مقدمه
بحث امید را با یکدیگر دنبال می کردیم. امید سبب می شود انسان در هر وضعیتی آینده را روشن ترسیم کند و هرگز خود را در بنبست نبیند. ناامیدی و تصور قرار گرفتن در بن بست به معنی مشاهده نکردن لطف و قدرت و رحمت و محبت خدای سبحان است و این عدم مشاهده از انسان جلوهای نازیبا ترسیم میکند و او را مصداق «اعمی» (نابینا) قرار می دهد.
انواع امید
در اکثر روایاتی که بحث امید عنوان میشود عمل نیز توأم با آن عنوان میگردد. گاهی ممکن است به ذهن تداعی شود که امیدواری مانع انجام مسئولیت یا سبب غفلت از مسئولیت میگردد و فرد را از انجام وظایف بهینه خود دور میکند. چنین نگرشی ناشی از عدم توجه به انواع امید است، امید بر دو نوع صادق و کاذب است.
تفاوت امید صادق و کاذب
امید صادق انسان را در انجام وظایفش پویاتر و فعال تر میکند. مرحوم آیتالله ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلاۀ پیرامون امید صادق میفرمایند: اگر کشاورزی زمین مناسبی را تهیه نمود و آن را آماده کاشت کرد و بذر مناسب را در آن کاشت و آبیاری لازم را انجام داد در این صورت میتواند برای به ثمر نشستن محصول امیدوار به رحمت خداوند باشد.
بنابراین امید صادق موجب فعالیت صحیح و مستمر می شود اما برعکس، امید کاذب مانع فعالیت صحیح میشود و به انسان امیدی واهی میدهد، در مثال فوق اگر کشاورز هیچ اقدامی در ارتباط با مراحل مختلف کاشت بذر و آمادگی محصول انجام ندهد اما برای برداشت محصول امیدوار به رحمت خداوند باشد گرفتار امید کاذب شده است و در دیدگاه عقل فردی سفیه و نادان محسوب میشود.
تفاوت دیگری که وجود دارد اینکه امید صادق بر مبنای پذیرش مسئولیت و عملکرد دائم و معرفت خاص استوار است و عارضه جانبی بطالت، کسالت و غفلت را ندارد، اما امید کاذب امیدی است که مسئولیت گریزی در بطن آن جریان دارد و فرد باوجود اصرار بر معصیت امیدوار به رحمت خداوند است.
امید صادق
روایتی پیرامون امید صادق بیان شده است:
«دخل ص على رجل من أصحابه و هو يجود بنفسه فقال كيف تجدك قال أجدني أخاف ذنوبي و أرجو رحمة ربي فقال ص ما اجتمعا في قلب عبد في هذا الموطن إلا أعطاه الله ما رجاه و أمنه مما خافه»[1]
حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله بر فردی که در حال احتضار بود وارد شدند و به او فرمودند حالت را چگونه مییابی، عرض کرد خود را این چنین مییابم که هم نگران گناهان هستم و هم امیدوار به رحمت حق، پیامبر صلّیاللهعلیهوآله فرمودند: اگر این دو در زمان احتضار در قلب فردی جمع شود خدای سبحان آنچه نسبت به آن امید دارد به او عطا مینماید و امیدش محقق میشود و نسبت به آنچه که نگران است درامان نگه میدارد .
اگر سوال کنید چگونه این روایت را مصداقی از امید صادق بیان کردیم، عرض می کنیم هنگام احتضار زمان ظهور ملکات و بواطن انسان است و چنان لحظات سختی است که هر سخنی فرد بر زبان میآورد صادقانه و به دور از هرگونه کذبی است، راوی فردی است که با مشاهده گناهانش نگران است و با معرفتی که به خدای سبحان دارد به رحمت او امیدوار.
امید کاذب
روایتی پیرامون امید کاذب نیز وارد شده، فردی میگوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
«إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ يُلِمُّونَ بِالْمَعَاصِي، وَ يَقُولُونَ: نَرْجُو؟ فَقَالَ: «كَذَبُوا لَيْسُوا لَنَا بِمَوَالٍ، أُولئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمُ الْأَمَانِيُّ؛ مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ، وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْءٍ هَرَبَ مِنْهُ»[2]
دستهای از دوستان شما اصرار بر معصیت دارند و با این وجود میگویند امید به رحمت حق داریم، امام فرمودند: آنان دروغ میگویند و دوست ما نیستند، بلکه قومی هستند که گرفتار آرزو شدند، آنکس که امید به چیزی داشته باشد برای آن کار میکند و کسی که نگران از چیزی باشد از آن میگریزد.
تفاوت امید و آرزو در آن است که امید اراده چیزی ممکن و دست یافتنی است و آرزو تمنای امری محال و دست نایافتنی است.
تفاوت انسان و شیطان
خدای سبحان در سوره مبارکه بقره، آیه 36 جریان هبوط آدم به زمین و توبه او را مطرح میکند:
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ»
«پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد و فرموديم فرود آييد شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود»
آدم، حوا و ابلیس هر سه هبوط در عالم ماده داشتند، اما در این میان آدم این هبوط را وسیلهای برای کمال قرار داد. خدای سبحان در ادامه میفرماید:
«فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[3]
«پس آدم از پرودگارش کلماتی را دریافت داشت و خداوند توبه او را پذیرفت؛ زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
توبه نماد امید است، امید به پذیرش خداوند. کسی که امید به پذیرش خداوند دارد به او رجوع مینماید و توبه میکند (توبه به معنی رجوع به حق است) پذیرشی بدون سرزنش و شماتت، پذیرشی که نه تنها تمام نواقص بنده را مرتفع میکند بلکه سیئاتش را به حسنات مبدل میگرداند، از همین رو بنده را نزد حق محبوب میکند«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين»[4].
ناامیدی بوی شیطان میدهد
امید یکی از وجوه امتیاز آدم و ابلیس است. ابلیس از ماده «بلس» به معنی ناامیدی است و مصداقی از یأس و ناامیدی است، در مقابل آن آدم قرار دارد که به رحمت خدای سبحان و رجوع به مقاماتی برتر از جنت امیدوار است و در جهت نیل به امید خود تلاش می کند گرچه این تلاش سالها به طول انجامد.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جان یا جان ز تن درآید
امید موتور محرکی است که بنیآدم به تبعیت از جدّ خود باید از آن برخوردار باشند و همانطور که جدشان پس از هبوط از بهشت راه عروج را برخود مسدود ندید، آنان نیز در فراز و نشیبها با نردبان امید ترقی و عروج کنند.
آداب امیدواری
قرآن کریم آداب امیدواری را به ما میآموزد. خدای سبحان در سوره مبارکه بقره، آیه45 میفرماید:
«وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ»
«از شكيبايى و نماز يارى جوييد و به راستى اين [كار] گران است مگر بر فروتنان»
در آیه سخن از استعانت و درخواست کمک است، این درخواست زمانی معنا دارد که فرد امیدوار به دریافت امداد باشد در این صورت امداد فراخواهد رسید.
اگر سؤال شود چه کسی میتواند درخواست کمک داشته باشد پاسخ را در آیه بعد مییابیم. قرآن کریم در آیه 46 سوره مبارکه بقره در توصیف خاشعین میفرماید:
«الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
«همان كسانى كه مىدانند با پروردگار خود ديدار خواهند كرد و به سوى او باز خواهند گشت»
کسی میتواند استعانت از صبر و نماز داشته باشد که خاشع باشد، خاشع کسی است که امید به ملاقات با ربّ دارد، قرآن کریم در ارتباط با ملاقات با خداوند، ملاقات با ربّ را عنوان میکند نه ملاقات با الله، ملاقات با ربّ یعنی ملاقات با وجودی که بنده را زیاد میکند و کمالاتش را افزون مینماید و او را پرورش میدهد. این درخواست از جانب کسی عنوان میشود که امید به ازدیاد کمالات را دارد.
دون همتی
یکی از خصایص قوم بنیاسرائیل فقدان امید به کمال و رشد و فزونی است و همین ناامیدی در فرهنگ قرآن ظلم عنوان می شود.
«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[5]
«و زمانیکه موسی به قوم خود گفت ای قوم من شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید پس توبه کنید و به سوی خالق خود بازگردید و خود را به قتل برسانید این کار برای شمادر پیشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و رحیم است.»
کسی که بیبهره از امید است دون همت و دانی میباشد، چنین فردی در عوض خداپرستی به گوساله پرستی رو میآورد و در عوض دریافت عنایات الهی به امور دون اکتفا میکند.
تاریخ جلسه : 99/5/31 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج10، ص 155
[2] کافی، ج3، ص177
[3] سوره مبارکه بقره، آیه 37
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 222
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 54