حادثه‌ای کوتاه و درسی بزرگ
اگرچه جنگ اُحد در مقیاس مسائل تاریخی و جهانی و مسائل جامعه، یک حادثه کوتاه‌مدت و کوچک است، اما درسی که قرآن در باب جنگ اُحد به ما داد، درس بزرگی است و متعلق به همیشه است.
خلاصه مطلب این است که خدای متعال به مسلمانان وعده می‌کند که ما شما را کمک خواهیم کرد، و این وعده در جنگ اُحد عملی می‌شود؛
«وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ»[1]
وعده کمک تحقق پیدا کرد و شما پیروز شدید و دشمن مجبور به عقب‌نشینی شد؛ تا اینکه مشکل به وسیله خود شما شروع گردید.
طبق روایات، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده بود:
«لَا تَبْرَحُوا هَذَا الْمَكَانَ فَإِنَّا لَا نَزَالُ غَالِبِينَ مَا ثَبَتُّمْ فِی مَكَانِكُمْ»[2]
«پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به تیراندازان گفت: این مكان را ترك نكنید و چنانچه در جاهایتان محكم باشید همچنان ما پیروزیم»
تا وقتی ایستاده‌اید، شما پیروزید. وقتی که مشکل پیدا شد و میل به مال دنیا و غفلت از وظیفه و چشم و هم‌چشمی در تکالب بر حطام دنیوی، بر احساس وظیفه و وجدان درونی و دینی فایق آمد، قضیه بعکس شد:
«حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ» اول سست شدید «وَ تَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ» به درگیری میان خودتان پرداختید «وَعَصَيْتُمْ» پُستتان را ترک کردید و آن‌جایی که به شما گفته بودند باشید و نگهبانی بدهید، محل را رها کردید؛ در نتیجه قضیه بعکس شد.
«ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم يَكُ مُغَيِّرًا نِعمَةً أَنعَمَها عَلى قَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم …» [3]
«این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی‌دهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند…»
این، یک قانون است؛ مثل قانون جاذبه، مثل قوانین دیگر طبیعی و تاریخی.
خدا نعمت را برنمی‌گرداند؛ ما هستیم که با رفتار خودمان، با عقب‌گرد خودمان، با سوء تدبیر خودمان درباره امور خویش، نعمت را بر می‌گردانیم. لذا قرآن به ما یاد می‌دهد که از زیاده‌رویهایتان به آنچه در امر خودتان انجام داده‌اید، استغفار کنید؛
«…رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَإِسرافَنا في أَمرِنا…»[4]
در جنگ اُحد قضیه برگشت؛ «مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ»[5] بعد از آنکه خداوند طلیعه پیروزی را نشان داده بود، اشتباه کردند. البته چون مؤمنند، چون یکباره دست نشستند، چون هدفها را دوست دارند، چون در ایمان به خدا صادقند، «وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ»؛ خدا می‌گذرد، یعنی جبران و کمک می‌کند؛ «وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ». این، درس ماجرای اُحد است.
نگوییم که آن چند ساعت به ما چه. الان همه ما در همان وضعیتیم. جامعه ما، نه امروز، بلکه از بعد از پیروزی انقلاب در همان وضعیت است. پیروزی مرحله‌یی انجام‌گرفته است. ما مأموریم بر اینکه ثغره و شکاف و کمینگاه را حراست و محافظت بکنیم. اگر غفلت کردیم، دشمن ما را دور خواهد زد و ضایعه خواهد آفرید. از اول انقلاب تا حالا نگاه کنید، هرجا دور خوردیم، بر اثر چنین غفلتی بوده است. اگر بگردیم، غفلت را پیدا می‌کنیم. همه‌اش دنبال مسائل تحلیل سیاسی نرویم. البته من منکر فعل‌وانفعالات بیرونی و واقعی و سیاسی نیستم؛ اما اُسّ اساس قضیه در درون خود ماست.
در همین ردیف آیات، بعد از یکی، دو آیه دیگر می‌فرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ…»[6]
«کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت…»
ما که در جنگ پیروز می‌شویم، به‌خاطر تقواست. اگر شکست بخوریم، به‌خاطر بی‌تقوایی است؛ به‌خاطر آن بیماری‌یی است که در جان ما رخنه کرده و ما از آن غفلت کرده‌ایم.
1370/5/23
[1] – «وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
«خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پیروزی بر دشمن در احد،) تحقق بخشید؛ در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل می‌رساندید؛ (و این پیروزی ادامه داشت) تا اینکه سست شدید؛ و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختید؛ و بعد از آن که آنچه را دوست می‌داشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانی کردید. بعضی از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضی خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پیروزی شما به شکست انجامید؛) تا شما را آزمایش کند. و او شما را بخشید؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد.» سوره مبارکه آل عمران، آیه 152
[2] – بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج20، ص 30 – مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج 2، ص 416
[3] – سوره مبارکه انفال، آیه 53
[4] – سوره مبارکه آل عمران، آیه 147
[5] – سوره مبارکه آل عمران، آیه 152
[6] – سوره مبارکه آل عمران، آیه 155
