تفسیر آیات 94 و 95 سوره مریم

خداوند در آیه 94 سوره مریم می‌فرماید:

 

«لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا»

 

«قطعاً خداوند همۀ آنان را حساب کرده، با دقّت شمرده است.»

 

از مصادیق اکرام خداوند: شمارش دم و بازدم

 

مفسری می‌­فرماید: «همۀ موجودات با وجود کثرت در حیطۀ قدرت و شمارش الهی قرار دارند.» نه‌تنها شمارگان افراد در محضر حق موجود است؛ بلکه به تصریح امیرالمؤمنین در خطبۀ ۹۱، خداوند شمارش دم و بازدم و تنفس تمام بندگان را دارد که این شمارش از اکرام خداوند سبحان حکایت می­‌کند؛ برای هر بنده­ای کد ویژه‌­ای در نظر گرفته ­شده؛ گویا هر بنده از اعتبار و امتیاز خاصی بهره‌مند است.

نکره بودن «عَدّاً» اشاره دارد به این که خداوند به نوعی بنده را می­‌شمارد که این نوع شمارش برای بنده ناشناخته است و از شمارش خداوند مطلع نیست.

 

خداوند در آیه 95 سوره مریم می‌فرماید:

 

«کلُّهُمْ آتِیهِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً»

 

«و همگى روز قیامت تنها (و تهى‌دست) نزد او خواهند آمد.»

 

تنهایی بنده در قیامت

 

هر انسانی و هر وجودی بدون یار و یاور در قیامت محشور می‌­شود؛ پس هیچ وجودی قابلیت همراهی دیگران را ندارد تا در قیامت به‌عنوان شریک خداوند خدمات داشته ­باشد.

چون خداوند احد و فرد است، همۀ بندگان را در قیامت فرد قرار می­‌دهد. گرچه در نظام عالم زوجیت را قرار داد؛ اما در قیامت این انفصال و نور توحید را بر همگان ظاهر می‌­کند.

در حدیث قدسی آمده است که خداوند می­‌فرماید:

«شتَمَنِی ابنُ آدمَ؛ وما ینبغِی لَهُ أَنْ یشتُمَنِی، وکذَّبَنی؛ وما ینبغِی له أن یکذِّبَنی، أما شتْمُهُ إیای فقولُهُ: إِنَّ لِی ولدًا، وأنا اللهُ الأحدُ الصمدُ لم ألِدُ ولَمْ أُولَدُ ولَمْ یکنْ لِی کفُوًا أحَدٌ، وأمَّا تکذیبُهُ إیای، فقولُهُ: لیس یعِیدُنِی کما بدَأَنِی، ولیسَ أولُ الخلقِ بأهونَ علَیَّ مِنْ إعادَتِهِ»[1]

«فرزند آدم مرا ناسزا گفت و شایسته نیست که مرا ناسزا گوید و مرا دروغگو پنداشت و سزاوار نیست که مرا دروغگو بپندارد، و امّا ناسزا آن است که می‌گوید: خدا دارای فرزند است؛ در حالی که من خدای یگانه و بی‌نیازم‌؛ بی‌زن، بی‌فرزند، بی‌نظیر و بی‌مانندم. امّا نسبت دروغ به من آن است که فرزند آدم می‌گوید: پس از مردن، امکان آفریدن دوباره نیست! در حالی من همانم که اوّل بودم. باز می‌آفرینم چنان که اوّل آفریدم و نزد من هیچیک آسان‌تر از دیگری نیست.»

در قیامت هیچ کس، هیچ ادعایی نمی‌­تواند داشته ­باشد؛ چون تنهای تنهاست و روی هیچ امری حساب باز نمی­‌کند؛ چرا که تنهایی را باور دارد و وصال خداوند را طلب می­‌کند. در قیامت بنده بودن همۀ افراد برای آنان ظهور پیدا می­‌کند که البته برای بعضی افراد این ظهور بی‌فایده است.

 

تنها بودن در قیامت نماد لطف خدا

 

تنها بودن انسان در قیامت از مصادیق لطف خداوند به تک­ تک افراد است؛ گویا همۀ افراد توفیق قرار گرفتن در حجلۀ تنهایی نصیب‌شان می­‌شود که برای متقین این حضور شادی‌بخش است و برای کفار این حضور دردناک محسوب می‌­شود.

گرچه قیامت «یوم الحشر» است و اولین و آخرین در آن روز حضور دارند؛ اما این تجمع به فرادا حاضر شدن آنان هیچ اختلالی وارد نمی‌­کند.

 

نماز از مهمترین تمرینات فراداست

 

در هر نمازی انسان به دور از همۀ اعتبارات، به‌تنهایی در محضر حق حاضر می‌­شود؛ گویا هر نمازی قیامت بنده قائم می­‌شود و کلاس آموزشی برای اوست که روی هیچ امر و شخصی حساب باز نکند و خود را به تنهایی در محضر لطف خدای سبحان حاضر ببیند.

 

پیام‌های دو آیه

 

۱. شمارش بندگان بر خداوند امر دشواری نیست. برای وجود بی‌نهایت، شمارش محدود، امری بسیار آسان است. خداوند علم تفصیلی به انواع کمالات و فضائل بندگان دارد؛

۲. در زبان عرب، امور شمارشی زیاد، با عدد بیان نمی­‌شود؛ «لَقَدْ أَحْصَاهُمْ» یعنی تعداد کثیر مخلوقات در محضر خداوند سبحان اندک جلوه می‌کند؛ اما دربارۀ فروش حضرت یوسف که مقدار ثمن کم بود، در آیه لفظ عدد و معدود بکار رفته ­است: «وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ»[2] «و (کاروانیان) یوسف را به بهایى اندک چند درهمى فروختند.»

۳. خداوند همۀ مخلوقات را حاضر می‌­کند؛ چون بسیاری از افراد به علت وابستگی به تعلقات، حاضر به رهایی نیستند. به سبب قهاریت خداوند و عبد بودن بندگان، هیچ اختیار و انتخابی برای حضور نیافتن در این صحنه وجود ندارد؛

4. رهایی از همۀ تعلقات دنیوی انسان را به تنها بودن در محضر حق سوق می­‌دهد؛ بنابراین در همین عالم قیامت او آغاز شده است؛ گویا به سرعت این سیر را طی می‌کند. یکی از خصوصیات بارز و مهم قیامت جدایی از تمام تعلقات دنیوی است.

5. همۀ مخلوقات در محضر حق بدون هیچ ارتباطی و در کمال انقطاع از سایرین حضور پیدا می­‌کنند. هیچ وابستگی در هنگام حضور در محضر حق بین آنان وجود ندارد و بر خلاف زندگی دنیوی که زندگی اجتماعی حاکم است، در عرصۀ قیامت زندگی، فردی است؛ در عین جمع بودن به‌صورت فرادی محشور می‌شوند.

مؤید این مطلب در آیه ۲۵۴ سوره بقره بیان شده است:

«یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ»[3]

«نه خرید و فروشى در آن است و نه دوستى و نه شفاعتى.»

در قیامت، افراد معامله‌­ای با یکدیگر ندارند و دوستی بین آنان برقرار نیست. در نگاه دیگر قیامت یوم‌الفصل است. درعین اینکه در دنیا با همراهان دنیوی خود، مال و فرزند بوده‌اند؛ اما در آخرت پیوستی بین آنان وجود ندارد. قدرت، ثروت، مدرک و… اعتباری ندارند؛ به همین جهت فرد هیچ‌گونه تعلقی به اطراف خود ندارد و فقط به وضعیت خود مشغول است.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/12/7 – جلسه چهل و ششم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، تفسیر سوره توبه

[2]. سوره یوسف آیه 20 .

[3] سوره بقره، آیه 256 .

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *