مقدمه
شایستگی اجتماعی به معنای برخوردار بودن از دانشها و مهارتها و توانمندیهایی که موجب ارتقاء فرد از سطح متوسط اجتماعی میشود؛ میباشد.
در بستر نهج البلاغه و در کنار سفره معرفتی امیرالمؤمنین علیهالسلام بحث را پیگیری کرده و راهکارهای کسب شایستگی اجتماعی را بیان میکنیم:
چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی؟!
«الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ»[1]
«بینیازی از عذرخواهی، گرامیتر از عذرخواهی راستین است»
همچنین در نامه 33، فراز 3 میفرمایند:
«وَ إِیاكَ وَ مَا یعْتَذَرُ مِنْه»[2]
عذرخواهی از اشتباه، وظیفه افراد است؛ لکن به دلیل آن که عذرخواهی گویا خراشی بر پیکره شخصیت انسان وارد میکند؛ بینیازی از عذرخواهی برتر از آن است. بینیازی از عذرخواهی به معنای عدم انجام رفتار یا عدم بیان گفتاریست که انسان را ملزم به عذرخواهی میکند. لازمه این امر آن است که فرد در گفتار و رفتار خود تأمل خاصی داشته باشد تا خطایی از او سر نَزَد و به هنگام وعده دادن، از دادن وعدهای که انجام آن در توانش نیست پرهیز نماید تا در آینده به دلیل خلف وعده، مجبور به پوزش نشود. همچنین از اظهارنظر بدون آگاهی خودداری نماید که در صورت اثبات خلاف آن، ملزم به عذرخواهی نشود.
خداوند، افراد را «باآبرو و باشخصیت» آفریده است:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ…»[3]
«و به راستی که ما فرزند آدم را کرامت بخشیدیم!»
هیچکس حق آسیب زدن به شخصیت انسانی خود را ندارد و عذرخواهی یکی از عواملیست که موجب خدشهدار شدن شخصیت و آبرو میشود.
عذرخواهی همیشگی، علامت منافق
در مقایسه مؤمن و کافر امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«إِیاكُمْ وَ مَا یعْتَذَرُ مِنْهُ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یسِیءُ وَ لَا یعْتَذِرُ وَ الْمُنَافِقَ یسِیءُ كُلَّ یوْمٍ وَ یعْتَذِرُ»[4]
«بپرهیزید از انجام کاری که نیازمند عذرخواهی است؛ زیرا مؤمن بدى نمیكند تا عذر بخواهد و لیكن منافق همواره بد میکند و سپس عذر مىخواهد»
یکی از علامات منافق آن است که گفتار و رفتار او به گونهایست که همیشه نیازمند پوزش و عذرخواهی از دیگران است.
یکی از راهکارهای کسب شایستگی اجتماعی پرهیز از انجام کارهاییست که انسان را وادار به عذرخواهی میکند.
تاریخ جلسه: 98/5/8 ـ جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهجالبلاغه (مرحوم فیضالاسلام)، حکمت 321
[2] نهجالبلاغه (مرحوم فیضالإسلام)، نامه 33
[3] سوره مبارکه إسراء، آیه70
[4] بحارالانوار، ج64، ص310