باز اندیشی ـ بخش دوازدهم

مقدمه

 

در زندگی بعضی اوقات نیاز به بازنگری داریم. تجدید نظر و نگاهی دوباره باید در این عالم توسط خود ما صورت بگیرد. هر کسی خودش باید نامۀ عملش را بازخوانی کند. از اولیاء‌مان استدعا می‌کنیم دست‌گیری کنند تا از امور منفی جدا شویم. و اگر متوجه حسنات و کمالاتی شدیم خداوند را سپاسگزاریم و از واسطه‌های فیض‌مان تشکر می‌کنیم.

 

بازنگری در اعتقاد به نَفَس قدسی اولیای الهی

 

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»[1]

«و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مى‌كنى؟ فرمود: مگر ايمان نياورده‌اى؟ عرض كرد: چرا، ولى براى آنكه قلبم آرامش يابد. (خداوند) فرمود: چهار پرنده (طاووس، خروس، كبوتر و كلاغ) را برگير وآنها را نزد خود جمع وقطعه قطعه كن (و درهم بياميز) سپس بر هر كوهى‌  قسمتى از آنها را قرار ده، آنگاه پرندگان را بخوان، به سرعت بسوى تو بيايند و بدان كه خداوند تواناى حكيم است.»

هر کدام از ما چقدر به نَفس صاحب نفس معتقدیم؟! هر بار که شما به اباعبدالله سلام می‌دهید، چقدر روی این ارتباط حساب می کنید؟!

کاستی‌ها و دارایی‌های خود را بازنگری کنیم. وقتی کاستی‌های خود را می‌بینم خود را محتاج به نَفس صاحب‌نفس بدانیم. هر زمان که ما به معصومین سلام می دهیم، بازتاب توجه آنهاست. هر خیری که از ما صادر می‌شود، از معدن خیر که معصومین هستند، صادر شده است.

دوست نزدیکتر از من به من است

وین عجب تر که من از وی دورم

 «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه»[2]

اگر از خوبی یاد شود، آغاز و ریشه و شاخه و سرچشمه و جایگاه نهایتش شمایید.»»

 

همۀ گشایش‌های زندگی ما با دعای اولیاء ‌ماست. اگر انبساط خاطر دارید اگر حسناتی از شما صادرمی‌شود، اگر رذائلی از شما دور شده است، از دعای اولیای الهی است. وقتی صاحبدل صدایتان بزند، حرکت برایتان آسان است.

مگر صاحبدلی روزی ز رحمت

کند بر حال درویشان دعایی

چهار پرنده مخلوط بودند، فقط ابراهیم صدا می‌زند و با نَفَس صاحب‌نَفس زنده می‌شوند و دوان دوان می‌آیند. اگر در مجالس شادی و حزن اهل بیت شرکت می‌کنیم؛ چون ما را صدا زده‌اند؛ اما ما چقدر روی توجه آنها حساب باز می‌کنیم؟!

قدر خودتان را بدانید، در عین حال هیچکدام از این عنایات را به اسم خودتان سند نزنید. هر بندگی که با سهولت انجام می‌دهیم، از دعای اولیاء ‌ماست. حضرت ولیعصر سفرۀ دعایش را گسترده می‌اندازد و همۀ ما را تحت دعای خود قرار می‌دهد.

 

بازنگری در استفاده از وُسعت وجود

 

«مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»[3]

«مثل کسانی‌که اموالشان را در راه خدا خرج می‌کنند مَثَل دانه است که در هر دانه‌ای صد دانه است. خدا چند برابر می‌کند.و خداوند وسعت دهنده است.»

در یک بازنگری هرکس به وسعت وجودی خود پی می‌برد. وسعت وجودی ما نامحدود است و ما وقتی آن را محدود می‌کنیم، به خود ظلم کرده‌ایم. میل ما باید به سمت گستردگی وجودمان باشد و خوشی و ناخوشی به ما آسیب نزند. اگر گاهی گرفتاری پیش می‌آید چقدر با گرفتاری کنار می‌آییم! آیا در خوشی‌ها بندگی داریم یا طغیان می‌کنیم؟

متأسفانه ظرف ما کوچک است، نه طاقت گرفتاری دارد و نه طاقت خوشی. وقتی ظرف بزرگ می‌شود خوشی و ناخوشی در ما تغییری ایجاد نمی‌کند. اینجاست که ضرورت وسعت وجودی را احساس می‌کنیم.

 

ثمرۀ بازنگری در وُسعت وجود

 

با وجود گسترده، خود را نسبت به سابق محتاج‌تر به خداوند می‌بینیم و هر کاری هم می‌کنیم آنرا به نام خود سند نمی‌زنیم. وقتی وجود گسترده داریم یک خروار وجود خرج نشده برای خدا داریم و به جای اینکه خود را از خدا طلبکار بدانیم، خود را بدهکار می‌بینیم. خداوند سعۀ وجودی را نصیب افرادی می‌کند که خود را برای خدا خوب خرج می‌کنند. نتیجۀ گستردگی این است که عملکرد ما به چشم‌مان نمی‌آید.

پس بازنگری کنیم آیا وجود وسیع داریم یا خیر؟ خداوند، واسع و وسعت دهنده است و اگر ما وسعتی نداریم معلوم است برای خدا خوب خرج نمی‌کنیم، اگر برای خدا خرج کنیم مطمئن باشیم اولین بازگردانش سعۀ صدر و وسعت‌دهندگی است.

اگر برای خدا و با نیت صادقانه و خالصانه مصرف کنیم، حتماً به‌سرعت به ما یک سعه وجودی داده می‌شود. در وجود وسیع دیگر رذیلت اخلاقی دیده نمی‌شود، بابت خیرات کمی که انجام دادیم شرمنده می‌شویم و احساس نیازمان به عمل صالح افزایش پیدا می‌کند.

 

بازنگری در حال خوب نداشتن

 

«الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ »[4]

«كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند و سپس به دنبال آنچه انفاق كرده‌اند، منّت نمى‌گذارند و آزارى نمى‌رسانند، پاداش آنها برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگين مى‌شوند.»

ما به وعده‌های خدا باور قطعی داریم. اگر کسی میل و مالش را برای خدا خرج کرد؛ اما بعداز اینکه خرج کرد به نظرش بزرگ نیامد و خودش را هم مطرح نکرد، اجر او محفوظ است.

در انجام عمل خیر اگر از خود تعریف کنیم، دیگران نمی‌پسندند؛ اما اگر از لطف خدا بگوییم دیگران می‌پسندند.

گروهی از افراد روان سالمی ندارند. یا غصۀ گذشته را می‌خورند و یا دلهرۀ آینده را دارند. علی الحساب در حال زندگی نمی‌کنند. نباید نگرانی و دغدغه و تأسف و حسرت در زندگی ما دیده شود. رب کریمی داریم که به ما لطف و رحمت دارد.

بازنگری کنیم با وجود اینکه خیلی هم فعالیت می‌کنیم چرا حال خوب نداریم؟ به جای اینکه یک وجود فعال و بانشاطی داشته باشیم، فرسوده هستیم! شاید به‌دنبال کار خیر، منت می‌گذاریم؛ به همین دلیل حال خوب نداریم.

علت دیگر حال خوب نداشتن بزرگ جلوه کردن و به چشم آمدن کارهاست، لذا خوشحالی ما گرفته می‌شود. یا ممکن است کار ما به نظرمان بزرگ نیامده است؛ اما خود را مطرح کردیم و امضای کوچکی پای کار خود می‌زنیم! در این صورت هم به عواقبی دچار می‌شویم.

 

تاریخ جلسه: 1403/4/27 ـ جلسه 12

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»  

 


[1]. سوره بقره ،آیه 260.

[2] . الوافی، ج 14، صفحه 1566.

[3]. سوره بقره، آیه 261.

[4]. سوره  بقره، آیه 262.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *