شناخت امام منتظَر (عج) ـ بخش اول

مقدمه

 

خدای سبحان را سپاسگزاریم که توفیق معرفت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را نصیب‌مان فرمود. گرچه می‌دانیم معرفت در این عالم، سهم هیچ‌یک از ما نیست؛ اما بر این باوریم که:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به‌قدر تشنگی باید چشید

 

معرفت، رمز قبول اعمال

 

یکی از اصلی‌ترین وظائف زندگی ما که سایر وظائف در زیرمجموعۀ آن قرار می‌گیرد، معرفةالامام است. امام صادق عليه‌السلام می‌فرماید:

«نَحنُ الأسماءُ الحُسنی الَّتی لا یَقبَل اللّه مِنَ العِباد عَملاً الّا بِمَعرِفَتِنا» [1]

«ما، آن اسماءالحسنایی هستیم که عمل هیچ‌کس مقبول خدای سبحان واقع نمی‌شود، مگر با شناخت ما.»

همۀ ما به‌جِدّ، مى‌خواهيم هر عمل صالحى انجام می‌دهیم، مورد قبول خدای سبحان واقع شود. حتی در عرف ما رائج است كه بعد از انجام هر عمل مثبتی، به ديگرى مى‌گوييم: «قبول باشد»؛ اما حضرت امام باقر عليه‌السلام تأکید می‌کند كه رمز قبولیِ هر عمل، معرفة‌الامام است. در پرتو شناخت وجود مقدس امام، کیفیت و کمیت عمل به‌گونه‌ای می‌شود که مورد قبول حق قرار می‌گیرد؛ بدون این معرفت، اعمال ما نه از کیفیت شایسته برخوردار است و نه کمیت لازم را داراست.

اگر برای ما مهم است که عملکردهای زندگی‌مان ضایعات نداشته باشد و هر یک از اعمالمان در جایگاه خاص خود قرار گیرد، باید برای ضروری‌ترین امر زندگی  که معرفت امام است، اقدام کنیم.

 

نقش امام در نزول خیرات

 

اگر شما سؤال بفرمایید که چرا برای قبولی اعمال‌مان به شناخت امام نیازمندیم؟ در پاسخ عرض می‌کنم: ما در دایرۀ هستی، یک قوس نزول داریم و یک قوس صعود. از یک سو، از عالم بالا، خیرات و برکات بر ما نازل می‌شود و از سوی دیگر، اعمال ما به عالَم بالا می‌رود، و در هر دو قوس نزول و صعود، وجود امام، نقشی اساسی دارد.

 

امام؛ سبب روزی مخلوقات

 

«بِیُمنِه رُزِقَ الوَری»

همۀ روزی‌های مادی و معنوی ما به طفیل وجود اوست. تمامی معارف، توفیقات، کمالات و مقامات معنوی که نصیب یکایک ما می‌شود، به یُمن وجود امام است. باید امام را بشناسیم و به‌عنوان واسطۀ فیض، نقش او را در تمام دریافت‌های زندگی‌مان، بیابیم.

«وَری»، یعنی همۀ مخلوقات. مطلب در خور تأمل این است که نه‌تنها ما، بلکه همۀ موجودات عالم، به‌واسطۀ امام، روزی خود را دریافت می‌کنند. از ملائک که سکنۀ عالم ملکوت هستند تا حیواناتی که در این عالم خاکی زندگی می‌کنند!

 

لزوم وساطت امام در دریافت روزی

 

شاید برایتان سؤال پیش بیاید که آیا نمی‌شد ما ارزاق مادی و معنوی خود را  مستقیما از خدای سبحان دریافت کنیم  و در این میان، امام واسطه نشود؟

وقتی قرار است جریان برق از نیروگاه به منازل ما وارد شود  از دستگاه نازل فشار عبور می‌کند تا فشارش پایین بیاید و برای مصرف شهروندان مناسب باشد. اگر جریان برق با همان فشار قوی نیروگاه به خانه‌های ما فرستاده می‌شد، جز آتش‌سوزی نتیجه‌ای نداشت. امام، چنین نقشی را برای ما ایفا می‌کند. او  پس از دریافت فیض الهی، آن را تعدیل می‌کند و به ما می‌رساند  و اينگونه است كه رد پاى امام در تمام خيرات و بركات زندگى ما مشاهده مى‌شود .

