱۶۲
[۴] روضة الواعظین و بصیرة المتعلقین، ج۲، ص۴۶۰
برچسبها: استاد زهره بروجردی، استقبال، اسرار نماز، امام خمینی(ره)، بیتالمعمور، زیارت جامعه کبیره، فطرت، قیام، کمال طلبی، مقارنات نماز، مولود کعبه، ولایت