مقدمه
در این کلاس بر آنیم به حول و قوۀ الهی با غبارروبی از آئینه وجودمان، جلوۀ نور الله را ادراک کنیم، به او نزدیک شویم، رد پای او را در گوشهگوشۀ زندگیمان مشاهده کنیم و از غربت بدون امام زندگی کردن، رها شویم.
در جلسات قبل عرض کردیم لازمۀ معرفت امام، تطهیر است و تا زمانی که این طهارت حاصل نشود، شنیدنها، گفتنها، نوشتنها و آمدنها و رفتنها، ما را به مقصود نمیرساند. البته یادآور میشوم که خود معرفت، نوعی طهارت است. معرفت همچون آب زلالی است که برای انسان طهارت باطنی ایجاد میکند و معرفت تفصیلی را برای او بهارمغان میآورد.
همچنین در جلسات قبل یادآور شدم که امام نور الله است و نور الله، بدون تبعیض، بر همه میتابد. هرکس از این تابش بهرهمند نیست، خودش موجبات این محرومیت را فراهم کرده است .
امام شناسی در صلوات شعبانیه
در ماه شعبان هر روز، صلوات شعبانیه را میخوانیم که در آن، ائمۀ اطهار علیهمالسلام با تعابیر بسیار زیبا معرفی شدهاند.
«الْکهْفُ الْحَصِین»
یعنی وجود امام همچون غار، پناهگاهی محکم است. باور کنیم که پناهندگی به امام ما را از همۀ فتنههای روزگار در امان نگه میدارد. هرکس نمیتواند به کهف ولایت پناهنده شود، به جهت مانعی است که خود ایجاد کرده است. مانع، طلب نکردن و نخواستن پناهندگی است.
«غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین»
«غِیاثِ» یعنى سرمایه دهنده. امام کسى است که به مضطر و زمینگیر سرمایه مىدهد؛ امّا منوط به اینکه این افراد از امام طلب یاری داشته باشند و به محضر او استغاثه کنند.
«مَلْجَإِ الْهَارِبِینَ»
امام ملجأ است، به این شرط که بهسوی او فرار کنیم. در مشکلات به او پناه ببریم. پناهمان دیگران نباشند، پناهمان علممان نباشد، پناهمان مقام و شغلمان نباشد.
«عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِین»
اگر اعتصام به امام داشته باشیم، به ما عصمت میدهد و از گناه حفظمان میکند. اگر میخواهیم از گناهی جدا شویم، به جای اینکه بر خلاف خود متمرکز شویم و برای ترک آن بکوشیم، بهسوی امام برویم تا به لطف او، از گناه فکری و عملی مصون بمانیم.
امام بزرگتر معنوی زندگی ماست. آن مولای مهربان وظیفۀ خود میداند از کسانی که به او متمسک شدهاند، حمایت کند و آنها را از هر خطا و انحرافی دور نگه دارد.
حکمت، یعنی شناخت امام
خداوند میفرماید:
«وَ لَقَدْ آتَینا لُقْمانَ الْحِکمَةَ»[1]
«ما به لقمان حکمت دادیم.»
لقمان پیامبر نیست؛ امّا آنقدر صاحب اعتبار است که خدای سبحان وصایای او را به فرزندش، در قرآن ذکر میکند تا مرجعی برای آموزش دیگران باشد. لقمان پیامبر نیست؛ اما محضر پیامبران متعددی را درک کرده، جزو خواص ایشان بوده است و همۀ آنها برای او اعتبار ویژهای قائل بودند.
امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه میفرماید:
«أوتِی مَعْرِفَةَ إِمَامِ زَمَانِهِ»
«معرفت امام زمانش به او داده شده بود.»
شاید برای شما سؤال باشد که چگونه؟ مگر حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه آن زمان بودهاند؟
دو پاسخ عرض میکنم:
اول اینکه پیامبر اکرم به امیرالمومنین میفرماید:
« کنْتَ مَعَ الأنْبیاء سِرًّاً و معی جَهراً»[2]
«تو در سرّ و پنهان با پیامبران گذشته بودى، و با من در ظاهر و آشکار هستی.»
دوم اینکه طبق روایت معروف:
« أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ و کُلُنا مُحَمَّد»[3]
«اول ما محمّد و وسط ما محمّد و آخر ما محمّد است.»
به وحدت در عین کثرت اشاره میشود، یعنی همۀ حضرات معصومین علیهمالسلام یک وجود هستند. خلاصۀکلام، به لقمان حکمت داده شده؛ یعنی لقمان ولیّ شناس بوده است، و لو ولیّ غایب. برای لقمان، غیبت امام، مانع شناخت و معرفت نبوده است.
پس میآموزیم «حکیم»، کسی است که امامش را میشناسند. هر چقدر امام را بیشتر بشناسیم، عقلانیتمان بارور میشود و با چیره شدن بر هوی وهوس میتوانیم در زندگی مسیر صحیح را طی کنیم و به مقصد برسیم.
فیض خاص امام به اهل ایمان
قبلاً عرض کردم وجود امام «نورالله» است، مثل نور است و فیضش در همۀ عالم جاری است . آیت الله بهجت (ره) فرمایشی دارند که بسیار شیرین و گواراست. ایشان بعد از اشاره به حدیثی که میفرماید: «عمودی از نور، بین امام و مؤمنین است.»، میگوید: «معلوم است که توجه حضرت به مؤمنین، غیر از توجه ایشان به همۀ عالَم است. امام به همه نور میدهد، به همه افاضۀ فیض میکند؛ امّا به مؤمنین نظر خاص دارد. رابطۀ امام با کسانی که قبولش دارند، غیر از رابطۀ امام با سایرین است. گویا باور قلبی و محبت باطنی اهل ایمان به امام، موجب میشود برای آنها جذب فیض، جذب نور و جذب خیر، به نحو دیگری صورت گیرد.»
آرى، اگر به امام خود باور دارید، به امام خود محبت دارید، به امام خود معرفت دارید، ولو اندک، نوع جلوهگری او، لطف او و خیررسانی او به شما، متفاوت با دیگران است.
مؤمن غریب نیست
آیت الله بهجت(ره)، مطلب زیبایی را مطرح میکند و میفرماید: «مؤمن هیچ وقت نباید احساس کند که غریب است؛ زیرا او امام دارد و امام او از عمودی از نور، شاهد بر اوست. چرا مؤمن در این عالم احساس غربت داشته باشد؟! غربت از آنِ کسی است که کسوکاری ندارد. کسی که امام را باور دارد، در زندگیاش همهکس دارد و دیگر جایی برای احساس تنهایی، بی پناهی و عجز و ناتوانی باقی نمیماند.»
امام همیشه و همه جا با ماست
«هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُمْ»[4]
«خدا با شما هست، هرجا هستید.»
آیت الله بهجت (ره) میفرماید: «حقیقت این آیه در مورد امام هم، صادق است؛ هر کجا باشید، امام با شماست. امام، خلیفۀخدا و جلوۀ کاملۀ اوست. همانطور که خدای سبحان، نسبت به بندگانش معیت قیومی دارد و همه جا با بندهاش همراه است، امام هم همیشه و همه جا با ما و کنار ماست.» اگر با این طرز تفکر زندگی کنیم، هیچ وقت به هیچکس احساس نیاز نداریم
کاملترین وجود در عالم امکان، در این زمان، با ماست. بزرگتری مقتدر با ما همراه است و نمیگذارد ناقص بمانیم، نمیگذارد عاجز بمانیم، نمیگذارد فقیر بمانیم و نمیگذارد با احساس غربت و تنهایی ناامید شویم. از سوی دیگر، اگر امام را در زندگی خود حاضر و ناظر بدانیم، گرفتار مشکلات روحی و اخلاقی و عملی نمیشویم. حتی به خود اجازه نمیدهیم در مُخَیلّهمان اندیشۀ ناصوابی بگذرد و در باطنمان امر نازیبایی خطور کند.
نگرانی امام از خلاف ما
در زیارت روز جمعه، خطاب به حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه، میگوییم:
«السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ»
«سلام بر تو که از هر آلودگی مبرائی، امّا نگران هستی.»
عبارت عجیبی است. از یک سو به حضرت میگوییم:«الْمُهَذَّبُ»؛ یعنی تو از هر آلودگی مبرّا هستی، از سوی دیگر میگوییم: «الْخَائِفُ»؛ یعنی تو نگرانی!
این دو باهم قابل جمع نیست. چگونه امام هر دو ویژگی را دارد؟
آیتالله بهجت(ره) پاسخ میدهد: «خوف و نگرانی امام به جهت گناهان و اعمال خلاف ماست.» هر امتی به امام خویش منسوب است. حضرت در اوج عصمت و پاکی است؛ اما به جهت اعمال ما خائف است. همانگونه که وقتی مادری میخواهد فرزندش را به مهمانی ببرد، نگران است که آن جا رفتار نامناسبی از فرزندش سر نزند! با اینکه مادر هم خودش شخصیت مقبول و محبوبی دارد و مرتکب خلافی نمیشود و برای تربیت فرزندش هم بسیار اهتمام داشته و سنگ تمام گذاشته است؛ اما این امور مانع نگران بودنش نیست.
