«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»
«پس به (بركت) رحمت الهى با آنان نرمخو (و پرمهر) شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار(ها) با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد»
لغات آیه:
«فظ» به معانی جفاکار، متفرق و متشطط به کارمیرود.
«لنت» از ماده لین به معنی نرمی است.
ای پیامبر! به واسطه رحمتی که از سوی خدا بر تو جاری شده با زیردستانت نرم خو شدی، اگرجفاکار، خشن و بد اخلاق بودی و یا گرفتار قساوت قلب بودی حتماً از اطرافت متفرق و پراکنده میشدند، به واسطه نعمتی که خدا به تو عطا کرده خطای آنان را مورد عفو قرار بده و برای اینها در محضر حق طلب مغفرت کن و با اطرافیان خود مشورت کن هرزمان اراده امری را کردی (بعد از مشورت) بر خدای سبحان اعتماد کن حتما خدا کسانی که او را وکیل گرفتهاند دوست میدارد.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ و َلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ»
بازتاب رحمت خدای سبحان در قلب خوبان؟
شدت مهربانی پیامبر صلیالله علیهوآله اقتضا میکند که دلسوزی فراوانی نسبت به زیردستان داشته باشند. قرآن به پیامبرش میفرماید: بازگردان رحمت خدای سبحان در قلب خوبان به این معنا است که خوبان با انگیزه و در کمال محبّت اصلاح خلق را عهدهدار میشوند.
این آیات در فضای جنگ احد مطرح شده است. جنگی که اصحاب، پیامبر صلیالله علیهوآله را رها کردند و به سراغ غنیمتها رفتند، دندان پیامبر صلیالله علیهوآله در این جنگ شکست اما وجود مقدس پیامبر صلیالله علیهوآله لحظهایی اصحاب خود را ملامت نکردند. در حالیکه با توصیف صحنه گناه و پشت کردن به پیامبر در جنگ، پیامبر باید به آنان نگاه ملامت آمیز میداشت. اما حضرت اصلاً خم به ابرو نیاوردند و سخنی به اصحاب نگفتند و آنان را برای رفتن به سوی غنائم سرزنش و ملامت نکردند.
سیاست اولیه پیامبر صلیالله علیهوآله
پیامبر صلیالله علیهوآله مأمور به رفق است البته تا زمانی که منجر به اهمال حق خدا نشود به همین جهت خدای سبحان به پیامبر صلیالله علیهوآله دستور میدهد:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير»[1]
«ای پیامبر با کافران و منافقان بستیز و بر آنان سخت بگیر و جایگاه آنها جهنم و بد سرانجامی است»
پیامبر با اینها غلیظ باش و اجازه مده که هیچ نفوذی در تو داشته باشند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله مأمور است که نسبت به کفار خشن برخورد کند و به آنان سخت بگیرد. و همچنین پیامبر در زمان اجرای حد مأمور است که هیچ رأفتی نسبت به زانی نداشته باشد. «… وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّهِ …»[2] ولی سیاست اولیه پیامبر مدارا است.
افراط وتفریط هر دو مذموم است اما سیاست اولیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله نرم خویی است چنانچه فردی از این نرم خویی سوء استفاده نماید و به احکام الهی بیحرمتی کند مورد خشونت و غضب پیامبر قرار گیرد.
لازمه دعوت الهی
لطف و محبّت دعوت کنندگان الهی نسبت به زیردستان امری لازم و ضروری است. خدای سبحان این نعمت را به پیامبر صلیالله علیهوآله عطا کرده است.
پیام آور حق باید از هرگونه خشونتی به دور باشد.
اِعمال محبّت ظاهری کافی نیست بلکه باید عطوفت قلبی نسبت به زیردستان داشته باشیم.
از مصادیق الطاف الهی
بازتاب رحمت پیامبر صلیالله علیهوآله و اولیاء خدا ارتباطات محبّتآمیز مردمی است. یکی از الطاف خدا به پیامبر آن است که مردم را بسیار دوست میدارد و نسبت به امّت محبّت خاصی دارد و به عبارتی دوست داشتن مردم از فروع الطاف الهی است، لطف حق سبب میشود که افراد نسبت به زیردستان خود انعطاف پذیر بوده و محبّت خاصی را نسبت به آنان اعمال کنند.
نکته جالب آن است که عبارت «رَحْمَةٍ» نکره به کار رفته تا بیان دارد رحمت عظیمی از ناحیه خدای سبحان بر پیامبر نازل شده که اثر آن رحمت نرم خویی پیامبر در میان است.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
آیا پیامبر احتیاج دارد که افراد را جذب کند؟
بله به همین دلیل پیامبر صلیالله علیهوآله باید از ترفندهای لازم استفاده کند تا مردم را به سوی حق دعوت کند. «الانسان عبید الاحسان»[3] ،«انسان بنده احسان است».
در حالی که جذب افراد در حقیقت فعل خدای سبحان است اما فاعل ظاهری نیز به اذن حق باید ملتزم به خلقیات خاص اخلاقی بوده تا مردم به سوی او جذب شوند. رحمت ظاهرا از پیامبر منعکس میشود اما خدای سبحان بیان میدارد من تو را به این اوصاف آراسته کردم. باید قلباً و ظاهراً با مردم ارتباط خوبی داشت تا جذبه برقرار شود و در غیر اینصورت کلام بر قلوب افراد نفوذ نخواهد کرد.
مفسری میگوید: خدا به پیامبر دستور میدهد همان کار که من با اینها کردم تو با آنان انجام بده من گناه کبیره آنها را عفو کردم تو نیز نادیده بگیر، آنها را دعا کن که تنزل نیابند همچنین دعایشان کن که آنها هم توفیق استغفار را پیدا کنند و گناه خویش را تکرار نکنند و با این استغفار چنان حسنهای به میدان بیاورند که اثری از گناه کبیره باقی نماند.
خوش اخلاقی خالصانه
سرّ تجمع مردم خوش اخلاقی خالصانه است «رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ» گاهی اوقات خوش اخلاق هستم اما خوش اخلاقی به خاطر خدا نیست بلکه صرفاً برای جذب محبوبیت مردمی است و این نگرش در دراز مدت نتیجه مطلوب نخواهد داشت. اما اگر با خدا معامله شود و خلق را عیال الله ببینم به یقین خوش اخلاقی ثمره مطلوب را به جا خواهد گذاشت.
در این آیه محبّت به خلق مطرح شده اما محبّتی که انسان آن را عطیه خدا بداند، نه کسب خود. به همین جهت باید لحظه به لحظه این لطف را به حق نسبت داد گویا خدا به خلق از طریق این وجود لطف میورزد.
علامت حُسن خلق داشتن
علامت خوش اخلاقی این است که انسان طاقت شنیدن حرف نادرست اطرافیان را داشته باشد. علامت خوش اخلاقی، خنده بر لب نیست، سعه صدر است. تحمل کردن حرف یا عمل نادرست است.
اصحاب پیامبر صلیالله علیهوآله در جنگ احد همان کسانی بودند که 13 سال قبل تمام داراییهای خود را در مکه گذاشته و به مدینه هجرت کردند. اما امروز همین گروه برای ذرهای غنیمت پیامبر را رها میکنند اما پیامبر آنان را سرزنش نمیکند و خطای آنان را عادی میداند و دعایشان میکند.
ما در شرایط معمولی گمان میکنیم آراسته به حُسن خلق هستیم اما در نزاعها معلوم میشود حُسن خلق داریم یا نداریم. در دعواها در مییابیم که آیا سعه صدر لازم را برای مدیریت بحران و کنترل رفتار و کنترل لسان داریم یا نه، اگر دعوا و نزاع، آرامش و کنترل رفتار ما را تحت شعاع قرار نمیدهد و همچنان عاقلانه تصمیم میگیریم و عاقلانه تصمیم میگیریم و حرف میزنیم آراسته به حسن خلقایم و در غیر اینصورت باید در رفتار خویش بازنگری داشته باشیم.
شاید بتوان در یک نگاه کوتاه گفت آنکس که کلام و سکوت و امداد رسانی و سایر اموراتش حساب شده و دقیق و بجاست حُسن خلق دارد.
اثرات بداخلاقی
اگرکسی دنیایی از علم و معرفت داشته باشد اما گرفتار سوء اخلاق باشد جاذبهای ندارد و حتماً مردم از اطراف او پراکنده میشوند.
ای پیامبر! اخلاق است که مردم را به سوی تو جذب میکند و بد اخلاقی سبب گریز مردم از تو میشود. بد اخلاقی اجازه نمیدهد علم و معرفت انسان بروز کند و یا بر دیگران اثر کند.
اگر فرد در بالاترین درجه معرفت قرار داشته باشد اما گرفتار سوءخلق باشد هرگز نمیتواند دعوت الهی را ابلاغ نموده و برای دعوت او جذبهای صورت گیرد.
ریشه بداخلاقیها
خدای سبحان به پیامبر خویش اعلام میدارد اگر تو از ما که کانون رحمت هستیم جدا میشدی و از ما دور میگشتی بداخلاق میشدی، اگر تو از ما تفرق داشته باشی از چه کسی کسب انرژی خواهی کرد. اگر از حقیقت عالم وجود جدا شوی بد اخلاق خواهی شد. بد اخلاقیهای هر یک از ما بدلیل آناست که از مبدا اصلی فاصله گرفتهایم یعنی از خدای سبحان دور افتادهایم هرکس که به خدای لا یزال متصل باشد هرگز دچار کمبود و نقصان نمیشود.
«فَاعْفُ عَنْهُمْ»
«فاء» در «فَاعْفُ» نشانه نتیجه است یعنی باید خطای بندگان را نادیده گرفت و آنان را عفو کرد.
ای پیامبر! اگر در تکریم و تعظیم نسبت به تو تقصیری دارند آنان را عفو کن.
شکر رقّت قلب نسبت به دیگری چشم پوشی از خطای آنهاست.
«وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ»
شکرانه رحمت خدا
استغفار باید برای مردم صورت گیرد. این استغفار به جهت جسارتی است که در محضر حق انجام دادهاند و گناهانی است که از آنان نسبت به خالق صادر شده، باید به شکرانه رحمت خدا برای امت گنهکار استغفار کرد یعنی از خدا خواست که آنان را مورد بخشش قرار دهد.
ای پیامبر! اگر مردم در اجرای فرمان تو کوتاهی و نقصانی دارند برای آنان استغفار کن.
راهکار ارتباط زیبا داشتن
اگر فردی بیش از دیگران از خداوند دریافت انعام و احسان دارد شکرانه این دریافت ارتباط زیبای او با زیردستان است، قرآن برای ارتباط زیبا راهکار «وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» را میدهد، به زیردستان دعا کنید.
«وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ»
عرب هرگاه عسل را از کندو خارج میکند به آن شور میگوید، همچنین هرگاه چهار پا در معرض بهرهبرداری قرار بگیرد عرب به آن شور میگوید.
دلایل مشورت کردن
به کار بردن عبارت «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْر» از آن روست که خدای سبحان به پیامبرش میگوید: عقل اینان را در معرض بهرهبرداری قرار بده و برای آنان شخصیت قائل شو که اگر اینان صاحب منزلت و رفعت شوند جایگاه خود را رفیع میبینند و چون انسان به جایگاه کرامت انسانی خویش واقف گردد خطا نمیکند.
مفسرین میگویند: اگر پیامبر صلیالله علیهوآله با اطرافیان خویش مشورت میکند به دلیل آناست که آنان توانمندیهای متفاوتی دارند پس اولاً آنها به توانمندیهای خویش واقف میگردند و از آن بهرهبرداری میکنند. ثانیاً جایگاه کرامت خویش را مییابند.
بعضی از مفسرین میگویند: خداوند سبحان اراده کرده تا مشورت کردن به عنوان سنّت الهی مطرح شود و انسان از عقول دیگران استفاده کند به همین جهت به پیامبر فرموده این سنّت را تو در جامعه پایهگذاری کن.
بعضی میگویند مشورت به این دلیل نیست که العیاذبالله پیامبر صلیالله علیهوآله محتاج نظرات مردم است بلکه به دلیل آنست که وقتی مردم بدانند از آنان نظرخواهی میشود نهایت تلاش خود را خواهند کرد تا کاملترین نظر را ارائه دهند یعنی در راستای رشد فکری افراد این عمل صورت میگیرد، هرکس به دنبال شناخت اصلح و احسن است و این امر عقول افراد را پرورش می دهد.
«وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْر» خطاکاران گمان میکنند که به دلیل خطا، موقعیت خود را نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله و یا هر بزرگتر فکری از دست دادهاند و منزلتی در محضرشان ندارند اما زمانی که پیامبر صلیالله علیهوآله با آنان مشورت میکند آگاه به موقعیت فعلی خود نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله میشوند و باور میکنند که همچنان در حریم قرب حضور دارند.
صاحب نظران باید توسط شما جذب شوند چون اگر شما تلاشی برای جذب آنها نداشته باشید دشمن آنان را جذب خواهد کرد. اگر میخواهید جذب دشمن نشوند شما باید حسن استفاده را از آنها بکنید.
«وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ» با مشورت به اطرافیان مودت و محبّت خود را به آنان نشان میدهی و با نظر خواهی از آنان اعلام میکنی دوستشان داری. خدا به پیامبرش دستور میدهد تو با آنان مشورت کن تا بعداً معترض به تو نشوند، وقتی تنها نظر خود را اعمال کنی و با آنان مشورت نمیکنی در مقابل تو مقاومت میکنند و اعتراض دارند.
عفو و دعا و استغفار برای مردم چنان رشد عقلانی ایجاد میکند که میتوانند مورد مشورت بزرگتر خود قرار گیرند، به عبارتی پیامبر صلیالله علیهوآله عقل آنها را فعال میکند.
با چه کسی باید مشورت کرد؟
در روزگار ما مردم برای ازدواج یا هر امر دیگری به مشاور مراجعه میکنند باید به مشاوری مراجعه شود که لسانش لسان پیامبر باشد اعتماد کردن به نظر مشاور غیر متدین کار درستی نیست مگر آنکه در پشت پرده نظر او نظر خدای سبحان قرار داشته باشد. اعتماد به نظر کارشناس بدون پشتوانه توحیدی شرک است باید اعتماد بر خدا کرد. چنانچه با اعتماد و توکل به خداوند از کارشناس راهنمایی و مشورت طلب کنیم کار حسنی صورت گرفته اما در غیر اینصورت گویا کارشناس را مستقل دیده و مشرک شدیم و خسارت شرک در زندگی جاری خواهد شد.
تفاوت استغفار و مشاوره
گاهی من با کسی مشورت میکنم اما مأمور به انجام نظریه او نیستم، مشورت یک امر دو طرفه است من مشورت میخواهم دیگری مشورت میدهد و من موظف به انجام نظر طرف مقابل نیستم. اما در استغفار یک راه یک طرفه است ما برای زیردستانمان دعا میکنیم چه آنان برای من دعا بکنند یا نکنند.
ماموریت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
مفسری میگوید: پیامبر در آیه مأمور به سه امر شده است:
- عفو: یعنی نادیده گرفتن حقوق خود. پیامبر به وسیله عفو نهایت محبّت خود را نسبت به اطرافیان نشان دهد.
- استغفار برای دیگران: حتی اگر مرتکب گناه کبیره شده باشند از استغفار پیامبر بینصیب نخواهند ماند مشروط به آنکه توبه کرده و قصد بازگشت به گناه نداشته باشند و اصرار بر گناه نکنند.
- مشورت کردن با زیردستان.
دعا کنید و از دعا خسته نشوید
در توضیح کبائر مفسرین گفتهاند: یکی از گناهان کبیره فرار از جنگ است. اصحاب رسولالله از جنگ فرار کردند اما پیامبر مأمور بود تا برای آنان که مرتکب کبیره شدهاند دعا کند. معلوم است دعا تأثیر خود را دارد. نباید گفته شود دعا تأثیری ندارد. دعا کنید و از دعا خسته نشوید.
در حکایتی آمده است یکی از علما کنار جویی نشسته بود به شاگردانش درس میداد. مطربی کمی آن طرفتر میزد و آواز میخواند و میرقصید، شاگردان به استاد گفتند: اگر صلاح میدانید به این مطرب چیزی بگویید. عالم دعا کرد و گفت: ان شالله همینطور که در دنیا خوش است در آخرت هم خوش باشد. بعد از چندی مطرب آمد به پای عالم افتاد و توبه کرد.
«فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»
توکل به چه معناست؟
از این آیه معلوم می شود که توکل این نیست که انسان خود را رها کند یا از اطرافیان هیچ نظری را نطلبد یا از اسباب استفاده لازم را ننماید، بلکه توکل این است که در عین ملاحظه اسباب و استفاده از اسباب قلبا بر خدا اعتماد کرد و باور نمود اگر خدای سبحان در سبب تاثیری ایجاد نکند سبب هیچ اثری ندارد. «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ»
اعتماد بر حق نه اعتماد بر خلق
انتهای آیه میگوید: ای پیامبر! بر آنان اعتماد مکن، نه کثرت آنان چشم تو را پر کند و نه اطاعت آنان موجب دلگرمی تو شود بلکه هر زمان اراده امری را نمودی فقط توجه به ما داشته باش، یعنی در عین این که مامور به محبّت به خلق هستی مامور به اعتماد بر حق هستی و کثرات نباید توجه تو را به خویش منعطف کند.
تاریخ جلسه: 97/10/29- جلسه134
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] – سوره مبارکه توبه، آیه 73
[2] – سوره مبارکه نور، آیه 2
[3] – نهج الحیاة، ص 149