در آیه 181 سوره مبارکه آل عمران آمده است:
این آیه به یکی از تبلیغات سوء گروهی از یهود اشاره میکند: آنان میگفتند: خدا فقیر و ما غنی هستیم … قرآن مجازات چنین تفکراتی را توضیح میدهد.
«لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء»
خداوند سمیع است
مخاطبین آیه با بیان این تفکر قصد تمسخر پیامبرصلیاللهعلیهوآله را داشته اما قرآن با عبارت «لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ» خاطر نشان میسازد که چنین تفکرات و اقوالی از نگاه خدای سبحان پنهان نیست.
خدا سمیع است بدین معنا که همه اقوال را میشنود. چه گفتاری که اقتضای ربوبیت او را بنماید و چه گفتاری که ربوبیت حق را انکارکند.
خدای سبحان گفتار نامناسب بندگان را میشنود، گفتار کسانی را که گرفتار نفسانیت شده و عبودیت خویش را فراموش کردهاند و حتماً به جهت این گفتار عقوبتی بر آنان بار میشود.
- آیت الله جوادی آملی در رابطه با این قسمت از آیه میفرمایند: گاه مولا و صاحب قدرتی چنین میگوید که من سخن زشت شما را شنیدم و یا عمل بد شما را دیدم و قصدش از این دیدن و شنیدن تهدید است و این آیه از این قبیل است. خداوند مخاطبین آیه را هم به خاطر قول نامناسب «إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء» و هم به دلیل عمل نامناسبشان«وَقَتْلَهُمُ الأَنبِيَاءَ» مجازات میکند.
البته این گفتار از یهود دور نیست زیرا آنان در جایی دیگر میگویند: «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ»[1]
ریشه گفتار ناصحیح؛ اعتقادات ناصحیح
عبارت«قَوْلَ» هم برگفتار و هم برعقیده اطلاق میشود. زیرااعتقادات ناصحیح منجر به گفتار ناصحیح میگردد.
یهودیان گفتند: «اِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء» آنان نسبت به مسلمانان از تمکن مالی بیشتری بر خوردار بودند و همین امر سبب شد چنین بیپروا سخن بگویند و خدای غنی را فقیر بدانند آنچه در این قسمت از آیه برای ما قابل توجه میباشد آن است که گفتار نامناسب و عمل نامناسب فرد را با بدترینهای تاریخ همراه میکند و در شمار گروهی از یهودیان قرار میدهد و بالعکس.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: هر گاه یاد کربلا میافتید بگویید:
«يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا»[2]
«ای کاش ما هم با آنها بودیم، و به رستگاری (و پیروزی) ِ بزرگی میرسیدیم»
- ارتعاش امواج کلام صحیح به اندازهای است که انسان را با رستگاران عالم همراه میسازد.
گفتار نامناسب ثمره رذیله بخل است
اگر صفات مذموم بر بندهای حاکم شود اثر سوء خود را بر جا میگذارد. رذیله بخل، گفتار نامناسب و همراه با ادعا را در پی دارد که چنین گفتاری القای شیطان بر بنده است. شیاطین پنهان اشاراتی به دوستان خود دارند که منجر به نادیده گرفتن ربوبیت حق میشود. «وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ»[3]
غنا صفت رب و فقر صفت عبد است
مفسری میگوید: اگر مخاطبین آیه گفتار خود را به صورت سؤال مطرح کرده بودند گرفتار عذاب نمیشدند. یعنی اگر آنان از غنی بودن خدای سبحان سؤال کرده و میگفتند: آیا خدا فقیر است و ما غنی؟ دچار عذاب نمیشدند، آنان گفتند: «إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِيَاء» با این سخن برای خود صفت ربوبیت و برای خدا صفت عبودیت را مطرح کردند. غنا صفت رب و فقر صفت عبد است. این قول بهتان و تهمت آشکاری بود که به خدای سبحان زدند و به جهت آن عذاب شدند.
«سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ وَ قَتْلَهُمُ الأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
مجازات نادیده گرفتن فاعلیت خداوند سبحان
این جمله تهدیدی است بر مخاطبین آیه و به گفته بعضی از مفسرین، خدای سبحان با قهر خویش دل اینان را میراند تا برای همیشه از شناخت حقیقت محروم بمانند.
آنان فاعلیت خدای سبحان را نادیده گرفته و از این رو به مجازات مرگ قلب محکوم شدند.
تهمت یهود چندان گسترده و عمیق بود که خدای سبحان کتابت و ثبت قول و عمل آنان را به خود نسبت داد و گفت: «سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ»
- اگر با گفتار نامناسب سریعاً برخورد نشود. خدای سبحان حتماً در پرونده عمل فرد آن را ثبت میکند. «سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ».
- خداوند سبحان نه تنها ظلم قولی آنان را خود نوشت بلکه ظلم فعلشان را نیز خود ثبت کرد زیرا کشتن انبیاء ظلم بزرگی است که مجازات گستردهای در پی دارد.
گفتار نامناسب تاییدی بر عملکرد زشت گذشتگان
دلیل آنکه آیه از همین گروه به عنوان قاتلان انبیاء یاد میکند در حالیکه فیالواقع قاتلان پیامبران افراد دیگری در زمان سابق بودهاند آن است که گفتار مخاطبین آیه در امتداد عمل زشت گذشتگان است. گفتار نامناسب اینان تاییدی است بر عملکرد ناپسند گذشتگانشان.
بخل؛ رذیلهای بسیار قبیح
در آیه قبل از بخل یهود سخن گفته شد. بخل هر چند در نگاه ظاهری قبح فراوانی ندارد اما در حقیقت رذیلهای بسیار قبیح است و سبب میشود که انسان غنی بودن خدای خود را نشناسد و گرفتار باوری نادرست گردد به گونهای که خدای سبحان را فقیر ببیند. چنین تفکری پیامدهای منفی دیگری در پی دارد از جمله موجب قتل خوبان میشود زیرا خوبان روزگار بخیل را به بخشش توصیه میکنند و او چون قصد طفره رفتن از انفاق و بخشش را دارد ابتدا از خوبان کناره میگیرد و سپس دست به قتل آنان میزند این قتل گاه قتل شخص است و گاه قتل شخصیت.
- قتل شخص، همان پیامبرکشی یهود است تا آنجا که درروزگار بنیاسراییل یک روز هفتاد پیامبر بدست یهود کشته شدند.
- قتل شخصیت بدین معناست که به پیامبران و اولیای الهی تهمتهای ناروا بزنند مثلاً پیامبر را مجنون بخوانند و یا علما را برای دریافت وجوهات شرعی زیر سؤال ببرند و نسبتهای ناروا به آنان بدهند.
«وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ»
عذاب فراق؛ نتیجه گفتار و عمل نامناسب
حضرت حق در پایان آیه اینان را به مجازات دیگری وعید میدهد و میگوید: «ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» «بچشید عذاب سوزان را»
مفسرین میگویند: این عذاب، عذاب فراق است. عذاب فراق از حق مجازاتی است که مخاطبین آیه با گفتار و عمل نامناسب تدارک دیده بودند.
بخشش؛ نماد غنای بنده
خدای سبحان غنی محض است و بندگان را غنی پرورش میدهد. نماد غنای بنده بخشش است اگر بندهای نخواهد متصف به صفت غنی شود خود به خود از خدا فاصله گرفته، فاصلهای که به سوختن و نابود شدن انسانیت او ختم میشود «ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ».
مرتفع شدن موانع وصال با صدقه
فاصله برای بنده دردناک است و اگر بندهای در پی قرب به حق است باید در راه حق انفاق لازم و پرداختهای لازم را انجام دهد مثلاً صدقه موانع وصال به حق را مرتفع میکند.
نتیجه مصرف نکردن داراییها در مسیر صحیح
مفسری میگوید: آیا شما کسی را دیدهاید که در آتش به او خوش بگذرد حتی اگر آتش درحد «ذُوقُواْ» «چشیدن» باشد.
خدای سبحان میگوید: ما آتش بخل را در همین عالم در حد چشیدن وارد زندگی بخیل میکنیم آتشی که او خود انتخاب کرده است و این آتش روز به روز قویتر میشود. همچنین ما آتش توهین به اولیاء را به آنان میچشانیم که در نهایت به فراق آنان از حق منتهی میشود.
مخاطبین آیه غافل از این هستند که داراییهای انسان باید موجب وصل او به خدای سبحان شود نه سبب فراق او، اگر داراییها در مسیر صحیح مصرف نشود موجب بُعد بنده از خدا میگردد «ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ»
تاریخ جلسه: 98.7.13 ـ ادامه جلسه 51
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه مائده، آیه 64
[2] سوره مبارکه نساء، آیه 73
[3] سوره مبارکه انعام، آیه 121