مقدمه
به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارتهای محققالوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، میپردازیم. در بطن این بشارتها قرب و وصال به خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.
در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتا مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آنها برداشت میشود.
ناگفته نماند که همه افراد صلاحیت دریافت بشارتهای الهی را نداشته و تنها کسانی مشمول دریافت بشارت میشوند که خود لیاقت و ظرفیت دریافت آن را در وجود خویش ایجاد کرده باشند.
آشنایی با بشارتهای الهی موجب ایجاد انگیزه در وجود آدمی میشود؛ انگیزهای که او را به تلاش برای آمادهسازی وجود خویش جهت دریافت بشارتهای الهی، وادار مینماید.
بهشت پرهیزگاران
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا…»[1]
«وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده (چنین است که) از زیر آن نهارهایی جاری بوده و خوردنیها و سایهاش پایدار و همیشگی میباشد و این عاقبت کسانی است که تقوا پیشه کردهاند»
در این آیه وصفِ بهشتِ متقین بیان شده است:
- نهرهایی از زیر آن جاری است.
- خوردنیهای آن همیشگی میباشد.
- سایبان و سایهاش پایدار است.
در ادامه به بررسی هر یک از این ویژگیها میپردازیم.
نهرهای جاری
در بهشت انواع گوناگونی از نهرها وجود دارد که این تنوع وجودی نهرها خود یک بشارت است. نهر نماد جریان است؛ در زندگی دنیوی این افراد، اموری صحیح و پایدار جریان داشته که نهرهای بهشتی نمود اخروی آن جریانات دنیوی هستند. اگر پرسیده شود منظور چه اموری صحیحی است؛ در پاسخ آیه دیگری از قرآن کریم بررسی میشود:
در سوره مبارکه محمد انواع گوناگون نهرهای بهشتی بیان شده است:
«مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَیر ءَاسِنٍ وَ أَنهارٌ مِّن لَّبنٍ لَّمْ یتَغَیرَّ طَعْمُهُ وَ أَنهْارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أَنهارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى»[2]
«توصیف بهشتی که به پرهیزگاران داده شده (این چنین است که) در آن نهرهایی از آب خالص که بدبو نمیشوند و نهرهایی از شیر که طعمش تغییر نمیکند و نهرهایی از شراب که تنها مایه لذت نوشندگان بوده و نهرهایی از عسل خالص، وجود دارد»
در بهشت چهار نوع نهر وجود دارد که در تفاسیر عرفانی هر یک از این نهرها به معنای خاصی تعبیر شده است:
- نهر آبی که در گذر زمان بوی نامطبوع نمیگیرد.
آب به معنای معرفت در نظر گرفته میشود و این نهر نماد معرفتی الهی است که به بوی کبر، غرور و منیت آلوده نمیگردد. خدای سبحان به پرهیزگاران بشارت میدهد معرفتی در زندگی آنان جریان دارد که هیچ آفتی نداشته و بوی ادعا و منیت و فخرفروشی نخواهد گرفت.
- نهری از شیر که طعمش تغییر نمیکند.
شیر نماد فطرت است. این گروه از بندگان در دنیا همواره از شیر فطرت تغذیه کرده یعنی فطرت خویش را بیدار نگه داشتند و به همین دلیل بر فطرت اولیه الهی خویش باقی ماندند:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها…»[3]
«فطرتی الهی که خدای سبحان مردم را بر اساس آن پدید آورده است»
این افراد در دنیا زندگی میکنند اما به مادیات و وابستگیهای غیرالهی آلوده نمیگردند:
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده[4]
- نهری از شراب که نوشیدن آن لذتبخش است.
گروه از بندگان از شرابی مینوشند که موجب بدمستی نشده و سراسر لذت است؛ شرابی از جنس طاعت اطاعت از خداوند و الطاف الهی که همواره در زندگی این افراد جاری است. همانگونه که مستی موجب میشود که انسان سختی امور را احساس نکرده و تحت هر شرایطی لذت ببرد؛ مستی از این شراب نیز سختیها و مشکلات دنیا را در نظر بنده آسان و لذت بخش مینماید.
چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد[5]
- نهری از عسل خالص که آمیخته به موم نیست.
پرهیزگاران طعم شیرین بندگی خدای سبحان را درک نموده و به جهت طاعت خویش همواره شیرینکام است.
نکته قابل توجه آن که این نهرها به دلیل جریان و حرکتی که دارند هرگز برای بنده تکراری و ملالتبار نخواهد شد. به بیان دیگر، بنده هر لحظه معرفت، لطف، لذت و طاعت جدیدی را تجربه مینماید.
خوردنیهای همیشگی
خدای سبحان به متقین بشارت میدهد که خوراک معرفتی و محبتی آنان همواره فراهم بوده و هیچگاه قطع نمیشود. در دنیا، برزخ و قیامت خوراک روح این افراد تأمین است. دریافت این بشارت اطمینان خاطر و آرامش فراوانی در دل ایجاد میکند.
سایهای پایدار
سایه برای آرامش و آسودگی است. در این آیه به گروهی بشارت داده شده است که زیر سایبان الهی آرامش و خوشی آنان زوال ناپذیر و همیشگی خواهد بود.
بنابراین در این آیه بیان شد که خدای سبحان به پرهیزگاران باغهای ویژهای عطا مینماید که در حقیقت باطن اعمال و عقاید خودشان است. در این باغها انواع نهرها جاری بوده، تغذیه روحی و آرامش آنان پایدار است و به همین دلیل همواره خوش و مسرور میباشند. به عبارت دیگر، خدای سبحان به این افراد بشارت خوشی پایدار و زندگی غیرتکراری میدهد. یکنواخت و ایستایی موجب رخوت، کسالت و ناخوشی میشود. زمانی که انسان هر لحظه از زندگی خویش را نو و تازه ببیند از این آسیبها رها میشود.
مخاطب این بشارت چه کسانی میباشند؟
در ابتدا و انتهای عبارت، به مخاطبین این بشارت اشاره شده است: «متقین»!
تقوا لازمه دریافت این بشارت است. تقوا در مراتب ابتدایی به معنای انجام واجبات و ترک محرمات و در مرتبه نهایی به معنای پرهیز از شهود غیر خدا میباشد بدین معنا که در هر امری تنها یک وجود را مؤثر دانسته و فاعلیت او را در عالم نظارهگر باشد:
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن…»[6]
«او ابتدا و پایان و ظاهر و باطن است»
به میزانی که بنده شاهد جمال و جلال الهی باشد؛ صلاحیت دریافت این بشارت را پیدا میکند.
حضور در کاروان نبوی!
«الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»[7]
«الف، لام، را. (این قرآن) کتابی است که به سوی تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از ظلمات به سوی نور خارج کنی؛ به سوی صراط عزیز حمید!»
در این آیه خدای سبحان خطاب به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «ما کتابی بر تو نازل کردیم تا به وسیله آن و به اذن الهی، مردم را از ظلمات جهل و رذائل به سوی نورانیت علم و فضائل هدایت نموده و به سوی صراط عزیز و ستوده رهنمون شوی!»
در این آیه چند بشارت نهفته است:
سرپرست کاروان نور
یکی از بشارتها آن است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، خارج کننده افراد از تاریکیها و گمراهیها هستند؛ یعنی افراد، خود به سوی کمال و نورانیت نمیروند بلکه بزرگی کاردان همچون پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله راهبر آنان خواهد بود؛ لذا این اخراج در نهایت سهولت و آسانی انجام خواهد شد. به بیان دیگر، بنده مسیر کمال و رشد را تحت نظر پیامبر صلیاللهعلیهوآله میپیماید و گویا در کاروان نبوی قرار دارد.
رشتهای بر گردنم افکنده دوست
میکشد هر جا که خاطر خواه اوست
با توجه به آن که اخراج از باب افعال است؛ خارج شدن از ظلمات به سوی نور و گشایش یکباره اتفاق میافتد و زمانبر نخواهد بود.
فعل مضارع «یُخرجُ» دلالت بر زمان حال و آینده دارد بنابراین حضرت همواره و پیوسته افراد را از ظلمات به سوی نور میبرند.
این مسیر قطعا به سرانجام رسیده و انتهای آن، نور وصال به حق است. نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله افراد را در میانه راه، رها نکرده و تا پایان راه، هادیِ آنان خواهند بود. حضرت به جهت اخراج افراد از ظلمات به سوی نور، منتی نداشته و هرگز سابقه ظلمانی آنان را یادآوری نخواهند کرد.
رهایی از همه ظلمتها
با درک معنای این آیه تمامی انواع ظلمات قابل رفع است. برای مثال فردی گمان میکند که رذیله دروغ از وجود او بیرون نخواهد رفت اما اکنون بر این حقیقت واقف میگردد که به اذن الهی و تحت هدایت نبوی اصلاح خواهد شد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله انسان را
از ظلمت جهل به سوی نور علم،
از ظلمت معصیت به سوی نور توبه،
از ظلمت غفلت به سوی نور ذکر و هشیاری،
از ظلمت شهوت به سوی نور عفت
و از ظلمت توجه به اسباب و اغیار، به سوی نورِ توجه به مسبب الاسباب میبرند.
به عبارت دیگر، پیروان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هیچگاه در تاریکی متوقف نخواهد ماند.
مشخصات راه
زمانی که حضرت بخواهند افراد را به سوی مقصدی رهبری نمایند از کوتاهترین، آسانترین و امنترین مسیر این کار را انجام میدهند. مسیری که بدون اعوجاج و انحراف است و پیمایش در آن به دور از هر گونه خطری خواهد بود. مسیری که افراد با قرار گرفتن در آن از عزت محض بهرهمند شده و مورد ستایش خوبان واقع خواهند شد.
آنان که اهل ظلمت معصیت و جهالت بودند به جایگاهی میرسند که لباس عزت و شرافت بر تن کرده و مورد احترام و اکرام افلاکیان و مقربین قرار میگیرند؛ به همین دلیل از خوشی و سرور باطنی نیز بهرهمند خواهند بود.
مخاطب این بشارت چه کسانی هستند؟
این بشارت شامل حال کسانی است که زمام امور خویش را به دستان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سپرده و با پیروی از ایشان در محضر قرآن کریم قرار گیرند: «کتابٌ أنزلناه…»
حضور در محضر قرآن کریم در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، فرد را عزیز و مورد ستایش خوبان مینماید.
بشارت به گستردگی وجود
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ…»[8]
«به یاد آورید زمانی را که پروردگارتان اعلام نمود: اگر شکر کنید حتما من (وجود) شما را افزون خواهم نمود!»
در این آیه خدای سبحان به همه افراد بشارت میدهد که اگر شکرگزار باشند؛ وجودشان را گسترده و افزون خواهد نمود. گویی عدد یک به یکباره صد شود!
به سبب شکرگزاری، خداوند وجود گستردهای به بنده عطا میکند که به اندازه پهنه عالم است و این چنین گویا در هر امر خیر و هر مکان شایستهای حضور معنوی خواهد داشت ولو به ظاهر و در قالب جسم در یک منطقهای ساکن باشد. برای مثال، بنده در منزل خویش اقامت دارد اما به دلیل گستردگی روح و وجود، گویا در مشاهد مشرفه و مجالس اهلبیت حضور دارد. با توجه به این مفهوم، معنای عبارت «أنا القلیلُ الذی کثَّرتَه»[9]؛«من بنده اندکی بودم که تو مرا افزون کردی» به خوبی درک میگردد.
شهید، کسی ست که با نثار جان خویش در راه حق، شکرِ کاملی را از پروردگار خویش به جا آورده است به همین دلیل گستردگی وجود او به اندازه تاریخ بوده و هزاران سال جریان خواهد داشت. شهید در قفس تاریخ حبس نمیشود!
اما شهید چه کسی است؟
شهید، تنها کشته در معرکه جنگ نیست. دلیل بر این مدعا آیهای از قرآن کریم است:
«وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئكَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشّهدَاء…»[10]
«کسانی که به خداوند و فرستادگان او ایمان آوردند؛ آنان همان صدیقین و شهداء هستند»
دلدادگی حقیقی به خدای سبحان و اولیائش بنده را به مقام شهادت میرساند.
تاریخ جلسه: 98/7/20 ـ جلسه 33
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه رعد، آیه35
[2] سوره مبارکه محمد، آیه15
[3] سوره مبارکه روم، آیه30
[4] جناب حافظ
[5] جناب حافظ
[6] سوره مبارکه حدید، آیه3
[7] سوره مبارکه ابراهیم، آیه1
[8] سوره مبارکه ابراهیم، آیه7
[9] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
[10] سوره مبارکه حدید، آیه19