در آیه 190 سوره آل عمران آمده است:
بررسی لغوی آیه:
«خَلْقِ» به گفته علامه رحمةاللهعلیه کیفیت وجود و آثار و افعال از حرکت و سکون و دگرگونیهای آسمان و زمین است نه پیدایش آنها.
«اخْتِلاَف» از ریشه خلف است بدین معنا که انسان راهی را در پیش گیرد که غیر از راه دیگری است. خلف به معنای آمد و شد نیز بکار رفته است مانند شب و روز که پشت سر هم در رفت و آمد هستند.
«اخْتِلاَفِ» در قرآن بارها بکار رفته است در آیه فوق به معنای تفرقه نیست بلکه به معنای رفت و آمد استفاده شده است. در زیارت جامعه از عبارت مختلف الملائکه استفاده شده بدین معنا که وجود معصومین محل رفت و آمد ملائکه است، چنین اختلافی رحمت است.
«اولی» به معنای صاحب است و« الالباب» جمع لب، لب هم به معنای کنه و حقیقت هر چیز به کار رفته است که کلمه «قشر» در مقابل آن است و هم به معنای عقل و خرد و جمع این عبارت به معنای صاحبان خرد و اندیشه و تفکر است.
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ»
خلقت آسمان و زمین
در خلقت آسمانها و زمین و پشت کردن شب و روز، آنکه روز خلیفه شب و شب خلیفه روز است حتماً نشانههایی برای صاحبان خرد است.
خدای سبحان چون آسمانها و زمین را از عدم به وجود آورد، شب و روز را پشت سر هم و خلیفه یکدیگر قرار داد،
در همه این امور طبیعی نشانهای برای توحید است.
حتماً در آفرینش آسمانها و زمین و پشت کردن شب و روز برای خردمندان حکمتی است.
تفاوت شب و روز افراد
یکی از مفسرین میگوید: شب و روز افراد متفاوت است بعضی روزشان در بطالت و کسالت سپری میشود و بعضی در جدّ و جهد، بعضی شب را به وصل طی میکنند و بعضی به قهر، بعضی از مرکب زمان بهترین استفاده را میبرند و بعضی به این مرکب نگاه صحیحی نداشته و آن را بدون استفاده رها میکنند.
استفاده صحیح از عالم مخصوص کسانی است که اهل غفلت نیستند و نگاهشان به کل عالم نگاه توحیدی است، هیچ نشانهای آنان را از حقیقت عالم غافل و دور نمیکند.
معادنی گرانقدر
یکی از مفسرین سماوات را سماوات قلب و زمین را زمین نفس انسان دانسته و میگوید: خدای سبحان برای قلب و نفس لایه و طبقات قرار داده است، در لایههای قلب ستارگانی مشغول تابشاند همانگونه که در طبقات نفس معادن گرانقدری وجود داشته و اسرار مختلفی در آن نهفته است.
قدرت عبور از زندگی حیوانی
شب و روز همچنین از نگاه این مفسر به شب بشریت و صفات حیوانی و به روز روحانیت و صفات حقانی تشبیه شده است. یعنی در درون انسان هم وجود بشری، امری لازم است و هم جنبه روحانی اما مهم آن است که جنبه خاکی و بشری او نباید پایدار باشد. زیرا انسان از شب بشری و از زندگی حیوانی و خاکی قدرت عبور داشته و میتواند خود را به صفات روحانی مزین کند چنانکه جنبه بشری و مادی او پوشیده بماند.
اولی الالباب میگویند هر دو جنبه بشری و خاکی، روحانی و افلاکی برای انسان ضروری است.
«لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ»
در آیه 164 سوره مبارکه بقره آمده است «ِلَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون» در این آیه «لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ» ذکر شده خدای سبحان در این دو آیه اولی الالباب و اهل عقل را به آیات الهی توجه داده است.
در سوره مبارکه بقره قبل از آنکه بگوید نشانهای برای اهل عقل است هشت نشانه را مطرح میکند از جمله آفرینش آسمانها و زمین، کشتیهاییکه در دریا حرکت میکنند، آبی که از آسمان نازل میشود، مرگ و زنده شدن زمین و… و در این آیه سه نشانه خلقت آسمان و خلقت زمین و اختلاف شب و روز را ذکر میکند.
قرآن در آیه 53 سوره مبارکه فصلت میگوید: «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ …» ما نشانههای خود را در درون یا بیرون به اینها نشان میدهیم. خدای سبحان شرایط علم الیقین را برای عوام مردم فراهم نموده است.
یکی از مفسرین میگوید آیات هر امری است که خدای سبحان در آن معرفی میشود و در کلیه عوالم این معرفی از ناحیه حق صورت گرفته است.
از ویژگیهای اولیالاباب
اولیالالباب عقل باطنی بسیار قوی دارند. خدای سبحان در این آیه شدت عقل را با مشاهده چند نشانه اظهار میکند که صاحبان خرد با دیدن این نشانهها به خالقیت خدای سبحان پی برده و آستانه بندگی را در حریم او گسترش میدهند.
اهل عقل به نظام تکوین، سطحی و ظاهری نمینگرند و گذر زمان را امری عادی طلقی نمیکنند، توجه به زمین برای ایشان مانع توجه به آسمان نیست و بالعکس توجه به آسمان برای ایشان مانع از توجه به زمین نیست، آنان از همه نشانههای الهی به خالق پی برده و قرارشان بندگی حضرت حق است.
مفسری میگوید: «لِّأُوْلِي الألْبَابِ» کسانی هستند که با دید الهی به عالم مینگرند نه با دید خلقی، در دید الهی همه چیز آیینهی صفات الهی است و با دید خلقی هر چیزی حجاب خالق و مانع دریافت حقیقت است، اولیالالباب نگاه واقع بینانه به عالم دارند به همین جهت گرفتار غفلت در این عالم نمیشوند.
اینکه خلقت آسمان و زمین بدون هیچ پیشینه و سببی بوده و ماده اولیه آن نیز هیچ مقدماتی لازم نداشته است در نگاه اولیالالباب چنین تفسیر میشود که این خلق برای هر امری ممکن است صورت بگیرد. در عالم سماوات گردش دائم افلاک چه به دور خویش چه به دور ستارهای دیگر برای اولیالالباب پیام حرکت و تسبیح را دارد.
راضی بودن زمین به جایگاه خود این نیز نشانهای است که صاحبان خرد از آن بیتوجه عبور نمیکنند، هر وجودی چه در اعلیعلیین و چه در عالم سفلی قرار داده شده اسراری را درون خویش جا داده و حکمتهای عجیبی در آن پنهان است که از دید اولیالالباب مخفی نیست.
نوعاً انسانها گاه چندان بر معنویات تکیه میکنند که از امور مادی غافل میشوند و گاه چندان به مادیات مشغول میگردند که از معنویات بیتوجه عبور میکنند، اما اولیالالباب به هر دو توجه دارند. مفسرین سماوات را نماد معنویات و ارض را نماد مادیات دانستهاند که صاحبان خرد مدیریت هر دو امر را به خدای سبحان میسپارند. تاریکیها و روشناییهای زندگی از نگاه آنان امری عادی نبوده بلکه پیامی در درون خویش دارند آنان از تاریکی حُسن استفاده را کرده و به وسیله استغفار ورود به نور را طلب میکنند.
اولی الالباب به تزکیه درون خویش نهایت همت را گمارده و سیره آنان مراقبت از باطن است.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
تاریخ جلسه: 98.9.23 ـ جلسه 58