قرآن در آیه 10 سوره انفال میفرماید:
«وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ»
شادی و اطمینان قلب؛ دلیل امدادهای الهی
از این آیه معلوم میشود گاهی غرض خدا از اجرای بعضی امور خوشحال کردن بندگان است. حضرت حق اراده میکند بندگانش در زمانهای سختی چون جنگ خوشحال باشند. اگر مؤمنین در جنگ دلمرده باشند، شمشیرهایشان حرکتی نمیکند و چون راضی و خوشحال باشند نحوه دفاع کردن آنان متفاوت میشود.
خداوند ملائک را صرفاً جهت خوشحال کردن بندگانش نازل کرد. این آیه اثبات میکند ملائک نقشی در جنگ نداشتند؛ بلکه تنها به دلیل روحیه بخشیدن به رزمندگان اسلام آمدند. کار جنگ منوط به رزمندگان بود.
وقتی انسان قوّت قلب داشته باشد، توانمندیاش افزون میگردد و آرام دلی او موجب توان بیشترش میگردد «وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ».
مفسری حضور ملائک را به گونهای دیگر بیان میکند و میگوید: گویا مسلمانان بر خدا توکل نداشتند و به قول معروف، عقل آنها به چشمشان بود و بر تعداد نفرات خویش حساب باز کرده بودند و بر تعداد حاضرین در جنگ تکیه داشتند.
اوج غربت حضرت حق
این مفسر میگوید: چنین نگاهی از سوی مسلمین به سوی خدای سبحان نشانگر اوج غربت حضرت حق است. از آنجا که مسلمین با دیدن ملائک خوشحال میشوند؛ معلوم میگردد خدای سبحان حتی در میان کسانی که او را ستایش میکنند غریب است، آنان حاضر نیستند بر حضور و حمایت حضرت حق تکیه کنند؛ بلکه منتظرند تا نیروهای کمکی به امدادشان بیایند. نیروهایی که حضورشان محسوس باشند نه نیروهای نامحسوسی که قابل مشاهده نیستند.
توکل؛ تکیه به سبب نه اسباب
بسیار گفته شده که در توکل باید بر سبب تکیه کرد و از اسباب چشم پوشید؛ در حالیکه رزمندگان جنگ بدر در شمار متوکلین بودند اما گمان میکردند بدون اسباب ظاهری نمیتوان پیروز شد. خدای سبحان میگوید: «وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى» «و اين [وعده] را خداوند جز نويدى [براى شما] قرار نداد». به عبارتی عامیانه خدا به آنها نوید داد: «خوش باشید». بُشری به معنای خوشی است که ظهور دارد و در قلب پنهان نیست. بشری و بشره از یک خانوادهاند. (بشره=پوست) خوشی که در پوست دیده میشود «بُشری» است.
در همین جا لازم است گفته شود، مسلمانان حاضر در جنگ بدر افراد بسیار خوبی بودند؛ زیرا خوشی آنها خوشی سماوی بود. خوشیای با امدادهای ملکوتی و غیبی نه با امدادهای مادی. زیرا میدانستند میزان کارایی امدادهای ملکوتی و غیبی بیشتر از امدادهای ظاهری و مادی است.
اطمینان قلبی
«وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ» خداوند سبحان میگوید: ما نیروهای غیبی و ملکوتی صرفاً برای اطمینان قلوب شما فرستادیم وگرنه امداد خدای سبحان به اسباب و وسیله خاصی نیاز ندارد؛ اما چون حاضرین در جنگ گرفتار اسباب بودند، خداوند آن اسباب را بوسیله ملائکه و امدادهای غیبی فراهم ساخت. از همین رو خداوند در ادامه آیه میفرماید: «وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ» نصرتی نیست مگر از خداوند. نصرت را خدا تدارک میکند نه اسباب و وسایل ظاهری.
«إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
«إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» خداوند سبحان غالب بر اسباب است و اسباب همه مغلوب حضرت حقاند. خداوند میتواند بر خلاف اسباب کاری بکند ولی حکمت حکیم اقتضا میکند که در بعضی از موارد از اسباب استفاده کند.
معنای عزیز بودن خدا
- یک معنای عزیز منیع است. خداوند سبحان با امدادهای غیبی، بدریون را از تردید منع میکند. خدا حکیم است و حکمتش اقتضا میکند که راههای قرب به او از طُرق مختلف صورت پذیرد.
- عزیز یعنی ذات خدای سبحان غیرقابل دسترس است هرچه بنده به سراغ او برود به کنه وجودش هرگز راه نمی یابد.
- خدای سبحان عزیز است یعنی عزّتبخش بندگان است. یکی از عزّتهایی که نصیب بندهاش میکند این است که عطای خود را در اختیار او قرار میدهد و راه درخواست را برای او سهل و آسان میکند.
تاریخ جلسه: 91/9/4 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»