البته هر امامى، اين نقش را براى اهل زمان خود ایفا مى‌كند. در اين زمان، همۀ روزى‌هاى دريافتى ما  از طريق امام حىّ حاضر ناظر، حضرت ولى عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه است.

حتى زمانى كه براى حوائج خود به معصوم ديگرى، مثلا به حضرت اباعبدالله عليه السلام يا به حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا عليه السلام متوسل مى‌شويم ، آن ها اجابت خواستۀ ما را به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه حواله مى‌دهند. در واقع حضرات معصومین سفارش ما را به امام زمان‌مان می‌کنند و از این طریق، موجب تسریع در گشایش‌های زندگی‌مان می‌شوند. گویا با توسل به آن‌ها  پروندۀ ما رو قرار می‌گیرد و نوبت رسیدگی به آن، جلو می‌افتد. در یک کلام، همۀ دریافت‌های ما  با وساطت ولیّ عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه صورت می‌گیرد.

 

سیر صعودی با وساطت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه

 

ما به این دنیا آمدیم تا روزگار موقتی را در آن بگذرانیم و خود را برای حیات ابدی در عالم دیگر آماده کنیم. این عالم، جایگاهی برای تربیت ماست. قرار است در زندگی دنیایی خود رشد کنیم، در مسیر کمال به پیش رویم و به قرب حق برسیم. قرار است سیری صعودی داشته باشیم. دنیا را همچون نردبانی بدانیم و با هر قول، فعل، حال و عمل خود، یک پله بالاتر برویم و از جهت معنوی ارتقاء پیدا کنیم.

رشد و کمال ما در گرو این است که آنچه از امام دریافت کرده‌ایم، صحیح و به‌جا استفاده کنیم و از مال، توان، زمان و استعدادهای خود بهترین بهره را ببریم.

 

امام؛ شریک اعمال

 

وجود مقدس امام در همۀ کمالات زندگی‌مان نقش دارد. یکی از عنوان‌های ولی عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه «شریک الاعمال» است. زمانی که به حضرت می‌گوییم : «السَّلامُ عَلیکَ یا شریکَ الاَعمال»؛ تلویحا اقرار می‌کنیم: هر کاری انجام می‌دهیم با مشارکت شماست؛ اما مهم این است که در این مشارکت، همه کاره شمایید، ما کاری نمی‌کنیم. صفرش از ماست و یک‌اش، از شما.

 

امام؛ واسطۀ تحقق مهمترین امور

 

در کلامی از امام باقر علیه‌السلام، با نقش دیگر امام آشنا می‌شویم:

«بِنا عُبِدَ اللّه و بِنا عُرِفَ اللّه و بِنا وُحّدَ اللّه تَعالی»[2]

خدای سبحان، غایت از خلقت ما را ، بندگی معرفی می‌کند:«وَ ما خَلقتُ الجنّ و الانس الا لِیَعبُدون»[3]

ما آفریده شده‌ایم که بندگی کنیم ، ولی چگونه؟ در روایت می‌فرماید:«بِنا عُبِدَ الله»«به واسطۀ ما خدا بندگی می‌شود.» با وساطت امام، آیین سرسپردگی را یاد می‌گیریم و می‌توانیم خالصانه خدا را بندگی کنیم.

«بِنا عُرِفَ الله»«به واسطۀ ما خدا شناخته می‌شود.» اگر امام نباشد، متحیر می‌مانیم و نمی‌توانیم خدا را بشناسیم؛  زیرا مقدمۀ معرفت خدا، معرفت امام است.

«بِنا وُحّد الله»«به واسطۀ ما خدا به يگانگى شناخته مى‌شود.» توحيد، باورى ايمنى‌بخش و آرامش‌آفرين است. فرد موحد مى‌داند كه براى همۀ امورش، فقط بايد سراغ يك وجود برود و همين مطلب، زندگی او را شيرين و لذت‌بخش مى‌كند.

عقيده حقۀ توحيدی و پى بردن به يگانگی خدا با وساطت امام محقق می‌شود. با این اوصاف، معرفت امام از ضروریات زندگی ماست و موهبتی است که می‌تواند هویت ما و ارزش‌های زندگی ما را تغییر دهد.

به نقلی دیگر  امام سجاد علیه‌السلام به جابربن‌عبدالله انصاری فرمود:

«یَا جَابِرُ أَ وَ تَدْرِی مَا الْمَعْرِفَهْ الْمَعْرِفَهْ إِثْبَاتُ التَّوْحِیدِ أَوَّلًا ثُمَّ مَعْرِفَهْ الْمَعَانِی ثَانِیاً ثُمَّ مَعْرِفَهْ الْأَبْوَابِ ثَالِثاً ثُمَّ مَعْرِفَهْ الْأَنَامِ رَابِعاً ثُمّ‌مَعْرِفَه الْأَرْکَانِ خَامِساً ثُمَّ مَعْرِفَهْ النُّقَبَاءِ سَادِساً ثُمَّ مَعْرِفَهْ النُّجَبَاءِ سَابِعاً وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً وَ تَلَا أَیْضاً وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ یَا جَابِرُ إِثْبَاتُ التَّوْحِیدِ وَ مَعْرِفَهْ الْمَعَانِی أَمَّا إِثْبَاتُ التَّوْحِیدِ مَعْرِفَهْ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْغَائِبِ الَّذِی لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ وَ هُوَ غَیْبٌ بَاطِنٌ سَتُدْرِکُهُ کَمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَمَّا الْمَعَانِی فَنَحْنُ مَعَانِیهِ وَ مَظَاهِرُهُ فِیکُمْ»[4]

«جابر می‌دانی معرفت چیست؟ معرفت اثبات توحید و یکتایی خدا در درجۀ اوّل است؛ بعد در مرحلۀ دوّم معرفت معانی؛ سپس معرفت ابواب و آنگاه معرفت و در درجۀ چهارم شناسایی مردم است و بعد شناختن ارکان و در مرتبۀ ششم شناختن نقباء و پاکان است و در مرحلۀ هفتم شناختن نجباء و این تفسیر آیۀ شریفه است: «و اگر همۀ درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، این‌ها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد خداوند عزیز و حکیم است.» جابر! اثبات توحید و معرفت معانی را [اینک برایت توضیح می‌دهیم] امّا اثبات توحید عبارت است: چشم‌ها او را نمی‌بینند ولی او همه‌ی چشم‌ها را می‌بیند و او بخشنده [انواع نعمت‌ها، و باخبر از دقایق موجودات]، و آگاه [از همه] چیز است.  او غیب است و پنهان به آن طوری که خود را ستوده او را در می‌یابی. امّا معانی، ما معانی خدا و مظاهر او در میان شماییم.»

طبق کلام امام سجاد علیه‌السلام، آن معانی که از طریق شناخت آن به توحید دست پیدا می‌کنیم، وجود مقدس ائمه علیهم‌السلام است.

 

نشانی یار

 

تا به حال در ذهن تک تک شما این سوال مطرح شده است که  امام خود را در کجا پیدا کنیم؟ در پاسخ  کلامی از آیت‌الله بهجت(ره) را نقل می‌کنم. روزی، شخصی که در محضر ایشان سخنرانی می‌کرد  خطاب به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه گفت:«آقا، ای کاش می‌دانستم شما الان کجا هستید؟» آیت الله بهجت آهسته فرمود: «کجا نیست؟!»؛ یعنی آن حضرت همه جا هست. این ، همان مطلبی است که در دعای شریف کمیل به آن اشاره می‌کنیم:

«…وَ بِأسمائِکَ الَّتی مَلَأت اَرکانَ کُلّ شَیء»

«و تو را قسم می‌دهم به نام‌هایت که ارکان هر چیز را پر کرده است. [و به هر چه می‌نگرم، اسماء تو را می‌بینم]»

منظور از اسماء، جلوه‌های خدای سبحان است و کامل‌ترین جلوۀ خدا حضرات معصومین علیهم‌السلام‌اند. در واقع، وجود امام همه جا را پر کرده است.

 

امام؛ قیامت زندگی ما

 

در روایتی امده است:

«أنّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَتَی یَخْرُجُ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ ذُرِّیَّتِکَ فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَهْ لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً»[5]

«از پیامبر اکرم سوال شد: «آن قیام کننده از ذریۀ شما، چه زمانی خروج می‌کند ؟» پیامبر فرمود: «مَثل او مَثل قیامت است. خدای سبحان فقط در زمانی که باید او را ظاهر کند، آشکار می‌سازد . خدای عزّوجل می فرماید: [قیامت ]بر زمین و آسمان سنگین است. [ خدا] آن را ناگهانی می‌آورد .»

آنچه برای من دلنشین است، کلمه «ثقل» است. آیت الله جوادی آملی در توضیح تعبیر «ثقلین» برای قرآن و عترت، می‌فرماید: «اگر چوب پنبه‌ای را در آب بیندازیم  به علت سبک بودن، روی آن قرار می‌گیرد؛  ولی سکه‌ای که به آب انداخته می‌شود، پایین می‌رود و به عمق آن نفوذ می‌کند.»

اگر امام، قیامت زندگی ما باشد، ارتباط ما با امام، ارتباطی سطحی نیست. او در عمق جان ماست، او در روح و قلب ما نفوذ دارد. هرگاه از اشتغالات دنیوی جدا می‌شویم و درون خود را واکاوی می‌کنیم، می‌یابیم که:

دوست نزدیک تر از من به من است

وین عجب‌تر که من از وی دورم

چه کنم با که توان گفت سخن

در میان من و من، مهجورم

 

جلوه‌گری ناگهانی

 

«لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً»

«یک‌باره و ناگهانی جلوه‌گر می‌شود.»

بار ها این مطلب را متذکر شدم که بعضی از بزرگان ما مثل اخوی مرحوم علامه طباطبایی (آیت الله الهی طباطبایی) و مرحوم حاج ملاآقاجان زنجانی به «ظهور فردی» معتقد هستند. اینکه امام قبل از ظهور برای کل عالم، برای فرد ظهور می‌کند. همانطور که قبل از برپا شدن قیامت کلی، برای هر یک از ما مرگی هست که قیامت صغرای ماست؛ قبل از اینکه آن ظهور کلی در جامعه صورت بگیرد، ظهور فردی برای هر یک از ما امکان‌پذیر است.

آیت‌الله بهجت در کتابی به نام «حضرت حجّت» تصریح دارند به اینکه هرکسی باید فکر خود باشد و بین خودش و امامش رابطه برقرار کند. بنا نیست صبر کنیم تا حضرت ظهور کند و در کلّ عالم جلوه‌گر شود، قرار نیست برای طولانی شدن دورۀ غیبت غصه بخوریم. باید هر کس در درون خود، با امام مرتبط شود و مقدمۀ این ارتباط، معرفت است؛  شناختی که پل ارتباطی امام و مأموم خواهد بود.

 

توجه به امام و خوشی زندگی

 

هرچقدر حضور امام را در زندگی روزمرۀ خود بیشتر بیابیم، به همان میزان، احساس غربت و تنهایی نداریم. وقتی به نقش‌آفرینی دائم امام در زندگی‌مان توجه داشته باشیم، دیگر بین خود و خدا انقطاعی نمی‌بینیم؛ زیرا به این باور رسیده‌ایم که همواره واسطه‌ای بین ما و خدا ارتباط برقرار می‌کند. همیشه واسطه‌ای فیض الهی را دریافت می‌کند و به ما می‌رساند. این امر نشان از این دارد که هم به چشم واسطۀ فیض آمده‌ایم، هم به چشم خدا. خدا ما را دیده که از طریق واسطه، برایمان خیر را فرستاده است؛ پس چرا احساس غربت کنیم؟! چرا احساس انقطاع کنیم؟!

تمام بدحالی‌ها و ناخوشی‌های ما به این دلیل است که در زندگی خود، به این واسطه توجه نداریم. اگر توجه کنیم که واسطۀ فیضی داریم که بدون تعطیلی و بی هیچ وقفۀ زمانی، بیشترین الطاف را از خدا دریافت می‌کند و با نهایت لطف و مرحمت، به ما می‌رساند، هیچگاه احساس ناکامی به سراغمان نمی‌آید.

شاید به همین دلیل به ما توصیه شده است، بعد از نماز صبح ، دعای عهد را بخوانیم  تا از همان آغاز، روزمان به خیر شود. با واسطۀ فیض‌مان ارتباط برقرار کنیم  و به خود یاد آور شویم که دریافت همۀ خیرات و برکات مان به یُمن وجود اوست.

 

 هر دم از این باغ بری می‌رسد

 

بر این باوریم که وجود امام، هم واسطۀ سِیر ماست هم، واسطۀ الطاف خداوند به ما. وجود مقدس امام، مانع یک‌نواختی زندگی است. حضرت ما را بالا می‌برد و در این سیر صعودی، مسیر تکراری وجود ندارد، هر روز در جایی  متفاوت با جایگاه روز قبل هستیم.

با وساطت او لحظه به لحظه الطاف مختلف به سوی ما روانه می‌شود؛ الطافی جدید و تازه و بکر؛ به همین جهت با وجود امام، زندگی ما بسیار لذت‌بخش است؛ زیرا نه سِیرمان تکراری است، نه عملکردمان و نه دریافت‌هایمان. همواره با جلوه‌های جدید و بی‌تکراری از رحمت حق مواجه می‌شویم و همین امر موجب می‌شود همیشه زندگیمان آب و رنگ متفاوتی داشته باشد.

 

هر گاه، نه گاه و بیگاه

 

ما به‌دنبال این هستیم که در طول زندگی، هرگاه با امام خود رابطه داشته باشیم، نه گاه و بیگاه. در زیارت آل‌یاسین که ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، خود به ما آموخته است چگونه با او سخن بگوییم. به همۀ زمان‌ها و به همۀ حالات امام سلام می‌دهیم:

«السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ‏، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ،…»

اینگونه سلام دادن، حاکی از این است که می‌خواهیم با امام خود ارتباطی تنگاتنگ و دائمی داشته باشیم و هیچ مرحله‌ای از زندگی را  بدون نور این واسطۀ فیض، سپری نکنیم.

 

امام؛ آغازگر یاد

 

آن چه که حال ما را خوش می‌کند و موجب امید و آرامش‌مان می‌شود این است که قبل از توجه ما به امام، او به ما توجه دارد. قبل از اینکه ما به او اظهار نیاز کنیم، او به ما اعلام اشتیاق می‌کند. قبل از اینکه ما طالب او باشیم، او طالب ماست.

تعجب نکنید. امام ولیّ‌الله است. نقش ولیّ، سرپرستی امت است، حمایت از امت است، نزدیک‌شدن به امت است و  به اذن حق، تأمین نیازهای امت است. وقتی این حقیقت را بیابیم، دیگر دل‌نگران نیستیم. می‌دانیم ابتدا او به یاد ماست و بعد از این یاد بودن، از ما می‌خواهد که به یاد او باشیم. البته اگر مدت‌ها او به یاد ما بود و ما یاد او را به فراموشی سپردیم، در آن صورت دیگر توجه حضرت به ما ، کم می‌شود؛ ولی سیاست اولیۀ او این است که یاد و توجه خاص‌اش به ما معطوف باشد. علامت این یاد اولین سلامی است که در زیارت آل یاسین  به امام عرض می‌کنیم:«السَّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ اللّه».

 

دعوت امام

 

در کتاب شرح آل یاسین، برای «داعی الله» تعابیر متعددی را ذکر کردم؛ اما یک معنایی که برای خودم خیلی حلاوت دارد این است که صبح‌ به ‌صبح به حضرت می‌گوییم:«آقا، تو دعوت‌کنندۀ خدایی، امروز من را کجا دعوت کردی؟!»

یقین دارم امامم مرا جایی دعوت نمی‌کند که خسارت ببینم. یقین دارم امامم مرا جایی دعوت نمی‌کند که ضایع شوم. یقین دارم امامم مرا جایی دعوت نمی‌کند که مورد تحقیر و بی‌مهری قرار گیرم. وقتی می‌گویم: « السَّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ اللّه»؛ یعنی: آقاجان! تو مرا دعوت کردی  به آغوش پُرمهر خودت. حال، اگر من از تو فرار می‌کنم، مشکل از من است.

« السَّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ اللّه»؛ یعنی «در گشاده‌ست و صلا در داده ، خوان انداخته»

هر روز، با این سلام  به خور یادآور می‌شویم که حضرت راه را برای همه‌ باز کرده و همه را دعوت کرده است، اگر دعوت او را اجابت کنیم، هر روز مهمان امام هستیم زمانی که مهمان آن بزرگوار باشیم، به بهترین وجه آداب مهمانی را رعایت می‌کند.

 

خوشی وافر در مهمانی امام

 

آیا می‌شود شخص کریمی  مهمان دعوت کند و او را نگاه نکند؟! به استقبالش نرود؟! از او پذیرایی شایسته‌ای نداشته باشد ؟! به نیازهای مهمان توجه نکند؟! برای مشایعت او نرود و …؟!

حال ، تصور کنید دعوت داعی‌الله را اجابت کنیم و هر روز مهمان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه خود باشیم، آن بزرگوار چگونه مهمان‌هایش را اکرام می‌کند!

نقل است که شخصی به‌عنوان مهمان  در خانۀ امام رضا علیه‌السلام بود. او متوجه شد فتیلۀ چراغ بد می‌سوزد و دود می‌کند. دستش را به طرف چراغ برد تا آن را درست کند. امام با ملایمت دست او را کنار کشید و فرمود: «انّا قومٌ لا نَستَخدِمُ اَضیافَنا»«ما خانواده‌ای هستیم که مهمانان خود را به کار نمی‌گیریم.»

اگر باور کنیم که هر روز  مهمان هستیم؛ آن هم مهمان کسی که جلوۀ کاملۀ خداست، بیشترین قدرت، بیشترین لطف، بیشترین عنایت، بیشترین رحمت و بیشترین کرامت را دارد؛ چقدر در زندگی‎‌مان احساس خوشی و آسایش می‌کنیم!

شاید برای شما این سؤال پیش آید که: طبق زیارات روزانه‌ای که در مفاتیح‌الجنان ذکر شده است، در هر یک از روزهای هفته مهمان یک یا چند تن از حضرات معصومین هستیم، مثلاً، روز شنبه، ضیافت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است؛ پس چرا خود را  هرروز  مهمان امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه می‌دانیم؟

عرض می‌کنم:در واقع، هر روز مهمان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هستیم که داعی‌الله است؛ زیرا همان روز شنبه هم، با دعوت او  مهمان پیامبر می‌شویم.

 

همواره در محضر امام

 

در روایت آمده است:

«أَ تَرَوْنَ‏ أَنْ‏ لَيْسَ‏ لَنَا مَعَكُمْ‏ أَعْيُنٌ‏ نَاظِرَةٌ وَ أَسْمَاعٌ‏ سَامِعَةٌ؟! بِئْسَ مَا رَأَيْتُمْ. وَ اللَّهِ لَا يَخْفَى عَلَيْنَا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، فَاحْضُرُونَا جَمِيعاً وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمُ الْخَيْرَ وَ كُونُوا مِنْ أَهْلِهِ تُعْرَفُوا»[6]

«آیا گمان می‌کنید ما اهل‌بیت چشمی بینا و گوشی شنوا همراه شما نداریم؟! بد گمانی برده‌اید! به‌خدا سوگند هیچ‌یک از اعمال شما بر ما پوشیده نیست؛ پس ما را در کنار خود حاضر بدانید و خودتان را به انجام‌دادن کارهای خوب عادت بدهید و جزو نیکوکاران باشید تا به‌عنوان افراد نیکوکار شناخته شوید.»

اگر به‌جای اینکه این‌قدر که به مراقبه و تزکیۀ خود توجه داریم روی این حقیقت تمرکز داشتیم که در محضر امام هستیم، او در جای جای زندگی‌مان حضور دارد، ما را می‌بیند و صدایمان را می‌شنود؛ شیوۀ زندگی‌مان متفاوت می‌شد و به خودی خود، اصلاح می‌شدیم.

اگر خود را در محضر امام بدانیم، حتى فكر خلاف نمى‌كنيم و نظر خلاف نمى‌دهيم، چه برسد كه بخواهيم مرتكب عمل نامناسب شويم.

در دعای ندبه، به حضور هميشگى امام اشاره مى‌كنيم و خطاب به حضرت مى‌گوييم:

«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا»

«جانم فدایت، تو آن پنهان شده‌ای هستی که هیچ‌وقت از جمع ما بیرون نبوده‌ای.»

نکند در دعای ندبه، با «أین» گفتن‌های متعدد، تصور کنید که باید امام را دعوت کنید تا بیاید! او داعی است، او صاحب‌خانه است. صاحب‌خانه، نیازی به دعوت ندارد. ما مهمان او هستیم  و او، ما را به خود دعوت می‌کند.

 

درخواست

 

به پیشگاه مقدس مولایمان عرض می‌کنم:

آقا جان! سال‌هاست که در کلاس امام زمان‌شناسی شرکت می‌کنیم؛ اما هنوز حق شناخت تو را ادا نکرده‌ایم. با کرامت بی‌انتهای خود، یاری‌مان کن تا  با عافیت، به معرفت تو نائل شویم، حضورت را احساس کنیم و نقش تو را در گوشه گوشۀ زندگی‌مان بیابیم و با زبان حال و قال بگوییم:

کِی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟

مولا جان! شما که هیچ‌وقت غایب نبودید! شما حاضر بودید، ما غایب بودیم! دعوت‌مان کردید، نبودیم!

آقا جان! خدا نکند به جهت غیبت‌های طولانی و متعدد ما را از خود برانی و ما را به دیگری حواله دهی! با همۀ وجود، درخواست می‌کنیم: ما را دریاب، عذرمان را بپذیر و برای همیشه  در حضور خود قرارمان ده.

تو مولای پُرمهر مایی و یقین داریم هیچگاه به سینۀ سائلان خود، دست رد نمی زنی.

 

تاریخ جلسه:1400/7/20 ـ جلسه1

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. کافی. ج١ .ص١۴۴

[2]. کافی، ج1، ص145

[3]. سوره ذاریات، آیه56

[4]. بحارالانوار، ج26، ص12

[5]. بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۳۷.

[6]. بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۴۴

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *