تفسیر آیه 18 سوره نبأ

در آیه 18 سوره مبارکه نبأ آمده است؛

 

«یوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا»

«روزی که در «صور» دمیده می‌شود و شما فوج فوج (به محشر) می‌آیید!»

 

یوم الفصل روزی است که در صور دمیده می‌شود؛ پس می‌آیید در حالی که گروه گروه و فوج فوج و فرقه فرقه هستید.

صور شیپوری است که ظاهراً تعبیر به شیپور می‌شود بلکه دمی است که توسط حضرت اسرافیل با نام «المحیی» دمیده می شود و به اذن حق همه مردگان زنده می‌شوند و به مجرد زنده شدن «تَأْتُونَ» رجوع به حق دارند «أَفْوَاجًا» گروه گروه.

 

«یوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ»

 

ما دو نفخه داریم با نفخه صور اول با نام اَلمُمِیت همه، غیر از حضرات معصومین می‌میرند و در نفخه صور دوم با نام اَلمُحیِی همه زنده می‌شوند و قیامت کبری ایجاد می‌شود.

 

نسیم رحمت

 

مفسرین عرفانی می‌گویند: این آیه اشاره دارد به این که در همین عالم نفخه صور برای گروهی دمیده می‌شود و دم مسیحایی آنان را زنده می‌کند.

«إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» [1]

«خدای سبحان در طول زندگی دمیدن‌هایی برای شما قرار داده است، آگاه باشید پس خود را در معرض آن قرار دهید»

 به عبارتی خود را در معرض زنده شدن قرار دهید.

مفسرین می‌گویند: نفخه صور نهایی در قیامت دمیده می‌شود اما در همین عالم و در طول زندگی بشر نفحات و نسیم‌های رحمتی وجود دارد که بر ما می‌وزد و با هر نسیم، حیاتی نو در ما ایجاد می‌شود و هر لحظه زندگی روحانی جدیدی نصیب ما می‌گردد.

 

اگر سوال شود نافح و یا آن کس‌که می‌دمد چه کسی است؟

گفته می‌شود بالاصاله خدای سبحان است اما خداوند به واسطه کلام اولیای خویش و انفاس قدسی آنان بر هر خواهانی می‌دمد، گاهی شنیدن زندگی‌نامه یکی از آنان می‌تواند نسیم رحمتی باشد که دمیده می‌شود.

داستان «بشرحافی»[2] را شنیدید دزدی است که با یک آیه و عبارت منقلب شده، یک عبارت می‌تواند نفخه‌ای و نقطه عطفی در زندگی متحولین و توابین باشد و آغازگر حیات حقانی در زندگی دیگری شود.

مرده بودم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

 

«فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا»

 

بازتاب دم مسیحایی

 

مفسری در رابطه با «أَفْوَاجًا» می‌گوید: زمانی‌که دم مسیحایی یک ولی خدا به فردی بوزد، همه وجود او را به خود مشغول می‌دارد، در آن زمان نفخه صور بر همه اعضا و جوارح او دمیده می‌شود پس تنها زبان او متحول نمی‌شود بلکه دست، پا، فکر و تمام اعضا و جوارحش فوج فوج متحوّل می‌شوند و همه مجموعه وجودی‌اش سیر کمالی را آغاز می‌کند.

عبارت «تاتون» در آیه نشان می‌دهد هیچ کس سر جای خویش نیست، در قیامت همه گروه گروه به راه می‌افتند، در دنیا هم همه اعضا و جوارح ما بعد از آنکه از نسیم مسیحایی ولیّ خدا برخوردار شدند به سوی کمال حرکت می‌کنند.

قرآن در سوره صافات آیه 99 می‌گوید:

«وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّی سَیهْدین‏»

«(او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوی پروردگارم می‌روم، او مرا هدایت خواهد کرد!»

 

جلوه و آثار نفخ صور

 

«معاذ»[3] از پیامبر اکرم صلی الله‌علیه‌واله در مورد جلوه نفخ صور و آثار آن در قیامت سوال می‌کند حضرت می‌فرمایند: امت من بر ده صنف محشور می‌شوند: بعضی به صورت میمون، بعضی به صورت خوک، بعضی وارونه و واژگونه، بعضی نابینا و گنگ و کر، بعضی‌ها زبان‌های‌شان را می‌جوند، بعضی‌ها دست و پا ندارند، بعضی از آنها بر شاخه‌هایی از آتش به دار کشیده شدند و بعضی‌ها از مردار بدبوتر، بعضی‌ها لباسی را پوشیدند از جنس قیر گداخته در حالی که آن لباس به پوست آنها چسبیده است.

کسانی که قضاوت به ناحق کرده‌اند، نابینا محشور می‌شوند، آنان که در دنیا خود پسند بودند، صم و بکم محشور می‌شوند و گروهی که زبان خود را می‌جوند عالم بی‌عمل بوده‌اند، گروهی که دست و پایشان قطع شده است، همسایه آزاری داشته‌اند، آنان‌که به دارهای آتشین آویخته می‌شوند بدگویی مردم را نزد افراد مقتدر می‌کردند، آنان‌که تابع لذّات و شهوات خویش و امیال خود بوده‌اند بدبو و متعفن‌تر از مردار محشور می‌شوند، آنان که خود بزرگ‌بین بودند با لباس‌های داغ و از جنس قیر محشور می‌شوند.

«فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا» گروه‌های ذکر شده در روایت، امّت پیامبر هستند، نه یهود و نصاری، آنان کسانی هستند که در دنیا خود را در معرض نفخ صور اولیای الهی قرار نداده‌اند تا یوم الفصل در دنیا برای‌شان صورت بگیرد.

 

 

تاریخ جلسه: 97.4.17 ـ ادامه جلسه هفتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] لسان العرب، ج2، ص622

[2] – کتاب مجموعه آثار شهید مطهری، جلد 18

بشر حافی و امام کاظم علیه السلام؛ روزی امام از کوچه‌های بغداد می‌گذشت. از یک خانه‌ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود،..و صدای پایکوبی می‌آمد. اتفاقا یک خادمه‌ای از منزل بیرون آمد در حالی که آشغالهایی همراهش بود، گویا می‌خواست بیرون بریزد تا مامورین شهرداری ببرند.

امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ سؤال عجیبی بود. گفت: این خانه «بشر» است، یکی از رجال، یکی از اشراف، یکی از اعیان، معلوم است که آزاد است. فرمود: بله، آزاد است، اگر بنده می‌بود که این سر و صداها از خانه‌اش بلند نبود. اندکی طول کشید و مکثی شد. آقا رفتند. بشر متوجه شد که چند دقیقه‌ای طول کشید. آمد نزد او و گفت: چرا معطل کردی؟ گفت: یک مردی مرا به حرف گرفت. گفت: چه گفت؟ گفت: یک سؤال عجیبی از من کرد. چه سؤال کرد؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده می‌بود که این سر و صداها بیرون نمی‌آمد. گفت: آن مرد چه نشانه‌هایی داشت؟ علائم و نشانه‌ها را که گفت، فهمید که موسی بن جعفر است. گفت: کجا رفت؟ پایش لخت بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند. پای برهنه بیرون دوید. (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد.) دوید، خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت می‌خواهم بنده خدا باشم، و واقعا هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده خدا شد.

[3]– جامع الاخبار، ج1، ص176

«وَ عَنْ مُعَاذٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَا مُعَاذُ سَأَلْتَ عَنْ أَمْرٍ عَظِيمٍ مِنَ اَلْأُمُورِ ثُمَّ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ يُحْشَرُ عَشَرَةُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِي بَعْضُهُمْ عَلَى صُورَةِ اَلْقِرَدَةِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَى صُورَةِ اَلْخِنْزِيرِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَى وُجُوهِهِمْ مُنَكَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ يُسْحَبُونَ عَلَيْهَا وَ بَعْضُهُمْ عُمْياً [عُمْيٌ] وَ بَعْضُهُمْ صُمّاً [صُمٌّ] وَ بُكْماً [بُكْمٌ] وَ بَعْضُهُمْ يَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ فَهِيَ مدلات [مُدْلاَةٌ] عَلَى صُدُورِهِمْ يَسِيلُ اَلْقَيْحُ يَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ اَلْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَى جُذُوعٍ مِنَ اَلنَّارِ وَ بَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ اَلْجِيفَةِ وَ بَعْضُهُمْ مُلْبَسُونَ جِبَاباً سَائِغَةً مِنْ قَطِرَانٍ لاَزِقَةٍ بِجُلُودِهِمْ وَ أَمَّا اَلَّذِينَ عَلَى صُورَةِ اَلْقِرَدَةِ فَالْقَتَّابُ مِنَ اَلنَّاسِ وَ أَمَّا اَلَّذِينَ عَلَى صُورَةِ اَلْخَنَازِيرِ فَأَهْلُ اَلسُّحْتِ وَ أَمَّا اَلْمُنَكَّسُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ فَآكِلَةُ اَلرِّبَا وَ أَمَّا اَلْعُمْيُ فَالَّذِينَ يَجُورُونَ فِي اَلْحُكْمِ وَ أَمَّا اَلصُّمُّ وَ اَلْبُكْمُ فَالْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ وَ أَمَّا اَلَّذِينَ قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ فَهُمُ اَلَّذِينَ يُؤْذُونَ اَلْجِيرَانَ وَ أَمَّا اَلْمُصَلَّبُونَ عَلَى جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاةُ بِالنَّاسِ لِسُلْطَانٍ وَ أَمَّا اَلَّذِينَ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ اَلْجِيَفِ فَالَّذِينَ يَتَّبِعُونَ اَلشَّهَوَاتِ وَ اَللَّذَّاتِ وَ مَنَعُوا حَقَّ اَللَّهِ فِي أَمْوَالِهِمْ وَ أَمَّا اَلَّذِينَ يُلْبَسُونَ اَلْجِبَابَ أَهْلُ اَلْكِبْرِ وَ اَلْفُجُورِ وَ اَلْبُخَلاَءُ»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *