«وَ حَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَ زَكَاةً وَ َكَانَ تَقِيًّا»
«و از سوی خود به (یحیی) مهرورزی (به همه مردم) و پاکی و شایستگی را (عطا کردیم) و او همواره پرهیزکار بود.»
اعطاء رحمت به یحیی
عطف لفظ «حَناناً» به «حُکم» این معنا را در بردارد که ما با تمام قدرت به حضرت یحیی اشتیاق و رحمت را عطا کردیم.
«حنان» رحمت و رأفت خاصی است که جزء صفات حضرت یحیی است که با رأفت و رحمت دیگران متفاوت است.
لفظ «مِن لَدنّا» به عطای محبت و اشتیاق از جانب خداوند اشاره دارد که این محبت و اشتیاق تحصیلی و اکتسابی نبوده است.
عطای وافر محبت
نکره بودن لفظ «حَناناً» بر عطای محبت خاص بر قلب یحیی دلالت دارد که میزان این محبت به دلیل گستردگی به والدین و دیگران قابل ذکر نیست. «حنین» در زبان عرب به صدای اشتیاق بچه شتر نسبت به مادرش گفته میشود؛ یعنی نالهای که به جهت مفارقت شنیده شده و اشتیاق به وصال در آن مشاهده میشود. با توجه به این معنا، مفسری گوید: ما به حضرت یحیی ناله و جزع خاصی عطا کردیم.
یحیی، مظهر رحمت الهی
«حَناناً مِن لَدنّا» یحیی را مظهر رحمت خود قرار دادیم که از طریق این رحمت، انقطاع از خلق نصیب او شد و علیالدوام در محضر حق بود. رحمتِ بینظیر و محبتِ بیمانند در همان کودکی به حضرت یحیی عطا شد.
مفسری گوید: «حَناناً مِن لَدنّا حَنانًا» مانند رحمت خاصی است که به حضرت خضر داده شدهاست: «آتَینَا رَحمةً مِن عِندنَا»[1].
مفسر دیگری معتقد است: نوع محبتی که از طریق حضرت یحیی نسبت به خلق مشاهده شد، اکتسابی نبود؛ بلکه هبۀ خداوند سبحان بود که از طریق حضرت یحیی به ظهور رسید؛ به همین جهت هیچگونه ادعایی نداشت.
دریافت رحمت الهی و انبساط وجود
مفسری گوید: حضرت یحیی در محضر حق، محبت شدیدی را دریافت کرده بود؛ در نتیجه از انبساط خاصی بهرهمند شد که این انبساط، زمینۀ دریافت صفات دیگر حق را فراهم کرد.
لفظ «لَدُنّا» اشاره به این مطلب دارد که حضرت یحیی برای اجرای این میزان محبت و شفقّت به خلق، هرگز گرفتار سختی و مشقت نشده است؛ چرا که خداوند متعال این صفت را بیواسطه در اختیار حضرت یحیی قرار داد.
مفسری گوید: این میزان محبتی که به حضرت یحیی عطا شده بود، موجب رقت قلب او شد؛ در نتیجه او در زمرۀ خائفین و بکّائین قرار گرفت؛ زیرا شدت عشق او به خداوند سبحان از طریق این محبت نمایان شد.
زکات از دیدگاه مفسرین
«وَ زَكَاةً»: «ما به حضرت یحیی زکاتی دادیم.»
- زکات به معنای طهارت از انواع عیوب یا ذنوب است.
- توفیق انفاق و صدقه به مردم را زکات گویند که حضرت یحیی در اثر شدت محبت علیالدوام به خلق صدقه پرداخت میکند.
- حضرت یحیی با وجود محبت شدید به خلق، هیچ اخلالی در انجام وظایف بندگیش مشاهده نشد و زندگی او از هر گونه آفت و نقصی مبرّا بود که به این مرحله زکات گویند.
- زکات تعریف جامعی از حضرت یحیی را در بردارد که هیچگونه نقیصه و خللی در صفات و کمالات او مشاهده نشد و از هر گونه ادعایی تطهیر شده بود؛ یعنی هیچیک از کمالات را لحظهای به خود نسبت نمیداد.
- «حَناناً» محبت به پدر و مادر را بیان میکند و خدمتی که از ناحیه او برای خلق صورت می گیرد، «زکات» نامیده میشود.
- «حَناناً» هدایت و ارشادی است که در کمال محبت از زمان طفولیت بر خلق داشته است و «زکات» متلبّسشدن به تمام خصال نیک را گویند و به این دلیل شایستۀ تعریف و تمجید شد.
- در زبان عرب به تعریف نیک درباره انسان «زکات» گویند. خداوند میفرماید: «فَلا تُزکُّوا اَنفُسَکُم»[2] «خودتان را پاک و بیعیب جلوه ندهید.»
- «زکات» به معنای برکت بکار رفته است؛ یعنی وجود حضرت یحیی در هر مکانی برکت را به همراه داشت. البته نکرهبودن «زکات» بیان میدارد که میزان کمالات حضرت یحیی به دلیل شدت عظمت قابل توصیف نیست و گویا خداوند با این واژه او را متصف به کمالات بینهایت ذکر میکند.
- ذکر «زَکاة» به دنبال «حَناناً» اشاره به این مطلب دارد که شدت لطف و محبت گاه موجب افراط میشود و این افراط عوارض خاصی را به همراه دارد؛ اما با کلمۀ «زکات» اعتدال حضرت یحیی بیان میشود که شدت شفقت و محبت او به خلق هیچ نوع عارضهای در بندگی او ایجاد نکرد.
پرهیز از توجه به غیر حق
«وَ َكَانَ تَقِيًّاً»: خداوند تعریف دیگری از حضرت یحیی، با عنوان« کان تقیا»(همیشه پرهیزگار بود) بیان کرد.
از مهمترین خصلتهای حضرت یحیی این است که نه تنها همیشه از نواهی الهی اجتناب داشت و ملتزم به اوامر حق بود؛ بلکه اراده هیچ خلافی را نداشت و همیشه از التفات و توجه به غیر حق پرهیز داشت. خداوند به صراحت بیان میکند که تقوای او به واسطۀ ما بوده است و او نیز لحظه و ذرهای تقوا را به خود نسبت نداد؛ بلکه متقی بودن خویش را به لطف حق میدانست.
فقر دائمی به خداوند
حضرت یحیی از هرگونه صفات نفسانی مبرّا بود و هیچگاه برای خود وجود و نقشی قائل نشد و دائما از ظهور «وجود» برای خویش پرهیز داشت.
مفسری گوید: حضرت یحیی همواره فقر و نیاز خود را به خداوند اعلام میکرد و در عین خدماترسانی دائم به خلق؛ ذرهای خود را محتاج خلق نمیدانست؛ بلکه همیشه، از غیرحق مستغنی بود و از اینکه برای غیرحق وجود استقلالی قائل باشد، پرهیز داشت.
اقبال دائم به خداوند سبحان
مفسری گوید: او همیشه اقبال به خداوند داشتهاست و از غیر حق اعراض داشت. همواره در اوج عاشقی به عبادت خداوند مشغول بود و از عبادت غیرعاشقانه پرهیز داشت.
تاریخ جلسه؛ ۱۳۹۹.۸.17 –ادامه جلسه 6
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره مبارکه کهف؛ آیه 65
[2]. سوره مبارکه نجم، آیه 32