تفسیر آیه 59 سوره مریم

خداوند در  آیه ۵۹ سوره مریم می‌فرماید:

 

«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»

 

«آنگاه پس از آنان، جانشينان بد و ناشايسته‌اى آمدند كه نماز را ضايع كردند و هوس‌ها را پيروى كردند. پس به زودى (كيفر) گمراهى خود را خواهند ديد.»

 

واژه شناسی آیه

 

«خَلَف» به ذریۀ صالح‌ اطلاق می‌شود.

«خَلف» به بازماندگان فاسد و ناصالح گفته می‌شود.

«غَیّ» در مقابل هدایت بکار می‌رود و به‌معنای گم‌شدن هدف است.

 

ارتباط با آیۀ سابق

 

دین الهی از انبیای سَلَف به گروهی که حق دین را ادا نکردند، منتقل شد و این افراد در مقابل تبعیت از دین، از خواهش‌های نفسانی خود تبعیت کردند.

 

ارتباط تضییع حرمت بزرگتر و تضییع اوامر الهی

 

در آیه بیان می‌شود که بازماندگان پیامبران برای پدران خود حرمت خاصی قائل نبودند و همان بی‌احترامی به آباء و اجداد موجب شد که از سیره و روش آنان پیروی نکنند. در ابتدا حرمت بزرگتر ظاهری را ضایع کردند و بعد ارتباط با بزرگتر حقیقی را از بین بردند و نماز را ضایع کردند. گفتنی است بی‌احترامی به بزرگتر، آسیب جدی به رابطۀ انسان با خدا وارد می‌کند. اگر کسی از روش اولیای دین منحرف شود؛ قطعاً اصل و هدف انسانیت خود را گم کرده است و هیچ رشدی در انتظار او نیست.

باید در جامعه خوبی‌های بزرگترها بیان شود تا سیرۀ آنان ناخودآگاه جریان پیدا کند؛ اما تحقیر بزرگتر دینی قطع مسیر آنان را به همراه دارد.

 

«أَضاعُوا الصَّلاةَ»

 

ضایع کردن نماز به چه معناست؟

 

ضایع کردن نماز به معانی مختلفی تعبیر شده است:

۱.  بها ندادن به اجزای نماز؛

۲  . توجه نداشتن به شرایط نماز؛

۳ .  توجه نکردن به ارکان نماز؛

۴.   ورود افعال حرام مانند غیبت، سخن‌چینی، حسادت و دروغ و…‌‌  بعد از نماز که اثر نماز را از بین می‌برد.

به‌مجرد ورود اختلال به نماز، فحشاء و منکر به زندگی وارد می‌شود؛ چون

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[1]

«همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مى‌دارد.»

 

نتیجۀ ضایع کردن نماز

 

ضایع کردن نماز، خود به خود تبعیت از خواسته‌های نفسانی را به همراه دارد. بعضی از مفسرین گویند: «جانشینان پیامبران به مهم‌ترین معروف که نماز است عمل نکردند و به سراغ منکر رفتند.» از این آیه استنباط می‌شود که علامت جهالت، اضاعۀ نماز است؛ چون اگر کسی دارای عقل و علم باشد، اولین وظیفه‌اش شکرگزاری در مقابل نعمات خالق است.

از امام صادق علیه السلام در ذیل آیۀ «إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»[2]«همانا، نماز بر مؤمنان در وقت‌هاى معيّن واجب شده است.» روایت شده است:

«لَيسَ ان عجّلت قليلاً أو أخّرت قليلاً بالَّذي يضرّک مٰا لم تضيّع تلك الاضاعة»[3]

«اینگونه نیست که اگر اندکی شتاب کنی یا اندکی درنگ نمایی، نمازت تباه گردد؛ البتّه تا زمانی‌که وقت را با بی‌تفاوتی تلف نکنی.»

از «قلیلاً» در روایت استنباط می‌شود که اگر تأخیر زمان نماز چشمگیر باشد؛ گویا نماز نابود شده است. اگر کسی نمازش را تا آخر وقت به تأخیر اندازد دیگر آن نماز برای او تأثیر ندارد؛ زیرا نماز را ضایع کرده است و اثر نماز را در زندگی خود از بین برده است.

نکتۀ قابل توجه این است که ناسالم بودن نسل پیامبران به ضایع کردن نماز منتهی می‌شود؛ یعنی ستون خیمه را خراب کردند. اگر نماز از زندگی برداشته شود به دین آسیب وارد می‌شود.

 

هدف نماز؛ خضوع در مقابل رب‌العالمین

 

اصل نماز، خضوع در مقابل رب‌العالمین است. در ابتدا انسان در مقابل خداوند خاضع است، سپس می‌تواند در مقابل خلق نیز خاضع شود؛ اما اگر کسی در مقابل خداوند خاضع نباشد، رفتار اجتماعی صحیحی از او مشاهده نمی‌شود و در نهایت، به کبر و خودشیفتگی  دچار می‌شود.

 

«اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»

 

روی آوردن به شهوات، پس از اضاعۀ نماز

 

کناره‌گیری از امور متعالی، تمایل به امور پست را درپی دارد. کناره‌گیری از نماز روی آوردن به اعمال پست را فراهم می‌کند.

نماز  سد محکمی است که به انسان اجازه نمی‌دهد به همۀ امیال نفسانی خود پاسخ مثبت دهد؛ اما در صورت شکسته شدن این سد، سیل نفسانیات هجوم می آورد. اگر نماز از زندگی کسی  برداشته شود، به انواع معاصی روی می‌آورد.

اگر خداوند پاسخ فوری و مثبت به خواستۀ شهوانی فرد بدهد، علامت شر بودن اوست نه خیر بودن.

 

نماز و مدیریت شهوات

 

نماز، مدیریت شهوات را برای انسان هموار می‌کند؛ بنابراین نمازگزار، پیگیر همۀ خواسته‌های نفسانی خود نیست و  به خواسته‌های نامشروع خود بی‌توجه است.

مفسری گوید: «یکی از معضلات جامعه، احترام نگذاشتن به بزرگتر است. اگر حقوق بزرگتر نادیده گرفته شود، درپی آن بسیاری از مفاسد هجوم می‌آورد.»

مفسری گوید: «این گروه اهل ادعا بودند؛ چون میل انسان به مطرح شدن، مهم‌ترین میل است. آباء و پدران این گروه بندگی محض داشتند؛ اما فرزندان آنان دائما مدعی بودند و همۀ کمالات را به خود نسبت می‌دادند.»

اگر کسی از آثار و سیرۀ  پدران خود تبعیت نکند؛ حتماً اِعراض از خداوند دارد، به‌دنبال خواسته‌های دنیوی خود گام برمی‌دارد، نهایتاً عاقبت او سقوط در جهنم حیوانیت است و زندگی حیوانی در انتظار اوست.

 

«فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»

 

ظهور ملکوت اعمال در قیامت

 

«سوف» حاکی از  آیندۀ دور است؛ یعنی در قیامت، ملکوت اعمال ظهور پیدا می‌کند. اگر در آیه «جزاء» را در تقدیر بگیریم، معنای آیه اینگونه می‌شود: «به هدف گمشده و مجازات آن واقف می‌شوند.»

علامه طباطبایی گوید: «به خود «غی» در قیامت واقف می‌شوند، نه جزای آن؛ بی‌نهایت بودن این گمراهی را در قیامت می‌بینند. این «غی» ملکوتی دارد که در قیامت برای همۀ اهل آن آشکار می‌شود.

مفسری می‌فرماید:«غی» چاهی در قیامت یا کوهی در وسط جهنم است و این افراد در عین اینکه پیغمبرزاده بودند؛ اما در این وادی قرار گرفتند.

 

گم کردن مسیر بهشت؛ نتیجۀ پیروی از شهوات

 

گاه ممکن است فرد به نهایت رشد برسد؛ اما سقوط ‌کند. از آنجا که نماز را خیلی سطحی و ظاهری می‌خواندند و نمازی که در آن روح معنوی حاکم باشد و در سجدۀ آن گریه و بکاء باشد، نداشتند؛ مجازات این نماز بدون حضور قلب را ملاحظه می‌کنند.

مسیر بهشت و وصال به خدا را گم کردند؛ زیرا مسیر وصال به خداوند از طریق اقامۀ صلاة و مخالفت با شهوات هموار می‌شود.

 

پیام‌های آیه:

 

  1. بسیاری از افراد الطافی را که خداوند سبحان به آنان هبه کرده است، نادیده می‌گیرند؛ چنانکه بسیاری از پیامبرزادگان بدون استحقاق، به پیامبر منسوب بودند؛ اما قدردان این نسبت و نعمت نبودند و این قدرناشناسی آثار مخربی را در زندگی آنان به بار نشاند.
  2. الزاما اگر پدری هدایت‌یافته باشد، فرزند هدایت‌یافته نمی‌شود؛ زیرا اگر خود فرزند هدایت را نپذیرد، جبری در انتقال نیست.
  3. خداوند سبحان افراد ناسپاس را به همۀ تاریخ معرفی می‌کند و هیچ آبرویی برای آنان باقی نمی‌ماند؛ چون خود، اقدام به بی‌آبرویی کرده‌اند.
  4. نقش نماز در انتقال ارزش‌هاست. اگر فردی نماز را با تمام اجزا و شرایط کامل انجام داد، از بخشی از مواهب پیشینیان بهره‌مند می‌شود؛ زیرا به‌عنوان اقامه کنندۀ نماز، در مسیر هدایت پیامبران قرار می‌گیرد؛ اما اگر فردی به نماز آسیب وارد کند، باعث قطع حلقۀ ارتباطی خود با گذشتگان نیک و صالح خواهد شد.
  5. نماز انتقال ارزش‌ها را عهده‌دار است؛ فردی که از ارتباط با کمال مطلق جدا شود و به نماز بی‌اعتنا باشد، به‌تدریج از خوبی‌های خود هم جدا می‌شود و در دراز مدت همۀ آن خوبی‌ها نابود می‌شود.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/2/18 – ادامه جلسه بیست و هفتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . سوره عنکبوت، آیه 45

[2]. سوره نساء، آیه 103

[3] . بحارالأنوار، ج۷۹، ص۳۱۲

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *