خطبهای با مضامین اخلاقی(2)
روزی امام حسین علیهالسلام خطبهای قرائت کردند:
«… به راستی بخشندهترین مردم کسیست که به فردی عطا کند که امیدی به او ندارد و با گذشتترین افراد کسیست که هنگام توانایی (بر مجازات) گذشت کند و با صلهترین مردم کسیست که با فردی که از او بریده ارتباط برقرار کند (زیرا) ریشهها در جایگاه خود موجب رشد شاخهها میشوند.
هر کس برای خیررسانی به برادر دینیاش عجله کند زمانی که وارد قیامت میشود؛ نتیجه آن را خواهد یافت. و هر کس که در انجام کار خیر برای برادرش اراده (رضایت) خدا را بکند؛ خداوند در وقت نیازش پاداش او را خواهد داد و بیش از آن نیکی، بلای دنیا را از او برمیگرداند.
هر کس اندوهی از دل مؤمنی بزداید خداوند اندوههای دنیا و آخرت را از او میزداید و کسی که به دیگری احسان کند خداوند به او احسان میکند و خداوند نیکوکاران دوست دارد»[1]
بخشندهترین افراد
«إِنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَى مَنْ لَا یرْجُوهُ»
گاهی افراد به شخصی عطا میکنند که امید بخشش آنها را دارد؛ در این هنگام عنوان «جواد» بر آنها بار میشود لکن عنوان «أجود» مختص افرادیست که به شخصی عطیه میدهند که او هرگز امیدی به بخشش آنها ندارد.
به عبارت دیگر، دامنه وسیع جود این افراد، نه تنها کسی را که به آنها امید بسته است دربر میگیرد؛ بلکه کسی که چشم امیدش به آنها نیست مشمول بخشندگی آنان میشود.
گذشت به هنگام قدرت
«وَ إِنَّ أَعْفَى النَّاسِ مَنْ عَفَا عَنْ قُدْرَةٍ»
عفو به معنای محو و پاک کردن؛ عفو خطای دیگران یعنی تصویر بدی دیگران را از ذهن پاک کردن به طوری که کاملا فراموش شود.
یکی از اسامی خداوند سبحان «عَفُوّ» است؛ او تصویر خطاهای ما را نزد خودش و نزد دیگران محو میکند.
گاهی افراد، به دلیل ناتوانی از مقابله و انتقام، مجبور به گذشت و عفو میشوند؛ لکن آن امر ارزشمندی که مقصود حضرت است عفو به هنگام قدرت بر مقابله به مثل و انتقام است. به عبارت دیگر فرد توانایی آبروریزی و گستاخی را دارد لکن احساس خود را مدیریت کرده و گذشت میکند. چنین فردی بخشندهترین افراد است.
باید توجه داشت که عفو و گذشت از خطای دیگران، بیش از آن که برای طرف مقابل فایده داشته باشد؛ برای خود فرد مفید است. نتیجه عفو و گذشت، شرحصدر و آرامش خاطر میباشد.
موفقیت در ارتباطات اجتماعی
«وَ إِنَّ أَوْصَلَ النَّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ»
فردی بیشترین برقراری ارتباط را دارد (صلهرحم را به جا میآورد) که با کسانی که از او بریدهاند ارتباط برقرار کند. آنچه در اینجا ملاک موفقیت در ارتباطات اجتماعی قرار میگیرد؛ میزان و کمیت ارتباطات نیست بلکه کیفیت ارتباط یا به عبارت دیگر وضعیت طرف مقابل است.
نکته قابل توجه در ترمیم ارتباطات آسیب دیده آن است که دلایل قطع یا کم شدن ارتباط بررسی شود. چه بسا طرف مقابل تنگ نظر بوده و تحمل مشاهده نعمات ما را ندارد؛ در این صورت باید هنگام ارتباط با او احسان قابل توجهی به او داشت و یا از او تعاریف صحیحی کنیم و یا گاهی طرف مقابل خطایی کرده، اکنون پشیمان شده لکن از برقراری مجدد ارتباط شرمگین است؛ در این هنگام شایسته است ما پیش قدم شده و احساس شرمساری او را از بین ببریم.
هر چه کنی به خود کنی!
«وَ الْأُصُولُ عَلَى مَغَارِسِهَا بِفُرُوعِهَا تَسْمُو»
این جمله، دلیل عبارت آخر و یا دلیل همه عبارات گذشته است. علت آن که لازم است انسان با خانواده و فامیلی که از او قطع رابطه کردهاند؛ ارتباط برقرار کند آن است که آدمی همچون ریشه درخت که در جایگاه مناسب خود میتواند موجب رشد شاخهها و برگها شود؛ او نیز در جایگاه مناسب خود که خانواده و بستگان او هستند؛ شاخ و برگ وجودیاش پربار میشود. به عبارت دیگر با خیررسانی و ارتباط با خانواده و اقوام وجود او توانا میشود.
اگر ریشه در جایگاه مناسب خود قرار گیرد؛ از استحکام کافی برخوردار بوده و در برابر طوفان و زلزله مقاوم است. انسان نیز، با خیررسانی به خانواده و بستگان خویش در قالب بخشش، گذشت و دید و بازدید، جایگاه حقیقی خود مقاوم کرده و در برابر حوادث ناگوار و زلزلههای اعتقادی و اخلاقی روزگار پابرجا خواهدماند. در نتیجه سود حقیقی خیررسانی به دیگران، نصیب خود فرد میشود.
عجله در انجام کار خیر
«فَمَنْ تَعَجَّلَ لِأَخِیهِ خَیراً وَجَدَهُ إِذَا قَدِمَ عَلَیهِ غَداً»
تعجیل در انجام کار خیر برای دیگران، موجب میشود آثار آن کار خیر محفوظ مانده و در روز قیامت فرد آن خیر را نزد خدا بیابد. با این دیدگاه، با انجام کار خیر توقعی از کسی نداشته و بابت انجام آن منتی بر کسی نخواهیم گذاشت؛ چرا که اصل و فرع آن خیر به نفع خودمان است.
در ظاهر فرد یک امر دنیایی برای مؤمنی انجام میدهد لکن آثار معنوی آن در قیامت به نفع خود فرد، بروز خواهد کرد.
نکته قابل توجه در این عبارت، شتاب در خیررسانی است. چه بسا افراد کار خیری را انجام دهند لکن با تعویق و مسامحه؛ این کار خیر است اما اثری که حضرت فرمودند نخواهد داشت. یکی از آفات خیررسانی امروز و فردا کردن برای انجام آن است. هر چیزی زمان خاص خودش را دارد و برآورده شدن به موقعاش لذتبخش است؛ زمان آن که بگذرد دیگر لذت چندانی نخواهد داشت.
«تَعجّلَ» از باب تفعّل است به این معنا که عجله در انجام کار خیر برای دیگران، همراه با سختی است لکن از سویی نفع بسیاری دارد.
تو نیکی میکن و در دجله انداز…
«وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالصَّنِیعَةِ إِلَى أَخِیهِ كَافَأَهُ بِهَا فِی وَقْتِ حَاجَتِهِ وَ صَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیا مَا هُوَ أَكْثَرُ مِنْهُ»
در ادامه حضرت، نیت کار خیر و هدف اصلی از انجام آن را مشخص میکنند. باید توجه داشت که کار خیر صرفا برای خدا و با قصد قربت انجام شود؛ در این صورت خداوند به هنگام نیاز فرد جبرانِ این کار خیر را کرده و بیش از مقدار کار خیری که انجام داده از او دفع بلا میکند؛ به عبارت دیگر چندین برابر آن شادی که برای برادر یا خواهر دینیاش ایجاد کرده، خداوند غمهایش را زائل و او را شادمان میکند.
با این دیدگاه، فرد هیچگاه خود را نیازمند تشکر و احترام طرف مقابل بابت انجام کار خیر ندیده و هرگز از انجام کار خیر پشیمان نخواهد شد ولو طرف مقابل رفتار نادرستی با او داشته باشد. با وجود تشکر خدا، نیازی به تشکر مخلوقات او نیست؛ به خصوص که تشکر خدا، در زمانی مناسب و چند برابرِ ارزشِ کار خیر فرد است.
برای دریافت امداد الهی، باید به مخلوقات خدماترسانی کرد؛ این یک قانون است! اگر گاهی مشاهده میکنیم که در مشکلات درمانده شدهایم و امداد خاصی از جانب خداوند نمیرسد و یا اگر غصه امور دنیوی (غصههای نابجا) در دل ما مستقر شده و احساس افسردگی میکنیم؛ چه بسا خیررسانی مناسب و به موقع به دیگران نداشتهایم یا خیررسانیمان با قصد قربت همراه نبوده و اهداف دیگری مانند کسب محبوبیت و اعتبار و… از انجام آن داشتهایم.
حال تصور کنید آن غمزدهای که میخواهید بر زخمهای دلش التیام بگذارید؛ امام زمان عجلاللهتعالیفرجه باشد که در عزای مادرش حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها یا جد مظلومش اباعبداللهالحسین سوگوار است؛ اگر تنها برای رضای خدا –نه برای رفع حوائج-، با حضرت همدردی کرده و با برپایی مجالس عزاداری یا شرکت در آنها خود را در غم ایشان شریک بدانید؛ هرگز در دنیا درمانده نخواهید شد و غصههایتان نیز مرتفع میگردد.
رمز شادمانی
«وَ مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»
فعل «نفّس» از ماده نَفَس، به معنای گشایش ایجاد کردن و برطرف کردن اندوه است. در زبان فارسی نیز، زمانی که از کسی رفع گرفتاری میشود میگوید: «یک نفس راحت کشیدم!»
اگر مؤمنی اندوه و غصهای ولو اندک داشته و شخصی در صدد رفع آن اندوه برآید و دل او را آرام کند؛ خداوند اندوه دنیا و آخرت را از او مرتفع کرده و در امور مادی و معنوی او گشایش حاصل میکند.
زدودن غصه از دل دیگران، همیشه نیازمند ثروت و توانایی نیست؛ گاهی برطرف کردن اندوه، با بیان یک جمله امیدوارنه اتفاق میافتد برای مثال:
«إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ»[2]
و یا «من در زمان یا مکان خاصی (مانند شب قدر یا حرم معصومین) برایت دعا میکنم»
ولو این رفع اندوه موقتی باشد، باز هم نتیجه و اثر خود را دارد. همچنین «نفّس» از باب تفعیل است و معنای تدریج در خود دارد؛ به این معنا که حلّ برخی مشکلات زمانبر است و نباید تصور شود که باید بتوانیم یکباره از کسی رفع حاجت کنیم.
گاهی افراد، با انجام چلههای گوناگون و ختم اذکار، اقدام به حل مشکلات خود میکنند. این اعمال گرچه صحیح و مؤثر است لکن به تنهایی کافی نیست. برای حل مشکلات خود و رفع غصهها، باید از دیگران رفع گرفتاری کرد.
… و خداوند نیکوکاران را دوست دارد!
«وَ مَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیهِ – وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
کسی که به دیگران لطف و انعام داشته باشد خداوند نیز به او لطف و انعام داشته و او را دوست دارد.
در معنای احسان، از قول پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله آمده است: «احسان به معنای شهود حق است؛ به این معنا که خدا را به گونهای عبادت کنی گویا تو او را میبینی…!»[3]
اگر انسان هنگام نیکی به دیگران، خدا را مورد توجه داشته باشد و به خاطر آن که هر شخص، مخلوق خداوند و خانواده اوست[4] خدمتی به او بکند؛ احسان حقیقی را به جا آورده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«إِنَّ الْمِسْكِینَ رَسُولُ اللَّه…»[5]
«به راستی که نیازمند فرستاده خداست…»
خداوند برای رفع گرفتاری از بنده، گرفتار دیگری را در مقابل او قرار میدهد تا با برطرف کردن مشکل او، لطف الهی شامل حال او شده و گشایشی برایش حاصل شود. به بیان دیگر، اگر امور دیگران را مورد توجه خود قرار دهیم، خداوند نیز امور ما را مورد توجه خود قرار میدهد.
فراتر از این مسئله، دوستداشتنی بودن فرد نیکوکار نزد خداوند است. وقتی فردی دیگری را دوست دارد؛ برای رفاه حال او هزینههای مختلفی کرده و انواع خدمات را به او میدهد. حال خدایی که قادر مطلق است و آسمانها و زمین در اختیار اوست؛ اگر کسی را دوست بدارد برای او چه خواهد کرد؟!
این چند عبارت پایانی بیانگر این نکته است که نحوه ارتباط با افراد، در ارتباط ما با خداوند و ارتباط خدا با ما تأثیرگذار است؛ به عبارت دیگر خدا آن برخوردی را با ما دارد که ما با مخلوقات او داشتهایم:
«از هر دست بدهی، از همان دست خواهی گرفت»
تاریخ جلسه: 88/2/14
این جلسه ادامه دارد…
برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی
[1] بحارالانوار (ط – بیروت)، ج75، ص122
[2] سوره مبارکه بقره، آیه20
[3] «الإحسان أن تعبد الله كأنك تراه فإن لم تكن تراه فإنه يراك»، بحارالانوار (ط – بیروت)، ج67، ص196
[4] پیامبراکرم(ص): «الْخَلْقُ عِیالُ اللَّه»، اصول کافی (ط – الاسلامیه)، ج2، ص164
[5] نهج البلاغه (فیض الاسلام)، حکمت 296