مقدمه
به لطف حضرت حق، در کلاس امام زمانشناسی، بنای ما بر این است که نگذاریم ابتلای به دوران غیبت ما را از یاد امام و تلاش برای قرب او غافل کند. میخواهیم به امامِ حاضرِ ناظر توجهی خاص داشته باشیم و ردّ پای او را در گوشهگوشۀ زندگیِ فردی و اجتماعی خود پیدا کنیم .بهدنبال این هستیم که بیاییم حقیقت حیات، زندگی با امام است و زندگی بدون امام، در واقع مُردگی است.
امام؛ بهترین وسیله برای تقرب
مولوی در مثنوی برای نقش انسان کامل در زندگی مثال بسیار زیبایی میزند: «ما برای پاک شدن، نمیتوانیم در میان آتش برویم؛ اما آب میتواند با آتش گرم شود و سپس ما، از آن برای پاکی خود استفاده کنیم. امام نیز اینگونه در زندگی ما ایفای نقش میکند؛ او در آتش حقیقت الهیه، در آتش محبت الهیه قرار میگیرد و ما از طریق او گرما میگیریم.»
خدای سبحان میفرماید :
«وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَة»[1]
«برای تقرب به خدا ، وسیلهای برگزینید.»
امیرالمومنین علیه السلام فرموده است:
«نَحْنُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ وَ الْوُصْلَةُ إِلَی رِضْوَانِ اللَّهِ»[2]
«ما وسیله به سوی خدائیم و رساننده به رضوان او.»
در دعای توسل نیز یکایک معصومین را بهعنوان«وسیله» مخاطب قرار میدهیم:
«یا وَجیهاً عِندَ الله اِشْفَع لَنا عِندَ الله»[3]
اولیاءالله، وسیلۀ ما برای نزدیکی به خدای متعال هستند و در زمان ما، نزدیکترین وسیله به ساحت قرب حق، وجود مقدس حضرت ولی عصر عجاللهتعالیفرجه است؛ به همین جهت نگاهمان به کلاس امام زمانشناسی، شناخت راهی برای قرب الهی است .
بهرهمندی از حکمت با وساطت امام
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شد و از معنای حکمت در این آیه سؤال کرد:
«وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِکمَةَ»[4]
«ما به لقمان حمکت دادیم.»
حضرت فرمود:
«أُوتِيَ مَعْرِفَةَ إِمَامِ زَمَانِه»[5]
«به لقمان حکیم، شناخت ولیّ زمانش داده شد.»
اگر شما سؤال بفرمایید که مگر در زمان لقمان، امامی بوده است؟ در پاسخ به اختصار عرض میکنم:«حقیقت ولایت با همۀ انبیاء بوده؛ به همین جهت لقمان هم، ولیشناس بوده است.»
زندگی خردمندانه در پرتو معرفت امام
حکمت، یعنی خرد. انسان حکیم در اوج عقلانیت زندگی میکند؛ به همین جهت چه در مرحلۀ ادراک و چه در مرحلۀ اجرا از خطا مصون میماند.
معرفت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه عنوان «حکیم» به ما میدهد؛ یعنی زندگی خردمندانه را نصیبمان میکند و ما را از انواع آسیبهای ادراکی و اجرایی دور نگه میدارد. همانگونه که وقتی شخصی در زندگیاش بزرگتر خوبی دارد، به واسطۀ او، هم صاحب بینش صحیح میشود، هم روش صحیح. معرفت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه نیز موجب سیر ما در مسیری صحیح میشود .
در زندگی خردمندانه، دورۀ عمرمان بهواسطۀ شناخت امام، مبارک میشود، ضایعاتمان به حداقل میرسد و در صحنههای مختلف زندگی، بهترین عملکرد را انتخاب میکنیم.. در یک کلام، امام بزرگتری است که همه کارۀ ماست و در کنار او آب و رنگ زندگیمان تغییر میکند.
وجود امام، همانند آب است
مولوی در دفتر پنجم مثنوی با توجه به انچه از روایات آموخته، در قالب مثالی زیبا، انسان کامل را به آب تشبیه کرده است.
«مَثَلُ المُؤمِنُ الخالِص کمَثَلِ الماء»[6]
«مثل مؤمن خالص، مثل آب است.»
امام، در رأس مؤمنین خالص
امام همچون آبی است که هیچگاه ناپاکان را از خود نمیراند، به هیچ آلودهای اعتراض نمیکند، بر سر کسی منت نمیگذارد که در طول عمر خود، بارها تطهیرت کردم و تو بازهم خود را آلوده کردی !
امام، همچون آبی است که خود را از دسترس ما دور نگه نمیدارد. آب همۀ موانع را کنار میزند، حتی از میان سنگها عبور میکند تا از زیر زمین بجوشد و خود را به تشنگان برساند .
امام؛ آب حیات
در ذیل آیۀ آخر سوره ملک:
«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيکمْ بِمَاءٍ مَعین»[7]
«بگو به من خبر دهيد اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود چه کسى آب روان برايتان خواهد آورد.»
در روایات آمده است که منظور از «ماء معین، امام است.» امام، آب حیات شماست؛ این حقیقت را حس کنید! بدون آب نمیتوانیم زنده بمانیم. آب ضروریترین نیاز زندگی مادی ما و امام، ضروریترین نیاز زندگی معنوی ماست.
هر جا آب هست، آبادانی هست، برکت هست، رویش هست، شادابی هست .آب همیشه پذیرای ماست؛ بیمنّت، بیدریغ و در کمال ملاطفت. شرایط زندگی ما با بود یا نبود آب، بسیار متفاوت است.
در زندگی معنویما نیز همین گونه است. با امام یا بدون امام زندگی کردن، در همۀ جنبههای حیات ما تأثیر میگذارد و حتی، با حضور او دلتنگیهایمان بر طرف میشود .
«إِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ»[8]
«پس چون آب بر آن بفرستیم، سخت به جنبش درآید و بر دمد و از هر نوع گیاه نیکو و شاداب برویاند.»
امام طالب ماست
اگر نقش امام را در زندگیمان نقش آب ببینیم، به شدتِ علاقۀ او به خودمان پِی میبریم. بیش از آنکه تشنه، طالب آب باشد،آب طالب تشنه است، آب چشمانتظار تشنه است. آب همیشه از تشنه استقبال میکند و خودش را در اختیار او میگذارد، البته همانگونه که قرآن میفرمايد:
«أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا»[9]
«خداوند از آسمان آبى فرستاد که به اندازه هر وادى، در آن جارى شد.»
هر زمينى، بهميزان ظرفيت خود، آب فرود آمده را جذب میکند. حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه نیز اين چنين است؛ هرکس به اندازۀ ظرفيت وجودى خود، پذيراى امام است. مهم اين است که امام منتظر دعوت ما نيست. لزومى ندارد به او بگوييم :
رواق منظر چشم من، آشیانۀ توست
کرم نما و فرود آ که خانه، خانۀ توست
او خودش را به من عرضه میکند؛ من باید قبولش کنم. من باید رابطهام با او دوستانه باشد و مانند غریبهها خود را کنار نکشم.
امام، مطهِّر ما
وجود امام، همچون آب جاری است که اگر به زندگی ما راه یابد، تطهیرمان میکند و همۀ ناپاکی ها را از وجودمان میزداید. او به گونهای پاکمان میکند که هیچ اثری از کدورتهای گذشته باقی نمیماند؛ اثرى از جهالتها، حسادتها، کينهها و نفاقها و …به جا نمیماند و وجودمان از همۀ رذائل پاک میشود .
او از مادر به ما مهربانتر است. وقتى کودکى خود را آلوده میکند، مادر بدون اينکه بگذارد دیگران متوجه شوند و آبروى فرزندش برود، در اولين فرصت، با محبت و ملاطفت، او را تطهير میکند .نقش امام هم در زندگى ما، تطهير وجودمان از ناپاکیهاست. او مطهِّر است؛ ما را متوجه عیبها و نقصهایمان میکند و سپس، یاریمان میکند تا از عیوب خود جدا شویم.
علیبنموسیالرضا علیهالسلام در معرفی امام میفرماید:
«الغَیثُ الهاطِل»[10]
«امام، باران دانهدرشت است.»
امام، بارانی است که ما را دوست دارد، نوازشمان میکند و نمیگذارد ناپاک و آلوده بمانیم، بارانی که سرّ زندگیماست.
عمری که بیحضورش بگذشت اهل دل را
مانَد به جوی بیآب، یا تن که جان ندارد
امام، عين الله
امام را «عَینُ اللّه النّاظِرَه» میدانیم و در زيارات بهعنوان «چشم خدا» به حضرت سلام میدهیم؛ چشمی که ناظر است و میبیند. در زیارت روز جمعه نیز، میگوییم:
«السَّلامُ عَلیکَ یا عَینَ اللّه فِی خَلقِه»[11]
«سلام بر تو اى دیدۀ خدا در ميان مخلوقاتش.»
قبل از اینکه ما قبح عمل خود را ببینیم، او ما را میبینید و زشتی اعمال ما را مشاهده میکند. آیا میشود امام ناپاکی ما را ببیند و با همان آلودگیها، به حال خود رهایمان کند؟!
اگر سؤال کنید: چرا ما همچنان آلودهایم؟ عرض میکنم: آنقدر نجاستهای ما پیاپی و دائمی است که هنوز یک آلودگی بر طرف نشده، به سراغ آلودگی دیگر میرویم.
دلیل دیگر این است که برخی از ما، پذیرای ولایت امام نیستیم. او را همه کارۀ زندگی خود نمیدانیم و اصلاحات او را نمیپذیریم! امکان ندارد حضرت را قبول داشته باشیم و او به عیوب ما بیتوجه باشد.
رويش فضائل با وساطت امام
ارمغان دیگر آب، رویش است. رهاورد حضور امام در زندگی ما، رویش ثمرات گوناگون است .
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا»[12]
«آيا نديده اى که خدا از آسمان آبى فرود آورد و به [وسيله] آن ميوه هايى که رنگهاى آنها گوناگون است بيرون آورديم.»
هر کمالی که در ما مشاهده میشود، به فیض وجود امام است. اگر کسی در حق شما بدی کرد و شما توانستید کریمانه او را ببخشید، اگر توفیق داشتید به خلق خدا خدمت کنید، اگر اهل انفاق هستید و از بیشمار فضائل انسانی بهرهمندید، همه و همه ثمراتی است که واسطۀ فیضاش، امام است. با وساطت امام، خیر را انجام میدهید و با وساطت او خیر را به پایان میرسانید .
در زیارت جامعه کبیره، از لسان مطهر امام هادی علیهالسلام میخوانیم:
«مَن أَرادَ اللّه بَدَأ بِکُم وَ مَن قَصَدَهُ تَوَجَّه بِکُم»[13]
«هرکس میخواهد سراغ خدا برود باید از شما آغاز کند و هرکس مقصودش خداست، باید ابتدا به شما رو کند.»
با وساطت امام، این مسیر آغاز میشود. هرچه رویش در زندگی خودتان میبینید؛ هر عبادتی، هر خیری، هر خُلق نیکویی، هر عمل صالحی و هر علم نافعى و…، بهواسطۀ آن آب است، به واسطۀ آن واسطه است. واسطۀ فیض ما در زمان کنونی ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه است؛ اما ما به حضرت چنين شناختى نداريم. شايد گاهى در زندگى خود، متوجه ردپايى از امام بشويم؛ ولى اينگونه نيست که پس از انجام هر عمل مثبتى به محضر حضرت عرض سلام داشته باشيم و از او تشکر کنيم!
