آیا در مسیر دینی نیاز به یاری و همراهی داریم؟
«فَلَمَّا أَحَسَّ عيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ»[1]
«پس چون عیسی به یقین دریافت که قوم ایمان نخواهند آورد، گفت: کیست که با من دین خدا را یاری کند؟ حواریّون (شاگردان خاص او) گفتند: ما یاری کنندگان دین خداییم، به خدا ایمان آوردهایم، و گواهی ده که ما تسلیم فرمان اوییم.»
این آیه به نکتهای عمیق اشاره دارد که حتی پیامبری چون حضرت عیسی علیهالسلام نیز در موقعیتهایی به یاری و همراهی نیاز دارد. این میتواند بهعنوان یک یادآوری برای همه ما باشد که در راه حقیقت و سیر به سوی خداوند، تنها حرکت فردی کافی نیست و نیاز به همراهی و پشتیبانی در این مسیر داریم. همچنین، این سؤال مهم مطرح میشود که آیا هدف نهایی ما واقعاً «الی الله» است و آیا به درستی در این راه حرکت میکنیم، یا نیاز به راهنمایی و همراهی داریم تا بتوانیم به مقصد برسیم.
خیلی دردناک است. وقتی حضرت عیسی فهمید بنی اسرائیل کافر شدند و قصد کشتن او را دارند گفت چه کسی همراه من دین خدا را کمک میکند؟ حواریون گفتند: ما انصار الله هستیم. ما دین خدا را کمک میکنیم. خودشان را با این عبارت معرفی کردند: «ما دلدادۀ خداییم در اعتقادات ما تردید نکن و تو گواهی بده ما تسلیم حق هستیم. خدایا! سریعا اسم ما را در گواهان بر حق بنویس.»
آیا در ادعای یاری امام زمان صادقیم؟
به واکاوی خود بپردازیم: هر روز صبح با ندای«و نُصرَتی مُعدَّة لَکُم» ادعای یاری امام زمان را داریم؛ چقدر در ادعای یاری امام زمان صادق و مخلص هستیم. همانطور که در تاریخ برخی از یاران حضرت عیسی در لحظات بحرانی از او جدا شدند، ممکن است ما نیز در شرایط دشوار از یاری امام زمان دست بکشیم. این سؤالات ما را به تأمل و خودآگاهی دعوت میکند تا بیاندیشیم که چقدر حقیقتاً امام زمان را برای خود میخواهیم و چقدر آمادگی داریم که خود را برای او فدا کنیم. صدای «مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ» هنوز بلند است و ما باید در پی یافتن جواب صادقانهای برای این سوال باشیم.
آیا در زندگی بر غیرخدا حساب میکنیم؟
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»[2]
«بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.»
این آیه به یک نکته بسیار مهم اشاره دارد که بسیاری از ما در موقعیتهای مختلف زندگی به جای اعتماد و توکل به خداوند، به افراد و امور دیگر تکیه میکنیم. بهویژه در موقعیتهایی چون تربیت فرزند یا مواجهه با مشکلات، گاهی بهجای پیروی از دستورات الهی، تسلیم خواستهها یا تأثیرات دیگران میشویم.
در این یادآوری، از ما خواسته میشود که تمام تکیهگاههای خود را تنها بر خداوند قرار دهیم و بدانیم که هر گونه وابستگی به غیرخدا، ما را از مسیر اصلی منحرف میکند. بازنگری در زندگیمان ضروری است تا متوجه شویم آیا واقعاً در هر مرحله از زندگی، خداوند را بهعنوان مرکز توجه و همهکارۀ خود قرار دادهایم یا نه.
شبهای احیاء هزار و یک اسم خدا را در جوشن کبیر میخوانیم تا مطمئن شویم همهکارۀ زندگی ما خدای سبحان است. «خَلِّصنا مِنَ النّار» یعنی از کثرات خلاص شویم و بدانیم هر گونه اعتماد به غیرخدا، ما را از مسیر قرب خارج میکند.
بازنگری در تسلیم دین بودن
«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ»[3]
«هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است.»
ظاهرا تمام سپاه عمربنسعد دین داشتند. شمر ۱۶ مرتبه حج رفته بود! دین داشتند؛ اما مسلمان نبودند.
در این آیه، به ضرورت بازنگری در ایمان و عملکرد خود اشاره شده است. قرآن هشدار میدهد که برخی ممکن است دین را دنبال کنند، اما نه بهطور واقعی؛ آنان تسلیم امیال و خواستههای خود هستند! اینگونه افراد، دینشان پذیرفته نمیشود و هیچگاه در مسیر حق قرار نمیگیرند. اسلام در واقع بهمعنای تسلیم شدن در برابر خدا در تمامی ابعاد زندگی است؛ در اعتقادات، احکام و اخلاق. اگر در مسیر دین دچار سستی یا نافرمانی شدهایم، باید دعا کنیم تا در همه جنبههای دین، تسلیم واقعی باشیم.
این یادآوری ما را به بازنگری در عمق ایمان خود و بررسی این سوالات دعوت میکند: آیا اخلاقیات ما مطابق با آموزههای دین است؟ آیا پرداختها و انجام وظایف دینیمان بهطور صحیح انجام میشود؟
این تفقه در دین ضروری است تا مسیر صحیح را بشناسیم و در آن ثابتقدم بمانیم.
بازنگری در تقوا
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[4]
«ای اهل ایمان، از خدا بترسید چنانچه شایسته خدا ترس بودن است، و نمیرید جز به دین اسلام.»
قرآن از ما میخواهد که تقوای واقعی را در پیش گیریم و بهطور کامل در برابر خداوند تسلیم باشیم. این توصیه به معنای این است که باید تمام توجه و تمرکزمان تنها به خداوند باشد و هیچ چیز دیگری، حتی در فکر و نگاهمان، جایی نداشته باشد.
در اینجا تأکید بر این است که خداوند هیچگاه از ما خواستهای نخواهد داشت که بالاتر از تواناییمان باشد و وقتی از ما خواستهای دارد، حتماً ظرفیت آن را داریم!
اگر در راه خدا حرکت میکنیم، باید کاملاً به خداوند توجه داشته باشیم و هیچ چیزی جز او را نخواهیم. اگر چشممان به غیر خدا بیفتد، یعنی در واقع در حالی که خدای کامل را داریم، به دنبال نواقص و نقصانها میگردیم.
در سطح بالاتر، باید در هنگام انجام عمل خیر یا عبادت، حتی از نگاه به نعمتها و پاداشها نیز دوری کنیم و تنها نیتمان خداوند باشد. این تقوا به ما یادآوری میکند که همیشه در تمام امور زندگی و عبادات، تنها خدا را مشاهده کنیم و هیچچیز دیگری را در مقابل او نیاوریم.
تاریخ جلسه: 1403/5/1 ـ جلسه 17
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سوره آل عمران ، آیه 52
[2]. سوره آل عمران ،آیه 64
[3]. سوره آل عمران ، آیه 85
[4]. سوره آل عمران ، آیه102