مقدمه
با توفیق و عنایت الهی، در محضر گرانقدر فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام به بررسی مبحث ارتباطات سازنده در حکمتهای نهج البلاغه میپردازیم. هدف از این بررسی تنها اصلاح دیگران نیست؛ بلکه قصد آن است که از طریق ارتباط با اطرافیان به اصلاح و ساختوساز درون خود بپردازیم و با شکرگزاری از داشتن نعمت ارتباط با دیگران، ادبیات صحیح این ارتباطات را نیز بهکار گیریم. امید است که ان شاء الله با این رویکرد بتوانیم به ارتقاء اخلاقی، معنوی و عملی دست یابیم.
عامل افزایش نعمت و زوال آن
«إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ»[1]
«محقّقا خداى تعالى را در هر نعمتى حقّ سپاسى است، پس هر كه آنرا بهجا آورد خدا از آن نعمت او را فراوان دهد، و هر كه از بهجا آوردن آن حقّ كوتاهى كند خدا آن نعمت را در خطر نابودى و دور شدن اندازد.»
خدایتعالی برای هر نعمتی که در اختیار بنده قرار داده، وظیفهای مشخص کرده است. به عبارت دیگر، در قبال هر نعمت، وظیفهای جداگانه وجود دارد. «فَمَنْ أَدَّاهُ» یعنی اگر کسی آن وظیفه را ادا و حق آن نعمت را رعایت کرد، خداوند سبحان از جنس همان نعمت، افزون بر دارایی قبلیاش به او عطا میکند. اگر کسی در انجام وظیفه کوتاهی کند، خود را در خطر از دست دادن آن نعمت قرار میدهد.
ضرورت ارتباط
ارتباطاتی که انسانها با یکدیگر دارند، یکی از بزرگترین نعمات خدای سبحان در زندگی است. ارتباطات انسانی نهتنها یک نعمت الهی است، بلکه نیازمند رعایت آداب و قوانین خاصی نیز هست. این آداب و قوانین، بهنوعی میتوانند پایهگذار استحکام و پایداری روابط ما باشند. اگر به ارتباطات خود بهعنوان یک نعمت نگاه کنیم، باید بدانیم که هر نعمت، مسئولیتهایی را نیز بههمراه دارد. تصوّر کنید اگر آدمی از داشتن ارتباط با دیگران محروم بود؛ نه با اطرافیان نزدیک و نه با افراد دورتر هیچ ارتباطی نداشت؛ در این صورت امکان داشت موقتاً زندگی برای او گوارا باشد؛ اما پس از مدتی زندگی برای او بسیار ناگوار میشد؛ آنگاه نه میتوانست انرژی دریافت کند و نه قادر به پرداخت انرژی بود. در واقع بهدلیل همین قطع ارتباطات، در قبض و حبس شدیدی قرار میگرفت و بهنوعی به یک زندانی تبدیل میشد. حال که خدای سبحان به ما امکان برقراری ارتباط و توفیق این امر را داده است؛ باید حق این نعمت را بهجا بیاوریم. تصور نکنیم که این یک نعمت طبیعی و عادی است که به خودی خود ادامه پیدا میکند. حضرت میفرماید: اگر کسی حق نعمت را ادا نکند، خود را در معرض زوال آن قرار داده است.
آداب ارتباط
به عنوان مقدمه لازم است تا یادآوری شود که ارتباطات آداب و قوانینی دارد. این قوانین باید بهدرستی اجرا شوند. نکته جالب این است که اگر ارتباطات بهدرستی برقرار شوند، خداوند خودش این رابطهها را تقویت میکند: «زَادَهُ مِنْهَا». اما اگر حق این نعمت ادا نشود، در آن صورت انسان خود را در معرض از دست دادن منافع ارتباطات قرار داده است. بنابراین خیال هیچ انسانی نباید از ارتباطاتی که دارد، راحت باشد. باید باور کنیم که این ارتباطات آییننامهای دارند و کوچکترین اختلالی در اجرای این آییننامه میتواند آسیب جدی به تداوم ارتباطات آدمی وارد کند. با رعایت این آداب، میتوانیم ارتباطات خود را تقویت و از زوال آنها جلوگیری کنیم. همانطور که اشاره شد اگر حق این نعمت را ادا نکنیم، خود را در معرض خطر قرار دادهایم. بنابراین باید با دقت و آگاهی به روابط خود رسیدگی کنیم تا از برکات این نعمت الهی بهرهمند شویم.
اندک دانستن اعطای خود
در ارتباطات وظیفۀ هر فرد در ابتدا این است که باید پرداخت لطف داشته باشد و دریافتکنندۀ صِرف نباشد. قانون اولیهای که باید به ذهن سپرده شود این است که هر خِیری که از طرف فردی به طرف مقابلش رسانده میشود باید ناچیز به نظر بیاید؛ به این معنا که دست خود را در پرداختها بسیار ناچیز بدانیم. خیراتی که از ما به دیگران میرسد باید مستمر باشد و اصلاً آن را نبینیم! این یکی از قوانین ارتباط سازنده است؛ در مورد اینکه چرا باید معطی بود و منتظر دیگران نبود نیز گفته شده:
«الْیدُ الْعُلْیا خَیرٌ مِنَ الْیدِ السُّفْلَى»،[2]
این عبارت نشان میدهد دست بالا و دهنده بهتر از دست پایین و گیرنده است. هر فرد باید در ارتباطات خود تلاش کند تا بهترین نمره را کسب کند و به جای انتظار برای دریافت عطایا سعی بر پرداخت داشته باشد.
مهم این است که در این بخششها موجودی پرداختی به چشم معطی نیاید. این مشکل معمولاً در میان بانوان دیده میشود. بسیاری از ایشان ادعا میکنند که هیچ کاری نبوده که برای همسر، عروس یا دوست خود نکرده باشند؛ یعنی فکر میکنند واقعاً در پرداختهایشان سنگ تمام گذاشتهاند! در اینجا باید این مشکل تصحیح شود؛ دست دهنده باید قصیر و کوتاه شناخته شود، یعنی دستی که هرچقدر پرداخت و بخشش به دیگران دارد، آن را ناچیز دیده و میداند اگر پرداختها به نظر زیاد بیاید، برای او مشکل ارتباطی ایجاد خواهد شد. همینکه تصور شود در ارتباط خود با دیگری سنگ تمام گذاشته و نهایت فداکاری را نموده است؛ از این پس میزان طلب و تقاضای او نسبت به دیگرانی که برایشان کاری انجام داده است؛ افزایش خواهد یافت. در پاسخ به این سوال که آیا در ارتباطات وظیفه شخص فقط پرداخت است یا نه، پاسخ مثبت است. در مورد دریافت اجر و بازگردان این پرداختها گفته میشود که قطعاً دریافت و بازگشتی برای فرد معطی هست که شاید از طرف همان فرد خاص نباشد ولی دیگرانی آن را برایش جبران میکنند.
«مَنْ یعْطِ بِالْیدِ الْقَصِیرَةِ یعْطَ بِالْیدِ الطَّوِیلَةِ»[3]
«كسيكه بهدست كوتاه (مال و دارائى خود را هر چند اندك باشد در راه خدا) ببخشد بدست دراز (از جانب خدا) بخشش مىيابد.»
ثمرۀ اندک دانستن اعطا
وقتی لطفی از طرف شخصی به دیگران میشود و به چشم خود او نمیآید؛ همزمان یک دریافت زیادی نیز برایش در نظر گرفته شده که به او پرداخت میشود؛ که این «یدِ الطَّوِیلَةِ» از جانب خداست. دست بندۀ خدا دست بلند و قدرتمند نیست. مطمئن باشید هر خیری که به دیگران میرسانید، فوراً از جانب خدا جبران آن را دریافت خواهید کرد. در عربی وقتی سر جزای شرط فاء نمیآید، یعنی آن جزا فوراً محقق میشود؛ در اینجا «یعْطِ» که جزای شرط است بدون فاء آمده، پس وقتی میگوید «یعْطِ» یعنی خدا فوراً به جبران کار خیرش به او پرداخت میکند؛ به همین جهت اصلاً نباید منتظر دریافت اجر و جزایی از طرف مقابل بود. در ارتباط صحیح با دیگران باید آغازگر در پرداختها باشیم و باور کنیم همان زمانی که پرداخت انجام میشود، فوراً دریافتی از جانب خدا برای بنده انجام میشود؛ پس از خلق خدا انتظاری نداشته باشیم.
