در آیه 17 سوره مبارکه دخان آمده است:
«وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ»
«ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگواری به سراغشان آمد،»
«وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ»
«فَتَنَّا» به معنای گداختن است. طلا در کوره گداخته میشود تا خالص و ناخالصاش جدا شود.
از سنّتهای خداوند: آزمایش
آزمون یکی از سنّتهای خدای سبحان است تا خالص و ناخالص بندگان با آزمایشهای الهی از یکدیگر جدا شوند، بندگان گاه با نعمت و گاه با سلب نعمت آزمایش میشوند.
- معمولاً افراد گمان میکنند، هنگامی که نعمت از آنها گرفته شود تحت آزمون الهی قرارگرفتهاند در حالیکه بسیاری از دادهها و نعمتهای خدای سبحان آزمایش است.
از مصادیق آزمایش الهی؛ پذیرش یا عدم پذیرش رسل الهی
در این آیه آزمون بنیاسرائیل آمدن حضرت موسی به سوی آنان است؛ موسایی که جلوه یک نعمت کامل در میان خلق است.
وقتی پیک الهی بر جمعی وارد میشود غرض آزمایش آنان است تا آنچه در باطنشان است ظهور یابد؛ اگر باطن افراد، در برابر حق تسلیم باشد ظهور پیدا میکند و اگر در باطن انکار و تکذیب حقیقت نهفته باشد مخالفت درونی ظاهر میشود.
هر زمان خدا راهنمایی را در مسیر هدایت خلق قرار میدهد اراده کرده تا پیام خود را به گوش آنان برساند و ایشان را مورد آزمایش الهی قرار دهد. پذیرش و عدم پذیرش رسل الهی درجه عیار و خلوص افراد را نشان میدهد.
«وَ جَاءَهُم رَسُولٌ كَرِيمٌ»
معنای کریم
واژه کریم بر بهترین هر چیزی اطلاق میشود به عنوان مثال اگر به رزق اضافه شود؛ به معنای روزی بسیار و اگر به قول اضافه شود به معنای سخن موجز و پر معنی و قانع کننده میباشد.
کریم بودن؛ از خصوصیت پیامبران الهی
- کریم بودن از خصوصیات همه پیامبران الهی است و اگر آیه کریم را به رسول اضافه کرده از آن روست که همه پیامبران الهی دارای حسب و نسبی شایسته، اخلاق و سرشتی نیکو و … میباشند.
دراین رابطه مولوی داستانی از حضرت موسی نقل میکند: موسی زمانی که گوسفندی از گوسفندان خود را گم کرد و بعد از جستجوی بسیار آن را یافت، از گوسفند بسیار دلجویی کرد.
مولوی میگوید:
گوسفندی از کلیم الله گریخت
پای موسی آبله شد نعل ریخت
در پی او تا به شب در جست و جو
وان رمه غایب شده از چشم او
گوسفند از ماندگی شد سست و ماند
پس کلیم الله گرد از وی فشاند
کف همیمالید بر پشت و سرش
مینواخت از مهر همچون مادرش
نیم ذره طیرگی و خشم نی
غیر مهر و رحم و آب چشم نی
گفت گیرم بر منت رحمی نبود
طبع تو بر خود چرا استم نمود
با ملایک گفت یزدان آن زمان
که نبوت را نمیزیبد فلان
اگر موسی چنین رفتاری نداشت هرگز شایسته نبوّت نبود. خداوند سبحان پیامبران را به سوی خلق فرستاد تا مردم را با لطف و مهر هدایت کنند نه با عتاب و قهر.
مفسری میگوید: خداوند سبحان موسی را رسول کریم خطاب کرد زیرا در شرایطی که همه پسران بنی اسرائیل کشته میشدند خداوند موسی را نجات داد.
مکرَّم مُکرِم است
مفسری میگوید: خدای سبحان بندگانش را به عنوان بنیآدم تکریم کرده است. بنابراین سیاست اولیه خدا تکریم است. این سیاست را رسل قبول کردند. آنان چون تکریم الهی را پذیرفتند مکرَّم شدند مکرَّم مکرِم است. آنکس که تکریم شود دیگران را اکرام میکند. از این رو دیده نشده که هیچ پیامبری معصیِت معصیت کار را برای تحقیر فرد دستاویز قرار دهد.
مفسر دیگری میگوید: انبیا مکرّماند و عندالله وجیهاند. خدای سبحان نهایت اکرام را از آنان به عمل آورده و آنان کریمانه با خلق برخورد میکنند.
پیامبران در میان خلق نقش تکریمی دارند. از این رو میخواهند همه افراد را از معصیت به طاعت و از جهل به علم و از ظلمت به نور هدایت کنند.
خداوند سبحان خطاب به موسی میگوید:
«اصطنعتُک لِنَفسی»[1]
«من تو را براى خودم ساخته و برگزيدم.»
اما در عین حال به او فرمان میدهد به سوی فرعون برو و او را انذار کن! و بگو:
«فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»[2]
«و با او سخنى نرم گوييد شايد كه پند پذيرد يا بترسد»
خداوند به موسی میگوید: با فرعون به آرامی سخن بگو! به گونهای که سخن گفتنت نتیجه بخش باشد!
با توجه به آیه موسی با فرعون نیز با اکرام رفتار میکند. زیرا همگان قابلیت اصلاح را دارند و مکرّماند چنانچه خود پذیرای اصلاح و تکریم باشند.
علت اثر بخش نبودن سخن
اگر سخن ما در دیگران اثر ندارد ممکن است پیامد دو امر باشد:
- طریقه گفتگو و ارتباط با دیگران را نمیدانیم.
- ممکن است نحوه سخن گفتن تحقیرآمیز باشد، در حالیکه خدای سبحان به موسی فرمان میدهد که با فرعون به نرمی سخن بگو! به یقین اگر مخاطب اکرام شود سخن اثر بخش خواهد بود.
از طرف دیگر اگر ما سخن حق را از کوچکتر خود بشنویم؛ پذیرش یا عدم پذیرش آن آزمایش ماست. در واقع اگر حرف حساب را از سوی شاگرد یا فرزندمان به ما برسد تا چه اندازه پذیرا خواهیم بود؟ آیا چون فرعون که از موسی اعراض کرد از سخن حق اعراض میکنیم یا آن را میپذیریم؟
از خصوصیات کریم
مفسری میگوید: از علائم کرامت خدای سبحان آن است که هرگز راضی نیست تا بندگانش زیر بار ظلم زندگی کنند. خدای کریم، خواهان رشد همه مخلوقات است. موسی رسول خدای کریم است از این رو نمیخواهد حتی فرعون با فرعونیت خویش در ظلمت و گمراهی بماند. از خصوصیات کریم آن است که با چشم پوشی از گذشتهی افراد برای آنان قابلیت رشد و پذیرش کمال را در نظر دارد، حتی فرعون!
- تعبیر دیگر: خدای سبحان از روی لطف نسبت به بندگان، خیرات و نیکیها را در مسیر زندگی آنان قرار میدهد تا با دیدن ثمرات نیکیها میل و رغبت به سوی آن پیدا کنند؛ حال اگر گروهی هدایتپذیر نیستند و علیرغم دیدن خوبیها همچنان از حقیقت فاصله گرفته و گمراهی را انتخاب میکنند؛ حضرت حق برای آنان سیاست دیگری در پیش میگیرد.
«أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ»
«(به آنان گفت: امور) بندگان خدا را به من واگذارید که من فرستاده امینی برای شما هستم!»
«أَن أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللهِ»
بعضی از مفسرین میگویند: «أَدُّوا إِلَیَّ» را میتوان چنین معنا کرد: أَدُّوا إِلَیَّ یا عبادالله.
این مفسرین معتقدند حضرت موسی قوم فرعون را مخاطب قرار نداده که از آنان بخواهد شما بردگان را آزاد کنید! بلکه مستقیم عباد الله را مخاطب قرار داده و میگوید: همراه من شوید و دعوت مرا قبول کنید! در این صورت عباد خدا میشوید.
از ثمرات همراهی با ولی خدا
موسی میگوید: ای فرعون تو بندگان خدا را رها کن و از این پس آنان را به من بسپار تا آنان از همه جهات، علمی و عملی و … بارور و شکوفا شوند زیرا همراهی با ولی خدا استعدادهای نهفته انسان را بارور و شکوفا میکند.
مفسری میگوید: اگر موسی عباد الله را به همراهی با خود دعوت میکند و میگوید: «أَدُّوا إِلَیَّ» از آن روست که اعلام کند: من پیک رحمتم و میخواهم شما نظارهگر رحمت و جلوه جمال خدای سبحان باشید.
به تعبیر دیگر: از ثمرات همراهی با پیک حق از جمله موسی این است که افراد از مستضعف بودن رها شده و توانمندیهایشان نمایان میگردد. در حقیقت پیک حق به افراد القا میکند که شما قدرت اجرای اوامر الهی را دارید.
یکی از مفسرین میفرمایند: زمانی که موسی میگوید: به سراغ من بیاید! که من پیامآور هستم. نشان میدهد: همیشه پیام حق مخاطبین خود را دارد و گروهی همواره پذیرای آن هستند و جذب کلام الهی میشوند هر چند که ممکن است افرادی از آن رو گردان باشند. همانگونه که فرعون و قبطیها پذیرای کلام حق نشدند.
عبد بودن؛ اولین نشانه هویت انسان
اولین نشانه هویت انسان عبد بودن اوست که پیامبران از این نشانه پردهبرداری میکنند. همه مردم بنده الله هستند. الله نام جامع خدای سبحان است که تمامی اسماء و صفات حضرت حق را در بر میگیرد اگر عباد به الله اضافه شده از آن روست که بیان دارد انسان چون خلیفه خدای سبحان است میتواند جلوه همه اسماء و صفات حضرت حق باشد، از این رو اهل علم «عباد الله» را اضافه تشریفیه دانستهاند، یعنی عباد هرگاه به خدا اضافه شوند شرافت پیدا میکنند. وقتی عبدی، عبد خدای کریم و رئوف و رحیم شد ارزش و قیمت پیدا میکند در نتیجه میزان عبودیت و اطاعت افراد قیمتشان را معلوم میکند.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آگاه است
مگر تعلق خاطر به ماه رخساری
که خاطر همه عالم ز روی او شاد است
«الله» تمامی نیاز بندگان را – عباد الله- از جمله عقل، مال، علم، حکمت، حسن عاقبت و… را به او عطا میکند از آن رو عباد الله هیچ کس را صاحب قدرت نمیدانند و چشم امید به هیچ کس و هیچ چیز ندارند.
«إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ»
«انّ» حرف تأکید است و تاکید دارد که رسولان الهی متزلزل و مردد نیستند، نظرشان رای و نظر حضرت حق است و با قاطعیت و یقین اعلام میکنند، زیرا هیچ شکی در حقانیت و مأموریت خویش ندارد.
اگر لام «لَکُمْ» را لام اختصاص بگیریم معنای آیه چنین میشود: من (موسی) مخصوص شما هستم! خدا مرا به رسالت برگزید تا به واسطه من از سلطه فرعون رها شوید.
فرعون نفس
مفسرین عرفانی میگویند: در وجود انسان فرعون نَفس یکّه تازی میکند و فرد تا زمانی که تحت فرمان و اسارت صفات نفسانی باشد عروج و تعالی نخواهد داشت. از طرف دیگر عقل به عنوان رسول و پیک الهی میخواهد وی را از بردگی غیر خدا نجات داده و به عزت برساند.
تغییرناپذیری عقاید حقه
مفسر دیگری میگوید: هر پیامبری عقیده توحیدی را اظهار کرده است، عقیده توحیدی تغییرناپذیر است. یعنی نظرات من، همان اعتقادات حقهای که به شما ابلاغ میکنم، در گذر زمان تغییر ناپذیر است.
«أَمِینٌ» رسولان پیامرسانان امین هستند به این معنا که پیام حق را بدون هیچ تغییری به امت میرسانند از این رو هر فطرت سلیمی دین پذیر است و پیام رسولان الهی را میپذیرد. پیامبران چون در بالاترین درجه بندگی قرار دارند و عبد محض هستند کمترین تغییری در پیام الهی ایجاد نمیکنند.
- اگر خدای سبحان نوح را عبد شکور خود معرفی میکند و میگوید: «کان عبداً شکوراً»[3] از آن روست که عبد بدون ذرهای قصور در خدمت مولاست، نه به میل و خواسته خود توجهی دارد و نه به رضایت خلق بلکه آنچه در نگاه او عظیم است رضایت مولاست.
حتماً من پیامبر امانتدار و رسول امینی هستم که برای شما آمدهام! مفسرین میگویند از این تأکید موسی میتوان دریافت:
- میخواهم شما را به سوی خدا رهنمون شوم
- شما را برای خود نمیخواهم!
- من فرستادهای از سوی خدایتان هستم تا منافع دنیوی و اخروی شما را تأمین کنم.
- به من بدبین نباشید! و گمان نکنید که من چون فرعون عمل خواهم کرد و ظلمی که او بر شما روا داشته من بر شما روا خواهم داشت.
آشکار نبودن حقیقت رسول
«رسول و امین» هر دو نکره آمده بدین معنا که حقیقت رسول امین بر مردم آشکار نیست.
مفسرین میگویند: به میزانی که انسان از سلطه فرعون و نفسانیت خویش رها شود و به تبعیت رسول رو آورد به همان میزان از حقیقت وجود رسول امین برای او پردهبرداری میشود.
به عنوان مثال آنچه سلمان و ابوذر از وجود مقدس پیامبر میدانستند عامه مردم نمیدانستند.
هجرت
تعبیر دیگر: هر پیامبری با آمدن خود مخاطبینش را به حرکت و هجرت دعوت میکند و آنان را از اسارت و تعلقات عالم ماده رها میکند.
ما با وساطت پیامبر از عادات، افکار و رفتار و اعمال ناپسند هجرت میکنیم. زمانی که حقی را قبول میکنیم حتماً از باطل هجرت کردهایم.
اولین گام در مسیر صحیح؛ هجرت
هجرت، اولین گام در مسیر صحیح است. هر کس در هر مرتبهایی قرار دارد باید سیر کمالی داشته و توقف ننماید.
سخنرانی بر منبر رفت و گفت: هر کس هر جا نشسته یک قدم جلوتر بیاید! و بعد از گفتن والسلام علیکم و رحمة اله و برکاته! از منبر پایین آمد! مردم از او خواستند تا سخنرانی کند ایشان گفتند ما همه حرف را در همین یک جمله گفتیم در حقیقت حرف اول و آخر همین است که انسان رو به کمال حرکت کند.
تفکر اشتباه
گاهی تفکر اشتباهی میان متدینین حاکم است که میگویند: همین اندازه که آموختهایم کافی است! این توقف با فرهنگ دینی سازگار نیست زیرا به ما آموزش داده شده: زگهواره تا گور دانش بجوی! مؤمن باید دائما سیر کمالی داشته باشد.
تاریخ جلسه: 98.10.21 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه طه، آیه41
[2] سوره مبارکه طه، آیه 44
[3] سوره مبارکه اسراء، آیه2