غربت امام
در میان اوصیاء ، وجودمقدس حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه به دلیل اینکه طولانیترین دورۀ امامت را دارند، از همه غریبتر هستند؛ زیرا از امت، بیشترین مصیبت را تحمل کردهاند. حضرت بیش از هزار سال است که به جهت امت در خوف و نگرانی بهسر میبرد. نگران یکایک آنهاست که در انتهای عمر چه جایگاهی دارند و با چه پروندهای به عالم دیگر میروند.
جایگاهی خاص برای اهل انتظار
پیامبر اکرم در مورد منتظران زمان غیبت، عبارت بسیار زیبایی دارد. میفرماید:
«طُوبَى لِمَنْ أَدْرَک قَائِمَ أَهْلِ بَیتِی وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ. یأتَمُّ بِهِ وبِأَئِمَّهِ الهُدى مِن قَبلِهِ، ویبرَأُ إلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ مِن عَدُوِّهِم. أُولَئِک رُفَقَائِی وَ أَکرَمُ أُمَّتِی عَلَیَّ»[5]
«خوشا به حال کسى که قائم اهل بیت را درک کند و پیش از قیامش به او اقتدا نماید، از او و از امامان هدایتگر پیش از او پیروى کند و از دشمنان آن ها بیزارى جوید. اینان رفیقان من و گرامیترین افراد امّت من در نزد من هستند.»
جملۀ «رُفَقَائِی وَ أَکرَمُ أُمَّتِی عَلَی» برای من عجیب و قابل تأمل است! پیامبر وقتی میخواهد دوستان خود و گرامیترین افراد را نزد خود معرفی کند میگوید: آنها کسانی هستند که قائم ما را قبل از قیامش درک کردند! (یعنی مؤمنین زمان غیبت).
دقت کنید که حضرت برای رفیق شدن و مکرم شدن افراد شرطی که گذاشتند دربارۀ کیفیت عبادات و نماز و روزه نیست! در مورد نحوۀ ارتباط با مردم نیست! در مورد زکات و جهاد نیست! شرطش درک امام است. نیک میدانیم که درک، بدون معرفت محقق نمیشود. اولین مرحله، معرفت است، سپس، محبت و بعد، رسیدن به امام.
درک امام در دورۀ غیبت؛ یعنی یقین داشتن به وجود او. همانطور که وقتی صدای کسی را از پشت در میشنوید، با اینکه صاحب صدا را نمیبینید؛ ولی به حضور او مطمئن هستید. اگر میخواهیم به درک امام نائل شویم و بشارتهای پیامبر اکرم شامل حالمان شود، باید اینگونه با یقین، حضور امام را در زندگی خود درک کنیم.
در این صورت یکباره آنقدر اعتبارمان ارتقاء پیدا میکند که در باورمان نمیگنجد؛ میشویم رفیق پیامبر و گرامیترین افراد نزد پیامبر! علت عزیز بودن و خاص بودن سلمان نزد پیامبر اکرم، علیشناس بودن اوست. ما هم بهمیزانی که امام خود را بشناسیم، رتبهمان نزد پیامبر اکرم بالاتر میرود و مکرمتر میشویم.
در معیت امیرالمؤمنین
در منزلت اهل انتظار در دورۀغیبت، امیرالمؤمنین نیز فرمایش زیبایی دارد:
«لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ. کأَنِّی بِالشِّیعَةِ یجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیبَتِهِ یطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا یجِدُونَهُ. أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ وَ لَمْ یقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیبَةِ إِمَامِهِ، فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یوْمَ الْقِیامَة.»[6]
«براى قائم ما غیبتى است که زمان و مدت آن طولانى خواهد بود. گویا شیعه را مىبینم که مانند گوسفندان متحیر و سرگردان بهدنبال چراگاه مىگردد [ولی آن را نمییابد]. آگاه باشید هر کس که در آن زمان بر دین خود ثابتقدم باشد و قلبش به جهت طولانى شدن مدت غیبت سخت نشود، با من و در مرتبۀ من در روز قیامت خواهد بود.»
چه جایزۀ غیرقابل وصفی! امیرالمؤمنین وعده میدهد که اگر کسی در حیرت زمان غیبت، طولانی شدن دورۀ انتظار، موجب تزلزل و تردید او نشود و او را سنگدل نکند؛ (یعنی همچنان دلتنگ و چشم انتظار امامش باشد)، در قیامت با من و همرتبۀ من است!
شناخت امام و با امام زندگی کردن در زمان غیبت، شاهکلیدی است که نصیب هر کس شود، در زندگی ابدی او را تا اوج میرساند؛ تا معیت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
امدادهای غیبی، رهاورد استقامت دینی
محمدبنمسلم که از اصحاب خاص امام صادق علیهالسلام است، میگوید: از حضرت پرسیدم آیۀ
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کنْتُمْ تُوعَدُون»[7]
«بهیقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!»
در بارۀ چه کسانی است؟
امام فرمود:
«اسْتَقَامُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِد»[8]
«اینها کسانی هستند که بر ائمه،که هر یک بعد از دیگری آمدند، استقامت کردند.»
طبق فرمایش حضرت، کسانی که برای رسیدن به امام زمانشان استقامت کردند، شامل بشارت پروردگار خود میشوند؛ کسانی که خداوند را بهعنوان رب پذیرفتند و اراده کردند که در مسیر تربیت او زندگی کنند، کسانی که استقامت کردند و گرفتار تردید و تزلزل نشدند، هر چقدر هم غیبت طولانی شد نه ناامید شدند، نه اعتراض کردند و نه چون و چرایی گفتند. این افراد در زندگی از امداد غیبی بهرهمند میشوند.
امداد غیبی چیست؟
بزرگترین نیاز ما در زندگی، آرامش روانی است. اگر آسایش خاطر نداشته باشیم، نگرانیها همواره زندگی را به کاممان تلخ میکند. استقامت بر ولایت، امنیت روانی را برای ما بهارمغان میآورد. پایدار ماندن بر این باور که امام بزرگ تر معنوی ماست، هیچگاه رهایمان نمیکند و تدبیر همۀ شئون زندگی ما را بهعهده گرفته است.
با استقامت بر این باور ، جنود غیبی خدا به زندگی ما وارد میشوند و نگرانیهایمان را مرتفع میکنند:
«أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»
«برای آینده نگران نباشید و برای گذشته غصه نخورید.»
فقط به وعده های الهی خوش باشید.
آموختهایم که باید در «حال» زندگی کنیم؛ نه اسیر گذشته باشیم و نه گرفتار آینده. رمز «در حال بودن» این است که انسان زیر سایۀ امامش زندگی کند، به محبت و حمایت او دلخوش باشد و خود را زیر بارش الطاف دائم او بداند؛ یعنی زندگی در نهایت آرامش
کسی از این امنیت روانی برخوردار خواهد بود که برمعرفت امامش استقامت ورزد و هرچقدر امور مهم زندگیاش به تأخیر افتاد، در باور خود به امام، متزلزل نشود
در روایات آمده است که در آخرالزمان ، افراد صبح میکنند در حالیکه متدین هستند و شب میکنند در حالیکه بیدین شدهاند .اگر در این زمانۀ پُرتلاطم، همچنان استقامت دینی دارید و همچنان در صف منتظران، چشم به راه امام خود هستید، بدانید جایگاهی خاص نصیبتان شده است که فقط و فقط نتیجۀ لطف و توجه امام به شماست.
معرفت، موجب طهارت
در آیه، بشارت داده شده است:
«تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ»
ما آموختهایم که ملائک در جای ناپاک فرود نمیآیند. مثل خانهای که محل گناه باشد یا مکانی که در آن مشروب خورده شود. بنابر این طبق آیۀ شریفه، معرفت به امام آنقدر انسان را تطهیر میکند که وجودش فرودگاه ملائک میشود. صِرف شناخت امام، فرد را از خباثتها، رذالتها، آلودگیها، کج اندیشیها و بدخُلقیها رها میکند.
پاداش ثابت قدمان
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
«یأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ. فَیا طُوبَى لِلثَّابِتِینَ عَلَى أَمْرِنَا فِی ذَلِک الزَّمَانِ. إِنَّ أَدْنَى مَا یکونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ ینَادِیهُمُ الْبَارِئُ جَلَّ جَلَالُهُ فَیقُولَ عِبَادِی وَ إِمَائِی آمَنْتُمْ بِسِرِّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیبِی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّی فَأَنْتُمْ عِبَادِی وَ إِمَائِی حَقّاً مِنْکمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْکمْ أَعْفُو وَ لَکمْ أَغْفِرُ وَ بِکمْ أَسْقِی عِبَادِی الْغَیثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاکمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَیهِمْ عَذَابِی.»[9]
«زمانى بر مردم آید که امامشان از آنها غایب میشود. خوشا به حال کسانى که بر امامت ما، در آن زمان ثابت بمانند. کمترین ثواب آنها این است که خداوند به آنها ندا دهد: اى بندگانم و ای کنیزانم، به امر نهانی من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. مژده باد به ثواب نیک از طرف من. شما حقیقتاً بنده و کنیز من هستید، همانا من اعمالتان را قبول میکنم و عذرتان را میپذیرم و گناهانتان را میبخشم و به خاطر شما بندگانم را از باران سیراب و بلا را از آنها دور میکنم. اگر شما نبودید هر آینه عذابم را بر آنان نازل میکردم.»
سعادت جاودان مخصوص کسانی است که در دورۀ غیبت، استوار و مقاوم باقی بمانند. کمترین پاداشِ پایداران بر ولایت در زمان غیبت، این است که خدای سبحان آنها را خطاب قرار میدهد و میگوید: «عِبَادِی وَ إِمَائی»
به مردان میگوید غلامهای من! و به بانوان میگوید کنیزهای من! میدانید کنیز خدا شدن یعنی چه؟! میدانید این عنوان، نشان از چه جایگاه رفیعی است؟!
ما در زیارت، خطاب به حضرت زهرا سلاماللهعلیها میگوییم:
«السَّلَامُ عَلَیک یا أَمَةَ اللَّه»
«سلام بر تو ای کنیز خدا.»
در دورۀغیبت، پاداشها مضاعف است. زمانهای را که در آن زندگی میکنید، قدر بدانید. خدای سبحان به ثابتقدمان بر ولایت در این دوران، عنوان غلام خدا و کنیز خدا را میدهد! زمانی که کسی غلام یا کنیز خانهای باشد، از اسرار آن خانه و اسرار صاحبخانه مطلع میشود. وقتی خدای سبحان به گروهی عنوان غلام یا کنیز میدهد؛ به این معناست که آنها را بیگانه نمیداند و بسیاری از اسرار را در اختیارشان قرار میدهد.
ما که نادیده گرفتار شدیم
«آمَنْتُمْ بِسِرِّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیبِی، فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّی»
امام سِرّ الله است، امام غیب است. خدای سبحان میفرماید: شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. به شما که نادیده، دلدادۀ امام غایب شدید، نیکوترین ثواب را بشارت میدهم.
سبب دفع بلا
«أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَا»
ثابتقدمان دوران غیبت آنقدر قداست پیدا میکنند که خداوند خطاب به آنها میفرماید: به واسطۀ شما، بلا را از دیگران دفع میکنم. ایمان به امام و دلدادگی به امام و معرفت امام ما را در چه جایگاهی قرار میدهد؟! آنقدر نزد خدا صاحب اعتبار میشویم که به واسطۀ ما، عذاب و بلا را از بقیۀ بندگانش دفع میکند.
آیا کسی که به جهت معرفت امام، به چنین رتبهای دست یابد، اعتبارش موقت است و کارآییاش به همین دنیا محدود میشود؟! خیر، جایگاهی که خدای سبحان به بندهاش میدهد، اعتباری بیحد را برای او رقم میزند. این اعتبار، در زمان مرگ از فرد گرفته نمیشود. علاوه بر دنیا، در برزخ و قیامت هم از این منزلت برخوردار است و میتواند سبب دفع عذاب دیگران باشد.
تمنا از امام
آقاجان !با همۀ وجود، خواهان معرفت شما هستیم. میدانیم قدر و منزلت ما از طریق شما رقم میخورد. میخواهیم قدر و ارزشمان نزد خدا افزون شود. میدانیم هرچه معرفتمان به شما بیشتر و محبتمان به شما شدیدتر باشد، نزد خدای سبحان مقربتر خواهیم بود.
«اَنَا سائلک و آمِلُک». از شما مسئلت میکنیم و به لطف شما امید داریم. ما سائل معرفت هستیم و شما فرزند پیامبر عظیمالشأنی هستید که خداوند به او فرمود: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر»[10] ( و سائل را از خود مران.) مولای مهربان! ما سائلان را دستخالی باز نگردان و امیدمان را ناامید مکن.
تاریخ جلسه:1401/12/3 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره لقمان، آیه 12.
[2]. زبدة التفاسیر، ج 7، ص 269.
[3]. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 26، ص4.
[4]. سوره حدید، آیه 4.
[5]. کمال الدین . ج ٣. ص٢٨۶.
[6]. کمال الدین. ج ١. ص٣٠٣.
[7]. سوره فصلت، آیه 30.
[8]. مکیال المکارم. ج١. ص ۴٢٧.
[9]. کمال الدین. ج١. ص٣٣٠.
[10]. سوره ضحی، آیه 10.