اهمیت استغنا در ارتباطات انسانی
هیچگاه نباید برای پرداختهای فراوانی که به دیگران انجام میدهیم، منتی بر آنها بگذاریم. همچنین فردی که کمک میکند نباید تحت تأثیر احساسات خاص یا توقعات شخصی در این زمینه قرار گیرد. کمک به دیگران باید با روحیۀ بدون چشمداشت و با انگیزهای خالص انجام شود؛ زیرا یک دریافت بیمنت، جاودانه و بینهایت از جانب خداوند منان داشته است که به شکرانۀ آن به خلق خدا پرداخت میکند. پس اگر در ارتباطات منتظر دریافت باشد، به این معناست که چشمش به دست دیگران بوده است تا دیگران به او عوض پرداختهایش را بدهند. بیشترین اختلال را در ارتباطات، توقعات ایجاد میکند. بنابراین باید از دریافت دیگران احساس استغنا کرد.
باور به جبران الهی در الطاف به دیگران
در حقیقت، باید این باور را در خود تقویت کنیم که در هنگام انجام پرداختها و الطاف به دیگران، در واقع با خداوند سبحان در ارتباط هستیم. خداوند بدون هیچ تأخیری آنچه را که به دیگران دادهایم، جبران خواهد کرد. زمانی که توان، مال، آبرو یا زمانی را برای دیگران صرف میکنیم، باید به یاد داشته باشیم که حتی اگر این خیرات در نظر ما کوچک یا ناچیز به نظر برسد، بازپرداخت و پاداشی خدایی برای ما وجود دارد که بیپایان و بینظیر است.
بخشندگی بیمنت و دریافتهای عظیم از خداوند
اگر بخشندگی خود را اندک حساب کنیم و دست خود را ید قصیره بدانیم، دیگر کارمان برای دیگران نسبت به نعماتی که خدای سبحان در اختیار ما قرار داده است، به حساب نمیآید. بنابراین اگر ذرهای از نعمات خداوند را برای بندگان خدا خرج کنیم نباید آن را بزرگ بدانیم. اگر پرداختها به نظرمان ناچیز جلوه کند، مطمئناً دریافتیهای عجیب و غیرقابل تصوری از جانب خداوند به ما میرسد.
پرداختهای بیمنت و رفع اختلافات در روابط انسانی
در این حالت، فرد بخشنده هیچ انتظاری از دیگران ندارد، زیرا ابتدا با خود قرار گذاشته که از نعمتهای خداوند به دیگران بدهد و در عین حال، پرداختهای خود را کم و ناچیز بداند. سپس به این باور رسیده که بازگشت این پرداختها تنها به دست خداوند است و از خلق خدا توقعی ندارد. در این صورت است که بسیاری از اختلافات در روابط انسانی برطرف میشود. اختلافاتی که معمولاً از اینجا شروع میشود که فرد پس از هر عمل خیری، از خود میپرسد: «من این کار را برای فلانی انجام دادم، اما او چه کرده است؟» در حالیکه او نمیداند که خداوند پیش از این، تمامی حسابها را برای او تسویه کرده است. خداوند پیش از اینکه فردی بخواهد قدمی بردارد، بهنحوی پرداختهای لازم را انجام داده است تا آن فرد به خلق خدا بینیاز شود. خداوند اجازه نمیدهد که بخشندهای محتاج دیگران بماند و او را از نیاز به خلق خود مستغنی میسازد.
درک ناتوانی انسان و رهایی از غرور در پرداختهای خیرخواهانه
اگر مشاهده میشود که پاداش یا دریافت مناسبی برای پرداختها وجود ندارد، مشکل اصلی در این است که انسان پرداختهای خود به دیگران را بزرگ میبیند و خود را در جایگاهی بالا قرار میدهد.
باید درک کنیم که دست ما در برابر قدرت خداوند محدود و ناتوان است. در واقع، باید دست خود را کوتاه و ناتوان ببینیم، زیرا در مقایسه با عظمت خداوند، هیچ کاری از ما ساخته نیست. باید به این باور رسید که خداوند سبحان به طور خاص لطف و رحمت خود را شامل حال ما کرده است، به طوری که دیگر نیازی به کمک و دریافت از دیگران نداریم.
با چنین باورهایی، تصمیم میگیریم که همیشه در ارتباطات خود به عنوان پرداختکننده عمل کنیم؛ عاطفه را به دیگران ببخشیم، تواناییها و قدرت خود را در اختیارشان قرار دهیم و وجود خود را در راه رضای خداوند تقدیم کنیم. این نوع نگرش، روابط ما را با دیگران بهبود میبخشد؛ زیرا دیگران میبینند که هیچ انتظاری نداریم. همین بیانتظاری، موجب عزت و احترام دیگران نسبت به ما میشود.
