امر به معروف و نهی از منکر ـ بخش هشتم

زیربنای همه خوبی‌ها

 

طبق صریح آیات قرآن اولین آمر به معروف خدای سبحان است و بعد به اذن حق پیامبر و حضرات معصومین علیهم‌السلام آمر به معروف و ناهی از منکر هستند، پس از آن این وظیفه‌ای است که بر عهده همه مؤمنین قرار داده شده است آن هم به دلیل محبتی که نسبت به یکدیگر دارند.

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»[1]

«این فریضه طبق بعضی روایات از اعظم واجبات مطرح می‌شود به گونه‌ای که سایر واجبات زیر مجموعه این واجب قرار می‌گیرد.»

گاهی گمان می‌شود امر به معروف، امر به بعضی از خوبی‌ها آن‌هم به صورت لسانی است و نهی از منکر، نهی معدودی از بدی‌ها است و آن هم لسانی است؛ ولی در کنار سفره آیات و روایات که قرار می‌گیریم در می‌یابیم که معروف و مُنکر دامنه بسیار وسیعی دارند و ما قبل از آن که دیگران را به معروف امر کرده و یا آنان را از مُنکر نهی نماییم، باید خود ملتزم به معروف و ممتنع از مُنکر باشیم.

یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از مُنکرِ قلبی این است که قلب قُبح مُنکر و حُسن معروف را شناسایی کند و در گام بعد سعی کند هم معروف را به طور کامل درخود پیاده نماید و هم از مُنکر  دوری کند.

نشناختن معروف و مُنکر در جلوه‌های مختلف، یکی از اشکالات اساسی انسان است و جهل در شمار اعظم مُنکرات است زیرا سرمنشاء بسیاری از مفاسد می‌باشد به همین جهت شناخت معروف و منکر به صورت صحیح بر همگان لازم و واجب است.

 

مقایسه قطره با دریا

 

«مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيّ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»[2]

 «تمام كارهاى نيك و جهاد در راه خدا در جنب امر به معروف و نهى از منكر چيزى نيست جز به مانند انداختن آب دهان در درياى پهناور. امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مى‌‏كند، و نه از روزى مى‏‌كاهد. و بهتر از همه اين‌ها سخن عدل است در برابر حاكم ظالم»

 اگر امر به معروف و نهی از مُنکر را در یک کفه ترازو و همه اعمال خیر و جهاد فی سبیل الله در کفه دیگر قرار گیرد؛ کفه امر به معروف سنگین‌تر است. مقایسه قطره با دریا است! در اصطلاح طلبگی قیاس مع‌الفارق است. این دو قابلیت مقایسه با یکدیگر را ندارند و به هیچ شکلی به یکدیگر نزدیک نمی‌شوند؛ زیرا هر عمل خیری که بخواهد انجام شود باید زیر بنای درستی داشته باشد فرد باید ابتدا نحوه درست انجام دادن آن را بیاموزد و سپس اجرا کند در غیر این‌صورت شاید ظاهر عمل درست و مناسب باشد اما کیفیت، مقبول حق نیست و حقیقت امر حقیقت نورانی نیست.

این قیاس از زبان لسان الله ناطق بیان می‌شود؛ او که سرورالعارفین و مولی‌الموحدین است. در سخن، بزرگ نمایی، اغراق یا غُلوّی ندارد هر آنچه می‌گوید صدق مطلق است زیرا هر یک از ما ممکن است زمان بیان مطلب بزرگ‌نمایی یا اغراقی داشته باشیم اما امیرالمومنین علیه‌السلام از این امر مستثنی است.

همه اعمال خیر در مقابل امر به معروف و نهی از منکر گم می‌شود و رنگ می‌بازد و خودی ندارند زیرا منشاء همه اعمال خیر حتی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است.

 

مهم بودن انگیزه و نیت

 

پیامبر صلی الله علیه وآله در یکی از جنگ‌ها به کشته‌ای اشاره کردند و فرمودند: قتیل الحمار! کشته‌ای که انگیزه‌اش رسیدن به مرکب بوده! او خود را ملتزم به مُنکری کرده بود که دنیا را در اختیارش قرار می‌داد و غافل از آن بود که انگیزه صحیح جنگ چیست و جان را برای چه کسی باید خرج کرد.

او اگر «معروفِ» (ترک تعلق از دنیا) را می‌شناخت تن به چنین مرگی نمی‌داد. آنچه برای همه امور از جمله مرگ ارزش تعیین می‌کند انگیزه و نیّت است. قتیل الحمار کشته‌ای است که جان باختن او هیچ اعتباری برایش ایجاد نمی‌کند؛ مهم جان دادن نیست بلکه مهم انگیزه آن جان باختن است. نیّت اگر دست‌یابی به دنیا باشد بی‌ارزش است و اگر برای وصال به مولا باشد ارزشمند می‌شود. باید برای دست‌یابی به هر امر مقدسی انگیزه بسیار مهم به کار گرفته شود.

 

مصادیق امر  به معروف و نهی از منکر

 

 منکر، ایجاد تفرقه

 

«قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي»[3]

«گفت اى پسر مادرم نه ريش مرا بگير و نه (موى) سرم را من ترسيدم بگويى ميان بنى‏اسرائيل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نكردى»

 آیه به مُنکری اشاره دارد که از نگاه بسیاری از مردم مُنکر نیست، حتی بسیاری از مذهبی‌ها آن را به عنوان مُنکر قبول ندارند.

زمانی که قوم موسی به سوی گوساله‌پرستی رو کردند حضرت موسی، از هارون پرسید هنگام نبودن من نمی‌توانستی آنان را از گمراهی نجات دهی؟ هارون گفت: من نگران بودم چون تو بازگردی مرا عامل تفرقه قوم ببینی!

پاسخ هارون نشان می‌دهد که مُنکر بودن (تفرقه) به مراتب بالاتر از گوساله‌پرستی است. تفریق قوم و جدا کردن آنان و گروه گروه کردن افراد قبیح‌تر از آن است که مردم به سوی شرک رو آورند به همین جهت آنچه سبب می‌شود هارون به عنوان پیامبر زمان خویش و وزیر موسی این پاسخ را بدهد از آن رو است که دفع افسد (تفرقه) به فاسد (شرک) کرده است.

 

خودسرانه عمل کردن

 

هارون به موسی می‌گوید: زمانی که تو به سوی کوه طور رفتی از من خواستی تا میان مردم ایجاد صلح کنم «أَصْلِحْ»[4] و من نگران آن بودم که اگر مردم را از گوساله‌پرستی باز دارم گرفتار تفرقه شوند و ترسیدم که از نظر تو عدول کنم و اگر چنین عمل نمی‌کردم گویا خودسرانه تصمیم گرفته بودم و گوش به فرمان تو نبودم. به عبارت امروز گویا جلوتر از رهبری قدم برداشته بودم. این خود مُنکر دیگری است که گروه کثیری بدان گرفتارند. ضرب‌المثلی می‌گوید کاسه‌ از آش داغ‌تر است.

«وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي»

از پاسخ هارون دریافت می‌شود که من در مقابل نظر ولی خدا نظریه پرداز نیستم و خود را صاحب نظر نمی‌د‌انم و این همان امری است که خوارج زمان امیر‌المومنین علیه‌السلام گرفتار آن شدند، خوارج جلوتر از امام خویش حرکت کردند. در زمان ما نیز گاه مردم جلوتر از رهبری حرکت می‌کنند و غافل از آنند که گرفتار مُنکری می‌شوند که سبب تفرقه می‌گردد و به ساختار اجتماعی آسیب وارد می‌کند.

خودسرانه عمل کردن یکی از منکراتی است که باید به آن توجه جدی شود اقدام خود سرانه در همه امور نازیباست زیرا شریعت همه امور را آموزش می‌دهد و باید مطابق شرع و عقل عمل شود اما گاهی چنین می‌شود که کسی نظر مخالف خود را در مقابل شرع به گونه‌ای بیان می‌دارد و چندان بر آن پافشاری دارد که دیگران متوجه اشتباه بودن نظر او نمی‌شوند و درپی او به این عمل دست می‌زنند و همین امر سبب می‌شود که بنیان‌گذار منکر گردد و بواسطه وی این منکر در تاریخ جریان پیدا کند و تا قیامت هر کس این منکر را انجام دهد گناهش برای وی ثبت می‌شود.

 

علت تفرقه در خانواده

 

در همین جا لازم است بگوییم گاهی ما در زندگی داخلی خویش نظریه پردازی‌هایی داریم که با شریعت تطابق ندارد و همین می‌تواند سامان خانواده را به تفرقه بکشد آنان که پای‌بند به شریعت هستند در همه امور نظر شرع را بر نظر خود ترجیح می‌دهند به عنوان مثال  فردی از امام خمینی سؤال فقهی پرسید ایشان در حالی‌که در رساله خویش به این موضوع اشاره داشتند در پاسخ سؤال فرمودند رساله مرا بیاورید تا از روی آن پاسخ مسأله را بدهم! گفتند رساله را خود شما نوشته‌اید، فرمودند: آن زمان ادلّه در اختیارم بود و حضور ذهن داشتم و الان ندارم!

اما متأسفانه عموم مردم چنین نیستند از آنان هر سؤالی پرسیده شود بدون اطلاع کامل به آن پاسخ می‌دهند مثلاً اگر مسئله فقهی مطرح شود درباره آن نظر می‌دهند در حالی‌که هر یک از ما یا مقلدیم یا مجتهد، اگر مقلد باشیم که نظری نداریم و اگر مجتهد باشیم نظر شرع را مطرح می‌کنیم در هیچ یک از این دو نباید پافشاری کنیم. مخصوصاً در این زمان  که دست‌یابی به اطلاعات صحیح به راحتی صورت می‌گیرد. هر کس با جستجوی اندکی می‌تواند به اطلاعات درست دست یابد.

این توضیح به دلیل آن است که کسی جلوتر از شریعت و عقل حرکت نکند زیرا هر دو سبب تفرق اجتماعی یا فکری می‌گردد یعنی فکر او گرفتار تشطط (پراکندگی) می‌گردد. به عنوان مثال هر کس می‌تواند در مورد بچه‌داری و خانه‌داری و …  از سایت‌های معتبر که مطالب آن برگرفته از عقل و  شریعت است بهره ببرد. همه چیز قاعده و قانون دارد. همه چیز به آموختن نیاز دارد و چون از این امکان استفاده نکند گرفتار دو مُنکر می‌شود. ابتدا پیشی گرفتن نظر خود بر نظر عقل و شرع و دوم تفرقه‌ای که حاصل این پیشی گرفتن است.

در این آیه یک مُنکر اعتقادی (گوساله‌پرستی) در مقابل یک مُنکر اجتماعی (تفرقه) قرار می‌گیرد اما اثرات مُنکر اجتماعی به مراتب بیش از مُنکر اعتقادی است و این نشان می‌دهد عملکردی که سبب تفرقه گردد یا جملاتی که تفرقه ایجاد کند تا چه اندازه ناپسند است هر کس باید زمان اقدام به عمل یا سخن گفتن تأمل کند که عمل یا گفتارش سبب اختلاف در سطح وسیعی چون جامعه یا در خانواده و یا در میان دوستان نگردد.

 

نکته کاربردی آیه: با توجه به دنیای مجازی امروز آن است که از ارسال پیام‌های بی‌سند و مدرک و تفرقه انگیز جلوگیری کند.

 

استفاده سوء از مقدسات

 

«قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِ»[5]

«گفت به چيزى كه (ديگران) به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده (خدا جبرئيل) برداشتم و آن را در پيكر (گوساله) انداختم و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد»

 آیه اشاره دارد به اینکه سامری از مقدسات استفاده سوء کرد. تاریخ می‌گوید او فرد موجه و مقدسی بود و بر طبق بعضی از اقوال او پسر خاله موسی بود خانواده شریفی داشت و در شمار خواص موسی و همراهان او بود.

آیات پیشین اشاره می‌کند سامری در نبود موسی مردم را به گوساله‌پرستی دعوت کرد و آنان را گمراه ساخت.

موسی از سامری پرسید تو چرا چنین کردی؟ سامری گفت: من چیزی را می‌دیدم که دیگران نمی‌دیدند و من به کشف و شهودی رسیدم که دیگران نرسیدند. من رد پای جبرییل را می‌دیدم و خاک زیر پای او را برداشتم.

سامری از آن امر مقدس برای فریب مردم استفاده کرد. گوساله‌ای ساخت و مردم را برای پرستیدن آن دعوت کرد و همین سبب شد مردم به کفرشان باز گردند در حالیکه آنان از این فریب غافل بودند.

