مقدمه
توفیق داشتیم بازاندیشی و بازنگری به بعضی از افکار و گفتار خودمان داشته باشیم که اگر نیاز به اصلاح دارد، با وساطت حضرت اباعبدالله خود را اصلاح، وگرنه ثبات رفتار صحیح مان را درخواست کنیم.
بازنگری در معرفت به حضرات معصومین
«وَ رَسُولاً إِلى بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیكُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیوتِكُمْ إِنَّ فی ذلِكَ لَآیةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[1]
«و (عیسى را به) پیامبرى بهسوى بنىاسرائیل (فرستاد تا بگوید) كه همانا من از سوى پروردگارتان براى شما نشانهاى آوردهام. من از گِل براى شما (چیزى) به شكل پرنده مىسازم، پس در آن مىدمم، پس به اراده و اذن خداوند پرندهاى مىگردد. و همچنین با اذن خدا كور مادرزاد و مبتلایان به پیسى را بهبود مىبخشم و مردگان را زنده مىكنم واز آنچه مىخورید و آنچه در خانههایتان ذخیره مىكنید به شما خبر مىدهم، براستى اگر ایمان داشته باشید در این معجزات براى شما نشانه و عبرتى است.»
حضرت عیسی میفرماید خداوند مرا هم مظهر نام «خالق»، آفریده است! علامتش هم این است که من یک مشت خاک برمیدارم به شکل پرنده در میآورم و به آن میدمم و آن پرنده پرواز میکند!
پرشها و جهشهای ما با نفخ صور اولیاء ماست. گاه نگاهشان و گاه نفَسشان کارساز است؛ اما این دم اولیاء را کجا پیدا کنیم؟ ما همه دنبال صاحب نفسایم! اما بایستی بدانیم که اولاً آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند؛ ثانیاً معتقدیم عنایت از طرف آنها صورت میگیرد. دم آنها به ما میخورد که ما جذب این مجالس میشویم. اول جذبه از طرف آنهاست.
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
رهایی از خاکدان عالم ماده
عنایت اینها به ما این است که از خاکدان عالم ماده رها میشویم، پرواز میکنیم. روی زمین میآییم آب و دانهمان را میخوریم دوباره میرویم به آسمان. این نفَس به اذن حق تأثیر میگذارد!
حضرت عیسی خود را اینگونه معرفی میکند:
«وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیوتِكُمْ»
«من به شما خبر میدهم که در خانههایتان چه میخورید و چه در خانههایتان ذخیره کردید.»
یکی از نقش های اولیاء ما در زندگی این است که به ما این آگاهی را میدهند که قوت ما مناسب است یا خیر. معرفت داریم یا نداریم.
مرحوم نمازی میگوید: هنگامی که بیمارستان نمازی را میساختم، یکدفعه در دلم گذشت که بعضی چه توفیقاتی دارند! در همان هنگام آقای نجابت دستش را روی شانۀ من گذاشت و گفت: اگر خدا اندگی معرفت خودش را به تو بدهد از صدها ساختمان نمازی بهتر است!
قوت معرفت
گاهی قوت من و شما قوت معرفت است. خاصیت این قوت آن است که وقتی معرفت داشته باشیم به ما قوت موحد شدن را میدهند؛ از اسباب عبور میکنیم و به مسبب الاسباب میرسیم! در هر چیزی که مینگریم، خدا را ملاحظه میکنیم.
اگر در محضر حضرات معصومین قرار بگیریم به ما خبر میدهند که چه میخوریم! این معرفتی است که در آن هیچ تردید و تزلزلی نیست! حضرات معصومین به ما میآموزند که از رزق گوش و زبان و اعضاء و جوارح درست بهره میبریم یا نه!
عیسی میگوید من به شما خبر میدهم که چه چیزی را در دلتان ذخیره میکنید. برای مثال، فردی به من کملطفی داشته است، حال آیا کملطفی او را بایگانی کردهام؟! یا آن را به فراموشی سپردهام! گاهی حب اهل بیت را ذخیره میکنیم که علم نافع است و ذخیرهای نورساز.
اولیاء ما به ما خبر میدهند که آنچه در دل خود ذخیره کردهایم نافع است یا مضر؟! روزی را در پیش داریم که فقط آنچه ذخیره کردیم به دردمان میخورد. بعد از رحلت علامه حلی، ایشان به خواب یکی از خویشان خود آمد و گفت: «اگر زیارتهای اباعبدالله نبود و اگر کتابهایی که دربارۀ نماز نوشتم، نبود، احکامی را که به مردم آموزش دادم، به من سودی نمیرساند!» به این معنا که آنچه در دل خود ذخیره کردهایم میتواند در برزخ دردی از ما دوا کند!
ما در محضر معصوم با آنچه در دلمان ذخیره کردیم، آشنا میشویم؛ یعنی ما را از ذخایرمان آگاه میکنند. معلم عشق ما را از نابینایی و ناشنوایی و گنگی درمیآورد. ایشان میدانند با یک نابینا و ناشنوا و گنگ باید چگونه رفتار کنند.
نقش قائل شدن برای اولیای الهی
در تجدید نظر و نگاه دوباره به زندگیمان بایستی نقشی برای اولیاءمان قائل شویم. آنان صندوقخانۀ وجودمان را باز میکنند و ما را متوجه میکنند که چه حقایق و معارفی در آن ذخیره است! بهمیزانی که ارتباط ما با حضرات معصومین بیشتر و عمیقتر باشد، با قابلیتهای پنهانمان بیشتر آشنا میشویم و آنها را به فعلیت میرسانیم.
اگر به حال خود واگذار میشدیم، هرگز به ذهنمان خطور نمیکرد که «اَن یَجعَلَنی مَعکُم فِی الدُّنیا وَ الاخرة»[2] «ما را با شما قرار دهد در دنیا و آخرت.) را درخواست کنیم؛ اما این قابلیت در وجود ما قرار گرفته است و توسط معصوم برای ما رونمایی میشود.
حال خوب در معیت معصوم
وقتی با معصومین هستیم حال دلمان خوب است؛ چون داراییهایمان را به ما متذکر میشوند. ما را از توانمندیهای پنهانمان آگاه میکنند. عیسی میگوید: نگویید علم در آسمان است یا در دل زمین! علم در سرشت خود شماست! خودتان را حفاری کنید، با این حفاریها متوجه میشوید چه علومی در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است.
یکی از القاب حضرت اباعبدالله علیهالسلام، «ثارالله» است، «ثور» یعنی انقلاب و دگرگونی. حضرت، خاکهای درون ما را زیرو رو میکند تا گنجهای نهان آن ظاهر شود. وقتی حاکهای درون ما کنار زده میشود، میفهمیم که چشمههای زلالی در آن روان است! هر جا آب هست، آبادانی هم هست.
تاریخ جلسه: 1403/4/31 ـ جلسه 16
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سوره آل عمران، آیه 49.
[2]. مفاتیحالجنان، فرازی از زیارت عاشورا.