نگاهی به درخواستهای زیارت عاشورا
گاهی درخواستهای زیارت عاشورا شخصی و گاه کلان است که خواست زائر محقق شدن این درخواستها در نظام عالم است. لعن، درخواست روزانۀ زائر است که از خداوند سبحان میخواهد که گروهی از رحمت الهی دور باشند.
در دین اسلام حتی اجازۀ لعن به چهارپا هم داده نشده است؛ حال چرا در زیارت عاشورا روی لعن برخی افراد، تأکید خاص میشود؟ زیرا این افراد آنقدر سیر قهقرایی دارند که از نظر رتبه و درجه پایینتر از حیوانات و پستتر از آنها به شمار میروند.
خداوند در قرآن میفرماید:
«أُولَٰئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[1]
«آنان همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند.»
در لعن دو نکته حائز اهمیت است:
۱. لعن محض وجود ندارد؛ بلکه در مقابل سلام، لعن قرار دارد؛
۲. لعن بهمعنای نبود رحمت است؛ در حالیکه میدانیم رحمت خداوند بر همه چیز گسترده است:«و رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»[2] «و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.» پس این گروه چگونه ملعون شدند؟ این گروه لا شیءاند؛ یعنی وجودی ندارند و در حکم عدماند؛ زیرا اگر وجودی داشتند، رحمت خداوند سبحان بر آنها قالب بود! اما به دلیل عملکرد نامناسب از جرگۀ «شیء» خارج شدند.
گاه فعل یا صفت نادرست یا گفتار ناصحیح انسان را از رحمت خدا دور میکند؛ بنابراین هیچگاه نمیتوان احساس خیالراحتی کرد و گفت: «الحمدلله که هیچ وقت خداوند مرا از رحمت خود دور نمیکند!»
***************
در ادامۀ بحث لعن به عواملی که موجب ملعون شدن افراد میشود و در روایات به آن پرداخته شده است، اشاره میکنیم.
بدون علم فتوا دادن
از قول پیغمبر خاتم صلوات الله و سلامهعلیه روایت شده است:
«مَن أفتَىٰ بغیرِ عِلمٍ لَعَنَتهُ ملائکةُ السَّماءِ و الأرضِ»[3]
«هر کس ندانسته فتوا دهد، فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت کنند.»
هر نظری دربارۀ احکام شریعت باید از کارشناس دینی مطرح شود؛ بنابراین اگر کسی که اطلاعات مذهبی ندارد. خود را در موضع نظر دادن قرار دهد؛ ملائکه او را لعنت میکنند. ملک معمولا برای نزول رحمت نازل میشود! کار اولیۀ ملک انزال رحمت است؛ اما نقش ملائک برای این گروه انزال عذاب است؛ چون خود را از رحمت الهی دور کردند.
درجا زدن
انسان باید روزبهروز پیشرفت کند و در زندگی معرفتی، عقب گرد نداشته باشد؛ یعنی اگر سال گذشته تقیدات یا معرفتی داشته است، در سالهای بعد بایستی افزون شود. حال اگر درجا بزند و امروزش مانند دیروز باشد و رشدی نکرده باشد، ملعون است.
«مَنِ استَوىٰ یوماهُ فهُوَ مَغبونٌ»[4]
«هر که دو روزش برابر باشد، مغبون است.»
کسی که دو روزش یکسان است؛ یعنی حرکت قهقرایی دارد؛ پس ملعون است. برای مثال فرد میگوید: «جوان که بودم راحت میبخشیدم؛ اما الآن به سختی میبخشم!» یا میگوید:«در جوانی حرص به مال نداشتم؛ اما اکنون حرصم زیاد شده است!»؛ «جوان بودم مدیریت زمان داشتم؛ اما اکنون، نمیتوانم زمان خود را مدیریت کنم!»
انسان هرچه پیش میرود باید معرفت او افزون شود و هرچه از معرفت الهی بیشتر بهرهمند میشود، بیشتر ابراز نیاز خود را احساس میکند!
اگر در زندگی سیر کمالی داریم، مرحوم و مورد رحمت قرار گرفتهایم؛ اما اگر سیر کمالی نداریم، ملعونیم و از رحمت خدای سبحان، دور.
تمام کائنات در خدمت انسان است تا کمالی را کسب کند؛ اگر معتقد باشد کسب کمالات ممکن نیست! بلافاصله مجازات میشود و از رحمت خدای سبحان، محروم.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«مَنْ کانَ آخِرُ یوْمَیهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ»[5]
«هر که روز اولش بهتر از روز دومش باشد ملعون است»
خداوند سبحان «ربّ» است. «رب» یعنی پرورشدهنده و اصلاح کننده. خدای سبحان رحیم است؛ رحیم یعنی به کمال رساننده. انسان تحت سلطۀ خداوندی که «رب» و «رحیم» است با صفات مثبت رشد میکند. اگر انسان به سمت و سویی رود که کمالات و نگرش توحیدی اعم از کمالات اخلاقی و اعتقادی در زندگی او کمرنگ شود، از رحمت خداوند محروم خواهد شد.
علم بدون عمل
یکی دیگر از عواملی که موجب محرومیت از رحمت الهی میشود آن است که عالم باشیم؛ اما به دانستههای خود عمل نکنیم.
