
شهادت به رسالت پیامبراکرم (ص) و ولایت امیرالمومنین (ع)
بیتوجهی به اذان و اقامه، مانع حضور قلب
توجه به اذان در كیفیت نماز ما نقش بسیار مؤثری دارد و شاید یكی از دلایلی كه سبب میشود نماز ما حضور قلب لازم را نداشته باشد بیتوجهی به اذان و اقامه است.
ادامه بحث شهادتین اذان
معنای «أشهد أنّ محمدا رسولُ الله»
فیض كاشانی در رساله سرّالصلوة میفرمایند: شهادت به رسالت پیامبر آن است كه مصلی اعلام کند: «من گواهی میدهم اوامر ایشان را پذیرا هستم و از آنچه پیامبر صلیالله علیهوآله از آن نهی فرموده، اجتناب میكنم» شهادت در اذان یعنی
«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»[۱]
«… و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است»
امام خميني(ره) در رساله سرالصلوة میفرمايند: شهادت به رسالت پيامبر صلیاللهعلیهوآله يعنی پيامبر را به عنوان شفيع مطلق شناخته و اعلام میكنيم، معراج نماز بدون وساطت پيامبر غيرممكن و محال است.
ولایت، باطن رسالت
مرحوم شاه آبادی(ره) میفرمایند: در شهادت به رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام هم نهفته است چون ولایت، باطن رسالت است. یعنی مصلی در این سلوك ربّانی هم نیازمند شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و هم نیازمند شفاعت امیرالمؤمنین علیهالسلام است تا این سیر به خوبی و در جهت درست انجام شود. امیرالمؤمنین علیهالسلام همسفر مصلی در سلوك نماز است.
چنانچه در امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«اَنَا صَلَاة الْمُؤْمِنِ»[۲]
«من نماز مؤمنين هستم»
بوسيله ولايت علی نماز اقامه میشود و با نماز بدون ولايت وصال حق صورت نمیگيرد.
قاضی سعید قمی میفرماید: علت بیان رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام در اذان آن است كه انسان خودسرانه هیچ اقدامی نمیكند، بلكه در همه امور به بزرگتر اقتدا کرده و پشت سر رسالت و ولایت به نماز میایستد.
همراهی معصومین با مصلی
علاوه بر اينكه در اذان به شفاعت و رفاقت حضرات معصومين علیهالسلام اشاره میشود. بنده در سفر معراجی خود نیاز به بلدراه و رفیق دلسوز دارد كه او را به بیراهه نبرد. حضرات معصومین علیهمالسلام این زحمت را بر خود متقبل میشوند كه مصلی را قدم به قدم قبل از نماز تا بعد از نماز در مقدمات و مؤخّرات نماز همراهی كنند.
در نماز كه سفر إلی الله است دو رفیق همراه مصلی است: پیامبر صلیالله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام هم رفیق راه هستند و هم بلد راه، یعنی راه را به مصلی نشان میدهند، با او مدارا میكنند و او را همراهی میكنند، اگر كسی در این سفر گم شد او را مورد عتاب قرار نمیدهد، بلكه او را به منزل دیگری از نماز رهنمون میشوند. به طور مثال اگر او در قرائت حمد و سوره، حضور قلب خود را از دست داد به او یادآور میشوند توجهات را به تشهد و سجده و ركوع بیشتر كن.
ضرورت اعلام اعتقاد به رسالت و ولایت
امام خمينی(ره) در كتاب آداب الصلوة چند نكته ديگر در باب شهادتين مطرح میكنند:
- وقتی انسان شهادت به رسالت و ولایت میدهد، یعنی با پای شكسته نمیتواند این سفر روحانی را شروع كند، بلكه باید به مقام روحانیت این بزرگواران تمسك كرده و دست از قدم انانیت بردارد و منیت خود را فدای مقام رسالت و ولایت نماید.
خدای سبحان قدیم است و بنده حادث است و اگر مصلی بخواهد به خدای قدیم ارتباط پیدا كند، نیازمند واسطهای است كه این پیوند و ربط را صورت دهد و این وساطت فقط بواسطه حضرات معصومین علیهمالسلام صورت میگیرد.
خدا به پيامبرش صلیالله علیه و آله فرموده است:
«لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك»[۳]
«اگر تو نبودی عالم وجود و افلاك را خلق نمیكردم»
بنابراين واسطه خلقت، وجود مقدس پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله و حضرات معصومين علیهمالسلام هستند، بنابراین آنان میتوانند واسطه معراج مصلی باشند. آنان مصلی را از زمين مادی دنيا و از تعلقات رها میكنند و تا عرش صعود میدهند. آنان مصلی را عرشی میكنند و مجدداً به زمين باز میگردانند.
قرآن میگويد:
«… كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون»[۴]
«همانطور كه شما را آورد همانگونه باز میگرداند»
حال اين بازگشت چه مربوط به زمان مرگ باشد و چه در معراج نماز، لازمه اين سير و اين حركت شهادت به رسالت و ولايت است كه اگر این شهادت نباشد، عمل ما مانند تلی از خاك است كه تندبادی میآيد و آن را از بين میبرد. يكی از مهمترين دلايل شهادتين در اذان و اقامه برقراری امكان سفر معراجی برای مصلی است.
- مصلی هرگاه شهادت میدهد در حقیقت به همه سكنه عالم مُلك و ملكوت و عالم ظاهر و باطن و عالم ماده و معنا اعلام میكند كه این نماز سوغات معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای اوست و منتی است كه با وساطت ایشان بر بشر ارزانی شده است. بنده چون با دو گام خوف و رجا در این سفر گام مینهد، امیدوار است كه با عنایت پیامبر صلیاللهعلیهوآله سیر كاملی نصیبش شود و هم خوف از آن دارد كه عبادات او مورد رضای محبوب نباشد.
شهادت به ولایت امیرالمؤمنین در اذان
امام خمینی(ره): شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام رجائاً است. یعنی احوط به قصد قربت است نه استحباب و دو بار تكرار آن نشانه تأكید است.
توضیح حیّئلات
سه جمله «حيّ علی الصلوة و حيّ علی الفلاح و حيّ علی خیرالعمل» را حیئلات میگویند. در واقع ثمره شهادتین در شتابی که در این سه جمله وجود دارد نمودار میشود.
حيّ اسم فعل است، یعنی: شتاب كن برای نماز، فلاح و برای بهترین عمل. در ظاهر سه امر است امّا باطناً شتاب به سوی یك امر است و هر سه به یك معنا است. فطرت انسان راحتطلب و كمالطلب است و راحتی حقیقی در وصل به خدای سبحان. وقتی راه برای وصال باز باشد، درنگ و مسامحه جایز نیست، باید تمام قوای درونی و بیرونی برای این وصال شتاب كنند. حی به معنای بیداری فطرت و وصال و رستگاری ابدی نیز میباشد زیرا صلوة از ماده وصل است
.
ادب حضور در محضر کریم
«رَفَدْتُ عَلَى الْكَرِيمِ بِغَيْرِ زَادٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِيمِ
وَ حَمْلُ الزَّادِ أَقْبَحُ كُلِّ شَيْءٍ إِذَا كَانَ الْوُفُودُ عَلَى الْكَرِيم»[۵]
این ابیات را امیرالمؤمنین علیهالسلام با دستان مبارك خود بر كفن سلمان نوشتهاند به این معنا كه «وارد شدم بركریم بدون توشه، نه توشه حسنه دارم و نه قلب سلیم امّا زمانی كه كسی بر كریم وارد میشود زشت است با خود توشهای ببرد، زیرا در آنجا انواع و اقسام نعمات فراهم است» بردن هدیههای بیارزش بنده لطفی ندارد و مایه شرمندگی اوست.
مصلی باید در اذان و اقامه به این مسئله واقف شود كه دستان او خالی است و چیزی برای نمایش دادن ندارد، او زمانی به فلاح میرسد كه یقین كند دستانش خالی است. وقتی به وصال میرسد كه باور كند دستانش خالی خالی است، حسنات بنده در محضر آن سلطان عظیم شأن و آن كمال مطلق پشیزی نمیارزد و اگر كسی اینگونه وارد شد، امید داشته باشند كه مورد عنایت و پذیرش قرار میگیرید:
«أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»[۶]
امّا تا زمانی كه بنده روی خود و خوبیهای خود حساب كند، آمادگی ورود به محضر خدای سبحان را ندارد. برای سرعت سیر باید بار انسان سبك باشد، حتی خوبیهای هر كس بار سنگینی به دوش اوست باید دست از خیرات و حسنات بشوید و آن را به صاحب اصلی برگرداند. خدای سبحان صاحب هر خیر و خوبی است. مصلی هنگام ورود به محضر حق، حسنات خود را پشت در جا میگذارد و فقط به كرم خدای خویش امید میبندد تا در را به روی او بگشایند.
صفوف ملائک به مصلی اقتدا میکنند
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«مَنْ صَلَّى بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ صَلَّى خَلْفَهُ صَفَّانِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ صَلَّى بِإِقَامَةٍ بِغَیرِ أَذَانٍ صَلَّى خَلْفَهُ صَفٌّ وَاحِدٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قُلْتُ لَهُ وَ كَمْ مِقْدَارُ كُلِّ صَفٍّ فَقَالَ أَقَلُّهُ مَا بَینَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ وَ أَكْثَرُهُ مَا بَینَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.»[۷]
هرگاه مصلی اذان و اقامه میگوید دو صف از ملائكه پشت سر او به نماز میایستند كه فاصله هر صف، مشرق تا مغرب است.
روایات متعددی حكایت از حضور ملائك دارند بعضی میگویند: هفتاد هزار ملك پشت نمازگزار میایستد.
و بعضی دیگر می گویند: تعداد ملائك بستگی به اخلاص نمازگزار دارد.
بنابراین اذان و اقامه، مصلی را امام جماعت ملائك میكند. با توجه به آنكه امام جماعت باید عادل و متقی باشد امام هر جمع از خود آن جمع بالاتر است. جایگاه نمازگزار با گفتن اذان و اقامه از ملائكه بالاتر میرود زیرا تا امام برتر نباشد مأموم نمیتواند به او اقتدا كند.
قلب، امام جماعت اعضا
قبل از آنكه اعضا و جوارح مشغول نماز شوند، قلب باید منقاد حق شود و به نماز بایستد. اعضاء و جوارح قلب را مقتدی قرار میدهند و پشت سر آن به نماز میایستند هر چند ظاهراً ملائكه پشت سر اعضاء و جوارح نماز میخوانند، امّا اعضا خود امامی به نام قلب دارند، زیرا قلب مصلی باید پشت سر قلب عالم امكان وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجه قرار گیرد، امام ضامن نماز حقیقی و قرائت كامل مؤمنین است.
باید دقت داشت كه قلب باید تا چه میزان در نماز حاضر باشد تا اجازه پیدا كند پشت سر قلب عالم به نماز بایستد و قلب مصلی چقدر باید به قلب عالم نزدیك باشد كه اعضاء و جوارح در قیامت از ما شكایت نكنند و او را مقصد نقصان نماز خویش نبیند.
تاریخ جلسه: ۹۵/۲/۷ ـ جلسه ۲۳
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[۱] سوره مبارکه حشر، آیه۷
[۲]. الفضائل (لابن شاذان القمی ، ص۸۴)
[۳] بحارالانوار، ج۱۶، ص۴۰۶
[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه۲۹
[۵] زادالمعاد، ص۵۷۵
[۶] سوره مبارکه نمل، آیه۶۲
[۷] وسائل الشیعه، ج۵، ص۳۸۲
برچسبها: اذان، استاد زهره بروجردی، اسرار نماز، اقتدا به امام جماعت، امیرالمؤمنین، حیئلات، خیرالعمل، دو صف از ملائکه، رسالت، رفیق راه، ولایت