مقدمه
وجود مقدس امام هادی علیهالسلام این حقیقت را بر عهده دارند که با اظهار شخصیت حضرات معصومین در قالب الفاظ مقدس زیارت جامعه کبیره بپردازند از حقیقت این بزرگواران بر همه طالبان پردهبرداری کنند.
در زیارت جامعه کبیره به این فراز رسیدیم که نقش ولایت حضرات معصومین در زندگی روزمره ما باید بازشناسی شود:
«وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ»
«به وسیله ولایت شما معصومین اطاعت واجب مورد قبول حق واقع میشود.»
در رابطه با قبول خدای سبحان جلسه سابق به چند نکته اشاره کردیم.
تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ
طاعت چیست؟
نقش ولایت در زندگی ما این است که هر عمل صحیحی که از فرد ولایتپذیر صادر میشود عنوانِ «طاعت» را میپذیرد. چه این که عمل قلبی باشد به عنوان نیّت یا با اعضا و جوارح صورت عملی شود در هر دو شکل عنوان طاعت را دارد. طاعت امر تکلیفی و پر مشقّت نیست بلکه با میل و رغبت و عاشقانه صورت میپذیرد.
تفاوت «تکلیف» و «طاعت»
وقتی ولایت معصوم را قبول داریم تکلیف انجام نمیدهیم، بلکه قدم در وادی انجام طاعت مینهیم. طاعت در روح کار با تکلیف تفاوت دارد. وقتی طاعتی را انجام میدهم یعنی همان تکلیف را بدون زحمت و با میل و رغبت و مشتاقانه به عرصه عمل میرسانیم. طاعت از ماده «طوع» به معنای میل و رغبت و تکلیف از ماده کلفت، دشواری، زمختی و سختی است. وقتی ولایت معصوم را قبول داریم خوشحال و سرحال خواهیم بود و برای انجام وظایف لازم نیست کسی مجبورمان کند بلکه خود به جهت تمام وظایفی که بر عهده دارین خوشحال هستیم زیرا زمانی که زیر نظر یک بزرگتر و یک ولی خدا انجام وظیفه میکنیم حضور ایشان زحمت را از دوش ما برمیدارد.
انجام عاشقانه وظایف
اگر گاهی انجام وظایف در نگاه ما سخت و دشوار است از آن روست که تکیه بر معصوم نداریم. اگر کسی خود را در پناه ولایت ببیند وظایف خویش را عاشقانه انجام میدهد زیرا طاعت همانگونه که گفته شد از ماده رغبت و شوق است یعنی انجام عاشقانه وظایف شوقی که خدای سبحان برای طاعت به انسان عطا کرده است، امر عادی نیست بلکه لطفی از الطاف خداست زیرا ملائک عشق دارند اما شوق ندارند. ملک کار را عاشقانه انجام میدهد اما مشتاق آن کار نیست. شوق عطیهای است که خدای سبحان فقط به انسان عطا کرده است تا او تکالیف را با اشتیاق را انجام دهد به همین جهت انسان قدرت ارتقا دارد و مَلَک دارای قدرت ارتقا نیست. وسعت وجودی جبرئیل میلیاردها سال پیش به اندازهای بوده که الان هست و هیچ رشدی نداشته اما انسان به دلیل شوقش قابلیت ارتقاء دارد. نقش ولایت در زندگی انسان این است که او وظایفش را با میل و رغبت انجام میدهد، مثلاً پیادهروی اربعین تنها با عشق و شوق عملی میشود. ولایت نه تنها میل و رغبت به عمل میبخشد بلکه انسان ارتقا و رشد وجودی مییابد در حالیکه ملائک از این نعمت بی بهرهاند.
الْمُفْتَرَضَةُ
«مفترضه» به معنای «واجب» است. تکالیفی که باید انجام شود. مهمترین طاعات، اعتقادات ما است. مهمترین طاعت عقیده است نه عمل، سخن اول پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گفتن کلمه توحید « قولوا لا اله الا الله تفلحوا» بود. اگر اعتقادات را با جان و دل پذیرا باشیم و عاشقانه ایمان به مبدأ و معاد و رسالت داشته باشیم بدون هیچ سختی به احکام شرع ملتزم خواهم شد. به همین جهت «طاعه المفترضه» را اصول دین گرفتهاند.
- اگر به توحید، معاد و رسالت اعتقاد داشته اما نسبت به ولایت بیاعتقاد باشیم، اعتقاد به توحید و معاد و رسالتمان پذیرفته نیست همچنانکه بارها یادآور شدهایم اعتقادات حقّه زمانی مقبول است که ولایت معصومین زیربنای آن باشد گروهی گفتهاند تأثیر ولایتپذیری از آنچه بیان شد گستردهتر است آنان برای اثبات مدّعای خود به روایت «الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ» استناد کرده و بیان میدارند: ولایتپذیری حوزه وسیعی است که شامل تمامی اعتقادات حقّه و اعمالی میشود که شارع بیان داشته است. اگر سؤال شود «شرط پذیرش مستحبات چیست؟» پاسخ این است که وقتی رمز قبولی واجب، ولایت معصوم است، مستحبات به طریق اولی نیازمند پذیرش ولایت میباشد.
- واجبات، بنده را در جاده شریعت قرار میدهد و مستحبات سرعت سیر او را مضاعف مینماید. اگر سرعت حرکت در بیراهه افزون باشد به غیر از خسارت ثمرهای نخواهد داشت.
بعضی از شارحین میگویند: انجام مستحبات برای وسعت بخشیدن به زندگی مادی مخالفین ولایت ثمربخش است. رزقشان را افزون میکند، گرفتاریهای ظاهریشان را مرتفع مینماید. اما برای ابدیّتشان هیچ نقش اساسی و هیچ ثمری ندارد.
«وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ»
«يكی از اعمال واجب مودت و اظهار محبت به شما حضرات معصومين است.»
فرق مودّت با محبّت
«مودّت» اظهار محبّت است و با محبت فرق دارد. محبت، حبّ است، حُب (به معنای دوست داشتن) با حَب (به معنای دانه) هم خانوادهاند. «حَب» در دل زمین و «حُب» در دل بنده میروید. هرکس باید محبّت خویش را برای معصوم ابراز کند و به اصطلاح عامیانه باید خوشزبانی داشته باشد. صرف محبت قلبی کافی نیست بلکه محبت را به هر شکلی که ممکن است باید ابراز و اظهار نمود. به وسیله زبان و با خرج کردن مال و تبعیت از آنان و قرب به این بزرگواران و زیارت معصومین باید حب اظهار شود.
حبّ اهلبیت امری واجب است
- در این فراز جارو مجرور مقدم شده است و افاده حصر میکند. یعنی وجوب اظهار محبت فقط مخصوص شما معصومین است. اگر نسبت به دیگران اظهار محبت کنیم امر مستحب انجام دادهایم اما محبت به معصوم واجب است و چنانچه این امر انجام نشود مرتکب حرام شدهایم.
هر روز صبح به امام زمان عجلاللهفرجه در زیارت آلیس چهل[1] سلام میدهیم و زیارت امین الله میخوانیم هریک از این زیارتها نشان محبت نسبت به حضرت ولیعصر عجلاللهفرجه است.
قرآن کریم در آیه 23 سوره مبارکه شوری میفرماید «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» ؛ «ای پیامبر! تو به مردم بگو من از شما چیزی طلب نمیکنم مگر اظهار محبت به اهلبیتم را» این حب نباید در قلب دفن شود بلکه باید ظهور پیدا کند.
شرکت در مجالس روضه اهلبیت علیهمالسلام و یا تشرف به زیارت این بزرگواران ظاهراً در شمار اعمال مستحب قرار دارد اما در حقیقت عمل واجبی انجام میشود و کار اضافهای نیست زیرا ذکر الطاف معصومین و اعلام ارادت به این بزرگواران در زمره اعمال واجب قرار دارد نه مستحب.
«سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى فَقَالَ هِيَ وَ اللَّهِ فَرِيضَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ لِمُحَمَّدٍ ص فِي أَهْلِ بَيْتِهِ.»[2] «فردی از امام صادق علیهالسلام درباره آیه 23 شوری سئوال کرد. حضرت فرمودند اظهار محبت، واجبی است که خدا برای پیامبر قرار داده درباره خاندانش»
پرداخت بدهی با اظهار محبّت
اظهار ارادت به اهل بیت در حقیقت ادای دیون واجب ماست هر انسان سالمی در هر فرصتی که پیش میآید تصمیم میگیرد بدهیهای خود را بپردازد. پیامبر اظهار محبت به اهلبیت خویش را بر پیروانش امر فرموده است. در این صورت هر چه بیشتر در پرداخت این بدهکاری همت گماریم خرسندتریم.
ابراز محبّتی متفاوت
«فَقَامَ ثَوْبَانُ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ص: فَقَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى قِيَامُ السَّاعَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا ذَا أَعْدَدْتَ لَهَا إِذْ تَسْأَلُ عَنْهَا فَقَالَ ثَوْبَانُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَعْدَدْتُ لَهَا كَثِيرَ عَمَلٍ- إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ إِلَى مَا ذَا بَلَغَ حُبُّكَ لِرَسُولِ اللَّهِ قَالَ: وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً- إِنَّ فِي قَلْبِي مِنْ مَحَبَّتِكَ مَا لَوْ قُطِعْتُ بِالسُّيُوفِ، وَ نُشِرْتُ بِالْمَنَاشِيرِ، وَ قُرِضْتُ بِالْمَقَارِيضِ، وَ أُحْرِقْتُ بِالنِّيرَانِ، وَ طُحِنْتُ بِأَرْحَاءِ الْحِجَارَةِ- كَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ وَ أَسْهَلَ عَلَيَّ- مِنْ أَنْ أَجِدَ لَكَ فِي قَلْبِي غِشّاً أَوْ دَغَلًا أَوْ بُغْضاً- أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ أَصْحَابِك وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَيَّ بَعْدَكَ أَحَبُّهُمْ لَكَ، وَ أَبْغَضُهُمْ إِلَيَّ مَنْ لَا يُحِبُّكَ [وَ يُبْغِضُكَ وَ يُبْغِضُ أَحَداً مِمَّنْ تُحِبُّهُ، يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مَا عِنْدِي مِنْ حُبِّكَ وَ حُبِّ مَنْ يُحِبُّكَ] وَ بُغْضِ مَنْ يُبْغِضُكَ أَوْ يُبْغِضُ أَحَداً مِمَّنْ تُحِبُّهُ، فَإِنْ قُبِلَ هَذَا مِنِّي فَقَدْ سَعِدْتُ، وَ إِنْ أُرِيدُ مِنِّي عَمَلٌ غَيْرُهُ، فَمَا أَعْلَمُ لِي عَمَلًا أَعْتَمِدُهُ وَ أَعْتَدُّ بِهِ غَيْرَ هَذَا، وَ أُحِبُّكُمْ جَمِيعا أَنْتَ وَ أَصْحَابَكَ، وَ إِنْ كُنْتُ لَا أُطِيقُهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ.فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَبْشِرْ- فَإِنَّ الْمَرْءَ يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.يَا ثَوْبَانُ لَوْ أَنَّ عَلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ- مِلْءَ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لَانْحَسَرَتْ وَ زَالَتْ عَنْكَ بِهَذِهِ الْمُوَالاةِ- أَسْرَعَ مِنِ انْحِدَارِ الظِّلِّ «1» عَنِ الصَّخْرَةِ الْمَلْسَاءِ الْمُسْتَوِيَةِ- إِذَا طَلَعَتْ عَلَيْهَا «2» الشَّمْسُ، وَ مِنِ انْحِسَارِ الشَّمْسِ «3» إِذَا غَابَتْ عَنْهَا الشَّمْسُ «4»[3].
روایت است که ثعبان غلام آزاد شده پیامبر روزی به ایشان عرض کرد و گفت پدر و مادرم به فدایت چه زمان قیامت برپا می شود حضرت فرمودند: چه چیزی برای قیامتت آماده کردهای که از قیامت سوال می کنی گفت من عمل زیادی برای قیامتم آماده نکردهام «الّا انّی احبّ الله و رسوله» مگر دوست داشتن خدا و رسول، پیامبر فرمود: چه اندازهای از محبت تو را به پیامبر رسانده؟ ثعبان گفت: قسم به خدایی که تو را به پیامبری برانگیخت از محبت تو چندان در قلب من است که اگر با شمشیرها قطعه قطعه شده با ارّهها بریده شوم و با قیچیها قطعه قطعه شوم در آتش سوزانده شوم و میان دو سنگ آسیا قرار گیرم و آرد شوم این برای من محبوبتر و آسانتر است از این که بخواهد در قلب من ذره ای غش (خیانت) یا دغل یا کینه نسبت به یکی از اهلبیت و اصحاب تو ایجاد شود. بعد از تو محبوبترین خلق نزد من کسی است که تو بیشتر از همه او را دوست میداری (یعنی فاطمه و امیرالمؤمنین و اهلبیت علیهمالسلام) و مبغوضترین فرد نزد من کسی است که تو را دوست ندارد و نسبت به تو بغض داشته باشد. این موجودی عاشقانه من نسبت به توست من چندان محبت دوستان تو را و بغض به مبغضین تو را دارم که اگر این میزان محبت از من قبول شود حتماً خوشبخت و عاقبتبخیر خواهم شد و اگر در قیامت عملی به غیر این از من خواسته شود من برای خود عملی نمیشناسم .عمل قابل شمارشی که باشد بتوان بر آن حساب باز کرد من همه شما را دوست دارم هر چند که توانایی عمل به میزان عمل اهل بیت را ندارم . پیامبر فرمودند: چشمت روشن بر تو مژده باد هرکس در قیامت با محبوبش محشور می شود. پیامیر فرمودند: اگر بین عرش و فرش گناه داشتی با این میزان محبت آن باید دقت داشت که اظهار محبت ثعبان حقیقتاً قلبی و باطنی بود که مورد پذیرش پیامبر قرار گرفت. و گرنه بسیار گفته میشود « بابی انتم و اهلی و مالی و اسرتی».
ابراز محبت به معصوم و گفتن «بابی انتم و امی و اهلی و مالی….» با ابراز محبت نسبت به فرزندان باید متفاوت باشد چراکه اگر مادری به فرزندش میگوید دردت به جانم! در حقیقت عمق این سخن چنین نیست که وی برای فرزند جان دهد. مادری که فرزندش را بسیار دوست میدارد روزانه چندین بار به فرزند ابراز محبت میکند، اما در رابطه با معصوم حتماً ابراز محبت باید قلبی و باطنی باشد. اظهار محبت نسبت به معصوم باید چنان باشد که از شمار خارج باشد در زیارت عاشورا هر کس روزانه بار نام ابا عبدالله را بر زبان میآورد. زائرها صد بار نام اباعبدالله را در این قسمت از دعا تکرار میکنند السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین اباعبدالله.
- اظهار محبت درخت ولایت را در وجود ما مستقرتر و محکمتر میکند. اگر اظهار محبت نسبت به معصومین نباشد در حوادث و فتنههای آخر زمان تند بادهای حوادث اعتقادات ما را ریشهکن میکرد. باید اظهار محبت را به کودکان آموخت تا به دینشان آسیب وارد نشود. اگر فرزندان اهل ذکر و دعا و اعلام محبت به اهلبیت نباشند زمانی که اعتقادات در معرض تهدید قرار میگیرد در امان نمیمانند.
تاریخ جلسه: 97/12/15 ـ جلسه 10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] چهل عدد کثرت است.
[2] المحاسن، ج1، ص144
[3] تفسیر امام حسن عسکری علیهالسلام، ص370