معمولاً ما به ثمرات خودمان توجه داریم؛ اما از اين حقیقت غافلیم که ثمرهها بهواسطۀ وجود آب است. وجود مبارک امام همچون آبی است که در هر عرصۀ زندگى ما، به گونهاى جلوه میکند؛ در زندگی فردیِ ما به يک نحو خود را نشان میدهد و در زندگی اجتماعی ما به نحوی ديگر، در زندگی عبادی ما به يک شکل ظهور میکند و در زندگی سیاسی ما به شکل ديگر. آن آب، دائم در قالبهای مختلف جلوهگری میکند و آثارش در تمام خیرات زندگی ما هویداست؛ ولی ما روی این حقیقت پرده انداختهایم و پنهانش کردهایم!
امام؛ دوست صمیمی
در اعمال سرداب، عنوانی منحصر به فرد داریم که خطاب به هیچ امام دیگری نمیگوییم. وقتی میخواهیم اجازه بگیریم، میگوییم:
«إءذَن لِوَلیّک»[14]
«به دوست خود اجازه بده.»
همچنین در زیارت آلیاسین، که از لسان مطهر ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه ذکر شده است، حضرت به ما آموزش میدهند که هر زمان در محضر من قرار گرفتی، خودت را بهعنوان دوست صمیمی من معرفی کن و بگو:
«أَنا وَلیٌّ لَک»[15]
«من دوست شما هستم.»
آن حضرت بدون هیچ پیش شرطی با این همه سابقۀ غفلت و معصیت به ما اجازه میدهد که هنگام سلام دادن به محضرش، خود را دوست او بنامیم .امام، ما را دوست خود میخواند! آیا ما هم در زندگی، او را دوست خود میدانیم؟!
رابطهاى دو سويه
شیوۀ معمول ما در زندگی این است که هنگام مشکلات سراغ دوست صمیمی خود میرویم تا آنچه که به هیچکس نمیتوانیم بگوییم با او درمیان بگذاریم و دلتنگیمان را بر طرف کنيم .حضرت، در عین اینکه ولیّ امر و امام ماست، با ما دوست است.
در دوستی فاصلهها از بين میرود و موانع ارتباط مرتفع میشود .امام، دوستی صمیمی است که هر زمان و هر مکان که بخواهید، میتوانید با او سخن بگویید، دوستی صمیمی است که هرگاه خطایی کنید؛ بهجهت محبتی که به شما دارد، لغزشهای شما را رفع و رجوع میکند.
دوستی رابطهای دو طرفه است. خود را دوست امام و امام را دوست خود بدانید و با این باور، با دلخوشی و لذت، روزگار عمر را سپری کنید.
دوستی با امام هديۀ الهى
در دعای بعد از نماز زیارت حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام، چند عبارت زیبا میخوانیم:
«أَتْحِفْنَا بِوِلايَتِهِ»[16]
«خدایا، دوستیِ با امام را به من تحفه بده.»
یکی از هدیههای خدا این است که رابطۀ ما را با اماممان دوستانه میکند. اگر چنین هدیهای را از خدا دریافت کنیم، رابطۀ ما با امام کاملاً متفاوت میشود و صرف جاذبۀ دوستی ما را بهسوی او میکشاند؛ بهسوی دوستی که در اوج قلّۀ فضیلت قرار دارد و همۀ جلوههای جلالی و جمالی خدای سبحان را داراست و همۀ کمالات، در زمان ما، از طریق او جلوهگر میشود.
اگر باور کنیم دوستِ حجت خدا هستیم، هیچگاه احساس درماندگی نمیکنیم؛ زیرا دوستی بسیار توانا داریم .
از سوی دیگر با این دوستی سبک زندگی ما تغییر میکند و موجب میشود در رفتار و گفتارمان مراقبۀ زیادی داشته باشیم. اگر قرار است خود را دوست امام معرفی کنیم، دیگر مجاز به معصیت و غفلت و جهالت نخواهیم بود؛ زیرا در شأن حضرت نیست که دوستی اینچنین داشته باشد، ما نیز، به هیچ وجه نمیخواهیم از طریق ما، به قداست امام آسیبی وارد شود.
تفاوت از زمین تا آسمان است
امام، انسان کامل است. دوستی امام با دوستی ما بسیار متفاوت است؛ ممکن است ما در عالم دوستی، بیوفا باشیم؛ اما امام در اوج وفاست. ممکن است ما در عالم دوستی، در خدمترسانی کوتاهی کنیم؛ اما او دائما بر ما بارش لطف و عنایت دارد. ممکن است ما به خاطر محدودیتهایمان، نتوانیم برای امام کاری انجام دهیم؛ اما او ید باسطۀ خداست، و برای هر اعانت و حمایت، دستی باز دارد .
تفاوت ما در دوستی، تفاوت زمین تا آسمان است. حضرت، دوستی است که همواره به ما نهایت محبت و حمایت و مراقبت را دارد و هیچگاه و در هیچ جای زندگی برای ما کم نگذاشته است و ما تمام عمر، شرمندهایم که نمیتوانیم قدردان ذرهای از الطاف و کرامات او باشیم .
همانگونه که در روایات اشاره شد، امام همچون خورشید پشت ابر است؛ او را نمیبینیم؛ اما دائما از خیرات و برکات وجود مقدسش بهرمند میشویم .
خدمت عاشقانه
گاهی رابطه خود و امام را، رابطۀ کوچکتر بزرگتر میبینم؛ اما زمانی که خود را دوست او معرفی میکنیم و می گوییم:«اَنا ولیٌّ لَک»، یعنی نقطۀ عطف و حلقۀ وصل ما با امام، محبت است؛ بنابر این هر کاری برای او انجام میدهیم باید عاشقانه باشد، بیمنت و بیتوقع .
امام؛ ولیّالمؤمنین
براين باوريم که رابطۀ ما با امام، رابطهاى دوستانه و نزديک است و او، خود، به ما آموخته است که بگوييم: «أَنا وَلیٌّ لَک»
اما در دعای بعد از زیارت آلیاسین میگویيم:
«وَلیُّ المُؤمنین»[17]
«تو ولی مؤمنان هستی.»
تو دوستِ کسانی هستی که دلدادۀ خدا هستند، هرکس دلدادۀ خدا شد، تو با او دوستی .
پس وقتی میگوییم:«أَنا وَلیٌّ لَک»«من دوست تو هستم.» یعنی میخواهم دلدادۀ خدا باشم تا هم تو را صمیمیترین دوست زندگیام بیابم و هم رابطۀ من با تو رابطهای دوستانه باشد.
راهکار رفع دلتنگى امام
اگر دلمان برای امامان، برای دوست صمیمیمان تنگ شود، چه کنیم؟ آیةالله بهجت(ره) به این سؤال پاسخ زیبایی میدهد و ضمن بیان مقدمهای میفرماید:«امام، شریک القرآن است. اگر امام زمان عجلاللهتعالیفرجه غایب است آیا قرآن هم غیبت کرده است؟ امام، شریک القرآن است، امام عِدل قرآن است، ثقلین زندگی ما قرآن و عترت است. هرگاه دلتان برای امام زمان تنگ شد، به قرآن نگاه کنید.»
«النَّظرُ إِلی المُصحَف عِبادَة»[18]
«نگریستن به قرآن، عبادت است.»
آیةالله بهجت بارها به این مطلب تأکید میکند و با عبارات مختلف میفرماید: «امام، غایب است و دیدن او به اختیار شما نیست؛ اما قرآن در دسترس است! قرآن عِدل و شریک اوست، مثل اوست. بروید قرآن را باز کنید و عاشقانه به آن بنگرید. گویا حضرت از طریق قرآن، خودش را به شما نشان میدهد.»
آیةالله بهجت، برای رفع دلتنگی نسبت به امام، در توصیۀ دیگری میفرماید: «واقعاً راست میگویی؟ میخواهی خدمتش برسی؟ مشتاقی؟ کاری ندارد! کتاب «کافی» را باز کن، در دامنت بگذار؛ آنگاه در محضرش هستی! مگر وقتی محضرش میرسی، نمیخواهی با تو حرف بزند؟ مگر حرفی غیر از حرف پدرانش میزند؟ حرفی که او میزند همان حرف پدرانش است «کافی» حرف پدران حضرت ولیعصر است.» چقدر عجیب! چقدر امام در دسترس ماست! هرگاه میخواهیم با ما حرف بزند، میتوانیم به سراغ روایات معصومین برویم .
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر، که من از وی دورم
چه کنم؟ با که توان گفت سخن؟
در میان من و من، مهجورم
پايان چشم انتظارى
با زبان حال و قال، به محضر مولایمان عرض میکنیم:
آقا جان! دلمان میخواهد به چشمانتظاری شما پایان دهیم. نه اینکه شما ما را از چشمانتظاری در بیاوری، بلکه ما دلمان میخواهد شما را از چشمانتظاری در بیاوریم. اگر رابطه دوستانه است؛ یعنی تو هم منتظر مایی! چشمانتظارِ کسانی هستی که پیشتر، به تو نزدیکتر بودند و اکنون، آنقدر به مشغلههای دنیایی سرگرم شدهاند که دوست صمیمی خود را فراموش کردهاند.
آقا جان! دلمان میخواهد از امروز، با هر بار قرآن خواندن، در محضر شما قرار بگیریم؛ گویا که با تلاوت کلام الله، تشرف نصیبمان میشود .کسی که خدمت امام مشرف می شود چقدر احساس خوشی و سر مستی دارد؟!
ما هم قرار است هر بار قرآن میخوانیم، خود را در محضر مقدس مولایمان بیابیم. در محضر امامی که شریک قرآن و عِدل قرآن است .پس میتوانیم به این شریک و معادل بنگریم و با امام خود ارتباط برقرار کنیم و از خوشی این ارتباط، سرمست شویم .
مظهر وفا
یقین داریم حضرت هیچگاه از ما روی نمیگرداند و ما را فراموش نمیکند.
همانگونه که خود فرموده است:
«اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ»[19]
«ما در رسیدگی به شما و سرپرستی شما کوتاهی نمیکنیم و شما را از یاد نمیبریم.»
امکان ندارد امام، کسانی را که همۀ عمر جیرهخوارش بودهاند فراموش کند و آنها را به حال خود واگذارد !
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
ورنه، تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
مائیم که امام خود را از یاد بردهایم. ما در مواهب و عطایای زندگی، وساطت او را نمیبینیم. ما در را روی امام باز نمیکنیم. ما فراموش کردهایم دوستی صمیمی داریم که در اوج مهر و وفاست.
نقش وفا می کند ، پشت به ما کِی کند؟
پشت ندارد چو شمع، او همگی روست، روست
یادمان رفته که او همواره به ما لطف دارد؛ به همین جهت سراغ دیگران میرویم و برای رفع مشکلاتمان از آنها درخواست میکنیم .
یقینا اگر به مولایمان عرض کنیم:«آقا جان! دوستی صمیمی، ولی بیوفا، پشیمان شده و میخواهد به سویات بازگردد، او را میپذیری؟» پاسخ خواهد داد:«مگر تا به حال آلودهای سراغ آب رفته و آب او را طرد کرده است؟!»
هر چه مدت و میزان آلودگی بیشتر باشد، نیاز به آب هم بیشتر است.
یا صاحب الزمان! من همان ناپاکی هستم که کدورتهایم بسیار زیاداست، باید مدتها در آب بمانم تا پاک شوم، بیش از دیگران به تو محتاجم .
روز و شب با تو بودنم هوس است
بیتو بودن، نبودنم هوس است
تاریخ جلسه:1400/2/21 ـ جلسه 12
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[3]. مفاتیح الجنان، دعای توسل.
[4]. سوره لقمان آیه 12.
[5]. بحار الأنوار، ج۲۴، ص۸۶.
[6]. مصباح الشریعه، ج ١، ص ١٢٨.
[7]. سوره ملک، آیه 30.
[8]. سوره حج، آیه 4.
[10]. عوالمالعلوم، ج 15، ص.17
[11]. مفاتیح الجنان . زیارت روز جمعه.
[13]. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[14]. مفاتیح الجنان، زیارت مخصوص سرداب مطهر.
[15]. مفاتیج الجنان، زیارت آل یس.
[16]. زیارت امام حسن عسکری علیه السلام.

