تفسیر آیه 23 سوره مریم

«فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا»

«آنگاه درد زایمان او را به سوی تنۀ درخت خرمایی کشاند تا تکیه دهد از شدت ناراحتی گفت: ای کاش پیش‌از این مُرده و فراموش شده بودم.»

 

«جِذْعِ» در زبان عرب به فاصله بین ریشه و شاخه درخت گفته می‌شود؛ تنۀ درختی خشکیده که نه سَر دارد و نه رویش و سرسبزی.

 

نمایش قدرت الهی

 

حضرت مریم در هنگام درد زایمان به کنار درختی خشکیده و بدون سر رفت که سرسبزی چنین درختی محال است؛ اما قدرت الهی به نمایش درآمد و این درخت سرسبز شد.

 

 نگاه مفسران به درخواست مرگ حضرت مریم

 

«يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا»

  1. حضرت مریم در عین اینکه هیچ تردیدی در حقانیت جبرئیل و حکمت فعل خداوند نداشت؛ اما نگران قوم خویش بود که نکند پس از مواجهه با او گرفتار تهمت و دروغ شوند و در این آزمون الهی رتبه خوبی را دریافت نکنند؛ بدین جهت به خود می‌گوید: ای کاش قبل از این مرحله مُرده بودم؛
  2. حضرت مریم در این هنگام عجز خود را اظهار کرد که طاقت سخنان ناروای مردم را ندارد؛
  3. شدّت محبّت به قومش او را نگران کرده بود که در این ابتلا عقوبت الهی بر آنان وارد شود؛ بنابراین قبل از نزول عذاب درخواست کرد که ای کاش مرده بود. در واقع این عبارت از شفقت حضرت مریم به قومش پرده‌برداری می‌کند؛
  4. حضرت مریم چون می‌دانست که قوم او پس از مشاهدۀ فرزندش او را پسر خدا می‌دانند؛ به دلیل غیرتی که به احدیّت خداوند داشت این جمله را بر زبان راند و این آرزو را کرد.
  5. حضرت مریم با این عبارت بیان کرد که ای کاش قلب من همیشه به مسبّب‌الاسباب تعلق داشت و روزی را که قلبم متمایل به اسباب شود، نمی‌دیدم؛ زیرا در زمان حمل از معبد قلب خارج شده بود و با توجه به اسباب، لحظاتی از مسبّب‌الاسباب غافل شده بود؛
  6. ای کاش نمی‌دیدم دوره‌ای را که قلبم متوجه غیرخدا ‌شود. فرزند، ناخودآگاه تعلقی برای بشر ایجاد می‌کند و این تعلق از میزان تعلق به حضرت حق کم می‌کند. گویا حضرت مریم خواستار این حقیقت بود که همۀ قلب او همیشه متعلق به خدا باشد.

 

نگاه مفسران به درخواست مریم

 

 «وَ کُنتُ نَسیاً مَنسِیّا»

  1. ای کاش من وجودی فراموش شده بودم تا عطای خداوند به من موجب معصیت مردم نمی‌شد؛
  2. حضرت مریم می‌دانست که به سبب حمل و اعطای فرزند به او، طیف عظیمی وارد آتش می‌شوند؛ بنابراین می‌گوید که ای کاش موجود نشده بودم تا موجب ورود بعضی از افراد به آتش نشوم؛
  3. ای کاش آنچنان حقیر و ناشناخته بودم که در خاطر هیچ یک از مردم وجود من خطور نمی‌کرد؛ ای کاش چنین شهرتی نداشتم. اگر کسی مشهور شود کل زندگی او زیر نگاه دیگران واقع می شود؛
  4. این عبارت منافاتی با صبر و مقام رضا ندارد. یک لحظه جزع حکایت از جنبۀ بشری مریم دارد؛ اما این جزع به مقامات معنوی او خللی وارد نمی‌کند؛
  5. انسان گاه برای حفظ آبروی خود عزلت از خلق را انتخاب می‌کند که البته منافاتی با معنای توکل ندارد و گاهی نیز در هنگام مشاهدۀ آسیب به ناموس خود، مرگ را خواستار است.

 

 الهام خداوند

 

حضرت مریم با الهام خداوند در زیر درخت خشکیده مستقر شد و خداوند نگرانی او را از طریق این استقرار به پایان رساند. معجزۀ خداوند در درخت خشکیده به نمایش درآمد و درخت، سرسبز و دارای ثمره شد تا بار ملامت مردم به واسطۀ این معجزه نسبت به حضرت مریم کاهش یابد.

اگر گذر حجت خدا بر درخت خشکیدۀ وجود ما بیافتد، در مدت کوتاهی آن درخت خشکیده زنده و سرسبز می‌شود و به ثمر می‌نشیند.

 

 حقیقت عبادت

 

جامعه‌دوستی از حقیقت عبادت حضرت مریم نشأت گرفته بود و به علت شدت محبت به جامعه از اینکه افراد بوسیله او در معصیت قرار گیرند اِعراض داشت. حضرت مریم به باطن گفتار نادرست افراد واقف بود و می‌دانست که عذاب دردناکی در انتظار یاوه‌گویان است؛ بدین جهت هرگز مایل نبود که او سبب این گفتار نادرست باشد.

 

 نگاه واقع بینانه

 

عبارت «يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا» از کمال تسلیم حضرت مریم حکایت می‌کند. او در این تسلیم‌بودن نگران جامعۀ خود بود. وقوف او در معبد، دغدغۀ او را نسبت به جامعه کاهش نداد؛ بلکه او هم چنان مایل بود که افراد جامعه از معاصی دور بمانند. در معبدبودن او را از نگاه واقع‌بینانه جدا نکرد؛ چون افراد با مشاهدۀ امور غیر‌متعارف، بدون تأمل زبان به گفتار ناصحیح می‌گشایند.

 

 نجاست شرک

 

حضرت مریم دغدغۀ مشرک‌شدن افراد را داشت؛ به همین جهت عبارت «يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا» را بیان کرد؛ یعنی ای کاش قبل از اینکه جامعه گرفتار بیماری شرک شود، من مُرده بودم؛ زیرا رویش نجاست شرک در جامعه به واسطۀ گفتار نامناسب حاصل می‌شود. برای حضرت مریم درد‌آور بود که افراد از طریق او مشرک شوند. او انواع معاصی را در جامعه دیده بود؛ اما از وجود شرک در جامعه نگران بود؛ زیرا که با سنت خاندانش که منادی توحید بودند، منافات داشت. قوم او حتماً حضرت عیسی را پسر خدا می‌پنداشتند و حضرت مریم نگران این غلو جامعه بود؛ غلوی که موجب فساد اخلاقی جامعه می‌شود، غلوی که عقیده توحیدی جامعه را سلب می‌کند. بنابراین حضرت مریم می‌گوید: ای کاش قبل از اینکه افراد گرفتار غلو نسبت به فرزندم شوند، مُرده بودم.

 

 

تاریخ جلسه؛ ۱۳۹۹.10.6 – ادامه جلسه 11

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *