در آیه 180 سوره آل عمران آمده است:
«وَلَا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
بخیل
«بخیل» از ریشه بخل به معنای خسیس و در مقابل سخی و کریم قرار دارد.
ریشه و علت بخل
بخل ریشه در تفکر انسان دارد؛ بخیل گمان میکند خساست به نفع اوست و موجب حفظ داراییهایش میشود، در حالیکه به گفته قرآن حتما به ضرر وی خواهد بود.
علت این رذیله اخلاقی آن است که فرد خود را مالک داراییهایش میبیند، غافل از آن كه داراییهای او فضلی از سوی خدای سبحان است .
بخیل در دنیا از پشت پرده و ملکوت عملش آگاه نیست، زیرا دنیا عالم شهود نیست اما چون وارد قیامت گردد و چشم باطنش گشوده شود و از ملکوت اعمال برای او پردهبرداری شود از شدت قبح عملش آگاه خواهد شد.
همچنان که گفته شد بخل ریشه در تفکر انسان دارد، از این رو گروهی از افراد درحالیكه مال و دارایی ندارند بخیلاند، آنان سرمایهای برای پرداخت ندارند اما میگویند: اگر سرمایهای هم داشتیم برای خدا خرج نمیکردیم.
به عنوان مثال هزینههای اربعین را زیر سؤال برده و میگویند اگر پولی داشتیم خرج اربعین نمیکردیم. حتی گاه چنین افرادی به خود اجازه میدهند تا به کسانی که توفیق خدمت و برگزاری مجالس اهلبیت را دارند اهانت نموده و آنان را زیر سؤال ببرند.
لازم به یادآوری است مخاطبین آیه مؤمن به خدا و رسولاند و این نشانگر آن است که مؤمنین از رذیله بخل در امان نیستند.
بدترین رذیله
بعضی از مفسرین میگویند: بخل در شمار بدترین رذیلههاست، ثمره نامناسب و صدمه جبران ناپذیرش در قیامت معلوم میشود زیرا بخیل از قبح عمل خویش در دنیا آگاه نمیشود تا توبه کند.
ایشان میگویند: بخیل غافل از آن است که چه سرمایه خود را برای خدا خرج کند یا نکند در هر حال سرمایهها به خدای سبحان باز میگردد، بدین صورت که یا در زمان حیات و در عین انتخاب و آگاهی آن را با انفاق به محضرخدای سبحان عرضه میدارد و یا بعد از مرگ سرمایهها بدون نظر او به مالک حقیقی خود باز میگردد. البته خدای سبحان از مصرف صحیح بندگان بینیاز است اما بندگان نیازمند اثر و برکات مصرف صحیح خویشاند.
بالاترین نجاست
در حقیقت بخل نماد حب دنیاست و حب دنیا در زمره بالاترین نجاسات است به همین جهت است که در دعای ابوحمزهثمالی در خواست میکنیم:
«أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِی وَ اجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ الْمُصْطَفَى وَآلِه»
«خدایا حب دنیا را از دل من خارج کن و بین من و آل پیامبر جمع گردان!»
پیوند با خوبان
یکی از مفسرین میگوید: اگر خواستار پیوست با خوبان عالم هستید باید هزینه کنید، هرچه انقاق بيشتری از سوی شما صورت پذيرد راه نفوذ خوبان برشما بيشتر گشوده میگردد، انفاق کردن فرد را با خوبان عالم آشنا میکند و میان آنان پیوند برقرار مینماید.
برقراری ارتباط با بهترینهای عالم هزینه لازم دارد و انفاق، پرداخت همین هزینه است و به عبارتی انفاق شکر ارتباط با خوبان است.
بخل مانعی است كه سبب میشود تا میان ما و اولیای الهی جمعی صورت گیرد و به عبارتی دیگر اجتماع میان ما و اولیاء الهی منوط به رفع رذیله بخل است.
از خواص انفاق خالصانه
یکی از مفسرین میفرمایند: انسان با انفاق خالصانه در محضر اولیاء به منزلتی دست مییابد که بسیاری از اسرار به عنوان نُزُل یعنی پذیرایی مقدماتی بر او آشكار و در اختیارش قرار میگیرد.
از آثار بخل
مفسری میگوید: بخل مانع جهش و پرش روح انسان است و او را زمینگیر و وابسته به عالم ماده میکند.
بخیل ظاهراً منفعت طلب است اما نمیداند این منفعت طلبی نفعی به حال او ندارد.
معامله با خداوند سبحان
بعضی از مفسرین میگویند: بخیل ترجیح میدهد مال خویش را بجای آنکه برای خدا خرج کند برای میل خود خرج کند در حالیكه داراییها اگر برای غیر خدا خرج شود فرد نه لذتی از نعیم دنیا خواهد برد و نه در آخرت نفعی به حالش خواهد داشت.
آنكس كه از دایره بندگی خارج شود نه از لذتهای دنیا بهره میبرد و نه از نعیم آخرت اما اگر معامله با خدای سبحان صورت پذیرد خدا بنده را وارث دنیا وآخرت میسازد.
یک نکته
«یبْخَلُونَ» تکرار بخل است. یبخلون فعل مضارع است كه دلالت بر زمان حال و آینده میکند به این معنی که رذیله بخل علی الدوام تکرار میشود و هرگز از فاعل جدا نمیشود و چون گردنبندی به دور گردن فاعلش پیچیده میشود.
مفسری می گوید: مخاطبین آیه صفت بخل را پسندیدهاند و آن را انتخاب کردهاند از این رو امکان جدایی از این صفت برایشان به آسانی ممكن نیست.
جهانبینی ناصحیح
پشت پرده همه صفات نامناسب، جهان بینی ناصحیح قرار دارد. بخیل مال را مال خود میبیند و دادههای الهی را محدود میپندارد به همین جهت انفاق را ترک کرده و سند بدنامی خویش را امضا نموده در حالیکه اگر مال را مال خدا میدانست آن را با میل و رغبت انفاق میکرد او نمیداند دارایی قابل انتقال از این عالم به عالم دیگر است و قبل از مرگ باید داراییهایش را پیشاپیش بفرستد تا در قیامت برایش ثمری داشته باشد ثمره انفاق، در قیامت ذخیره میشود؛ سخی انفاق خود را پیش میفرستد تا قیامت خود را بسازد و این تجارت بر مبنای تفكر و جهانبینی صحیح است.
«آتَاهُمُ اللّهُ» با این عبارت از گوشهای از داراییهای خدایسبحان پردهبرداری میشود تا بیان دارد تمامی داراییهای بندگان فضل او است و هرگز کسی مستحق این عطا نیست.
«هُوَخَیرًا لَّهُمْ»
شاه کلید عاقبت بخیری
کسانی که بخل میورزند از زیر مجموعه عظیم بخل غافلند آنان نمیدانند بسیاری از رذائل اخلاقی نشأت گرفته از بخل است و چه سوء عاقبتی در پی این رذیله نهفته است.
بخل رذیلهای است كه بر ساختار شخصیت فرد اثر میگذارد. اگر بخیل میدانست که سخاوت برای او خیر است و شاه کلید عاقبت بخیری وابسته به این فضیلت اخلاقی است حتماً سخی بودن را بر بخیل بودن ترجیح میداد. سخاوت از مهمترین وسائل سعادت است، انسان با پرداختهای صحیح به راحتی میتواند مالک بهشت شود.
روایت است از پیامبر صلیاللهعلیهواله: «مَا جُبِلَ وَلِی اللَّهِ إِلَّا عَلَى السَّخَاءِ» سرشت اولیاء الهی بر سخاوت سرشته شده است.
اگر بخواهیم صحنه سخاوت را ترسیم کنیم کاملترین سخاوت در کربلا و کاروانی است که این مسیر را طی کردند.
«بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ»
عبارت شر نکره ذکر شده تا بیان دارد مردم از شدت قبح بخل غافلند و شدت قبح و زشتی آن در عالم دیگر ظهور میکند.
مفسری میگوید: عدم انفاق باعث گرفتاری و عذاب آخرت میشود. هم چنان كه اگر در دنیا بر مال و سرمایه افراد اضافه میشد ابتلاء آنها بیشتر بود، در قیامت نیز افراد از آسیبهای بخل در امان نیستند، آنان گمان میکنند بخل و امساک برایشان خیر است درحالیکه قرآن میگوید: «بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»
- به طور مثال برخی گمان میکنند به واسطه بخل آینده فرزندان خویش را تأمین مینمایند در حالی که قرآن میفرماید: به سبب بخل شری وارد زندگیشان میشود که هیچ مانعی آن را دفع نمیکند.
قرآن در سوره مبارکه نساء آیه 37 میفرماید:
«الَّذینَ یبْخَلُونَ وَ یأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ…»
«آنها کسانی هستند که بخل میورزند، و مردم را به بخل دعوت میکنند…»
آیه فوق گروهی را معرفی میکند که هم خود بخیل هستند و هم دیگران را وادار به بخل میکنند.
«لَّهُمْ سَیطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ»
گردنبند رذایل
علت این که از بخل تعبیر به گردنبند شده این است که دورتا دور گردن انسان را رذایل اخلاقی دیگر احاطه می کند، مثلاً حرص، حسد و کینه و غضب و کبر و تعصب.
بخیل در قیامت متوجه میشود چه خسارتی به خود وارد کرده، زیرا اثر تمام رذایل چون گردنبندی به دور گردن او میپیچد.
یكی از مفسرین میگوید این گردنبند اثر بذل مال در راه غیر خداست .
پایینترین بذل، بذل مال است در حالیکه بذل قلب و روح و قدرت و آبرو و … همه در خانواده سخاوت جای میگیرند. هر یک از این موارد اگر برای خدای سبحان هزینه شود مفید است در غیر این صورت سودی به حال فرد ندارد و هر آنچه فرد آن را در راه خدا بذل نکند از فوائدش محروم میگردد و در قیامت سودی به حالش نخواهد داشت.
طوق حسرت
مفسر دیگری میگوید: گردنبندی كه در قیامت به گردن بخیل پیچیده میشود به دلیل آنست كه بخیل هرگاه به دیگران پرداختی داشته انتظار دریافت فوری آن پرداخت را داشته است و چون این جبران را از غیر خدا طلب كرده از فوائد و ثمره پرداخت محروم میماند و حسرت چون طوقی بر گردن اوست.
چنانچه قبلاً گفته شد بخیل از درک ثمره عمل خویش در دنیا غافل است از این رو چون در یوم القیامه پشت پرده عمل بر او ظهور میکند و در آن زمان نمیتواند هیچ اقدامی به نفع خود داشته باشد چون زمان تجدید نظر عمل در قیامت برای انسان وجود ندارد از این رو اثر بخل چون طوقی بر گردن بخیل انداخته میشود.
«وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»
خدای سبحان مالک آسمان و زمین است و از کلمه میراث در مییابیم که بعد از نابودی آسمانها و زمین این ارث به مالک اصلی خود یعنی خدای سبحان باز میگردد و دیر یا زود داراییها از مالکیت فردی خارج شده و به خدای سبحان باز خواهد گشت به همین دلیل انفاق نکردن در راه خدا موجب محرومیّت پرداخت کننده میشود نه دریافت کننده.
خدای سبحان غنی بودن خویش را به بخیل متذکر شده و مالکیت مطلق خود را به او گوشزد میکند تا شاید از فضل خدای سبحان نسبت به خود بهره برده و آن را فیسبیلالله خرج کند تا اثر انفاقش به اذن خدای سبحان در قیامت به وی باز گردد. فضل خدای سبحان اگر در مسیر خود او خرج شود ماندگار و باقی است و در غیر این صورت میتواند سبب سقوط فرد گردد.
خدای سبحان به انبیاء و اولیا و صدیقین و شهداء و صالحین عنایات خاصی نموده است و آنان این عنایات را کریمانه در اختیار مستعدین قرار دادهاند، آنان ایمان دارند آنچه در راه خدا بذل کنند در دنیا و قیامت به خودشان باز خواهد گشت.
«وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ»
خدای سبحان از انفاق یا بخل شما آگاه است و انفاق یا بخل گرچه ظاهراً صفت است اما در حقیقت عمل آگاهانه اختیاری است که از طریق شما واقع میشود.
نكته قابل توجه آنست كه تا این قسمت از آیه ضمایر و افعال بصورت غایب بکار رفته اما در انتهای آیه به مخاطب تغییر میکند، زیرا وعده عذاب وقتی به صورت حضوری و خطاب مطرح شود اثر شدیدتری دارد.
تاریخ جلسه: 98.7.6 و 98.7.13 ـ ادامه جلسه 50 و جلسه 51
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»