باز اندیشی ـ بخش سیزدهم

مقدمه

 

گاه در زندگی نیاز به بازاندیشی اعتقادی، رفتاری و گفتاری داریم. اگر نکات مثبتی دیده شود، از خداوند سپاسگزار باشیم و بدانیم تمام حسنات در پروندۀ اعمال ما با وساطت حضرات معصومین است و نقش ولایتی آنهاست که از درخت وجودی ما این ثمرات مشاهده می‌شود؛ اما اگر خدای نکرده نقائص و کاستی‌ها و ضعف‌هایی را به هنگام بازنگری می‌یابیم به رسم ادب عاجزانه از اولیاء‌مان استدعا می‌کنیم تا ضعف‌ها و کاستی‌ها بر ما باقی نماند و مرتفع شود. هر کدام از ما کتاب نفس خودمان را می‌خوانیم و می‌خواهیم نواقص و ضعف‌های خود را بشناسیم و برای رفع آن‌ها اقدام کنیم.

 

بازنگری در انفاق‌ها

 

«وَ مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»[1]

«و مَثل كسانى كه اموال خود را در طلب رضاى خداوند واستوارى روح خود انفاق مى‌كنند، همچون مَثل باغى است كه در نقطه‌اى بلند باشد وباران‌هاى درشت به آن برسد وميوه‌ى خود را دو چندان بدهد. واگر باران درشتى نبارد، باران‌هاى ريز و شبنم ببارد و خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد، بيناست.»

گاهی به دل خود که نگاه می‌کنیم خوشحال و سرحال نیستیم، افسرده‌ایم، شادابی و نشاط نداریم، چرا؟ باید در یک بازنگری توجه کنیم که آیا خرج می‌کنیم یا نه؟ زمان، سلامتی، زبان، اعضاء و جوارح خود را خرج می‌کنیم یا نه؟ در گام دوم برای رضای خدا خرج می‌کنیم یا برای حظّ نفس خود؟

چقدر اتصاف به صفات خداوند داریم؟! چقدر کارهایی که انجام می‌دهیم در جهت اتصاف به صفات الهی است؟! وقتی خدا از ما راضی می‌شود که صفات او را در خود تثبیت کنیم. در این صورت حال دل ما خوب است، باغ داریم و این باغ دائم، میوه می‌دهد و خیررسان به دیگران است. در بازنگری به خود متوجه می‌شویم اگر حال دلمان خوب نیست؛ چون باغ نداریم. مال و میل‌مان را در مسیری که پسند اوست، خرج نمی‌کنیم.

هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست

ورنه تشریف تو از بالای کس کوتاه نیست

 

بازنگری در جلب رضایت الهی

 

در ادامه مباحث انفاق خداوند می فرماید مَثل افرادی که مالشان را در راه خدا خرج می‌کنند، قصد اولیه‌شان طلب رضایت الهی است، می‌خواهند با صفات الهی به ثبات برسند و مظهر صفات الهی بشوند، باغی است که در بلندی قرار دارد که چشم اندازش بسیار زیباست و دو برابر باغ‌های دیگر میوه می‌دهد؛ چون خاک این باغ مستعد است، همیشه آباد است و ثمر دارد.

البته خدا می‌داند هر کسی وقتی خرج می‌کند، براساس چه نیتی است. آیا وقت، سلامتی، زبان و اعضاء و جوارحم را برای خدا خرج می‌کنم؟ آیا برای رضای خدا خرج می‌کنم یا برای حظ نفس خود! نه برای طلب رضایت او!

اگر باغداری باشم که باغش ثمره داشته باشد، بارندگی مایۀ خوشحالی می‌شود. باغداری که دائم بارش رحمت فراوان را می‌بیند، حالش خوب است. حتی بارش رحمت کم هم باشد، حالش خوب است.

 

جرا حال دلمان خوب نیست؟

 

بازنگری کنم چرا حال باغم خوب نیست؟! چرا سرحال نیستم؟! چرا باغدار نیستم. چرا دلم گرفته است؟!

عامل دل‌گرفتگی آن است که باغ ندارم. در باغداری دو چیز بسیار مهم است:1. خاک باید مناسب باشد؛ 2. آبیاری باید فراوان و به‌موقع و مناسبصورت گیرد.

اطمینان داریم که خاکمان مناسب است؛ زیرا در روایت آمده است:

«شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا»[2]

«شيعيان ما جزئى از ما هستند كه از باقى‌ماندۀ گل ما آفريده شدند.»

وعده‌های لطف و رحمت و عنایت الهی هم دائم می‌رسد؛ اما چرا حال دلم خوب نیست؟ یا باید وعدۀ الهی صادق نباشد که هست؛ چرا من آن حال خوب را دریافت نمی‌کنم؟!

 

دریافت عنوان مناسب و حالِ خوب

 

وقتی عنوان شایسته دریافت می‌کنیم حالمان خوب می‌شود. ما خواهان اتصاف به صفات الهی هستیم. در شب‌های قدر یکی یکی صفات الهی را می‌خوانیم و می‌خواهیم به صفات الهی متصف شویم. چقدر ما صبح تا شب دنبال این هستیم که اتصاف به صفات الهی پیدا کنیم؟!

در زیارت روز عاشورا می‌خوانیم:

«وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ اَلطَّالِبِينَ بِثَارِهِ»[3]

«و قرار بده ما را از طالبین خون حسین علیه‌السلام.»

وقتی از خداوند درخواست می‌کنیم که ما را خونخواه اباعبدالله قرار بده، یعنی وارث قرار بده؛ وارث یعنی وارث صفات اباعبدالله بشوم. من چقدر اتصاف به صفات اباعبدالله دارم؟! چقدر کارهایی که انجام می‌دهم مورد رضایت الهی است؟! خدا وقتی از ما راضی می‌شود که مثل خودش و متصف به صفات او باشیم. در این صورت باغ داریم و باغمان هم دائم ثمر می‌دهد.

فردی خدمت امام صادق علیه‌السلام رسید، امام به او فرمود:« عمره رفته‌ای؟» گفت: «خیر!» امام فرمود: «می‌خواهی کاری انجام دهی که ارزش آن به اندازۀ صد عمره باشد؟! خوشحال کردن دل یک مؤمن به اندازۀ صد عمره ارزش دارد!»

وقتی در مجالس اباعبدالله شرکت می‌کنیم، دل دختر پیامبر که عالم، شهید، همسر شهید و مادر شهید و در اوج قلۀ انسانیت است، شاد می‌کنیم؛ همین امر حالِ دلِ ما را خوب می‌کند.

وقتی خودمان را بازنگری می‌کنیم قانوناً وقتی باغ داریم باید حال دلمان خوب باشد؛ اگر خوش نیستیم، باغ نداریم! مال و میلم را در مسیری که پسند اوست خرج نمی‌شود.

وجود مقدس جواد الائمه آب وضوی خود را پای درخت خشکیده‌ای ریختند، سبز شد و تا سالیان سال ثمره داد! از اولیاء‌مان بخواهیم باغ خشکیده و بی‌ثمر ما را آباد کنند.

 

تاریخ جلسه: 1403/4/28 ـ جلسه 13

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»  

 


[1]. سوره بقره، آیه 265.

[2]. الأمالی، ج۱، ص۲۹9.

[3]. مفاتیح‌الجنان، زیارت روز عاشورا.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *