عنایت حضرت زهرا (س)

جناب آقای معین گفتند : مرحوم آقای حسنی برایم نقل کردند:

زمانی که آقای مجتهدی در کوه خضر نزدیک مسجد جمکران بیتوته کرده بودند، یک روز با آقای مصطفوی قرار گذاشتیم ناهار را در  خدمت آقا بخوریم، لذا ابتدا با ماشین به سمت کوه خضر رفتیم تا از آقا بپرسیم چه غذایی میل دارند که آن را تهیه کنیم و در خدمتشان باشیم. وقتی به اتاقی که در کوه خضر قرار داشت وارد شدیم، ایشان بی مقدمه فرمودند: امروز همگی ناهار را میهمان حضرت زهرا علیها السلام هستیم و ساکت شدند، ما هم دیگر حرفی نزده و نشستیم، نزدیک ظهر یک مرتبه رنگ رخسار آقای مجتهدی برافروخته و قرمز شد و از جا برخاسته و خیلی مؤدب به طرف درب اتاق رفتند و بشقاب هایی از غذا را که بخار از آن بر می خواست، از بین هوا و زمین می گرفتند و به ما می دادند!! معلوم نبود چه کسی این غذاها را به ایشان می دهد؟! آنگاه با ادب خاصی تشکر کرده و نزد ما آمدند.

بسیار متعجب و بهت زده شده بودیم ولی جرأت حرف زدن نداشتیم!!

آنگاه آقای مجتهدی فرمودند: امروز ناهارِ ما را حضرت زهرا علیها السلام مرحمت فرمودند: و میهمان ایشان هستیم. سپس غذا را که چلو کباب بسیار لذیذی بود در خدمت ایشان میل کرده و مرخص شدیم.[1]

 

 


[1]. لاله‌ای از ملکوت، ج1، ص300

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *