بشارت‌های قرآنی ـ بخش چهارم

مقدمه

 

به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارت‌های محقق‌الوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، می‌پردازیم. در بطن این بشارت‌ها قرب و وصال به ‌خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.

در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتا مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آن‌ها برداشت می‌شود.

 

بشارت به پرهیزگاران

 

«زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَیسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَاللَّهُ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»[1]

«زندگى دنیا، در چشم كافران جلوه یافته است و افراد با ایمان را مسخره مى‏‌كنند. در حالى كه مؤمنان و پرهیزكاران در قیامت از آن‌ها برترند و خداوند هر كس را بخواهد، روزى بى‏‌شمار مرحمت مى‏‌كند»

 

جایگاه متعالی

 

در ابتدای آیه بیان می‌شود که در طول تاریخ کفار افراد باایمان را به جهت سبک زندگی و دیانت‌شان مورد تمسخر می‌کنند. لکن خدای سبحان به تقواپیشه‌گان این بشارت را می‌دهد که آنان در قیامت جایگاه برتری نسبت به کفار دارند.

تقوا از ریشه «وقی» به معنای پرهیز و نگهداری بوده و پایین‌ترین مرتبه آن، انجام واجبات و ترک محرمات است.

با توجه به این حقیقت که «قیامت ادامه دنیاست و در آنجا امر جدیدی واقع نشده و تنها از حقایق پرده‌برداری صورت می‌گیرد»؛ مؤمنین در دنیا نیز در جایگاه متعالی قرار دارند ولو در ظاهر مورد استهزاء افراد بی‌ایمان قرار گیرند؛ زیرا عزت حقیقی از آن مؤمنین بوده و برتری آنان در روزی که کفار دچار عجز و فقر هستند؛ به نمایش گذاشته می‌شود.

قرار داشتن در جایگاه متعالی به معنای برتری مادی و حکومتی نیست؛ بلکه به معنای بهره‌مندی از افکار، نیات و رفتار متعالی می‌باشد.

برخورداری از جایگاه والا، نشانه عزت و شرافت بنده است. با آن که بندگیِ فرد هرگز به جهت کسب شرافت و عزت نیست؛ لکن خداوند این مقام را به او عطا می‌نماید.

خداوند مؤمنین را در جایگاه رفیعی قرار می‌دهد تا تحت تأثیر تمسخر کفار قرار نگرفته و ایمان‌شان از آسیب محفوظ بماند. در طول تاریخ، سعی کفار بر نابودی دین و متدینین بوده و برای رسیدن به این هدف سرمایه‌های هنگفتی خرج نمونده‌اند لکن نفوذناپذیری مؤمنین تمام سعی آنان را بی‌نتیجه می‌کند.

 

تعبیر دیگر

 

همان‌گونه که انسان با قرار گرفتن در یک مکان مرتفع مانند کوه، اشیاء دیگر را کوچک می‌بیند؛ به همان شکل، قرار گرفتن انسان متقی در جایگاه متعالی موجب می‌شود که دنیا و مادیات آن در نظراو ناچیز جلوه کند تا جایی که هیچ‌گاه به جهت مشکلات دنیوی اندوهگین نشود. هر چه ایمان و تقوای فرد تقویت شود، شخصیت او رشد کرده و بیش از پیش از تعلقات مادی رها می‌شود.

 

رزق بی‌حساب

 

بشارت دیگری که در این آیه به پرهیزگاران داده می‌شود؛ بهره‌مندی از رزق بی‌حساب الهی‌ست. به این معنا که در قبال کار خیر بنده، پاداشی به او می‌دهد که در فهم او نمی‌گنجد مانند آن که یک قطره اشک در مصیبت اهل‌بیت، آتش جهنم را خاموش می‌کند[2].

زمانی که بنده از اینکه انجام خیرات و کسب کمالات را به خود نسبت دهد پرهیز کرده(تقوا) و آن را تنها توفیق از جانب پروردگار خویش بداند[3]؛ خداوند او را از رزق بی‌حساب بهره‌مند می‌نماید و این امر موجب سرور بسیار فرد خواهد شد.

به تعبیر دیگر، متقی بدون آن که میزان پرداخت‌ها و خدمات خود را محاسبه نماید؛ صرفا برای رضای خدا عمل می‌کند و خدای سبحان نیز بی‌حساب پاداش او را عطا می‌کند.

اما اگر بنده هر یک از اعمال حسنه خود را به حساب آورده و انجام آن را نتیجه تدبیر و توانایی خویش بداند؛ تنها رزق محدودی به او می‌رسد.

 

بشارت به معامله‌گران با خدا

 

«مَّن ذَا الَّذِى یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِیرَةً وَ اللَّهُ یقْبِضُ وَ یبْسُطُ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُون»[4]

«كیست كه به خداوند وامى نیكو دهد تا خداوند آن را براى او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مى‌‏سازد و به سوى او بازگردانده مى‌‏شوید»

«ضعف» به معنای چندبرابر شدن است.

 

پاداش چشمگیر!

 

نخستین بشارتی که در این آیه توجه هر فرد را جلب می‌کند آن است که بنده هر آن چه در راه خدا بدهد، خداوند آن را چندین برابر خواهد کرد. خداوند در کلام خویش از بازگردان کار خالصانه با عبارت «أَضْعَافًا كَثِیرَةً» یاد می‌کند. دنیا با همه امکانات و مادیاتش در نظر خداوند قلیل است آن جا که فرمود:

«مَتاعُ الدُّنْیا قَلیل»[5]

پس مقدار این بازگردان چقدر خواهد بود که خداوند آن را «کثیر» توصیف می‌کند!

در آیه مذکور، از انجام کار خیر تعبیر به قرض دادن به خدا شده است. در زبان عرب مِقراض به معنای قیچی می‌باشد؛ بنابراین بنده باید پس از انجام کار خیر، گویا آن را از ذهن خود قیچی کرده تا نه از انجام آن مغرور شود و نه به جهت آن از خدای سبحان مطالبه‌ای داشته باشد.

اخلاص شاخصه دیگر عمل خیر است؛ یعنی بنده عمل خیر را صرفا به جهت رضای خدا انجام دهد نه به منظور رسیدن به بهشت یا رهایی از جهنم.

کاری که این چنین انجام شود؛ خداوند پاداش چشمگیری بابت آن خواهد داد.

 

سرعت در اعطای پاداش

 

بشارت دوم در این آیه با توجه به فعل «فَیُضاعِفُه» به دست می‌آید. حرف «فاء» در این فعل بیانگر آن است که خداوند پاداش عمل خالصانه را فورا پرداخت می‌کند و مضارع بودن آن نشان می‌دهد که اعطای پاداش، تنها در یک مرحله و یک زمان نیست بلکه جریان خواهد داشت.

با آن که بنده، با انجام کار خیر هرگز طالب چنین پاداشی نیست لکن کرامت الهی اقتضا می‌کند که موجودی او را چند برابر کند.

 

خداوند عمل خیر شما را می‌پذیرد!

 

بشارت سوم و چهارم در این آیه عبارت «اللَّهُ یقْبِضُ وَ یبْسُطُ» می‌باشد به این معنا که خداوند کار خیر را پذیرفته و آن را در عالم پخش می‌کند. قبولی عمل خیر توسط خداوند بشارت عظیمی‌ست. زمانی که بنده به این باور برسد که هر عمل خیر او در قبضه خداوند قرار می‌گیرد؛ با انجام یک خیر سرور بسیاری در وجود او شکل می‌گیرد. لکن اگر بنده امیدی به قبولی عمل خود نداشته باشد؛ انگیزه خود را برای انجام آن از دست می‌دهد.

با توجه به این مفهوم که عمل از عامل خود جدا نیست نکته لطیفی در این جا به دست می‌آید و آن اینکه با قرار گرفتن عمل در قبضه الهی، بنده نیز در قبضه مهر الهی قرار خواهد گرفت و این امر خود بشارت دیگری‌ست که موجب خوشی دوچندان فرد خواهد شد.

خداوند بعد از پذیرش عمل خیر، آن را در عالم منتشر می‌کند و به همه اعلام می‌دارد که این بنده فعل خیری انجام داده است. برای مثال شهدای کربلا، با آن که دیگر جسم آنان در این عالم وجود ندارد لکن نام و کار خیری که انجام دادند برای همیشه در تاریخ ثبت شده و تا ابد آوازه آنان باقی خواهد ماند.

برخی بسط الهی را تعبیر به بسط وجود بنده کرده‌اند به این معنا که خداوند به سبب انجام کار خیر، گسترش وجودی به فرد عطا کرده و ظرفیت او را برای پذیرش فضل و رحمت الهی افزایش می‌دهد.

 

وصال به حق

 

پنجمین بشارت در عبارت «وَ إِلَیهِ تُرْجَعُون» وجود دارد. فرد نیکوکار به سوی خدای سبحان برده می‌شود؛ بنابراین برای وصال به حق نیاز به تلاش جداگانه ندارد زیرا همان اعمال خیر باعث شد تا او به سوی حق رجوع داده شود.

رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست

می کشد آن‌جا که خاطرخواه اوست[6]

 

تاریخ جلسه: 98/6/16 ـ 7 محرم 1441

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه بقره، آیه212

[2] کامل الزیارات، النص، ص101؛ قال الصادق علیه‌السلام: «فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا یوجَدَ لَهَا حَرٌّ»

[3] «و ما توفیقی الا بالله»، سوره مبارکه هود، آیه88

[4] سوره مبارکه بقره، آیه245

[5] سوره مبارکه نساء، آیه77

[6] جناب مولانا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *