آیه 21:«عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»
«بر اندامشان جامه هایی از حریر نازک و سبز رنگ و دیبای ستبر است و با دستبندهایی از نقره آراسته شده اند، و پروردگارشان باده طهور به آنان می نوشاند.»
جامهای زیبا
«عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ»: لباسی که اندام آنها را دربرگرفته جامهای است از ابریشم بسیار نازک و محکم. لباسهای آنان با ارزش و لطیف است.
تمام تکالیفی که انسان انجام می دهد لباس او محسوب میشود.
انجام تکالیف برای ابرار آسان و لذت بخش است. و در تمام عمر آنها را با قدرت و استقامت انجام می دهند.
«عَالِيَهُمْ» نشانگر این حقیقت است که ابرار در این دنیا هم همت متعالی داشتند. همت آنها پست نبود. در مقابل خدای سبحان تواضع داشتند و لباس بندگی بر تن کردند. لباسی محکم که با هیچ ملامتی آسیب نمی دید.
«وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ»: و به زینتهایی از جنس نقره آراسته شدهاند.
«وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» ربّ، ساقی آنها است و شراب طهوری را به آنها نوشانده است.
لباسی از جنس جمال و جلال حق
در تفاسیر معرفتی ما گفته شده است: ابرار، لباسی بسیار آراسته، قیمتی، زیبا و چشمگیر دارند، هم نرم است هم محکم. لباسی است از جنس جمال و جلال حق، هم زیباست هم هیبت دارد. در عین زیبایی به آنها جلال و شکوه عطا کرده است.
طبع نقره(فضه) سرد است؛ یعنی از برد الیقین(خنکای یقین) بهره مندند. دستبندهای آنان از جنس یقین است؛ یقین موجب آراستگی و زینت آنهاست.
فاعلِ اعمالِ ابرار خداست
همه فعلها مجهول است؛ یعنی فاعل، دیگری است، آنها تنها قبول می کنند. خودِ فرد دستبند یقین را به دست نمیکند بلکه خدای سبحان آنان را به یقین مزیّن کرده است. میدانند یقینساز عالم خداست و یقین را با دستان ولایتمآبی امیرالمؤمنین علیهالسلام در اختیار ابرار قرار میدهد.
ربّ آنها شرابی به آنها مینوشاند که هیچ آلودگی در آن راه ندارد. نه تنها از انواع رذائل دور هستند، بلکه اندکی منیّت برای خود قائل نیستند؛ به همین جهت در بهشت مرافعه و نزاعی مشاهده نمی شود.
لباس سبز
لباس آنها سبز است. سبز نماد نشاط، زندگی و طراوت است. وقتی ابرار را میبینی معنای زندگی را در مییابی. بهجت و سرور در ظاهر آنها نمایان است؛ زیرا توجه به «إِنَ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان»[1] داشتهاند و می دانستند اصل زندگی در عالم دیگر جریان دارد.
این لباس در عین لطیف بودن استحکام دارد؛ یعنی پیوست او با قرآن و عترت ناگسستنی است.
میگویند: زیباترین رنگ ها نزد پیامبر رنگ سبز بود. ابرار، همان لباسِ رنگ محبوب پیامبر را بر تن دارند؛ زیرا در همه زندگی می خواستند مورد پسند پیامبر باشند.
رنگی لذت بخش
یکی از مفسرین میفرماید: رنگ لباس بهشتیها لذت بخش است. در همین دنیا هم هیئت آنها به گونهای است که انرژی مثبت را به دیگران انتقال میدهند. تنها خوشی های خود را اظهار میکنند و غصههای آنان بروز و ظهوری ندارد.
نعمات آنها دیده میشود، اما نه برای فخر فروشی بلکه صرفاً به جهت شکر حق. لباس بندگی بر تن دارند و هیچگاه خسته و ملول نمیشوند.
ساقی، ربّ آنهاست
اولین صفت ابرار «یشربون»[2] بود. و در آیه ۱۷ «یسقون»[3] (به آنها نوشانده می شود) مطرح شد.
در این آیه می فرماید:«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ». ساقی، ربّ آنها است و به آنان شرابی پاک کننده از هر گونه خباثت و آلودگی، می نوشاند.
آب معرفت
در آیه به دو نکته اشاره شده است:
- ساقی بدون واسطه سقایت دارد، نه با واسطه.
- ضمیر “هُم” دو مرتبه و پیاپی ذکر شده است: «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ» که به مهم بودن ابرار اشاره دارد.
نیکان تربیت شدهی خدا هستند. مربی آنان خداست. مربی انسان را تشنه بار میآورد؛ ابتدا مربوب خویش را طالب آب معرفت میکند و سپس آن را در اختیار او قرار میدهد.
تطهیر از اغیار
«شَرَابًا طَهُورًا»: هر دو کلمه نکره است؛ یعنی مربی نوشیدنیای در اختیار آنان قرار میدهد که ناشناخته؛ اما بسیار پاک و پاک کننده است.
بعضی معتقدند شراب طهور، شرابی است که سینه انسان را از محبت اغیار تطهیر میکند. در سینه ابرار تنها یک محبوب قرار دارد و غیر از او محبوبی نیست.
طهارت از عداوت
برخی گفتهاند: شراب طهور آن نوشیدنیای است که سینه را از هر نیرنگ و خیانت و کینهای تطهیر میکند؛ به همین جهت وقتی کسی این شراب را نوشید با هیچ کس عداوت ندارد. به همه خلق خدا عشق می ورزد.
تطهیر از ادّعا
وقتی ربّ این نوشیدنی را نوشاند، ابرار بیادّعا میشوند؛ زیرا ادّعا، نجاست است و با نوشیدن شراب طهور از هرگونه نجاستی که در رأس آن ادّعا و منیّت است پاک میشوند.
شُربی بیواسطه
مفسری میگوید: هنگامی که ملائکه در بهشت به آنان شراب میدهند، از قبول امتناع میکنند؛ زیرا در این عالم با واسطهها کاری نداشتند و میخواستند همه چیز را بی واسطه بگیرند.
حضرات معصومین واسطههایی هستند که خدا به ما دستور داده سراغ آنها برویم.
شراب اُنس
شراب طهور نوشیدنیای است که وقتی انسان آن را مینوشد از هیچ امر و از هیچ فردی، وحشتی ندارد. سینه او از وحشتِ از غیر خدا پاک میشود. تنها با خدا مأنوس است و هراسی به دل راه نمیدهد.
نهایت سرور با دریافت شراب طهور
وقتی ساقی خداست و شراب طهور را در اختیار بنده قرار میدهد، بنده در نهایت سرور است؛ سروری وصفناپذیر. در آداب ضیافت آمده است: هنگامی که میزبان بخواهد نهایت اکرام خود را نسبت به مهمان به نمایش بگذارد، بدون واسطه از او پذیرایی میکند. خدای سبحان نیز نهایت اکرام را برای ابرار به کار میگیرد و خود میزبانی آنان را بدون هیچ واسطهای بر عهده میگیرد.
رؤیت جمال با دریافت شراب طهور
در شرایط عادی هنگامی که نزد بزرگی حاضر می شویم مجذوب جلال و هیبت او میشویم، اما آن بزرگ به جهت شکستن این هیبت، خود به پذیرایی مشغول میشود. خدای سبحان نیز با پذیرایی اختصاصی و بدون واسطه، گویا اعلام میکند: جمال من را مشاهده کن و نگران نباش.
کلام الهی مست کننده است
یکی از مفسرین میگوید: کلام الهی، همان نوشیدنیای است که به ابرار داده میشود که اینگونه مست میشوند و غیر خدا را نمیشناسند. دریافت عمق کلام الهی همان شرابی است که موجب مستی ابرار میشود. خدای سبحان کلام خود را بیواسطه به آنها رسانده و آنان مست کلام او هستند.
هیچ مانعی بین عبد و معبود نیست
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ» یعنی هیچ حاجب و دربان، مانع و واسطه و فاصلهای بین عبد و معبود وجود ندارد. خلوتخانهای است که: «وَ اِن یَکاد بخوانید و در فراز کنید» نهایت خوشی و سرور در این خلوت سرا برپاست.
معرفتی ناب
مربی از چشمهی معرفتی که بکر و دست نخورده است، معارفی ناب و زلال در اختیار ابرار قرار میدهد. و از آن رو که پرورش دهنده(رب) این معرفت را میدهد وجود آنان منبسط میشود. به میزانی که معرفت دریافت میکنند وجودشان وسیعتر میشود و نیاز خود را بیشتر احساس میکنند؛ زیرا ادعایی ندارند و میدانند این معرفت، موهبتی الهی است نه به جهت استحقاق آنها.
شراب توحید
یکی از مفسرین می گوید: این شراب، شراب توحید است. آن هنگام که آدمی دریابد تنها یکی در عالم وجود دارد و همه کارها به دست اوست، مست می شود؛ به همین جهت همواره به او پناهنده می شود و رحمت و برکت و… را از او می خواهد.
«انَّ للّه ِ تَعالى شَرابا لِأَولِيائِهِ، إذا شَرِبوا سَكِروا، وإذا سَكِروا طَرِبوا، وإذا طَرِبوا طابوا …» [4] از این شراب که مینوشند از هرچه غیر خداست مصفا میشوند.
نشانه مستی شوق است. او مشتاق دیدار و لقاء است. و با ذوق و شوق بندگی میکند.
محبوبیت خاص
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ»: ساقی از شدت علاقه به آنها، خود، سقایت آنان را به عهده گرفته است. همه افراد بهشتی محبوبند اما ابرار از محبوبیت ویژهای بهرهمند هستند؛ به همین جهت از دست ساقی و بیواسطه شراب طهور دریافت میکنند.
جوشش معرفت
هنگامی که ابرار این نوشیدنی را مینوشند، معرفت از وجود آنها میجوشد.
در روایتی آمده است:«مَنْ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه» اگر بنده چهل روز خود را برای خدای سبحان خالص کند، چشمههای حکمت از قلب او به زبانش جاری میشود.[5] شراب طهور موجب غلیان معرفت در زندگی است. منیّت و سایر رذائل اخلاقی، مانع تراوش و جوشش چشمه معرفت میشود؛ اما شراب طهور این موانع را مرتفع میکند.
شراب یقین
شراب طهور برای انسان یقینساز است. نوشیدنی که خدای سبحان نصیب بنده میکند، او را از شک و ظن و وهم پاک میسازد و موجب میشود با یقین به حکمت، رزاقیت، شافی و حکیم بودن خدا زندگی را سپری کند.
طهارت از غیرخدا
یکی از مفسرین می گوید: طهور دو معنا در بردارد:
- به معنای مُطَهِر: شرابی است که دیگران را تطهیر میکند.
- به معنی بسیار پاک: اندکی نجاست منیّت و ناخالصی در آن راه ندارد.
انسان با شراب طهور از هرآنچه غیر خداست پاک میشود.
شراب طهور نتیجه بکاء است
یکی از مفسرین معتقد است: این شراب طهور نتیجه بکائی است که فرد در این عالم داشته است، چه بکاء در مصیبت معصومین، چه بکاء از خوف، او را مستحق شراب طهور کرده است.
در زندگی اگر معرفت داشته باشیم خوش زندگی می کنیم. حتی عبادت و ذکر فراوان بدون معرفت، لذت بخش و سرورآفرین نیست.
شاکرین با معرفت هستند
یکی از مفسرین میگوید: افراد شاکر با معرفت هستند. وقتی خدا ساقی است به ما معرفت شکر عطا میکند و انسان با معرفت، الطاف الهی را اندک نمیبیند و معتقد است: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها »[6]؛ به همین جهت ابرار، شکور محسوب میشوند.
شراب ذکر
یکی از مفسرین میگویند: شراب طهور نوشیدنی است که موجب ذکر می شود و توجه انسان را به خدای سبحان معطوف میکند. به میزانی که توجه او به خدا بیشتر باشد، حُبّ غیر خدا از او زائل میشود و در عرصه عبودیت، سبکبال و به سرعت و سبقت بندگی میکند.
وقتی میگوییم محبت غیر میرود؛ یعنی نه برای رسیدن به دنیا بندگی میکند و نه برای رسیدن به آخرت؛ آخرت را هم غیر خدا میبیند. تنها خدا را میخواهد، گرچه خدای سبحان هم دنیا و هم عقبی را نصیب او میکند؛ اما او تنها برای وصال به معشوق بندگی کرده است.
تاریخ جلسه: 99/10/17
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه عنکبوت آیه 64
[2]سوره مبارکه انسان، آیه 5: «إِنَ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً»
[3] سوره مبارکه انسان، آیه 7: «وَ يُسْقَوْنَ فيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبيلا»
[4] مصابیح القلوب،173: «امام علی علیه السلام: خداوند متعال را براى دوستانش شرابى است كه هرگاه بنوشند، مست شوند و چون مست شوند ، به طرب در آيند و چون به طرب در آيند ، شيرين گردند…»
[5] بحار الأنوار، ج67، ص249.
[6] سوره مبارکه نحل آیه 18