 

این قسمت از آیه کاربرد فراوانی دارد:

گاهی اوقات ممکن است من چیزی بدانم که دیگران نمی‌دانند و یا از اثر آیه‌ایی و یا ذکری آگاه باشم که دیگران آگاه نیستند و یا اثر دعایی را بدانم که دیگران نمی‌دانند. اگر هر یک از این دانستنی‌ها در جای خود بکار رود هماهنگ با شرع است اما چنانچه این مقدسات برای عوام فریبی و انحراف مردم و مصرف نادرست بکار گرفته شود، گرفتار مُنکر شده‌ام. و توجه ندارم که آیات و اذکار الهی برای امر سوئی استفاده شده به عنوان مثال: من آیه‌ای را می‌دانم که موجب تفرقه بین افراد می‌شود حال اگر از آن برای رسیدن به امیال نفسانی خود یا دیگران استفاده کنم سوء استفاده از مقدسات است.

همچنین اگر تربت ابا عبدالله علیه‌السلام را با خود همراه دارم تا از شر شیاطین و گناه محفوظ بمانم یا کلام من نافذ گردد امری پسندیده است اما اگر آن را برای جلب توجه دیگران و به تور انداختن آنان استفاده کنم گرفتار مُنکر شده‌ام این همان کاری بود که سامری کرد.

 مقدسات باید برای وصال به حق بکار گرفته شود نه برای امیال شخصی.

در شرح حال حضرت حجت السلام قرائتی آمده: خبرنگار از آقای قرائتی سؤال می‌کرد رمز محبوبیت شما بین مردم چیست؟ ایشان گفت: من چیزی برای دوست داشتن ندارم! خبرنگار سماجت کرد. آقای قرائتی گفت: مردم مرا دوست ندارند بلکه تربت اباعبدالله را دوست دارند که میان عمامه من است.   پاسخ ایشان بیان می‌دارد که وی آمار اقبال کنندگان به خویش را مهم نمی‌داند بلکه آنچه برای او مهم است اقبال کنندگان به فکر و مکتب و آرمان و اعتقاد او است.

 

 معروف، شکیبایی کردن

 

«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى»[6]

«پس بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز باشد كه خشنود گردى»

 یکی از معروف‌ها آن است که در مقابل گفتار و رفتار نامناسب رفتار و گفتار نامناسب مشاهده نشود، در مقابل گفتار نادرست دیگران متزلزل نشده و مقابله به مثل نکند، بلکه هرچه می‌شنود صبوری و مقاومت نماید و به اصطلاح عامیانه از کوره در نرود. زیرا رفتار نامناسب سبب می‌شود که اعتراض صحیح نادیده گرفته شود چون دیگران در مقابل این اعتراض واکنش نشان دهند و این واکنش موجب عقب‌نشینی از عملکرد صحیح می‌شود. عقب‌نشینی از امور صحیح مُنکَری است که در مقابل مقاومت بر عملکرد صحیح قرار می‌گیرد. عقب نشینی از امور صحیح مُنکر است و مقاومت بر عملکرد صحیح معروف است.

به عنوان مثال ما پای‌بند به معروفی هستیم که مدارای با خلق نامیده می‌شود اما دیگران ما را از این معروف باز می‌دارند و می‌گویند مدارای شما سبب می‌شود که طرف مقابل بی‌پروا شود. اگر ما تحت تأثیر سخنان آنان قرار گیریم رو به مُنکر آورده‌ایم، زیرا هر جاخالی دادنی در مقابل کار مثبت مُنکر است و هر مقاومتی در این زمینه معروف است.

معمولاً چنان است که مردم وقتی با طیف گسترده‌ای از شایعات و زیر سؤال بردن‌های دیگران مواجه می‌شوند از کار درست خود دست برمی‌دارند و گرفتار مُنکر می‌شوند درحالیکه انجام کار درست به مقاومت نیاز دارد البته مقاومت کردن نیز آیین‌نامه‌ دارد قرآن می‌گوید: «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» هر چقدر حمدتان بیشتر شود مقاومت‌تان بیشتر خواهد شد.

 

 

تاریخ جلسه: 98.6.16- جلسه هشتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] – سوره مبارکه توبه، آیه71

[2]  نهج البلاغه، کلمات قصار 374

[3]   سوره مبارکه طه، آیه94

[4] سوره مبارکه اعراف، آیه 142 «اعراف وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ…»

[5]  سوره مبارکه طه، آیه96

[6]  سوره مبارکه طه، آیه 130

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *