در آیه 189 سوره مبارکه آل عمران آمده است:
«وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»
«لِلّهِ» جار و مجرور مقدم است و جار و مجرور مقدم افاده حصر میکند یعنی «فرمانروایی آسمان و زمین فقط از آن خدا است.»
سلطنت الهی
آیه درباره عرصه بینهایت سلطنت الهی سخن میگوید، عرصه سلطنتی که در عالم ماده و معنا و امور باطنی و ظاهری به طور یکسان گسترده است اين سلطنت همچنين در عالم ملک و ملکوت برپاست و تنها از آنِ یک وجود است.
عبارت «وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم» در پایان آيه قبل نیز همچنين به قدرت خدای سبحان اشاره دارد زيرا كيفر فقط از آن اوست وتنها او میتواند عذاب كند.
سلطانی بلامنازع
خدای سبحان سلطانی بلامنازع است که در کمال عدالت هر حکمی را حکیمانه بيان میكند و عادلانه اجرا مینماید.
با توجه به آیه سابق اگر کسی گرفتار عذاب الهی شود امکان فرار برای او نیست، چون حیطه سلطنت حضرت حق همه عوالم را فرا گرفته و انسان همیشه و در همه جا تحت نفوذ حضرت حق است و برای او امکان خروج و فرار از حكومت عدل الهی وجود ندارد. «فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ پس گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است»
علت پرهیز از خطا و انحراف
یکی از مفسرین میگوید: چون سلطنت همه آسمانها و زمین فقط خاص خدای سبحان است، پس بنده باید سعی کند در همه عوالم خویش از خطا و انحراف پرهیز نماید، يعنی این پرهیز تنها منوط به ظاهر او نبايد باشد بلکه باطن وی را هم بايد در برگیرد.
توجه به ظاهر و باطن امور
انسان نبايد تنها به ظاهر عبادات و اخلاقيات خويش توجه داشته باشد و گمان كند تنها هرآنچه بُروز ظاهری دارد در محضر حضرت حق ثبت و ضبط میگردد بلكه بايد بداند نيّتهای او چه در عالم امكان محقق گردد و چه اصلاً لباس تحقق نپوشد همه و همه ثبت و ضبط میشود.
خداوند آگاه است
افراد معمولاً دوست دارند مورد توجه خلق قرار گيرند حال اگر اين دوست داشتن و احترام گذاشتن به تبع رضايت حضرت حق باشد بدين معنا كه كار برای رضايت حق انجام شده و به تبعِ رضايت خدا مردم از انجام دهنده آن خير هم تشكر میكنند و مصداق عبارت «لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق»[1] میشوند كه در اين نوع تشكر و محبوبيت خلقی جای حرف و سخن نيست تا زمانی كه انجام دهنده خير، فاعل آن كار را خدا بداند اما اگر کسی دوست دارد به جهت کار خيری که انجام نداده مورد تعريف خلق قرار بگيرد و همان گونه كه خلق از پشت پرده آن آگاه نيستند و كار را به نام او ثبت كردهاند خدای سبحان نيز عمل خير را به نام او سند بزند سخت در اشتباه است زيرا حضرت حق از باطن امور آگاه است باطنی که غیر از خدا كسی از آن مطلع نیست، از دوست داشتنهای باطنی فقط خدا آگاه است پس همچنانکه تنها آراستگی ظاهری کافی نیست بلکه درون و باطن نیّتها نیز باید پاکیزه و پاک باشد و در محضر حق از همه عیوب پیرایش شده باشد.
در آیه قبل آمده بود ظاهرا فاعل افعال ما هستیم در حاليكه حقیقتاً ما هیچ کارهایم اما در عین این حال دوست داریم دیگران از ما تعریف کنند و خدای سبحان از اين دوست داشتن كاذب ما آگاه است.
بنده در همه حال محتاج خداوند است
خدای سبحان با بيان گستردگی سلطنت خود، اعلام مینماید که هرگز محتاج بندگان نیست اما بندگان به غیر از حضرت حق سلطان علی الاطلاق دیگری ندارند و چون عرصه سلطنت خدای سبحان در این حد گسترده است بندگان در همه حال محتاج اويند.
همه امور باید به اذن حق انجام شود و تا سلطان مجوز امری را صادر نکند اگر كسی وارد آن شود غاصبانه وارد شده، بدون مجوز سلطان استفاده از هر نعمتی و انجام هر امری غصبی است.
اعمال قدرت بدون لحاظ اسباب
خدای سبحان برای عذاب خلق به اسباب و وسيلهای نیاز ندارد گاه بدون سببِ ظاهری آرامش باطنی را از مدعیان سلب مینماید و آنان را گرفتار عذاب عدم آرامش میكند.
حضرت حق در عالم فرا ماده بدون لحاظِ اسباب، اِعمال قدرت مینماید.
اعطا و منع در دستان خدای سبحان است و قدرتش با کسی قابل قیاس نیست و چون همه چیز در اختیار اوست، از انجام هيچ امري و يا از عدم انجام آن متعجب نمیشود زيرا بر همه امور سلطنت دارد او سلطان است و حکمش نافذالاجرا است بدون این که سببی لحاظ شود.
اگر نیازمند تعریف هستی به خدا پناهنده شو
مفسری میگوید: سلطان اوست، همه کاره اوست اگر اراده كند عذاب میکند و اگر بخواهد رحم میکند، بخواهد معتبر میکند، بخواهد بیاعتبار میکند. در عوالم مادی و معنوی هم جریان این است.
مفسری میفرماید: خدای سبحان به بندهای كه نيازمند تعريف است میگويد ای انسان اگر نیازمند تعریفی به خود من پناهنده شو! چرا میان خلق در پی توجهی؟! من گاه با سبب و گاه بی سبب تو را در دل مردم جای میدهم زیرا دل خلق در دستان من است.
«وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
خدای سبحان قدرت دارد تا دنیا و آخرت را به بنده ببخشد بدون این که بنده از او درخواست نماید.
با خدا سخن از کاهش موجودی نیست
در آیه اسم ظاهر الله دو بار تکرار میشود« وَلِلّهِ …وَاللّهُ» در حالیکه میشد ضمیر غايب «هو» جايگزين گردد اما دو بار اسم ظاهر «الله» تکرار میشود.
«الله» اسم جامع جمال و جلال خدای سبحان است. این جمال و جلال جامع اقتضا مینماید که همه ملک و ملکوت تحت تصرف او باشد. تصرف بدین معنا که آنچه ببخشد از دارائيش كاسته نخواهد شد.
با خدا سخن از کاهش موجودی نیست. حضرت حق هر آنچه برای خلق هزینه کند ذرهای از داراییش کم نمیشود.
یادآوری بسیار مهم
از يادآوریهای بسیار مهم برای بنده آنست که بداند: «وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» همه چيز در يد قدرت اوست و بر انجام هر آنچه اراده كند قادر است.
خداست كه از فرش به عرش میرساند و در یک چشم بر هم زدن انسان عرشی را به فرش باز میگرداند، همه امورات او حکیمانه است بنده صفر را به اوج کمال میرساند و آنکه در اوج است به صفر باز میگرداند.
بايد به یاد داشته باشیم طرف معامله همه بندگان سلطان است و بدترين و زشتترين امر در محضر سلطان ادعا است اینکه انسان خود را در مقابل سلطان مطرح کند.
اگر کسی اين پادشاه را بشناسد میداند که ملکیت او با دیگر سلاطین متفاوت است زیرا سلطانی است که مالک الملک است سلطنت بخش دیگران است از این رو به جای آنکه بنده در محضرحضرت حق مدعی شود باید بندگی كند تا مورد لطف حضرت حق در اوج سلطنت حقیقی قرار گیرد.
تاریخ جلسه: 98.9.16ـ جلسه 58
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحار الأنوار( ط- بيروت)، ج 110، ص 429