تفسیر آیه 172 سوره آل عمران

به لطف حضرت حق در کلاس تفسیر همان طور که در خدمت قرآن صامت قرار ‌گرفته‌ایم فی‌الواقع در خدمت قرآن ناطق (مفسر کبیر قرآن حضرت ولی عصر علیه‌السّلام)  قرار گرفته‌ایم. در سلام صبحگاهی به حضرت عرض می‌کنیم:

«السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ‏»[1] «سلام بر تو که قرآن را می‌خوانی و توضیح می‌دهی» آشکار کردن و تبیین قرآن با تو است.

 

در ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران به آیه 172 این سوره رسیده‌ایم:

 

«الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»

«كسانى كه (در نبرد احد) پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر (او) را اجابت كردند براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است»

 

در ارتباط این آیه با آیات قبل لازم است یادآوری کنیم در آیات قبل زمانی‌که مقام شهداء را شناختید آرزو می‌کنید ای کاش در زمره شهداء بودید ولی این آیه می‌فرماید: اگر کسی عاشقانه در خدمت خدا و رسول باشد اجرش کمتر از اجر شهید نیست، البته منوط به دو امر: اول آنکه کار خود را نادیده بگیرد و علی الدوام شاهد لطف و مرحمت حضرت حق باشد و دوم آنکه نگاه و نظر دیگران برای او حائز اهمیت نباشد.

شأن نزول آیه: بعد از جنگ احد که ظاهراً مسلمانان در آن جنگ شکست را متحمل شدند ابوسفیان به دلیل این موفقیت نسبی تصمیم به حمله مجدد گرفت، خبر به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله رسید و در حالی که هنوز مسلمین جراحت اُحد را بر تن داشتند ایشان فراخوان جنگ دیگری را دادند، حضرت فرمودند البته اگر هیچ یک از شما در جنگ شرکت نکنید من به تنهایی در این میدان حضور پیدا می‌کنم، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله با هفتاد نفر حرکت کردند اما به علت رعبی که خدای سبحان از مومنین در دل مشرکین قرار داد مشرکین از حمله مجدد صرفه نظر کردند.

این آیه درباره فراخوان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله به جنگ و پاسخ گویی لبیک‌گویان به حضرت است.

 

«الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ»

 

مخاطبین آیه سوال خدای سبحان در عهد الست را که فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[2] پاسخ‌گو بوده و گفتند: «بَلی»

«الرسول» معرفه ذکر شده است. چون مخاطبین آیه پیامبر را می‌شناسند و دعوت ایشان را اجابت می‌کنند.

 

فرق استجابت با اجابت

 

بکار گرفتن فعل استجابت در آیه بدلیل آنست که استجابت با اجابت فرق دارد، در اجابت پاسخ‌گویی صرف است اما استجابت، پاسخ‌گویی عاشقانه است، در اجابت ممکن است اکراهی در بین باشد اما در استجابت صرفا اختیار است.

مفسر دیگری می‌گوید: استجابت خدا یعنی لباس بندگی را بر تن کردن و استجابت رسول یعنی در آستان بندگی وفادار ماندن.

 

الله نام جامع خداوند سبحان

 

«الله» نام جامع خداوند سبحان است و مخاطبین آیه با این نام پاسخ‌گوی حضرت حق‌اند تا بیان دارند در همه امور حاکمیت خدای سبحان را در زندگی احساس کرده و بر مبنای آن معرفت، عاشقانه در خدمت قرار می‌گیرند.

 

امر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله، امر خداوند سبحان است

 

تبعیّت از خدای سبحان بدون تبعیّت از پیامبر بی‌معناست. از این روست که خدای سبحان عبارت «وَالرَّسُولِ» را به «اسْتَجَابُواْ لِلّهِ» اضافه می‌کند.

هر مأموریتی که از ناحیه رسول به مؤمنین داده می‌شود فی الواقع امر خدا است، به همین جهت قبل از این که مؤمنین پاسخ‌گوی رسول خدا باشند، پاسخ‌گوی خدای سبحانند.

 

«مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ»

 

قرح به معنی جراحت است

 

ویژگی مومنین حقیقی

 

گاه مؤمنین باید در آزمون‌های خاصی شرکت کنند بدون آنکه فراغت از مأموریت قبل حاصل شده باشد اما تنها گروهی در این آزمون موفق می‌شوند.

آسیب‌های جسمانی یا خستگی دوره مأموریت برای مؤمنین حقیقی، مانع از حضور در آزمایشات بعدی نیست.

 

علت ناملایمات

 

«الْقَرْحُ» همه ناملایمات نفسانی است که برای سالک پیش می‌آید، خدا اراده می‌کند تا منیّت بنده را بشکند.

 

علت اجابت نشدن درخواست‌ها

 

خدا بسیاری از نفسانیّات انسان را می‌شکند یکی از شیوه‌هایی که نفسانیّات انسان در هم شکسته می‌شود آن است که خداوند سبحان درخواست‌های بنده را اجابت نمی‌کند تا برخود فرد معلوم شود که بر اعتقادات خویش پایدارتر است یا از اعتقادات دست خواهد کشید. گروهی از این آزمایشات سربلند بیرون می‌آیند. آنان با وجود تحمّل آسیب نفسانی استقامت می‌ورزند و خدای سبحان برای این گروه اجر عظیم و پاداش کاملی در نظر گرفته است. قدرت انسان به اندازه‌ای زیاد است که در هنگامه استقامت آسیب‌های جسمانی و مادی را به راحتی نادیده می‌گیرد.

 

چه عاملی مانع از لذّت حضور می‌شود

 

لذت حضور در محضر خدا و رسول مانع از درک جراحت می‌شود، پیاده روی اربعین نمونه‌ای از این لذّت است زیرا کسی‌که در انجام امور روزانه خود ناتوان است در این اجتماع عاشقانه شرکت می‌کند و اصلاً درد را متوجه نمی‌شود، هرچقدر جذبه بیشتر باشد فرد را بیشتر به پیش می‌برد. بعضی افراد در شبهای قدر، در زیارت‌ها و ماه رمضان یاد دردهایشان می‌افتند و لذت حضور را درک نمی‌کنند، لذت حضور نمی‌گذارد آدم درد را احساس کند.

لذت انجام اوامر الهی به اندازه‌ای است که انسان درد و رنج حاصل از امور جسمانی را فراموش می‌کند.

 

«لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَ اتَّقَواْ»

 

محسن و متّقی کیست؟

 

اگر کسی علی‌الدوام لبیک گوی پیامبر باشد در منطق قرآن محسن نامیده می‌شود، یعنی خدا را می‌بیند و به شهود رسیده است.

همه پاسخ دهندگان محسن و متقی نیستند، بلکه گروهی از آنان محسن و متقی محسوب می‌شوند زیرا گاه انسان در عرصه اجرا ثبات قدم دارد و این ثبات قدم‌ گاه ریشه اعتقادی دارد و گاه ندارد. در گروهی که عملکردشان ریشه اعتقادی دارد افراد به دو دسته تقسیم می‌شوند: 1- گروهی هم خدابین هستند و هم خودبین‌ 2- گروهی فقط خدابین هستند؛ تنها گروه اخیر تحت عنوان محسن و متقی جای می‌گیرند. قرآن از «مِن» بعضیه استفاده کرده تا بیان دارد تنها گروهی توفیق دستیابی به این عناوین را دارند.

 

علت توقف و بازماندن از سلوک

 

آیه برای مؤمنینی که در صحنه حضور داشتند دو قید «أَحْسَنُواْ وَاتَّقَواْ» را ذکر کرده، تا بیان دارد صرف احسان و شهود کافی نیست، آنچه باید مورد توجه قرار گیرد پرهیز از مشاهده شهود است «اتَّقَواْ» این سخن بدین معناست که مؤمن باید از توجه به مقام قربی که به آن دست یافته چشم بپوشد، به گفته عرفا نباید بر مقام قرب خود فرود آید، زیرا به مجرد مشاهده مقام قرب متوقف شده و از سلوک باز می‌ماند.

مرحوم نخودکی مکرر در فرمایشات خود به این بیت اشاره می کنند:

آنچه در این دهر نشانت دهند                      گر نستانی به از آنت دهند

 اگر مقام و جایگاه قرب به چشم انسان نیاید در آن متوقف نمی‌شود.

 

معانی احسان و تقوا

 

«أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ» این گروه با قید «اَحْسَنُواْ» خدابین هستند و با قید «اتَّقَواْ» از خدابینی خود پرهیز می‌کنند یعنی برای خود وجودی قائل نیستند که نقش خویش را در خدا بینی از خود ببینند.

«أَحْسَنُواْ.. وَاتَّقَواْ» یکی جنبه اثبات و دیگری جنبه نفی دارد، گاهی گفته می‌شود فلانی دل پاکی دارد اما پرهیز از نواهی الهی ندارد، مانند کسی که خوش اخلاق است اما به نامحرم دست می‌دهد خوش اخلاقی کافی نیست بلکه باید هم پرهیز از نواهی الهی داشته باشد و هم خیررسان باشد.

در «أَحْسَنُواْ» همه اوامر را انجام داده و در «وَاتَّقَواْ» همه نواهی را ترک می‌کنند، صرف انجام اوامر بدون ترک نواهی کافی نیست و ترک نواهی بدون انجام اوامر هم کافی نیست.

«احسنوا» یعنی «استقاموا». «واتقوا» یعنی از هرگونه مخالفت سِری و در پنهانی در محضر خدای سبحان پرهیز کردن.

 

«أَجْرٌ عَظِيمٌ»

 

عبارت اجر در آیه نکره بکار رفته تا بیان دارد کسی از میزان این اجر آگاه نیست.

«مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ» با آن ‌که مؤمنین زخم فراق از پیامبر را چشیدند اما چون در صحنه تبعیت، استقامت کرده و دست از دامان پیامبر نکشیدند «أَجْرٌ عَظِيمٌ» اجر حیات دائم به آنان عطا می‌شود. «أَجْرٌ عَظِيمٌ» زندگی ابدی و حیات با پیامبر است.

«أَجْرٌ عَظِيم» به این معنا که عتاب و خطابی بر مخاطبین آیه (گروهی از مومنین) نیست، پس گرفتار مفارقت از خدا و رسول نمی‌شوند و پناهنده دائم درگاه حق‌اند.

«أَجْرٌ عَظِيم» برای تمام کسانی است که خالصانه در صحنه بندگی حضور دارند حتی اگر عنوان شهید بر آنان حمل نشود.

اگر کسی خالصانه با قلب و اعضا و جوارحش در خدمت حضرت حق باشد و در این مسیر آسیب‌های فراوانی را متحمل شود و در مشکلات صبوری نماید خدای سبحان او را به جهت ثبات قدم و پرهیز از غیر حق اجر عظیمی عطا می‌کند که البته به گفته بعضی از مفسرین این اجر قرب خاصی است که نصیب بنده‌ می‌شود.

هرگاه کسی در ابتدای راه سلوک باشد به یقین سختی‌ها و مشکلات و امتحانات اولیه برای او سخت است. مبتدیان وادی سلوک در آغاز راه گرفتار ابتلائات می‌شوند. مثل این که خدا گاهی به طور آزمایشی مؤمنی را در میان خلق ذلیل می‌کند تا میزان صبر و مقاومتش را بر او ثابت کند. این آزمون اوست که آیا این ملامت‌ها و سرزنش‌ها و عتاب و خطاب‌ها او را در مسیر استوارتر می‌کند یا نه.  مفسرین قرح را زخم اولیه معنا کرده‌اند وقتی ثابت قدم در این میدان بمانند «أَجْر عَظِيم» نصیبشان می‌شود و مقام این افراد تا جایی بالا می‌رود که همه در دعاها محتاج وی هستند و عزّتی خدا به او می‌دهد که استجابت دعا را در پی‌دارد.

حضور این افراد در صحنه جنگ نمایان‌گر شدّت محبت‌شان به خدای سبحان و رسول او است، این آیه میزان اشتیاق مومن را به قرب حق نمایش می‌دهد، مخاطبین پیامبر را جلوه کامل حق می‌بینند و آن چنان از مصاحبت با حضرتش لذّت می‌برند که درد جراحات را فراموش می‌نمایند.

 

نتیجه پاسخگویی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله؟

 

گرچه مؤمنین و مخاطبین آیه هرگز خود طالب اجر نبودند اما خدای سبحان بر خود واجب می‌کند اجر عظیمی را در اختیارشان قرار دهد، البته طبیعی است که میان اجری که به اینان عطا می‌شود و میان خود آنان تناسبی است، اینان به دلیل پاسخ‌گویی به پیامبر از عظمتی بهره‌مند گردیده‌اند که استحقاق اجر عظیم نصیبشان شده است.

 

نتیجه معامله با خدا اجر عظیم است

 

آنان که خود طالب اجر نیستند و داوطلبانه در خدمت پیامبر قرار گرفته‌اند باید از پاداش بیشتری بهره‌‌مند گردند، به عنوان مثال فرق است میان کارگری که برای کمک ‌آوردیم و در همان ابتدا تقاضای مبلغ مزد خویش را دارد و کارگر دیگری که هیچ حرفی از مزد و تعیین آن نمی‌زند.

مخاطبین آیه با پیامبر چنین رفتار کردند. آنان از رسول الله فوز عظیم و رضوان الهی طلب نکرد‌ه‌اند از این رو خدا پاداش خاص در اختیار آنان قرار می‌دهد.

هر کس با خدا معامله کند اجر عظیم دریافت می‌کند اگر کسی در حالیکه زحمت می‌کشد اما از اجر عظیم بهره‌مند نیست نباید گمان کند که با خدا معامله کرده تا توقع اجر عظیم داشته باشد او اصلا با خدا معامله نکرده زیرا خدای سبحان صادق الوعد است و بنده‌ای که خالصانه بندگی کند به اجر عظیم دست می‌یابد، همچنین گاه انسان ماجور است اما خدای سبحان اجر او را در دست کسی قرار داده که او تصور نمی‌کند اجر خود را از او دریافت کند.

در نظام الهی سنت این است که اگر کسی خالصانه کار کند حتماً مأجور است و هیچ گاه متضرر نمی‌شود.

اگر انسان دائما در خدمت فرمان خالق و تسلیم وی باشد نه تنها چیزی را از دست نمی‌دهد بلکه دریافت‌های فراوانی دارد.

 

چه کسی باهوش و زیرک است؟

 

مؤمن باهوش و زیرک است زیرا با کسی معامله می‌کند که کمترین نیّت و اراده او را ثبت نموده و اجر می‌دهد.

زیرک کسی است که فقط با خدا معامله می‌کند و می‌داند اگر خالص باشد متضرر نمی‌شود.

 

تاریخ جلسه: 98/2/7- جلسه 44

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] – مفاتیح الجنان، زیارت آل یس

[2] – سوره مبارکه اعراف، آیه 172

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *