در آیه 176 سوره آل عمران آمده است:
«وَلاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ»
علت حزن پیامبر صلیاللهعلیهوآله
این آیه خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید: کافر بودن کفار نباید سبب حزن تو شود و نباید احساس نگرانی برای تو ایجاد کند. ای پیامبر! این افراد نباید در نگاه تو جایی داشته باشند تا مشمول دعای تو گردند.
کمال شفقت و محبّت پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر کل عالم معلوم است. البته باید گفت تا زمانیکه انسان خود اراده نکند تا مشمول دعای پیامبر قرار گیرد حتی دعای حضرتش درباره وی اثری ندارد ضربالمثلی میگوید خود کرده را تدبیر نیست.
دلیل حزن پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنست که کفار با پیشی گرفتن در کفر، به دین و اولیای الهی ضربهای وارد کنند اما خدای سبحان صراحتاً متذکر میشود که هرگز این افراد بواسطه سرعت گرفتن در کفر، توانایی مقابله با دین و اولیای الهی را ندارند بلکه کفرشان فقط به خودشان ضربه میزند.
«إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا»
حفاظت خدای عزیز از دین و اولیای الهی
کفر قدرت آن را ندارد که به ساختار دین آسیب وارد کند زیرا خدای عزیز (نفوذ ناپذیر) از دین و اولیای الهی حفاظت میکند به همین جهت هرگز آسیبی به آنها وارد نمیشود و حقیقت آنان از آسیب در امان است همچنانکه جسم مطهر حضرت ابا عبدالله علیهالسلام در جریان کربلا زیر سُم اسبان قرار گرفت اما حقیقت دین جاودانه شد.
به عبارت دیگر: گاهی جُهال علما را انکار میکنند و افراد لاابالی مُنکر صُلَحا میشوند اما باید دانست آسیب این انکار به خود آنان باز میگردد زیرا شخصیت عالم و صالح تحت نفوذ خدای سبحان محفوظ میماند، و گاهی این انکار نه تنها به اولیای الهی آسیبی وارد نمیکند بلکه رتبه و مقام ایشان را متعالیتر ساخته و شخصیت حقانیشانان را جلوهگرتر مینماید.
بعضی از بزرگان گفتهاند: گفتار نامناسب مردم درباره اولیاء مانند این است که بخواهند با دمیدن، کوهی را از پای درآورده و با خاک یکسان کنند، معلوم است که هرگز این نفخه آسیبی به کوه وارد نمیکند «إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا».
«أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخِرَةِ»
علت محروم شدن از لذتهای اخروی
خدای سبحان مقدّر کرده تا کفار به دلیل گفتار نامناسبشان درباره خدا و اولیای الهی از لذّتهای اخروی بهرهای نبرند و این نشان میدهد که حظ اخروی و پاداش دائم به جهت پذیرش مستمر دین و ارتباط دائم با اولیای الهی است گویا این قبول ارتباط پاداشهای جاودانهای را برای تصدیق کنندگان خویش به همراه دارد «أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخِرَةِ»
مفسری میگوید: کفر کفّار به غایت خود رسیده به گونهای که آنان را از حداقل پاداش محروم کرده است. «أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا»
«وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»
خسارتی عظیم
عذاب با صفت عظیم همراه شده تا گستردگی غیر قابل تصور آن را بیان دارد. گستردگی ارتباط با معصوم و عدم ارتباط با حضرات معصومین هیچیک قابل توصیف نیستند، یعنی کسی نمیداند که شعاع برکات پیوست با معصوم و محرومیتی که زاییده عدم پیوست میباشد تا چه اندازه گسترده است، کسی نمیداند که محرومیّت از این پیوست و گسست از اولیای الهی تا چه میزان آسیب فکری و اخلاقی و اعتقادی را بر پیکره انسانیّت فرد وارد میکند و گاه نه تنها خود او بلکه نسل و ذریهاش از این عذاب گسترده درامان نخواهند ماند.
مفسر دیگری میگوید: آیه به خسارت عظیمی برای کفار اشاره میکند که هم دنیای آنان را در برمیگیرد و هم آخرتشان را. به عبارتی نه دنیای آبادی دارند نه آخرتی آباد؛ زیرا جدایی از اولیای الهی هم لذت زندگی مادی را از میان میبرد و هم انسان را از لذات معنوی محروم میسازد.
در آیه 177 سوره مبارکه آل عمران آمده است:
«إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ»
آیه از کسانی سخن میگوید که ایمان خود را به کفر فروخته و بیش از آنکه رغبت به ایمان داشته باشند راغب کفرند، از این رو از ایمان صرف نظر کرده تا به کفر دست یابند.
نکته مهم آن است که کفار از انتخاب اشتباه خود آگاهند اما حاضر به اقدام دیگری نیستند این آگاه بودن از فعل «اشْتَرَوُاْ» دریافت میشود زیرا مشتری کسی است که چیزی را با انتخاب خود قبول میکند. «اشْتَرَوُاْ» باب افتعال است و یکی از معانی باب افتعال مطاوعه و پذیرش است.
نشانهی بیعقلی
در تاریخ، کفر همیشه عرضه میشود تا مردم ایمان خود را فروخته و خریدار کفر شوند. همیشه افرادی هستند که ایمان خود را با کفر معاوضه کنند. خریداران خود متوجه ضرر و خسارت این معامله هستند اما در عین حال به چنین معاملهای اقدام میکنند. چنین خریدارانی حقیقتاً خود را از نعمت عقل بینصیب داشته به این جهت که عاقل هرگز طالب ضرر نیست.
علت تکرار عبارت «لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا» در این دو آیه
اگر در این دو آیه عبارت «لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا» تکرار شده از آن روست که تأکید کند خدای سبحان و اولیای الهی آسیبپذیر نیستند و صرفاً با تفکر ضربه زدن آلودگی افراد نمایان میشود.
یکی از مفسرین میفرماید: تکرار این عبارت اشاره به قوّت پیامبر و اولیای دینی دارد و اصرار افراد بر کفر تنها موجب خسارت خود افراد میگردد و همین مفسر یادآور میشود اینان با انتخاب خود کفر را اختیار کرده یعنی قبول کننده کفر، کفر را پسندیده و گرفتار سوء انتخاب گشته است.
مفسر دیگری میگوید: تکرار این عبارت نشانگر آن است که در آینده قدرت خدا، دین خدا و قدرت اولیای الهی به نمایش گذاشته میشود. علیرغم آنکه بیگانگان با تمام قدرت و قوّت قصد آسیب زدن به دین را داشته و دارند. او میگوید «لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا» بشارتی است که خدا به پیامبر و مؤمنین میدهد تا آنان را آسوده خاطر کند. اینکه عوام خواص را انکار میکنند سبب تنزل مرتبه خواص نمیشود بلکه عوام در عوام بودن خویش تثبیت میشوند.
شرط بهرهمندی از حضور در محضر اولیای الهی
اصل دین باور و ایمان قلبی است اگر کسی بخواهد از دیگری خیری دریافت کند ابتدا باید آن خیر را خود قبول داشته باشد تا بتواند به دیگری القا کند در حالیکه کفار از باور این حقیقت روی گردانند پس شرط بهرهمندی از حضور در محضر اولیای الهی قبول آنان است.
نکته کاربردی آیه
افراد خود کفر را انتخاب میکنند و باید خود خسارت آن را متحمل شوند اگر پدر و مادری برای تربیت فرزند خویش تلاش فراوان کرده اما این تلاش مثمر ثمر نبوده و فرزندشان تبعیت از دین ندارد، در صورتیکه آنان خود پایبند به دین بودهاند. نباید انتخاب فرزند سبب نگرانی والدین شود؛ همچنانکه پسر نوح عامل بد نامی پدر نشد، خدای سبحان به نوح میفرماید: تو برای چنین فرزندی حتی نباید غصه بخوری زیرا ارزش غصه خوردن ندارد.
خداوند در آیه 46 سوره هود میفرماید:
«إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلين»
«من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!»»
اما آنچه معلوم است آن است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله چون حکم پدری امت را دارند برای کفر محزون میشدند و به همین جهت این آیه بر ایشان نازل شد.
«لهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
آیه قبل برای کفار از عبارت «عَذَابٌ عَظِيمٌ» و این آیه از عبارت «عَذَابٌ أَلِيمٌ» استفاده میکند. عبارت عظیم دلیل بر گستردگی عذاب و الیم نشانه دردناکی آن است.
نتیجه انتخابهای نامناسب
مفسرین میگویند: خریداران عذاب خود از دردناکی آن آگاه هستند اما در عین آگاهی دست به این خرید و فروش نامناسب میزنند، شاید در مثالی بسیار آسان بتوان به این امر مهم اشاره کرد مثلاً کسیکه غذای بسیار سالم و خوشمزه در اختیار دارد اما به سوی تنقلات مضر رو میکند انتخاب ناسالمش ضرر خود را بر جا خواهد گذاشت، در حقیقت انتخابهای نامناسب میل افراد را تغییر میدهد و میلشان از خوبی به سوی بدی سوق پیدا میکند. مخاطبین آیه از این قانون مستثنی نیستند در حالیکه آگاه بودند با انتخاب خود ایمانشان را به کفر فروختند.
همچنانکه قبلاً یادآور شدیم قانون خرید آن است که مشتری از خرید خود سودی ببرد و چیزی بخرد که از آن نفع حاصل شود؛ اگر شیر یا گوشت و … فاسد بخرد بلافاصله متأثر شده البته این خرید دنیوی است و تأثیری بر پرونده قیامت او ندارد. اگر کفار در این دنیا بیدینی را بجای دین انتخاب میکنند و چنین معاملهای میکنند از آن روست که گمان میکند بیدینی نماد پیشرفت و زندگی روشن فکری و تمدن است پس ایمان خود را در عین آگاهی و انتخاب به کفر میفروشند. اما آن روز که پرونده عمل همه باز میشود و از حقیقت این خرید و فروش پردهبرداری میشود عذاب دردناکی را متحمل میشوند گویا آنان در دنیا به این خرید و فروش راضی بوده و تحمل چنین دردی را در قیامت داشتهاند.
دردی بیدرمان
مفسری میگوید: مخاطبین آیه جای خالی ایمان را در زندگی خویش احساس میکنند اما برای جبران آن اقدامی نکرده آنان درد را میفهمند و میدانند که از صفای قلبی و نوری که زاییده ایمان است خود را محروم کردهاند اما اقدامی برای جبران آن نمینمایند و این خود دردی سوزنده است که در پی آن درمانی نیست.
تاریخ جلسه: 98.6.16 ـ جلسه 47
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»