تفسیر آیه 12 سوره انفال

قرآن در آیه 12 سوره انفال می‌فرماید:

انفال-12-موسسه علمیه علی بن موسی الرضا ع

«إِذْ يُوحي‏ رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا»

 

ایجاد ثبوت قدم در مؤمنین توسط ملائکه به اذن خداوند

 

آیه ظاهراً خطاب به ملائکه است و به آنان گفته می‌شود زمانی که شما در میان اهل بدر حضور یافتید، حضورتان مایه تقویت مؤمنین شد. «فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ» قلب مؤمنین با حضور شما در جنگ محکم‌تر و حضورشان در صحنه جنگ پررنگ‌تر شد.

یکی از مهم‌ترین نعمات خدای سبحان برای مؤمنین «أَنِّی مَعَكُمْ» است این امر تنها از طریق ملائک به مؤمنین ابلاغ می‌شود كه مسلمین در معیت خدای سبحان قرار دارند، وقتی همراهی خدا با جمعی باشد آن جمع منصور و موفق و توانا هستند.

«فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ» ثبت ملائکه نسبت به مؤمنین چگونه است؟ این تثبیت به سه نوع می‌تواند باشد:

  1. معرفتی در قلوب مؤمنین قرار می‌گیرد که مؤمنین دریابند خدا به آن‌ها کمک می‌کند.
  2. بر قلب هر مؤمنی نصرت الهی الهام می‌شود. (همان‌طور که شیطان می‌تواند وسوسه کند، الهام ربّانی هم می‌تواند بر دل وارد شود) پس «ثَبِّتُواْ» همان الهام ربانی است که هر مؤمنی از سوی خدای سبحان دریافت می‌كند.
  3. ملائک در قالب انسان‌هایی باشند که به کمک مؤمنین آمده‌اند و با حضور آنان مؤمنین خود را قلیل و ناتوان نمی‌بینند.

 

 نقش اساسی قلب بر اعضاء دیگر

 

امیر وجود انسان قلب اوست وقتی قلب آرام شود، همه اعضا آرام می‌گیرد و در پی این آرامش توانایی‌های از دست رفته باز می‌گردد. اگر قلبی نگران شود همه اعضا از انجام امور مربوطه عاجز می‌شوند، خدای سبحان به واسطه «ثَبِّتُواْ» خوف را از مؤمنین مرتفع کرد و آنان را بر کفار مسلط نمود.

 

«آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ»

 

ایجاد رعب در کفار توسط ملائکه به اذن خداوند

 

خدا به ملائک می‌گوید: «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ» من در دل‌های کفار چنان وحشتی قرار می‌دهم که توانایی‌هایشان را کاملاً از دست بدهند و زمانی كه توان کفار به عجز تبدیل شود، شما مسلمین بلافاصله اقدام کنید، «فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» شما مسلمین در اوج ناتوانی دشمن از فرصت حُسن استفاده را بکنید اعظم و اسفل وجود دشمن را از میان ببریدـ

اعظم وجودشان سر و اسفل وجودشان سر انگشتان است. یعنی به کل بدن آن‌ها صدمه وارد كنید، سر نشان از فکر است و سر انگشت مربوط به انجام امور جزئی است یعنی آن‌ها را هم در مرحله فکر و هم در مرحله اجرا عاجز کنید.

 

اگر سؤال شود آیا این کارها را ملائک انجام می‌دهند، یعنی آنان گردن و سر انگشتان دشمن را می‌زنند یا مومنین؟

بسیاری از تفاسیر معتقدند ملائكه نقش جسمانی در میانه جنگ نداشته‌اند، بلكه تنها نقش امداد روحانی را برعهده داشته‌اند و زمانی که مؤمنین ترسشان از میان رفت، خودشان اقدام به عمل کردند و نقش ملائکه از میان بردن ترس مؤمنین و ایجاد امید در وجود آنان بود، با چنین امیدی  مؤمنین خود می‌توانند بی‌درنگ در صحنه عمل کلیات و جزئیات کفار را نابود کنند. (هرگاه افراد توانا شوند می‌توانند کارهای جسمانی عظیمی انجام دهند.)

 

روش مبارزه

 

«فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ» دو معنی دارد: اول این که آن‌ها از گردن بزنید، در این حالت غایت جزء معناست و در معنای دوم فقط بالای گردن را بزنید تا گردن بی‌سر شود.

مفسرین از عبارت «فَوْقَ الأَعْنَاقِ» به «فکر» استنباط کرده‌اند، یعنی قوه تفکر را از آنان سلب کنید. وقتی امداد غیبی به گروهی برسد خدای سبحان طرف مقابل را بی‌سر می‌کند. یعنی فکر را از آن‌ها می‌گیرد و در پی گرفتن فکر آن‌ها سروری و سیادت را از دست می‌دهند و مرده به حساب می‌آیند.

«وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» انگشتان آن‌ها را بزنید چون انگشتان موجب گرفتن آلت جنگی است، زمانی که انگشتان را بزنید دشمن نمی‌تواند اقدامی علیه شما داشته باشد. اگر به انگشتان پا هم صدمه وارد شود بر ایستادن و استواری و قیام تأثیر می‌گذارد، این قسمت از آیه بیان می‌دارد کاری کنید كه دشمن از جنگیدن عاجز شود.

 

پیام‌های آیه

 

  • تثبیت مؤمنین در عرصه جنگ یا در انجام هر اقدامِ صحیح، از امدادهای ملکوتی و غیبی است.
  • نگرانی کفار از مؤمنین یکی دیگر از امدادهای غیبی است.
  • خدا در این آیه آموزش می‌دهد با کفار باید چگونه برخورد کرد، این که نباید نه به جزء و نه به كلّ‌شان رحم کرد.
  • وقتی انسان امر خدا را اجرا می‌‎کند، اولاً به طور قطع امداد ملکوتی نصیبش می‌شود و ثانیاً در صحنه حق استوار می‌ماند.
  • دشمن به دلیل آن که از عالم روحانیات و ملکوت محروم است مرتباً تحت سلطه شک و وسوسه قرار می‌گیرد.
  • خدا قوّت بی‌پایانی به مؤمن می‌دهد که صدر و ذیل کفار را نابود ‌کند.
  • هرگاه صحبت از القاء رعب در قلوب کفار است، خدا آن القا را به خود نسبت می‌دهد امّا وقتی سخن از تأیید و تثبیت مؤمنین است آن را به ملائکه نسبت می‌دهد، زیرا تأیید و تثبیت مؤمنین را ملائکه هم می‌توانند انجام دهند.
  • القای رعب در قلوب کفار کار فوق‌العاده‌ای است به همین جهت خدا این کار را به ملائکه واگذار نمی‌کند.
  • وقتی امداد غیبی به گروهی وارد شود، خدا شجاعت فوق‌العاده و توانمندی خاصی به آن‌ها می‌دهد.
  •  امداد خدا می‌تواند هم در امور جسمانی ظهور کند و هم در امور قلبی، در امور جسمانی توانایی خاص به آن‌ها عطا کند و در امور قلبی طمأنینه خاصی به افراد داده می‌شود.
  • اگر گاهی در انجام امور جسمی ناتوانیم به دلیل آن است كه ارتباط‌مان با عالم معنا کم‌رنگ شده، اگر هم مسیر صحیح باشد و هم حرکت طبق مسیر شریعت صورت گیرد به تبعِ قاعده و قانون الهی، توانمندی مؤمنان است.
  • اگر مسیر حرکت بندگان درست باشد و خدای سبحان به بندگان کمک نکند امر عجیبی است.

 

تاریخ جلسه: 91/9/25 ـ جلسه 10     

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *