قرآن در آیه 110 سوره آل عمران میفرماید:
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس»
شما در میان همه امم بهترین امت هستید. چرا؟ به دلیل اینکه امر به معروف و نهی از منکر دارید. امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به الله که در این آیه مطرح شده است.
در تفاسیر معانی خاصی دارند، به همین جهت قبل از تعابیر عرفانی تعابیر ظاهری آیه بیان میگردد:
- در علم خدا شما بهترین امت بودید، یعنی خدا میدانست که شما بهترین امت بودید.
- این بهترین بودن شما در میان امم سابق مطرح شده است، طبق آیه آخر سوره مبارکه فتح:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ …»[1]
فعل «کنتم» نشان میدهد که امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در میان ملل سابق معرفی شده بوده، یعنی در تورات و انجیل توصیف امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله واقع شده بوده.
- استفاده از فعل «کنتم» حاکی از این است که شما در لوح محفوظ به عنوان بهترین امت شناخته شدید.
- از آن زمانی که مردم خلق شدند، «أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» از آن زمانی که مردم از عدم بوجود آمدند شما بهترین بودید.
- این آیه مربوط به آیه 106 سوره مباركه آل عمران میشود که یعنی از قدیم شما در زمره روسپیدان بودید.
«یوم تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»
- از زمانی که شما ایمان به پیامبر آوردید بهترین معرفی شدید.
- امت پیامبر بهترین امت هستند به این معنا نیست که امم پیامبران سابق خوب نبودند، اما افضلیت برای امت پیامبر لحاظ گردیده و دلیل بهترین بودن آنها این بوده که «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» الف و لام المعروف و المنکر، الف و لام استغراق است؛ يعنی شما به هر معروفی امر میکردید و از هر منکری نهی میکردید، یعنی این امت اجماع بر حق داشته و همچنین بر بطلان باطل نیز اجماع داشتند.
امت پیامبر شناخته شده نزد سایر امم
یکی از مفسرین میفرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ» یعنی همه امم بهترین بودن شما را میشناختند و نزد همه امم معرفی شده بودید. در معنای اول بحث معرفی است و در معنای دوم همه امم، امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به عنوان بهترین میشناختند.
بهترین امت را بشناسیم
در ذیل«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» یکی از مفسرین میفرماید: بهترین امم یعنی مشتاقترين امم به «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» و به دلیل این اشتياق تلاش بیشتری نسبت به امم سابق در امر ظهور دينِ حق در عالم دارند و نسبت به احیاء امر به معروف و نهي از منكر تلاش میکنند.
«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»
علل برتریِ امت پیامبر
«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»
معروف یعنی در همه امور خدا را دیدن و غیر خدا را ندیدن
«تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
هر چیزی که بنده را از مولی دور کند
«وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»
ایمان شهودی است نه ایمان علمی، ایمان معرفتی که مقام، مقام احسان است
همه امم سابق امر به معروف و نهی از منکر داشتند، چطور امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به عنوان آمر بالمعروف و ناهی از منکر معرفی شدند؟
در پاسخ ميفرمایند: امر به معروف و نهي از منكر به سه صورت انجام میپذیرد؛ قلبی، زبانی و یدی و امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هر سه نوع را انجام دادهاند. به همین جهت کاملترین امم محسوب میشوند. یعنی اگر لازم باشد جنگ هم میکنند، یعنی در دل ایشان حب به معروف و بغض از منکر چنان جای گرفته که علاوه بر اینکه با زبان تبلیغ میکنند و در عمل نیز منکر را از جامعه محو و نابود و معروف را ابقاء میکنند.
تقدّم ذکر امر به معروف و نهی از منکر بر ایمان!
با اینکه پیش نیاز همه اعمال ایمان است، یعنی در آیه، اول باید ایمان و بعد امر به معروف و نهی از منکر مطرح میشد، چرا اينجا امر به معروف و نهی از منكر مقدم بر ايمان ذکر شده است؟ به چه دلیل «تُؤْمِنُونَ» بعد از امر به معروف ونهی از منکر ذکر شده است؟
پاسخ میدهند: ایمان بین همه امم مشترک است در اینجا آنچه که ما به الامتیاز (وسیله جدای) این امت از امتهای دیگر است، ابتدا ذکر شده و بعد به امر مشترک بین ایشان اشاره شده است.
نکته دیگر اینکه آنچه در خیریت این امت موثر بوده این است که این امت آمر به معروف و ناهی از منکر اند، شرط تأثیر امر به معروف ایمان است، اصل معروف خود خداست. اول باید باور قلبی برای خود فرد نسبت به معروفیت معروف و منکریت منکر وجود داشته باشد و بعد آن را ترویج دهند.
ملزومات ایمان بالله
چرا خدای سبحان در آیه «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» را مطرح فرموده اما ایمان به نبوت و معاد را ذکر نکرده؟ پاسخ میدهند: لازمه ایمان بالله، ایمان به معاد و ایمان به نبی نیز هست.
باور قلبی خود را نشر دهیم
امت پیامبر بهترین امت است. زیرا علاوه بر امر به معروف و نهی از منکر «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» خدایی را باور دارند که معروف العارفين است و در حقیقت باور قلبی خود را نشر میدهند، در نظر ایشان امر به معروف به عنوان یک وظیفه نیست بلکه نشر باورهای خودشان است.
این آیه شرح خوب بودن یا بد بودن افراد است، زیرا با امر به معروف و نهی از منکر، خوبی یا بدی تجلی مییابد و معروفیت معروف برای هر فردی ثابت میشود و آن را به دیگران نيز توصیه میکند، همچنان که اگر منکر بودن منکر برای فرد به اثبات برسد دیگران را از آن باز میدارند. خدای سبحان میفرماید «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» بهترین امت کسانی هستند که به ثبات رسیده، تلوین، اضطراب و رنگارنگ شدن در مورد معروف و منکر ندارد.
کمال همنشین!
مصاحبت و مجالست با افراد، انسان را متصف به عناوین آنها میکند. قرین شدن با خیر الانبیاء موجب دریافت عنوان خیر الامم میگردد. اگر کسی با متابعت دائم، مصاحبت و موافقت با دستورات دین در زمره امت پیامبر قرار گرفت، عنوان خیریتی که منسوب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود بر او نیز بار میشود.
مقصود از معروف چیست؟
در آیه فرمود ویژگی این امت امر به معروف است و مقصود از معروف، امر به معلوم نیست. امر به معروف یعنی چیزی را انسان به عنوان معروف شناخته و یافته به دیگران امر کند. معروف از ماده معرفت و عرفان است و معرفت یعنی حقانیت آن امر برای او به اثبات رسیده و مشاهده شده باشد. این امت معلومات را به یکدیگر امر نمیکنند بلکه یافته هایشان را به یکدیگر توصیه میکنند.
یا معروف العارفین
انسان زمانی که به حقانیت امری دست مییابد، آنرا دوست میدارد و از آن جدا نمیشود. خدای سبحان معروف العارفین است. آنچه الهی است معروف میباشد. این امت خدا را و آنچه منسوب به اوست معروف یافته و به میزان شدت عاشقی، این یافتهها را اظهار میدارند. زمانی که عاشق معشوق را صاحب همه کمالات یافت، به دیگران نيز این عاشقی را توصيه میکند، عشق از پرده بیرون میافتد و فرد نمیتواند عشق خود را کتمان کند تا معشوق او را کسی نبیند، آنگاه که این عشق اظهار میگردد، امر به معروف صورت گرفته است.
در رأس منکر نیز شیطان و شیطنت قرار دارد. در نهی از منکر نیز فرد مییابد که شیطان با نظام عالم سازگار نیست و همگان را از پیوست به این وجودی که به انسانیت ضرر میزند باز میدارد.
به تعبیر دیگر، از قول امام صادق (ع):
«المعروف موافقة الكتاب و السنه»
معروف یعنی هماهنگی با قرآن و سنت.
با امر به معروف گویا بهترین امم یکدیگر را از تک روی پرهیز میدهند متابعت از کتاب و سنت شرط اصلی طیّ مسیر با روش صحیح است.
رطب خورده منع رطب کی کند؟!
معنای دیگر: شرط آمر به معروف این است که خود متصف به آن معروف باشد و شرط ناهی از منکر این است که منصرف از آن منكر باشد. زیرا معنا ندارد که کسی متصف به منکر باشد و دیگران را از آن منکر باز دارد. گاهی مشاهده میشود فرد بیگانه از معروف امر به معروف میکند، برای تأثیر امر به معروف:
- اولاً باید فرد تا حدی التزام عملی داشته باشد. در حالی که اگر یک بی حجاب کنگره حجاب بگذارد، یا فرد شياد كنگره صدق و امانت داری بگذارد این مایه تعجب همگان میشود.
- ثانیاً نیت و اراده او از امر به معروف ونهی از منکر چیست؟ اگر باور او این است که خود نیز ملتزم به معروف شود چنانچه امیرالمومنین علیهالسلام در نامه 31 نهج البلاغه میفرمایند:
«وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِه»
این نوع از امر به معروف اشکال ندارد مثلاً لازم نیست در مورد رعایت حجاب به فرزند خود دائم بگوید، حجاب را رعایت کن، بلکه به او بگوید اگر حجاب دوستت در مدرسه ایراد داشت به او تذکر بده. خود به خود آن دختر ملتزم به رعایت حجاب میشود، زیرا در مییابد که خود باید رعایت حجاب را بکند تا به دیگری تذکر آن را بدهد. یکی از راهکارهای خوب شدن این است که فرد با انجام امر به معروف ناخودآگاه تلاش در خوب شدن دارد.
- ثالثاً ممکن است خوب شدن فرد بازتاب دعای دیگران باشد، معمولاً افراد جامعه در مباحث نظری مشکل دارند، به همین جهت اقدام اول، اصلاح فکر و اعتقادات افراد است سپس اجرائيات را به صورت جمعی عمل کردن.
کسی که توصیه به نظم میکند ناخودآگاه اول باید خود ملتزم به اجرا باشد اما اگر شخص التزام عملی به نظم ندارد و باور دارد نظم امر مطلوبی است و او توفیق اجرا را نداشته باز سنت حسنه برجا گذاشته این امر در زندگی دیگران تأثیر مثبت گذاشته و بازگردان دعای دیگران در زندگی فرد منجر به جریان یافتن نظم در زندگی او میشود.
آمرین به معروف عادلاند
یکی از مفسرین میفرماید: کسانی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند، عادل هستند زیرا منکر نماد فسق است و معروف نماد تقوی. کسی که توصیه به تقوی و پرهیز از فسق دارد در جاده انسانیّت قرار گرفته است، یعنی امت وسط شده است. طبق آیه 143 سوره بقره:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطا»[2]
«و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم»
کسی که خواهان امر به معروف و نهی از منکر است ابتدا باید عالم به معروف و منکر باشد از این رو جاهل نمیتواند توصیه به معروف داشته باشد گاهی در نظر او چیزی معروف است که در واقع معروف نیست.
لازمه نهی از منکر نیز شناخت منکر است. گاهی ممكن است در دیدگاه فرد و طبق سنت خانوادگی او چیزی منکر باشد كه در شریعت منکر نیست.
این آیه تفسیر آیه 143 سوره مبارکه بقره است و این چنین ما شما را امت میانه قرار دادیم. امت وسط یعنی امت عالم عادل. این گروه به كساني كه در طیّ مسير برای رسیدن به مقصد کوتاهی دارند توصیه میکند که بر سرعت خود بیفزایند و به کسانی که در امور گرفتار افراط هستند توصیه میکنند که به تعادل برگردند. در ادامه آیه خدای سبحان میفرماید: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» یعنی در تمام اموری كه مربوط به معروف و منكر است ایمان به یگانگی و جامعیت حق دارند .
«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» يعنی در تمام امور اعتدال داشته باشید. همانگونه كه در اعتقادات اعتدال لازم است اخلاقيات نیز نیازمند به اعتدال است .
چند تفسیر دیگر درمورد معروف و منکر بیان میگردد:
- معروف خدمت به حق است و منكر مصاحبت با نفس. «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» یعنی درخدمت به هر یک از بندگان خدا، بنده را نبینید و خدای آن بنده را ببينید، آنگاه خود را دائم خُدام حق تصور میکنید. یعنی در هر عرصهای خادم خدای سبحان میباشید، کار کردن برای دل نازیباست از این رو خود و ديگران را از مصاحبت با نفسانیات نهی کنید .
- معنای معروف ترجیح حق خدا را بر همه چیز است و معنای منکر ترجیح بهره نفس بر هر چیز. بنا بر این معنا، امر به معروف در نظر گرفتن حق خدا در همه امور و پرهیز از بها دادن به نفس در همه امور است.
