گنهکاری که عارف شد
ابونصر بُشر بن حارث معروف به «بُشر حافی» از فرزندان روسا و درباریان بود؛ اغلب به لهو و لعب و خوشگذرانی و کارهای قبیح اشتغال داشت.
روزی امام کاظم در بغداد از خانه او عبور میکرد؛ صدای ساز وآواز و ملاهی شنید؛ ناگهان کنیزی برای بیرون ریختن زباله از خانه بشر خارج شد؛ امام کاظم علیه السلام به او فرمود: صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟
گفت: البته که آزاد است.
امام فرمود: راست گفتی اگر بنده بود از مولایش پروا میکرد.
کنیز به خانه برگشت؛ و بُشر که بر بساط شراب نشسته بود از کنیز علت تأخیرش را جویا شد کنیز گفت: با مردی سخن میگفتم که چنین وچنان گفت ……؛ معنای کلام امام؛ عمیقاً برقلب بشر نشست بلافاصله با پای برهنه از خانه خارج شد و به دنبال امام دوید، خود را به امام رسانده به دست و پای امام افتاد عذرخواهی نموده و همواره میگریست؛ پس به دست مهربان امام خویش حقیقتاً توبه کرده و اول عارف عصر و زمان خویش گردید.
نقل کردهاند که پس از آن دیگر کفش نپوشید و پیوسته پا برهنه بود و از این رو به لقب «حافی» (پابرهنه) شهرت یافت و بشر حافی شد.
آری آنان که هادیان راهند و چراغهای هدایت؛ چون آهنربا دل غرق گناه را از قعر چاه پستیها و غفلت میربایند وتطهیرش میکنند؛ کافی است ذرهای عشق وشعور و معرفت در آن باشد تا آن را از خاکدان طبیعت ورذائل اخلاقی جدا کرده و جذب منبع فیض و نور کنند؛ ولو سالها غبار مستی وگناه روی آن را پوشانده باشد.
کاش امام من ! از کوچه های دل من هم عبور میکردی … و من با پای برهنه به دنبالت میدویدم و از هر غفلت و گناهی برهنه میگردیدم. یقیناً امام هر زمان این مسئولیت را بعهده دارد تنها باید صدای پایش را از کوچه پس کوچههای قلبم بشنوم و به دور از تعلقات با پای ارادت واخلاص به دنبالش بدوم و …
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشید
شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
لذت زندگی
زندگی برای دو گروه لذت بخش است: برای آنهایی که در حال یادگیری علم هستند و عالمانی که از علم نافعشان دیگران را بهرمند میکنند.
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام از پدرانشان از قول رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله نقل میکنند:
«لَا خَيْرَ فِي الْعَيْشِ إِلَّا لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ أَوْ عَالِمٍ نَاطِق»[1]
«هیچ خیر وبهره ای در لذت زندگی نیست مگر برای کسی که علم را میشنود وآن را نگاه میدارد و عالمی که از علم نافعش دیگران را بهرمند میسازد»
خوشی و لذت زندگی، در سایهسار آب زندگانی، یعنی علم بدست میآید؛ یادگیری و به کار گرفتن آموختهها لذت واقعی زندگی را به انسان میچشاند و آنجا که آب علم نباشد آبادانی زندگی نیز نخواهد بود.
آنگاه که مجهولی برای انسان معلوم میگردد آنگاه که چشم دل به حقایق و معارف عالم هستی باز میشود آنچنان قلب و روح انسان به وجد میآید که قابل توصیف نیست و تنها باید آن را چشیده باشی تا بتوانی درک کنی.
صد حاجت برآورده شده
اگر کسی بعد از نماز صبح و مغرب قبل از اینکه از جا برخیزد و با دیگران سخن بگوید این آیه از قرآن را بخواند:
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[2]
سپس بگوید:
«اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِه»[3]
خداوند سبحان صدحاجت او را برآورده میکند که هفتاد حاجت در دنیا و سی حاجت در آخرت خواهد بود.
در نگرانیها
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام میفرمایند:
هرگاه از امری نگران شدید پس صد آیه از هر کجای قرآن که خواستید، بخوانید سپس این جمله را سه مرتبه تکرار کنید:
«اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّی الْبَلَاءَ»[4]
ذکری برای زدودن فقر
فردی خدمت حضرت موسیبنجعفر علیهالسلام رسیده واز اوضاع مالی و فقرخود شکایت کرد حضرت به او فرمودند: بعد از نماز صبح ۱۰ مرتبه بگو:
« سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه»[5]
این ذکر را زیاد بگویید
حضرت موسیبنجعفر علیهالسلام سفارش به ذکری بسیار کار آمد و مفید کردند و توصیه کردند این ذکر را زیاد بگویید:
« اللَّهُمَ لَاتَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ، وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ»[6]
«خداوندا مرا از کسانیکه ایمان عاریهای دارند قرار نده و مرا از زمره اهل تقصیر خارج نگردان»
لازم به ذکر است که دو نوع ایمان وجود دارد: ایمان مستقر ایمان مستودع ایمان مستقر ؛ ایمانی است که در قلب و روح استقرار یافته و همواره ماندنی است و در طوفانهای زندگی و پیچ و خمهای آن
رنگ نمیبازد اما ایمان مستودع یا همان عاریهای ایمانی است که گاه هست وگاه دیگر نیست، به اندک متاع دنیا فروخته شده و با نسیمی بر باد میرود و معلوم نیست در زمان مرگ با انسان بماند؛ زیرا ثبوت نداشته و در آخر انسان بدون ایمان از دنیا میرود پس حضرت سفارش میکند از خدا بخواهید ایمانتان از نوع عاریهای نبوده و در زمره معارین نباشید.
در ادامه روایت از حضرت سؤال میشود معنای «وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ»؛«مرا از تقصير بيرون مبر» چيست؟
حضرت در پاسخ فرمودند:
«كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ»
«هر عملى كه بمقصد خداى عز و جل ميكنى، خود را در آن مقصرشناس؛ زيرا مردم همگى در اعمال خويش ميان خود و خدا مقصرند، جز آنكه را خداى عز و جل نگهدارى كند.»
«وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» هرگز اعمال خود را کامل ندانم؛ زیرا هرگز حق خدایی و بندگی او را نمیتوانم ادا کنم و خلوص لازم را به کار گیرم پس همواره خود را در پیشگاه خدای سبحان از اهل تقصیر بدانم که «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين»
- متذکر شدن به این ذکر انسان را از عجب وخود پسندی دور کرده و یادآور کوتاهیها در عرصه بندگی میگردد.«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ»[7]
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج1، ص168
[2] سوره مبارکه احزاب، آیه 56
[3] بحارالأنوار، ج83، ص95
[4] کافی، ج2، ص621/ مسند امام موسی کاظم (ع) ، ج2، ص13: إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّی الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
[5] کافی، ج2، ص550
[6] کافی، ج2، ص73
[7] سوره مبارکه اعراف، آیه 23