آیه 30 سوره مبارکه انسان

آیه 29: «إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا»

«همانا این [آیات قرآن] تذکر و هشداری است؛ پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برگزیند.»

 

مشار الیه «هَذِهِ» چند امر می‌تواند باشد:

  • همه این سوره: «إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ»؛«این سوره یادآوری است».
  • معرفی ابرار: معرفی ابرار یادآوری این نکته است که انسان می‌تواند به حول و قوه الهی به کمالات خاص نائل شود.
  • موعظه‌هایی که در چند آیه اخیر ذکر شد.
  • قرآن صامت و ناطق

 

دوراهی انتخاب

 

«فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا» خدای سبحان به انسان یادآوری می‌کند که او بر سر دوراهیِ اختیار قرار دارد. می‌تواند به حول و قوه الهی سفره‌نشینی ابرار را انتحاب کند و یا خدای نکرده کافر بودن را.

دائم هم به او یادآوری می‌شود که فرصت اندک است و زمانی برای رفت و برگشت وجود ندارد؛ بنابر این سعی کن در هر زمان آگاهانه انتخاب کنی!

 

 

ما ز بالائیم و بالا می‌رویم

 

آیات قرآن و این سوره به ما متذکر می‌شوند که برای این عالم خلق نشده‌ایم. این دنیا زمین زراعی و تجارت خانه‌ای است که موقتاً در آن سُکنی گزیده‌ایم و بایستی به عالم حقیقی و دائمی رجوع کنیم.

غفلتی در کار نیست. تمام زمین و زمان موظف‌اند به ما یادآوری کنند که اینجا کجاست؟ و من که هستم و به کجا باید بروم؟ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: جهاز گیری کنید! که زمانِ رفتن است. [1]

 

طالب حقیقت

 

«فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ»: هر فردی با دیدن حقیقت، باید خود، طالب سیر به سوی مربی و بی نهایت باشد. به میزانی که به سمت او حرکت کنید شما را رشد می‌دهد و تربیت می‌کند و در نهایت به آنچه که او خواهان است، می‌رسید.

ما مجبور به اختیار هستیم، همه رسیدن‌ها منوط به خواستن‌هاست.

«مَنْ شَاءَ‌» نویدی است بر انسان که اگر طالب باشد، می‌تواند وارد این عرصه شود.

 

راه تو را می‌خواند

 

«سَبِيلًا»؛ یعنی آدمی در این دنیا مسافر است و  این عالم اقامتگاه او نیست. پیمودن راه نیاز به راهنما و توشه دارد که خدای سبحان در اختیار او قرار داده است. در طیِ مسیر جای توقف نیست؛ زیرا که اندکی درنگ موجب وقفه سایر رهروان می شود.

 

سیری بی‌نهایت

 

با قرار دادن این آیه در کنار آیه 27 می‌یابیم: علاوه بر عده‌ای که عاشق دنیا هستند، افرادی هم وجود دارند که معشوقشان ربّ است و دائم به سوی او سِیر دارند، سیری بی‌نهایت.

در این آیات، راه سعادت و شقاوت ابدی بیان شده است.

ما برای ابدیت خلق شدیم نه برای زندگی کوتاه در این دنیای گذرا.

خدای سبحان دائماً عنایت، فضل، رحمت و کَرَم خود را عرضه می‌کند، مهم این است که ما قابلیت دریافت را داشته و پذیرای لطف او باشیم.

 

ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم

 

«إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ»: با تذکّر هم چشم بینا می‌شود هم گوش شنوا. اولین نعمتی که خدای سبحان به ما عنایت فرموده قوه سمع است و بعد از مُردن هم تا ۷۲ ساعت گوش می‌شنود؛ به همین جهت میّت تلقین داده می‌شود.

قبلاً سمیع بودیم: «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ»[2] بعد از مرگ هم تا سه شبانه روز سمیع هستیم.

دائم به ما یادآوری می‌شود که: من که هستم؟ سرمایه‌ام چیست؟ و از چه اموری باید پرهیز کنم؟ و با چه کسی باید همراه باشم؟

یکی از معانی باب تفعیل، تدریج است؛ از طریق آیات قرآن به تدریج به ما یادآوری می‌شود. گمان نکنید در دوره نوجوانی و جوانی یادآوری می‌شد و اکنون نمی شود! همیشه تذکره هست.

هر فردی که بخواهد می‌تواند به طرف خدا حرکت کند، مقتضی موجود است و مانع مفقود. هیچ بهانه‌ای برای سیر الی الله قابل قبول نیست. دائم باید سیر داشت و مجالی برای توقف نیست.

 

یادآوری تنها برای نزدیکان حق مفید است

 

«إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ»: این یادآوری تنها برای افرادی است که در حریم قرب حضور دارند، آنان که خود، دوری و زرق و برق دنیا را انتخاب کردند متوجه این تذکر نمی‌شوند. تذکره تنها برای برای نزدیکان حق مفید است.

اگر کسی این یادآوری را شنید و باور کرد، علامت آن رشد دائم  و حرکت به سوی کمال بی‌نهایت است. غیر ممکن است منِ ناقص به اختیار خود به طرفِ آن کامل سیر داشته باشم و او مرا تربیت نکرده و نواقص من را مرتقع نکند. به مجرد انتخاب، بایستی حرکت داشت.

 

همه باید سالک باشند!

 

یکی از مفسرین می‌فرمایند: از آیه معلوم می‌شود که باید سالک بود و سیر داشت. دنیا اقامتگاه نیست، محل حرکت است. همه باید سالک باشند! سلوک، سیر و حرکت امری است برای همه نه مختص عارفان.

 

غفلت، ممنوع!

 

یکی از مفسرین می‌فرمایند: این آیات قرآن که نزدیک به شماست، دائم به شما یادآوری می‌کند و نمی گذارد غافل بمانید. قداست قرائت قرآن و نورانیت بخشیدن به قاری به جهت آن است که به او یادآور می شود که اینجا کجاست و به کجا باید برود!

 

معلم خصوصی

 

«إِلَى رَبِّهِ»: یعنی هر یک از شما یک ربّ دارید. و هر فردی با ویژگی منحصر به فرد خود تربیت می‌شود. یک ربّ است، اما یکی را با علم تربیت می‌کند و دیگری را با عبادت و توفیقات خاص.

همه مربی خصوصی دارند. فردی که در ابتدای راه است به گونه‌ای تربیت می‌شود و دیگری که در مراحل بالاتری قرار دارد به گونه‌ای دیگر تحت تربیت مربی قرار می‌گیرد. هر فردی از مربی جداگانه‌ای بهره مند است، به هر بنده‌ای توجه خاص دارد به فراخور حالش او را تربیت می‌کند.

هر انسانی، گویا در محضر آن مربی، یک فرد است که به سمت ربّ خود در حرکت است. در عین اینکه در عالم یک ربّ بیشتر نیست، اما به میزانی مربوب‌ها برای خدا عزیزاند که گویی آن ربّ، غیر از آن مربوب کسی را ندارد. هر که بخواهد می‌تواند به سوی مربی خود حرکت کند.

نفرمود «ربّ» یا «الله». فرمود: «ربّه»؛ اولاً وقتی در راه باشید، خیلی به او نزدیک هستید، ثانیاً نوع تربیت افراد با هم تفاوت دارد. یکی را با بیماری، دیگری را با سلامت، یکی را با نعمت و دیگری را با بلا و گرفتاری تربیت می‌کند. اما مهم آن است که نمی گذارد هیچیک در راه متوقف بمانند، دائم عبور می‌دهد و اجازه نمی‌دهد اسیر جوانی، مال، فرزند، مدرک تحصیلی و… باشند.

اما آنان که که تربیت نشدند متوقف شدند، اسیر مقام، مدرک، پست، ثروت و … هستند. عبور نمی‌کنند.

خدای سبحان وقتی ما را تربیت می‌کند، عبور می‌دهد به این معنا که نمی‌گذارد به غیر از خودش، تعلقی پیدا کنیم، همه تعلق ما را به سمت خود می‌بَرد، اما باید بخواهیم. اگر کسی طالب باشد، این شرایط برای او مهیا است.

 

سالک غافل نیست

 

نگاه دیگری را یکی از مفسرین دارند و می‌فرمایند: سالک غافل نیست. ذکر در مقابل غفلت است. خدا نمی‌گذارد کسی که در جاده است، غفلت‌زده باقی بماند.

هرآن غافل زید غافل خورد تیر

اگر غافل زندگی کنیم با غفلت از دنیا می‌رویم. خدا می‌خواهد بنده اش به کمال برسد. اگر او را به عنوان ربّ انتخاب کند، پرورش می‌یابد.

«تذکره» نکره است؛ یعنی با وجود اینکه قرآن به انسان نزدیک است، اما بسیاری از افراد نمی‌دانند که قرآن یادآوری است.

 

 انسان مختار است

 

در سوره مبارکه کهف می‌خوانیم:«… فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ…»[3] این آیه مختار بودن انسان را اثبات می‌کند. هرکس می‌خواهد عروج داشته باشد باید به سمت مربی حرکت کند و هر کس هم که نخواهد گرفتار این عالم ماده می شود. اگر خواستید حرکتی داشته باشید راه باز است. اگر هم نخواستید در این دنیا گرفتار هستید.

 

معانی ربّ

 

ربّ در لسان عرب معانی متعدد دارد. به معنی تکمیل کننده، سید، مصلح، پرورش دهنده، زیاد کننده.

تمام ناراحتی‌ها ما به این جهت است که به سوی او در حرکت نیستیم:

اگر به سمت مصلح برویم او ما را اصلاح می کند.

اگر به سوی آن سید برویم به عنوان رعیت خود، به ما توجه می کند.

اگر نزد پرورش دهنده حضور یابیم آرایش و پیرایش لازم را برای ما انجام می‌دهد.

اگر سراغ تکمیل کننده برویم نواقص ما را مرتفع می‌کند.

بسیاری از ما به میزانی برای خود اشتغال ایجاد کرده‌ایم که از حضور در محضر مربی غافل مانده‌ایم.

 

رسیدن به کمالات منوط به انتخاب انسان است

 

«فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ»؛ باید خود فرد بخواهد و به خدا اعلام کند: هر چه تو بگویی، هرچه تو بخواهی:«اَنْتَ الرَّبُّ وَاَنَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلاَّ الرَّبُّ[4]». تو ربّ من هستی  و من هم تحت پرورش تو قرار می‌گیرم و می‌خواهم به من رحم کنی؛ یعنی نگذاری زشتی‌ها و برای من باقی بماند.

گاهی اوقات رسیدن به کمالات همراه با درد و رنج است، اما باید این درد را متحمل شد تا به کمالات رسید.

اگر خواستار تربیت باشید مطمئن باشید ربّ شما را  تربیت می‌کند و نمی‌گذارد ناقص بمانید.

این آیات این حقیقت را یادآوری می‌کند که باید سلوک را انتخاب کرد. امکان تربیت برای همه  میسر است اما جبری در میان نیست. هر فردی که انتخاب کند، سیر بی‌نهایتی در پیش روی اوست که در این سیر، رشد و کمال او قطعی است؛ زیرا به سوی ربّ  در حرکت است.

 

آشکار شدن عیوب با قرار گرفتن در مسیر رشد

 

عیب‌های ما با قرار گرفتن در مسیر سلوک آشکار شده! و با وجود مربی اصلاح می‌شود.

مهم آن است که در جاده‌ای که مربی تعیین فرموده حرکت کنیم. اگر در تنگنای وجود خویش متوقف شویم و سیری نداشه باشیم، عیوب و رذائل اخلاقی مخفی مانده و رشد و پرورشی صورت نمی گیرد.

اگر مرجع ضمیر «هذه» قرآن باشد: همانگونه که حضور در محضر قرآن صامت یادآوری می‌کند که اینجا کجاست و من که هستم و کجا باید بروم و چه توشه‌ای باید همراه خود داشته باشم، حضور در محضر و خدمت قرآن ناطق حضرات معصومین علیهم‌السلام-نیز این امور را به ما یادآوری می‌کند.

 

تاریخ جلسه: 99/10/21

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]نهج البلاغه، خطبه 204

[2]سوره مبارکه آل عمران، آیه 193

[3] سوره مبارکه کهف، آیه 29

[4] مناجات امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسجد کوفه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *