خداوند در آیه 15 سوره نحل میفرماید:
«وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِی أَنْ تَمیدَ بِکمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ»
«و خداوند در زمین کوههای بلند را افکند تا اینکه زمین، شما را (مضطرب، منحرف یا متمایل) نکند و خداوند در زمین نهرها و راههایی را قرار داد، شاید شما هدایت به مقصد بشوید.»
نعمت کوهها
یکی از نعماتی که خدای سبحان در اختیار بشر قرار داده نعمت کوههاست. کوه، مانع لرزش زمین میشود. ظاهر آیه بیان میکند: خداوند در زمین کوههای بلندی قرار داد که این کوهها به فرمودۀ خدای سبحان میخ زمین بشمار میآیند: «وَ الْجِبالَ أَوْتاداً»[1] اگر میخهای زمین (یعنی کوهها) نبودند، زمین دائم در حال انحراف بود و با یک لرزش از مدار خود منحرف میشد.
تعابیر مختلف «رَواسِی»
در تفاسیر عرفانی تعابیر مختلفی از «رَواسِی » بیان شده است:
کوه مؤمن
1منظور از کوه، مؤمن است. در روایت آمده است:
«المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ.»[2]
«مؤمن مانند کوهی استوار است که تندبادهای روزگار او را تکان نمیدهد.»
خدای سبحان، در میان انسانهای روی زمین، جایگاه ویژهای برای مؤمنین قرار داده است. ارتباط با مؤمنین، باعث ایجاد تأثیرات مثبت و عمیقی در زندگی فرد میشود. از اثرات محبّت و دوستی با مؤمنین، دوری از اضطراب، انحراف، سرگردانی و تزلزل در زندگی است.
آن کس که محبت مؤمنین را در دل خود جای دهد، بهراحتی از عقاید حقۀ خود جدا نمیشود و همچون افرادی نیست که در تندباد حوادث روزگار، منافع خود را در هر طرف ببینند، به همان سو متمایل شوند، بلکه برعقاید حقّه خویش استوار میمانند.
مصداق روشن این افراد، فرمایش امیرمؤمنان علیهالسلام خطاب به صحابه گرانقدر خود کمیلبنزیاد نخعی است که به ایشان فرمود:
«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کلِّ نَاعِقٍ یمِیلُونَ مَعَ کلِّ رِیحٍ لَمْ یسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یلْجَئُوا إِلَى رُکنٍ وَثِیق»[3]
«ای کمیل ! مردم سه دستهاند؛ عالم ربّانى، دانش آموز در راه نجات، همج رعاع که پیرو هر صدا و هر بادی که به سوی آن متمایل میشوند، افرادی که به پرتو دانش تابنده نشدهاند و به ستون محکم تکیه ندادهاند.»
«هَمَجٌ رَعَاعٌ»، فرد نادانی است که همچون پشه در هوا به اینطرف و آنطرف میرود.
2- کوه ایمان
منظور از کوه، ایمان است. خداوند با استقرار ایمان و اعتقادات صحیح در زمین وجود افراد، آنها را در گردونه بندگی محکم و استوار میکند. فرد باایمان و صاحب اعتقادت صحیح، در مسیر بندگی دچار انحراف و تزلزل نمیشود.
همانطور که نابودی کوهها امری سخت و طاقت فرساست، از میان بردن ایمان در وجود مؤمن نیز امری بسیار دشوار است. اگر در کسی ایمان کمرنگ شود یا از میان برود به دو شکل میتوان تعبیر کرد: اول آنکه انرژی و سرمایهگذاری فراوانی باید برای این امر صورت گرفته باشد تا ایمان کسی کمرنگ شود و دیگر آنکه ایمان وی، قلبی نبوده است.
توجه به آیه معلوم میکند، وجود ایمان کار خدای سبحان است و اضمحلال آن، کار انسان و منسوب به اوست نه فعل خداوند سبحان.