«إِذَا ظَهَرَ اَلْعِلْمُ وَ اُحْتُرِزَ اَلْعَمَلُ وَ اِئْتَلَفَتِ اَلْأَلْسُنُ وَ اِخْتَلَفَتِ اَلْقُلُوبُ وَ تَقَاطَعَتِ اَلْأَرْحَامُ هُنَالِک لَعَنَهُمُ اَللّٰه فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمىٰ أَبْصٰارَهُمْ»[6]
«هنگامى که علم، پدیدار، ولى از عمل به آن خوددارى شود، و (نیز) زبانهاى مردم (به ظاهر) موافق و دلهاى آنان (در باطن) مخالف یکدیگر باشد، و قطع رحم رواج پیدا کند، در چنین روزى خداوند بر آن مردم لعنت مىکند و آنها را گنگ و نابینا مىسازد (تا از دیدن و شنیدن حقایق محروم شوند.»
بنابر روایت ملعونین به چند دسته تقسیم میشوند:1 . عالمانی که از عمل به آموختههای خود پرهیز دارند؛ 2. افرادی که ظاهراً با هم انس دارند؛ اما قلباً اقبالی به یکدیگر ندارند؛ 3. افرادی که با خویشاوندان خود قطع ارتباط کردهاند؛ اعم از حضرات معصومین که در صدر ارحام قرار دارند یا ارحام ظاهری. خداوند این افراد را از رحمتش دور میکند که نتیجۀ دوری از رحمت خداوند نابینا و ناشنوا شدن است؛ چنین افرادی پیام خدا را نمیشنوند.
بیتردید مخاطب قرآن همۀ انسانها هستند، کسی که پیام قرآن را دریافت میکند؛ مورد رحمت خداوند واقع شده است. خداوند روزانه پیامرسانی دارد و واضح و بیپرده سخن میگوید. هیچ کس فطرتاً ناشنوا نیست؛ مگر اینکه خود را در معرض این ناشنوایی قرار دهد؛ درنتیجه مورد لعن خداوند قرار میگیرد. گوش او پیام حق را نمیشنود و چشمدلش هم نابینا میشود. الطاف و عنایت الهی را در جایجای زندگی خود ادراک نمیکند. چنین افرادی الطاف حق را نادیده میگیرند که ناشی از ملعونیت آنان است.
کتمان علم
عالمی که علمش را صرفاً برای خود محفوظ میدارد و هیچکس از علم او بهرهمند نمیشود و علم خود را کتمان میکند و اجازه نمیدهد دیگران از او بهرهمند شوند، مورد لعن تمام جنبدگان زمین است؛ زیرا کل عالم شعور دارند و به این امر واقف میشوند که او، خلاف امرالهی عمل کرده است. هر حیوانی از بوی نامطبوع او تنفر دارد و مأمور به لعن اوست.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
«إنَّ العالِمَ الکاتِمَ عِلمَهُ یلعَنُه کلُّ دابَّةٍ حَتّى دَوابُّ الأرضِ الصِّغارِ »[7]
«عالمى که علم خود را مخفى نگه دارد، در روز قیامت با بدترین بو برانگیخته شود و [در دنیا] همۀجنبندگان، حتى جنبندگان ریز روى زمین، او را لعن و نفرین کنند.»
تحقیر مردم
فرد زورگو و جبار مورد لعن خدا قرار میگیرد؛ چون مردم را تحقیر میکند. در واقع هیچکس حق تحقیر خلق را ندارد. در روایات آمده است: «کسی که رسماً مرتکب معصیت شود، باب اهانت را به سوی خود گشودهاست، و دیگران در خود،حق توهین به او را مییابند.» چون با معصیت، به خودش اهانت کرده است؛ اما در شرایط عادی حق تحقیر هیچ انسانی وجود ندارد. تحقیر دیگران، ملعونیت بههمراه دارد؛ چون بندهها برای خداوند بسیار عزیزند.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«إنّما الجَبّارُ المَلعونُ مَن غَمَصَ النّاسَ»[8]
«همانا گردنکشِ لعنت شده کسى است که مردم را خوار شمارد.»
جاهلان به حق
«إنّما الجَبّارُ المَلعونُ مَن .. جَهِلَ الحقَّ»[9]
«همانا گردنکشِ لعنت شده کسى است که …حق را نشناسد.»
کسی که حق را نشناسد، مورد لعن قرار میگیرد. زائر در زیارت آل یاسین هر روز میگوید:
«أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّهَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ»[10]
«و گواهی میدهم که زنده شدن، برانگیختن، صراط، کمینگاه، میزان، گردآوردن، حساب، بهشت، دوزخ، وعده و تهدید به هر دو،حق است.»
اگر انسان از حقیقت و ظهور امور حقانی غافل شود ملعون است. زمانیکه تمام بدیهای عالم در یک ظرف ریخته شود، همان مصداق اولین کسی است که در حق پیامبر و آل پیامبر ستم کرد.
«اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[11]
«خدایا لعنت کن نخستین ستمکاری را که به حق محمّد و خاندان محمّد ستم کرد.»
حرکت با بزرگتر انسان را از ناسپاسی رها میکند و او را حقشناس بارمیآورد.
تاریخ جلسه: 1397/8/11 – جلسه بیست و هفتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره اعراف، آیه 179.
[2]. سوره اعراف، آیه 156.
[3]. كنز العمّال، حدیث ۲۹۰۱۸.
[4]. بحار الأنوار، ج 78، ص 237.
[5]. تفصیل وسائلالشیعة إلی تحصیل مسائلالشریعة، ج16، ص96.
[6] ثواب الأعمال، ص 289.
[7]. المحاسن، ج1، ص 361.
[8]. الكافي، ج 2، ص 311.
[9] . الكافي، ج 2، ص 311.
[10]. زیارت آل یس
[11]. زیارت عاشورا