خداوند در آیه 16 سوره نحل میفرماید:
«وَ عَلَامَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ»
«و (نیز) علاماتی قرار داد؛ و (شب هنگام) به وسیله ستارگان هدایت میشوند.»
و خداوند نشانههایى از قبیل کوهها و درهها، جهت وزش بادها و رودها را پدید آورد که مردمان در روز بدانها راه خود را بشناسند و در شب که از این علائم استفاده نمىشود ایشان به وسیله ستارگان رهنمون مىشوند.
نعمت علامتها برای شناخت راهها
از دیگر نعماتی که خدای سبحان در اختیار بشر قرار داده، وجود علاماتی در زمین برای شناخت راههاست. کوهها، چشمهها و وزش بادها علائم ظاهری نعمات خدای سبحان هستند که در اختیار بشر قرار گرفتهاند. یکی از ثمرات این نعمات آن است که انسان راهها را به وسیلۀ این علائم بشناسد و در مسیری که حرکت میکند، حیران نشود.
در عالم معنا نیز حکایت همین است، علاماتی برای راهیابی انسان به مطلوب حقیقی (قرب به حق) قرار داده شده است تا او در عالم معنا نیز از افراط و تفریط در امان بماند و سرگردان نشود.
شریعت؛ راهنمایی برای رسیدن به حقیقت
یکی از مفسرین عرفانی میفرماید: «شریعت، علامت است؛ علامتی که افراد بوسیله آن به مسیر واقعی و مطلوب حقیقی رهنمون میشود.» نماز، زکات، حج، خمس، روزه، امر به معروف و نهی از منکر از علامتهای شریعتاند.
شریعت، ابزاری برای تعیین راه از بیراهه است. فردی که به دستورات شریعت، بیمبالات است گویا راه را گم کرده است و متشرّع نامیده نمیشود، بهعکس آن کس که به تعالیم شریعت پایبند است در جادّۀ شریعت حرکت میکند و در راه است. دینداری و دینگریزی افراد با مقیاس شریعت سنجیده میشود.
ایمان مؤمن، ابزار سنجش
بعضی از مفسرین عرفانی میفرمایند: «مؤمنین علامات هستند. اینان در وصال به حق علاماتی هستند تا دیگران بهوسیلۀ آنان هدایت شوند و ایمان خود را با ایمان مؤمن بسنجند.»
وجود مؤمن همچون آیینهای است که سایر مؤمنین با رؤیت اعمال و رفتار او، در صدد اصلاح اعمال و رفتار خود بر میآیند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام به جناب کمیل فرمود:
«الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ»[1]
«مؤمن آیینۀ مؤمن است.»
عملکرد صحیح یا حتّی ناصحیح مؤمنین، معیار ارزیابی عملکرد سایر افراد است؛ به طور مثال اگر مؤمنی منظّم باشد دیگران با ملاک قرار دادن او نظم خود را میسنجند یا اگر مؤمنی، گرفتار رذیله سخنچینی باشد، سایر مؤمنین با دیدن وی رفتار خود را بررسی میکنند که آیا گرفتار عارضه سخنچینی هستند یا نه؟ شاید آنان نیز مبتلا به این عارضه باشند و به آن واقف نباشند!
مؤمن، سوقدهنده به سوی خدا
نکته بسیار قابل توجه آن است که علامات، افراد را به سوی خود سوق نمیدهند بلکه آنان را به سوی مقصد نهایی _خداوند_ متوجّه میسازند. مؤمنین قانوناً باید نشانهای برای هدایت دیگران به سوی حضرت حق باشند و اگر کسی در این میان بهجای هدایت مردم به سوی حق، آنها را بهسوی خویش هدایت کند، مؤمن نیست.
شاهد بر این مدّعا وجود مقدس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است؛ ایشان هیچگاه مردم را بهسوی خود دعوت نمیکرد؛ بلکه پیوسته مردم را به کلمۀ توحید دعوت میکرد:
«قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلى کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِک بِهِ شَیئاً»[2]
«پیامبر بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخن دادگرانهاى که میان ما و شما مشترک است (و همه آن را بر زبان مىرانیم، بیایید بدان عمل کنیم، و آن این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزى را شریک او نکنیم.»
نعمت ستارگان
یکی دیگر از نعماتی که خدای سبحان در اختیار بشر قرار داده، وجود ستارگان در آسمان است. در عالم ظاهر این ستارگان، علاماتی هستند تا بشر به واسطۀ آنها راه خود را بیابد، پیدا کردن مسیر به واسطۀ عوامل طبیعی یکی از راههای نجات بشر است. در سفرها، ستارگان علامتی برای راهیابی انسان هستند.
گاه ناخدای کشتی یا کسانی که در سفرهای شبانه، راه خود را گم میکنند اگر از مدار قرارگرفتن ماه و ستارگان آگاه باشند میتوانند راه خود را بیابند. نقش ستارگان برای اهل زمین علامتی است برای تشخیص جهات چهارگانۀ شمال، جنوب، مشرق و مغرب.
در عالم معنا نیز ستارگانی وجود دارند که چنین نقشی را ایفا میکنند و موجب هدایت انسان میشوند.
خدای سبحان میفرماید:
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى»[3]
«سوگند به ستاره در آن زمان که به این عالم سقوط مىکند!»
مفسرین عرفانی میگویند: «منظور از نجم، وجود مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآله است که قدم در عالم خاکی میگذارد. ایشان ستارهای غیرقابل وصف و منحصر به فرد برای راهیابی بشریّتاند. انسان با نور رسالت و ولایت به طور خاص هدایت میشود، با تابش نور پیامبر و حضرات معصومین علیهمالسلام و به تبع مؤمنین، به مقصد میرسد. با نور و روشنایی آنان، کسی در ظلمات عالم مادّه سرگردان نمیماند.
وجود این ستارگان، مانع از آن میشود که انسان مستعد و علاقمند یا به عبارتی سالک الی الله گرفتار تعلقات مادی شود. با درخشش ستارگان رسالت و ولایت، دشمن بیرونی و درونی قادر نیست به سالک حمله کند و او را از مسیر حرکت خویش باز دارد.
نجم چیست؟
تعابیر مختلفی از مفسرین برای نجم مطرح شده است: معرفت، عقل (برهان نظری)، اعتقادات صحیح ستارگانی هستند که تابش آنها در سرزمین وجود افراد، موجب درخشش و روشنایی میشود. اگر این ستارگان بر وجود فردی بتابند، در تاریکی و سرگردانی نمیماند و به حق دست مییابد.
یکی از مفسرین میفرماید: «هرآنچه انسان را به حق برساند و از شیطان دور کند نجم نامیده میشود.»
خواص نجم
خاصیت نجم دو چیز است:
- نور افشانی؛
- دور کردن دشمن.
علامتی برای همه
در اینجا سؤالی مطرح میشود: آیا علامات و نشانهها تنها برای افراد خاصی خودنمایی میکنند یا همۀ افراد قادر به بهرهمندی از علائم و راهیابی هستند؟
اولاً خدای سبحان علامات را در وجود همۀ افراد قرار داده است؛ امّا دستهای علامات و ستارگان را اصلا نمیبینند و گروهی میبینند؛ اما از آنها استفاده نمیکنند.
یکی از مفسرین میفرماید: «در روایتی از پیامبر اکرم بیان شده است:
«أَصْحَابِی كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اِقْتَدَيْتُمْ اِهْتَدَيْتُمْ»[4]
«اصحاب من مانند ستارگان هستند به هریک از آنان اقتدا کنید هدایت میشوید.»
مراد از صحاب، کسانی هستند که به دامنۀ رسالت و ولایت نزدیکترند؛ هرچند که معصوم نباشند. به هر میزان افراد به افق رسالت و ولایت نزدیکتر باشند، درخشانترند و افراد بیشتری بوسیلۀ ایشان هدایت میشوند.
ثانیاً: ستارگان آسمان دائم درحال نورافشانی هستند و از نوررسانی امتناع ندارند. حال، افراد گاه با انتخاب خود مایل به جهتیابی از طریق آنان هستند و گاه تمایلی ندارند. نقش حضرات معصومین علیهمالسلام و اولیای الهی نوررسانی است؛ البته برخی خود را در پرتو نور آنان قرار میدهند و از راهنمایی ایشان بهره میبرند و به مقصد صحیح راه مییابند و برخی حاضر به قرار دادن خود در مسیر نور رسالت و ولایت نیستند و گمراه میشوند.
پس اگر کسی از وسایل راهیابی به حق که در درون وجود او قرار داده شده است، استفاده نکرد و سرگردان و گمراه شد از ناحیه حق کوتاهی صورت نگرفته است؛ او خود با اختیار، راهیابی از سوی علامات را انتخاب نکرده و گمراه شده است.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . تحفالعقول، ص 173
[2] . سوره آل عمران، آیه 64
[3] . سوره نجم، آیه 1
[4] . تقریب المعارف، ج۱، ص۳۹۳