«قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا»
«حضرت مریم گفت: چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من مباشرت کرده، و نه بدکار بودهام؟»
قرار گرفتن در مقام انبیاء
حضرت مریم در اثر گام نهادن در جاده عبودیّت و بندگی به مقام انبیاء نائل شد. مریم علاوه بر مشاهدۀ جبرئیل، با او گفتگو نیز داشت. شنیدن صدای جبرئیل برای او امر عجیب و ناشناختهای نبود؛ زیرا نزول ملائکه در زمان سابق در محراب او صورت گرفته بود و در این زمان جبرئیل بصورت هئیت بشری بر او وارد شد.
حضرت مریم بدون نگرانی با جبرئیل گفتگو میکند:
چگونه امکان فرزندآوری برای من وجود دارد که عادتاً امری عجیب است! چون برای انعقاد نطفه باید یا رسماً در نکاح شرعی به زوجیت مردی درآیم یا این ارتباط خارج از محدوده شریعت در قالب فحشا باشد؛ در حالیکه هیچ یک از این دو امر در وجود من حاکم نیست.
امری عجیب و خارج از شرایط عادی
جملۀ «اَنَّی یَکونُ لِی غَلامٌ» بیانگر یقین حضرت مریم به خداوند سبحان است که شک و تردید در آن راه ندارد؛ اما چون هبۀ غلام به حضرت مریم بدون شرایط عادی صورت گرفت؛ این عبارت را بر زبان جاری کرد. مریم، قدرت بینهایت خداوند را عجیب نمیدانست و یقین داشت که بدون اسباب ظاهری امر الهی قابل اجراست؛ اما هبۀ غلام بر خلاف عادات، او را به تعجب واداشت.
مریم بر اساس زندگی عبادی خود باور داشت که در نظام عالم، قانون اسباب و مسببّات حاکم است؛ یعنی خداوند سبحان برای هر امری سببی قرار داده است؛ و چون بخشش فرزند بدون سبب صورت گرفته بود، از وجود این مسبّب تعجب کرد.
مریم با بیان جملۀ «لَم یَمسَسنِی بَشَرٌ» وجود انسانی را برای انعقاد نطفه لازم میداند که از نبود این سبب برای فرزندآوری تعجب میکند!
مؤیّد این مطلب در آیه ۴۷ سوره مبارکه آل عمران بیان میشود:
«قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»
«(مريم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنين است (كار) پروردگار، او هر چه را بخواهد مىآفريند. هرگاه اراده كارى كند، فقط به آن مىگويد: باش!پس (همان لحظه) موجود مىشود.»
نجوا با مربی در شرایط بحرانی
در این آیه حضرت مریم پروردگارش را مورد خطاب قرار میدهد. او در بحران به وجود آمده از نجوای با مربی خود غافل نیست و با ندای «رَبِّ» خداوند سبحان را مربی و مصلح خود میداند و یقین دارد که از سوی مربی خود انواع کمالات خاص بر او عرضه میشود. خداوند در سوره آل عمران میفرماید: امر چنین است که فرمان خداوند بدون اسباب محقق شود.
عفت دائمی مریم
«لَم اَکُ بَغیّاً»: صاحب کشاف گوید: «بغی» به زن فاجری گفته میشود که طالب مردان است؛ بدین جهت حضرت مریم با صراحت به عفت خود تاکید دارد؛ زیرا یقین دارد که لحظهای از جاده عفت خارج نشده است.
آشکار شدن حقیقت
شاید پرسش و پاسخ حضرت مریم در نظر افراد جاهل نوعی اعتراض محسوب شود؛ اما نه تنها اعتراض نیست؛ بلکه گویا پردهبرداری از حقیقتی است که از طریق این گفتمان نمایان میشود تا برای نسلهای آینده هم تبیین صورت گیرد.
خداوند به حضرت مریم که هیچگونه آلودگی و نجاستی در سابقۀ او وجود ندارد، فرزند پاکیزهای عطا میکند تا شاید گویای بر این مطلب باشد که سابقۀ درخشان او چنین قابلیتی را ایجاد کرده است. یقیناً تمام مواهب الهی نمادی از فضل خداوند است که نیازی به اسباب و مقدمات خاصی ندارد.
ارتباط عفت مادر و نسل پاک
دو فعل «لَم یَمسسَنِی» و «لَم اَکُ» بر زمان گذشته دلالت دارد؛ یعنی از گذشتۀ حضرت مریم پردهبرداری میکند. سابقۀ طهارت مادر، برای کسب هبۀ الهی لازم و ضروری است.
از این آیه به اثر نابودکردن عفت مادران در تخریب نسل پی میبریم. به میزانی که عفت مادران حفظ شود، تطهیر نسل صورت میگیرد:
«البَلدُ الطَّیِب یَخرُجُ نباتُه بِاذنِ رَبِّه»[1]
«سرزمین پاکیزه (و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار (نیکو) میروید»
توان زن در حفظ عفت
در فعل «لَم یَمسَسنِی» حضرت مریم مفعول بودن خود را ذکر میکند و در فعل«لَم اَکُ» فاعل بودن خود را بیان میکند تا به این حقیقت تلخ اشاره کند که زن فاجره، خود خواستار فجور است.
در نگاه دیگر به توانمندی جنس مونث برای حفظ عفت اشاره میشود که مرد نمیتواند او را مغلوب خود سازد مگر اینکه طلب از طریق جنس مونث صورت گیرد. حضرت مریم با این گفتار اعلام کرد که عفّت، فرد را توانمند میسازد و چنان مصونیتّی برای او ایجاد میکند که هیچ متجاوزی نمیتواند به حریم او تعرض کند.
تاریخ جلسه؛ ۱۳۹۹.۹.۲9 – جلسه 10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره مبارکه اعراف، آیه 58