3- کوه عقلانیت
منظور از کوههای استوار، عقلانیّت انسان است. عقل شاخصۀ وجود انسان و از وجوه تمایز اوست. در ادعیه آمده است که برای عقل کامل باید دعا کرد و آن را از خداوند سبحان درخواست کرد.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلاً کامِلاً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً زَکیاً وَ عَمَلاً کثِیراً وَ أَدَباً بَارِعاً»[4]
«بارالها مرا عقل کامل، مغز ممتاز، قلب پاک با تزکیه و تهذیب، عمل صالح بسیار و ادب عالی عطا فرما.»
عقل ابزار انسان عاقل برای تثبیت او در مسیر حق است.
4. کوه اولیای الهی
منظور از کوههایی که در زمین وجود انسان قرار داده شده است، اولیای الهیاند که در رأس آنان حضرات معصومین علیهمالسلام قرار دارند.
اگر پرچم حبّ خوبان عالم (حضرات معصومین علیهمالسلام) بر فراز دلی به طور کامل برافراشته شود، مانع اضطراب، تردید، انحراف و تزلزل وی میشود. شاهد قرآنی این امر، فرمایش خدای سبحان به وجود مبارک پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است.
«وَ ما کانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِم»[5]
«پیامبر تا زمانی که تو در میان امّت باشی، آنها عذاب نمیشوند.»
با توجه به آیۀ مبارکه، تردید، تحیّر و انحراف درمسیر سلوک، نوعی عذاب بهشمار میآید. کسی که تحت ولایت اولیای دین و ائمه اطهار علیهمالسلام قرار بگیرد از چنین عذابهایی در امان است.
اولیای الهی در زندگی افراد، نقش محرّک را دارند. آنان از طرفی باعث حرکت فرد میشوند، از طرف دیگر راه درست و حرکت صحیح بدون انحراف را به انسان نشان میدهند و در نهایت موجب ثبات و استواری فرد در حرکت و خارج نشدن او از مدار بندگی میشوند.
نعمت نهرها
یکی دیگر از نعماتی که خدای سبحان در اختیار بشر قرار داده است وجود نهرهاست. جریان نهرها موجب برکت، نشاط و آّبادانی زمین مادّی است. در تفاسیر عرفانی از نهرها به نهر علم و معرفت تعبیر شده است. جریان دائم نهر علم و معرفت در سرزمین وجودی انسان، آن است که خداوند هر لحظه، علم و معرفت جدیدی در مسیر سلوک انسان روان میسازد تا به حرکتش سرعت و سهولت ببخشد.
انسان، حیوان و نبات هر کدام به نوعی از نهرها بهرهبرداری میکنند. همانطور که نهر در عالم ماده، موجب رویش گیاهان میشود، در عالم معنا نیز، نهر علم و معرفت موجب رویش اعمال صالحه میشود و فرد را از انواع رذائل اخلاقی و آلودگیها پاک میکند.
اگر نهر علم در وجود فردی جریان ندارد مسبّب، خود اوست؛ اعمالش موجب انحراف نهر یا اصلاً جاری نشدن نهر در وجود خود شده است.
مقایسه زمین ظاهری با سرزمین وجودی انسان را از بیتی منسوب به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میتوان استنباط کرد،حضرت فرمود:
«وَ تَحْسَبُ أَنَّک جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیک انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکبَر»[6]
«ای انسان! تو خود را موجود کوچکی میپنداری درحالی که بزرگتر از این عالم در وجود تو قرار دارد.»
طبق این فرمایش حضرت، همانند نهری که در عالم مادّه جاری است، به شکل دیگری در وجود خود انسان نیز جاری است. باید دانست سرزمین وجود هیچکس خشکیده نیست؛ یعنی هیچ فردی جاهل محض و بیاعتقاد نیست. اعتقاد به مبدأ و معاد در وجود همگان وجود دارد.
نعمت راه
از نعمات دیگری که خداوند در اختیار بشر قرار داده، نعمت راههاست. راه، موجب تسهیل حرکت است. همانطور که در عالم ظاهر برای رسیدن از شهری به شهری یا از روستایی به روستایی نیاز به راه است، در عالم معنا نیز برای دسترسی راحت به مقصد، نیازمند راه هستیم. حرکت به سوی مقصد، بدون وجود راهها دشوار است. راهها، ابزاری برای حرکت باسهولت به سوی مقصدند.
چگونه ممکن است خدای سبحان برای حرکت از مکانی به مکان دیگر و از شهری به شهر دیگر جاده و راه تعیین کند و تدبیر آن را به انسان عطا کند، امّا برای وصول او به انواع کمالات راهی معیّن نکرده باشد؟! خدای سبحان برای راهیابی بنده به انواع مقامات کمالی (مقام شاکرین، مقام صابرین، مقام متوکلین و …) راههایی را تدبیر و اراده کرده است که بدون وجود آنها امکان طیّ مسیر و وصول به مقصد فراهم نیست.
تفاوت راه و بیراهه
تفاوت راه با بیراهه از همین جا روشن میشود؛ فردی که در بیراهه حرکت میکند برای به مقصد رسیدن مشقّت فراوانی را نسبت به کسی که در راه است متحمّل میشود. خداوند برای هدایت انسان به حق، راههای مختلفی در نظر گرفته است که با پیمودن این راهها، توفیق وصال به حق نصیب فرد میشود.
جادهها و بزرگراههایی که به دست خلق در این دنیا ساخته میشوند موجبات تسهیل در حرکت را فراهم میسازند؛ یقیناً جادهای را که خالق بسازد سهولت بسیار بیشتری برای به مقصد رسیدن ایجاد میکند.
خدای سبحان از این جاده تعبیر به «سُبُل» کرده است؛ پیامبر اکرم علیهالسلام به این جاده اشاره میفرماید:
«الْیمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِی الْجَادَّةُ»[7]
«رفتن از راست و چپ راه، به گمراهى مىانجامد؛ تنها راه راست، راه میانه است (که نباید از آن منحرف شد).»
مسیری که خداوند انسان را به آن دعوت میکند جادۀ اعتدال است که افراط و تفریط در آن راه ندارد. نکته قابل توجه آن است که جادّه و جِدّ از یک خانواده هستند. هرگاه بحث جادّه پیش میآید باید جدّیّت و تلاشی خاص مبذول داشت.
راههای بینهایت به سوی خدا
خداوند میفرماید: «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ»[8]« بازگشتتان به سوی خداست.»؛ به این معنا که بازگشت و صیرورت افراد بهسوی اوست. خداوند، وجودی بینهایت است؛ به همین جهت تعداد راهها بسوی او نیز بینهایت است.
با توجه به این آیه، سُبُل، راهی نامتناهی است که پایانی ندارد. برخی از راهها فرد را تا وادی عقل میبرند و برخی از وادی عقل به وادی قلب، برخی دیگر از وادی قلب به وادی روح و برخی از وادی روح به وادی سرّ، خَفیّ و أخفی میبرند.
راهها، نمایشگاه قدرت خدا
به طور اجمال میتوان گفت همۀ زندگی راه است و راهها، نمایشگاه قدرت خداوند هستند. انسان با مشاهدۀ قدرت الهی اسیر راه نمیشود، بلکه سوار بر مرکب راه، تا وصول به حق حرکت میکند. شناخت اسماء و صفات الهی راهی برای وصول به خداوند هستند. حرکت فردی که در جادۀ توکل یا شکر و….. قدم مینهد برای تقرّب به خداوند است. جادۀ صفات، ابزاری برای وصال به حق است و اسارت و توقف در آن، مانع پیشروی و دستیابی به مقامات و کمالات متعالی است.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره نبأ، آیه 7
[2] . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج4، ص 67
[3] . کمالالدین و تمامالنعمة، ج1، ص290
[4] . مفاتیحالجنان، زیارت مطلقه چهارم
[5] . سوره انفال، آیه 33
[6] . دیوان أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، زمانی، مصطفی، ص 175
[7] . عوالي اللئالي، ج۴، ص۱۱۰
[8] . سوره آل عمران، آیه 28