عدالت و احسان در پرداختها
فردی از امیرالمؤمنین علیهالسلام سؤال میکند: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» یعنی چه؟ حضرت پاسخ میدهد:
«الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»[4]
«عدل، انصاف دادن است و انصاف، نيكى كردن است و بخشش داشتن.»
در واقع، زمانی که انسانها قرار است تربیت و پرورش یابند، سیاست اصلی خداوند در مورد پرداختهای انسانی، عدالت است و سیاست فرعی و ثانویه الهی، احسان و فضل.
برای مثال اگر قصد پرداخت دستمزد به کارگر خانه را داریم، باید حقوق ماهیانه او طبق قانون و به اندازهای که تعیین شده است، پرداخت شود. زیرا این کارگر قرار است مدت زمانی در کنار صاحبخانه زندگی کند و این پرداخت باید به صورت ماهانه و در چارچوب قانونی انجام گیرد؛ چرا که خداوند در چنین مواردی امر به عدالت میکند. و اگر بیش از حد به او پرداخت شود قیمت دستمزد در بازار کار خراب میشود و در این صورت کارگران به خانههایی میروند که دستمزدهای بیشتری به آنها میدهند. در موارد اینچنینی قانوناً باید ساعت کار را در نظر گرفت و به همان اندازۀ کار، مزد پرداخت شود؛ تا باقی افرادی که وضع متوسطی دارند در پیدا کردن کارگر دچار مشکل نشوند. در زمانهای خاص مانند اعیاد، روز زن یا روز مرد، میتوان مزایایی جداگانه به آنها پرداخت کرد؛ اما باید طبق قانون عمل شود.
رعایت انصاف و احترام در ارتباطات انسانی
عبارت «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ» به این معناست که هر چیز باید در جایگاه خود قرار گیرد. حال، «عدل» به چه معناست؟ این نوع پرداخت به انسان یادآور انصاف است. انصاف همیشه بهمعنای تقسیم مساوی و برابر است. انسان باید خود را جای طرف مقابل قرار دهد و بررسی کند که آیا این مقدار پرداخت برای او راضیکننده است یا خیر! میزان چنین پرداختهایی باید بر اساس محاسبات دقیق سنجیده شود. گاهی ممکن است پرداخت به دیگران مناسب باشد؛ اما احترام لازم به طرف مقابل رعایت نشده باشد. خداوند سبحان نخستین دستور خود را عدالت قرار داده است، یعنی باید پرداختها به طور منصفانه و عادلانه انجام شود. پرداختها باید به گونهای انجام شود که طرف مقابل احساس رضایت کند و رابطهای پایدار و مثبت برقرار شود.
برای نمونه، مرحوم آیتالله بهجت با توجه به شرایط و نیازهای طلبهها، در مواقع خاص اقدام به پرداختهای اضافی میکرد؛ مانند اینکه شبهای جمعه، تصمیم میگرفت مبلغی اضافی به آنها بدهد و میفرمود: «این مبلغ از خود من است، برای غذای آنهاست. بگویید به حساب شب جمعه دارم میدهم». این اقدام به گونهای طراحی شده بود که هیچکس احساس نارضایتی نکند. اینگونه عملکرد، هیچگونه انتظارات غیرمنطقی در افراد ایجاد نمیکند.
گاهی اوقات در پرداختهای اضافی ضروری است که موضوع یا عنوانی برای آن در نظر گرفته شود تا افراد احساس توقع نکنند. به این ترتیب، اگر این پرداختها با عنوان مشخص و در قالبی معین انجام گیرد، افراد از آن به عنوان یک عمل مناسب و معقول یاد میکنند و توقعی برای آنها ایجاد نمیشود. این روش نهتنها به حفظ روابط کمک میکند، بلکه باعث میشود افراد از وضعیت خود راضی باشند و در آینده انتظار معقولی از طرف مقابل داشته باشند. روابطی که برقرار میشود باید مستدام و پایدار باشند و نه موقتی، زیرا روابط موقت بهسرعت به پایان میرسند؛ اما ما بهدنبال روابطی با برکت هستیم که به طور دائم ادامه یابند. بنابراین در پرداختها باید انصاف را در نظر گرفت، به این معنا که باید بررسی شود آیا اگر فردی در چنین شرایطی و با این میزان توان مالی مبلغی دریافت میکرد، از آن راضی میشد یا خیر. این نوع پرداخت، مصداق عدالت است.
قانونگرایی و پرداختهای اضافی
معنای دیگر عبارت «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ» این است که ابتدا باید قانونگرایی رعایت و سپس انصاف میان طرفین برقرار شود. البته این بدان معنا نیست که دست انسان از پرداختهای اضافی بسته باشد؛ بلکه بر اساس این آیه خارج از چارچوب قانون نیز میتوان عمل کرد؛ اما نه به گونهای که قانون نادیده گرفته شود. گاهی اوقات با پرداختهای نادرست، افراد ناراضی و شاکی به وجود میآیند.
معنای دیگر «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ» این است که حق طرف مقابل باید محفوظ بماند و انصاف ایجاب میکند که به حق او آسیبی وارد نشود. البته در مواقعی میتوان پرداختهای اضافی داشت؛ اما باید برای آن یک دلیل مناسب وجود داشته باشد.
حفظ رضایتمندی و جلوگیری از نارضایتی در پرداختها
از سوی دیگر، احسان نیز به شدت توصیه شده است و پرداختهای اضافی باید با دقت و توجه انجام شود تا افراد احساس نکنند که در آینده حقشان نادیده گرفته شده است. در این راستا، باید توجیهاتی پیدا کرد تا افراد شاکی نشوند. اگر یک بار پرداختی انجام نشود، ممکن است افراد تصور کنند که دیگر مورد قبول نیستند و دیگر از سوی ما پذیرفته نمیشوند. بنابراین، در حالیکه مأموریت داریم خیرات را در اختیار دیگران قرار دهیم، باید همواره افراد را در سطح رضایتمندی نگه داریم و نباید به گونهای عمل کنیم که در آینده نتوانیم به آنها کمک کنیم یا در موقعیتی قرارشان دهیم که مدعی شوند. اساس کار باید همواره بر مبنای انصاف باشد.
رعایت تمامی جوانب انصاف در روابط انسانی
برای توضیح بیشتر باید گفت که گاهی اوقات خودِ پرداختهای انسان از نظر ظاهری خوب است؛ اما کیفیت منصفانهای ندارد. پیشتر اشاره شد که ممکن است حرمت طرف مقابل حفظ نشده باشد، یا مقدار پرداختی زیاد باشد و یا عزت و احترام لازم برای فرد گیرنده در نظر گرفته نشده باشد. نکته مهم این است که در بحث انصاف، باید همه این جنبهها مدنظر قرار گیرد. یعنی اگر در فرآیند پرداخت، تمامی شرایط جانبی و مهم رعایت شود، در این صورت فرد در فضای انصاف قرار میگیرد و پرداخت او منصفانه خواهد بود.
پرداخت اضافی و افزایش ارزش انسانی
«بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ»[5]
«با نيكى كردن منزلتها بزرگ شود.»
عبارت «بِالْإِفْضَالِ» به معنای پرداخت فاضلانه و اضافی است. فضل در این عبارت به معنای زیادی است. زمانی که فردی لطف زیادی به کسی دارد، قدر و ارزش خود را افزایش میدهد.
عبارت «وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ» بدین معناست که اگر طرف مقابل قدردان باشد و شما پرداختهای اضافی نسبت به او داشته باشید، او با شکرگزاری ظرف وجودی خود را پر میکند و میداند که شما لطف زیادی به او داشتهاید. در این حالت، هیچ منتی متوجه او نیست و ارزش وجودی شما با این پرداختهای بیشتر افزایش مییابد. بنابراین، نباید در محاسبات و پرداختهای خدایی خود دقت زیادی کنیم. اگر افرادی که با آنها زندگی میکنیم قدردان هستند، باید به خود بگوییم: «خداوند در حال حاضر این مقدار مال، توان، زمان و آبرو را در اختیار من قرار داده است تا برای دیگران خرج کنم». در این صورت، اگر اطرافیان ناشکر نباشند و قدردان الطاف دیگران باشند، فرد معطی نباید فکر کند که هر چیزی که برای آنها خرج میکند، کاری مهم است که او انجام داده، بلکه باید بداند که با این پرداختهای خداپسندانه، ارزش خود او افزایش مییابد.
در نامه 31 نهج البلاغه، امیرالمؤمنین دستورالعملهایی ارائه میدهد و سپس تأکید میکند که باید مراقب بود این اصول را نباید هر جا به کار برد. این اصول باید برای افرادی که قدردان هستند به کار گرفته شوند. اگر فردی که نسبت به او لطف دارید، قدردان نیست و فکر میکند که شما موظف به این لطف هستید، در این صورت باید موقتاً از پرداختهای اضافی خودداری کنید.
توقعات و اسارت ذهنی و تأثیر آن بر عزت و آرامش
«الطَّامِعُ فِی وَثَاقِ الذُّلِّ»[6]
«کسی که طمع به لطف دیگران دارد، اسیر و ذلیل است.»
این جمله حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بسیار عمیق است. زمانی که انسان به فرزند یا همسر خود نیکی میکند و در ازای این نیکی از آنها انتظار جبران دارد، حتی اگر این توقع را به زبان نیاورد، همین توقع باطنی او را همچون یک اسیر، در بند میکند. همانطور که زندانی از عزت بیبهره است، انسان نیز وقتی در بند توقعات خود قرار میگیرد، نمیتواند با عزت زندگی کند.
این توقعات ذهن انسان را مشغول میکند و مانع از تفکر درست میشود. چنین فردی حتی نمیتواند آزاداندیشی داشته باشد. اگر شخصی که نیکوکار است، دائماً در فکر این است که چرا فلان شخص برای او کاری نکرده است؟ این یک اسارت ذهنی است و به عزت انسان آسیب میزند. شاید به همین دلیل است که سالمندان قدیمی عزت بیشتری دارند، زیرا آنها توقعات کمتری از اطرافیان خود دارند. اما اگر امروزه برخی از سالمندان عزت کمتری دارند، شاید به این دلیل باشد که دائماً در ذهنشان برنامهریزی میکنند که دیگران باید به آنها توجه کنند و خدماتی برایشان ارائه دهند. این نوع تفکر به عزت و بزرگی انسان آسیب میزند.
توقعات پنهانی و تأثیر آن بر عزت انسان
باید توجه داشت که در روابط انسانی، گاهی اوقات عوامل پنهان و مخفی میتوانند کیفیت ارتباطات را تحت تأثیر قرار دهند. طمع و توقع دو عامل مخفی هستند که عزت ظاهری فرد را از بین میبرند. به طور ناخودآگاه ممکن است گفته شود که فلانی با وجود خدمات فراوان یا علم زیادی که دارد، چرا عزت خاصی ندارد؟ باید گفت که همین توقعات پنهانی به شخصیت او آسیب وارد کرده است.
حفظ شخصیت در دوران سالمندی
به افرادی که هنوز به سن سالمندی نرسیدهاند یادآوری میشود که همیشه عوامل ظاهری نیستند که روابط انسانی را بهبود میبخشند. دوران سالمندی سالم، نتیجه ویژگیهای اخلاقی و شخصیت در دوران جوانی است. انسان هر خلقوخویی که در جوانی داشته است، در دوران سالمندی آن خلقوخو تقویت و تشدید میشود. بنابراین، باید انسان روی معنویات خود کار کند تا هیچگونه توقعی از دیگران نداشته باشد و عزت خود را تا آخرین لحظه عمر حفظ کند. هرگونه توقع صدمه جدی به عزت انسان وارد میکند.
تلاشهای نیکوکارانه و اهمیت آن در ارتباطات سالم
«وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ»[7]
«با تحمل زحمات و هزینهها برتری و عظمت فردی به وجود میآید.»
برای داشتن ارتباطات سالم، باید هزینه، توان و انرژی صرف کرد. در دنیای امروز که زندگیها به سمت راحتی پیش میروند، باید از خود بپرسیم آیا واقعاً اینقدر راحتی در زندگیها باید وجود داشته باشد؟ برای حفظ ارتباطات، قرار بر این است که انسان زحماتی را متحمل شود. این بدان معنا نیست که این زحمات باید به حدی باشند که مانع برقراری ارتباطات شوند؛ اما باید آگاه باشیم که این تلاشها در نهایت به نفع خود فرد نیکوکار است و نباید فکر کنیم که تنها طرف مقابل از این کارهای نیک بهرهمند میشود. بنابراین، فرد معطی نباید هیچ منتی بر طرف مقابل خود بگذارد.
تأثیر زحمات در ایجاد عزت و ارتباطات پایدار
زحمات مربوط به برگزاری مهمانیها، تلاش برای رفت و آمد و ارائه خدمات به دیگران همگی هزینههایی دارند که فرد باید آنها را بپذیرد. نتیجه این تلاشها، بزرگی و عزتی است که به دست میآید. اگر فردی در خانهاش را ببندد و هیچ مهمانی را نپذیرد، ممکن است از نظر ظاهری زندگی مرتب و زیبایی داشته باشد؛ اما در چنین زندگیای، روابط انسانی نادیده گرفته شدهاند. برای برقراری روابط سالم با اطرافیان، هزینههای رفت و آمد، هزینههای مالی و زمانی وجود دارند که نباید فراموش شوند.
اهمیت زحمتها برای روابط عمیقتر
نگهداری داراییها به گونهای که از آنها بهرهبرداری درست نشود، هنر نیست. ارزش واقعی زندگی در این است که داراییها در خدمت رشد فردی قرار گیرند، نه اینکه مسدود شوند و فقط در اختیار خود فرد باقی بمانند. اگر فردی محترم سالها در خانهاش را ببندد و هیچکس را به داخل خانه راه ندهد، در واقع عزت و احترام خود را از بین برده است. این نوع نگرش که «راحتی» به عنوان یک ارزش مطرح شود، میتواند آسیبهایی به ارتباطات انسانی وارد کند. این نوع زندگی باعث میشود که دیگران از ما فاصله بگیرند و در نهایت هیچ ارتباطی برای ما باقی نماند.
«راحتی» نباید بهعنوان یک ارزش در نظر گرفته شود. ارتباطات انسانی و زحماتی که برای حفظ آنها متحمل میشویم، در واقع منجر به ایجاد انرژی مثبت و رشد شخصی میشود. ارتباطات مثبت، انرژی زیادی به انسان میدهند و اگر کسی زحماتی برای حفظ این ارتباطات متحمل شود، این زحمات ارزشمند است. اگرچه ممکن است در ابتدا برقراری ارتباطات دشوار به نظر برسد، اما این زحمات در نهایت به ما کمک میکند تا روابط عمیقتر و معنادارتر برقرار کنیم.
اهمیت برقراری ارتباطات مؤثر در جلوگیری از مشکلات
طلاقهای عاطفی و ظاهری که این روزها رایج شدهاند، و یا این مشکل که بسیاری از والدین از مشکلات فرزندان خود بیخبرند، ممکن است ناشی از ارتباط نداشتن با دوستان و آشنایان باشد. زمانی که والدین فرزندان خود را ببینند، از نوع نگاه آنها به یکدیگر میتوانند متوجه شوند که رابطهشان با همسرانشان چگونه است. بنابراین، انسان باید برای برقراری ارتباطات مؤثر تلاش کند. ممکن است راحتی حاصل از برقرار نکردن ارتباط به نظر مطلوب بیاید؛ اما پیامدهای جدی و ناراحتکنندهای در پی خواهد داشت. ارتباط نداشتن باعث میشود افراد از حال یکدیگر بیخبر باشند و این امر میتواند مشکلات جدی در روابط ایجاد کند. بنابراین نباید از زحمت برقراری و حفظ ارتباطات هراس داشته باشیم.
روابط انسانی عمیقتر از زیبایی ظاهری
زحمت کشیدن برای برقراری ارتباطات انسانی نهتنها نادرست نیست، بلکه امری ضروری است. باید به این نکته توجه داشت که تلاش و زحمات انسانها برای برقراری ارتباطات درست، در نهایت به رشد و تعالی او منجر میشود. در این راستا، تجربهای از تدریس در دانشگاه تهران ذکر میشود. یکی از دانشجویان دکتری داستانی را درباره برادرش نقل کرد که ملاک انتخاب همسر او تنها زیبایی ظاهری بود. در نهایت، او همسر بسیار زیبایی را انتخاب کرد، اما این همسر در ۲۵ سالگی به بیماری نادر پیری زودرس مبتلا شد و ناگهان شبیه فردی نود ساله شد! این داستان نشاندهندۀ این است که زیبایی ظاهری نمیتواند جایگزین روابط عمیق انسانی شود
.
تلازم هزینههای بجا و برکات الهی در روابط خانوادگی
اگر فردی بخواهد به جایگاه بزرگ و عزت در زندگی برسد و در ارتباطات خود به مقامات درست و صحیح دست یابد، باید هزینههایی را بپردازد و از مال، جان، زمان و آبروی خود هزینه کند. خانواده، مقدسترین نهاد است و خداوند به این نهاد مقدس، بیشترین برکتها را عطا میکند. این وعدۀ خداوند در قرآن است که «وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ»[8] «و خداوند برای هر کس که بخواهد، برکتها را چند برابر میکند.» خداوند برکتهای بینظیری به هزینههایی که فرد نیکوکار میپردازد، میدهد؛ مشروط بر اینکه ذهن خود را اصلاح کند.
زحمت کشیدن در مسیر درست و دستیابی به جایگاه رفیع
زحمت کشیدن و تلاش در مسیر درست هیچ اشکالی ندارد. چه ایرادی دارد که گاهی انسان برای رسیدن به هدفی درست تلاش کند و زحمت بکشد؟ زمانی که کاری با عشق و انگیزه انجام شود، میزان زحمت به طور چشمگیری کاهش مییابد. با این حال، هیچ فردی نباید تمام بار مسئولیت را بر دوش دیگران بگذارد. بزرگترها باید سعی کنند کارهای خود را به تنهایی انجام دهند و نباید تمام زحمات را بر دوش دیگران بگذارند. از سوی دیگر، کسانی که بار دیگران را به دوش میکشند، باید این باور را داشته باشند که چیزی از آنها کم نشده است. هرچه بیشتر زحمت بکشیم، به تعبیر امیرالمؤمنین مقام و بزرگی به ما داده میشود.
اگر هزینههای مربوط به مکان، زمان و مالی را به خاطر راحتی و آسایش خود کنار بگذاریم، باید بپذیریم که نظرات و گفتههای ما در نظر دیگران ارزشی نخواهد داشت؛ زیرا دیگر در جایگاهی نیستیم که گفتههایمان معتبر باشد. عبارت «وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یجِبُ السُّودَدُ» به این معناست که انسان باید برای انجام کارهای خیر و نیک از راحتیهای خود بگذرد. این تعبیر به ما میآموزد که هرچه بیشتر زحمت بکشیم و هزینههای زندگی را بپذیریم، به همان اندازه عزت و برتری بیشتری خواهیم یافت. حضرت به ما یادآوری میکند که زندگی راحت و بدون زحمت، اگرچه ممکن است در ابتدا جذاب به نظر برسد، در نهایت منجر به از دست رفتن ارزشها و تضعیف ارتباطات انسانی میشود.
انتخاب آگاهانه در صرف زحمات
باید روشن کنیم که زحمات انسان در کدام یک از سه دسته قرار میگیرند: آیا این زحمات بهطور حسابشده و با نگاه هزینهای انجام میشوند، یا اینکه فرد بهصورت آگاهانه و با انتخاب شخصی، تلاشهای خود را در جهت اهداف صحیح و درست صرف میکند، یا اینکه از تحمل زحمات تحمیلی، خودداری میکند؟ در نهایت هیچکدام از ما نمیتوانیم از جسم، جان، مال و زمان خود صرفنظر کنیم؛ زیرا در این دنیا یا باید از این نعمتهای الهی بهدرستی بهره ببریم، یا در آینده مجبور خواهیم شد این منابع را برای حل مشکلات و بیماریها هزینه کنیم. پس چرا به جای اینکه از این نعمتها بهطور صحیح استفاده کنیم، خود را از پذیرش این هزینهها و تلاشها در جهت خیر و پیشرفت محروم کنیم؟
زحمت کشیدن با آداب و بهرهمندی از برکات آن
امیدواریم که خداوند به ما کمک کند تا روابطمان با دیگران بهبود یابد. این تلاشها و زحمات نیز آداب خاص خود را دارند؛ اگر به آداب زحمت کشیدن اعتقاد داریم، باید بدانیم که خود اجرای این آداب نیاز به زحمت دارد. باید تمام تلاشمان را بکنیم تا بر آداب افراد کار کنیم، چرا که این امر در جامعه امروزی کمرنگ شده است. دلیل این وضعیت این است که بسیاری از افراد تنها به دنبال راحتی هستند. بهویژه نسل جوان کمتر به آداب توجه میکند، زیرا بزرگترها معمولاً به آنها توصیه کردهاند که راحت باشند. اما باید این نکته را درک کنیم که راحتی به معنای نادیده گرفتن آداب نیست. آداب نیاز به زحمت دارد، اما زحمتی که شیرین و خوشایند باشد. وقتی که ما زحمات لازم را متحمل میشویم، زیباترین و پربرکتترین نتایج در زندگی ما پدیدار خواهد شد.
تاریخ جلسه: 8/11/1401 – جلسه هفدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. نهجالبلاغه، حکمت 236.
[2] . کافی (ط-اسلامیه)، ج4، ص11.
[3] .نهجالبلاغه، حکمت 232.
[4]. نهجالبلاغه، حکمت 223.
[5] نهجالبلاغه، حکمت 224.
[6] نهجالبلاغه، حکمت 226.
[7] نهجالبلاغه، حکمت 224.
[8] سوره بقره، آیه 261.