- معروف شامل هر چیزی است که با بصیرت برای انسان قرب الی الله ایجاد کند و منکر هر چیزی است که انسان را از خدا محجوب گرداند. هر چیزی که بین انسان و خدا با اجازه شرع ایجاد وصل کند معروف است امّا هر چیزی که شریعت اجازه نداده حتی اگر موجب وصل شود منکر است.
«وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ»
پیشنهاد خدای سبحان به سایر امم!
در قسمت بعدی آیه فرمود: «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» گویی خدا به صاحبان ادیان پیشنهاد میدهد شما نیز با قرار گرفتن در زمره امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله میتوانید در زمره بهترینها قرار بگیرید، در این آیه خدای سبحان مومنین اهل کتاب را ترغیب میکند تا در زمره امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار بگیرند.
قناعت به مادیات و عدم پذیرش اسلام
علت اینکه اهل کتاب دین اسلام را نپذیرفتند و دین خود را ترجیح دادند این است که ریاست آنها محفوظ بماند. خدای سبحان میفرماید: پذیرش دین اسلام و پیوستن به امت پیامبر برای شما از مادیاتی که به آن قناعت کردهاید بهتر است و سپس میفرماید: «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ» بعضی از این اهل کتاب ایمان میآوردند، مانند عبدالله بن سلام و قبیلهای از یهود مانند نجاشی مسیحی که با افراد شهر خود مسلمان شدند.
«لَكانَ خَيْراً لَهُمْ»
خدای سبحان در آیه قبل سخن از امر به معروف و نهی ازمنکر به میان آورد. اهل کتاب علمای اهل دنیا هستند واگر علمای طالب دنیا خدا را باور کرده و بدانند که نصیب آنها از دنیا به دست خداست، آنگاه متوجه میگردند که برای ریاست، پول، عزت و آبرو یا برای هيچ یک از عناوین غیرالهی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر نکنند. «لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» این امر برای آنها بهتر است از هر مقدار دارایی که با انگیزه نادرست كسب میکنند.
«لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» یعنی اگر آنها ایمان بیاورند در زمره بهترین امم وارد میشوند. امّا بعضی این باور را ندارند. اگر زمانی که امر به معروف و نهی از منکر میکنید خدا را کاملاً باور داشته باشید و بدانید که او رزاق است امور مادی و معنوی همه تحت اختیار اوست و حمایت لازم را از بنده خود میکند با این دیدگاه به راه وارد میشوید و جزء بهترین امم قرار میگیرید و امّا اکثریت این معنا را قبول ندارند.
«أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون»
اگر اهل کتاب یعنی کسانی که به کتاب سابقشان ایمان دارند مانند شما که بهترین امم هستید ایمان بیاورند به نفع آنهاست اما اکثریت ایمان نمیآورند.
این آیه نشان میدهد که اولاً هر فرد صاحب معرفت باید طالب کمالات جدید باشد و به کمالات قبلی خود قناعت نکند و فردی که به کمالات سابق خود قناعت کند خود را از خیراتی که قرار است نصیب شود محروم میکند.
عزت دنیا و آخرت در گرو تبعیت از فرمان قرآن
یکی از مفسرین میفرماید اگر عموم مردم تحت فرمان آیه وارد شوند در دنیا و آخرت صاحب عزت میگردند. امّا اکثریت از قبول امر خدا سر باز میزنند. به همین جهت اکثریت فاسق نامیده میشوند.
در یک تعبیر دیگر آورده اند «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ» یعنی کسانی که وقفهای در سلوک داشتند هر زمان در ادامه مسير انتخاب صحيح داشته باشند به نفع ايشان است و میتوانند مثل دائم السلوکها زندگی کنند . ولی اکثریت این انتخاب را نمیکنند.
فرق کافر و فاسق
خدای سبحان نفرمود: «اکثرهم کافرون» فرمود: «أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون» زیرا کافر کسی است که دینی را باور ندارد، اما فاسق یعنی دین را باور دارد اما آن را برمبنایی که خدای سبحان بیان فرموده قبول ندارد. وقتی کسی فاسق شد تبعیت از او جایز نیست.
تاریخ جلسه : 96/7/29 – جلسه 93
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه فتح، آیه 29
[2] سوره بقره آیه 143